Skip to main content
Tag

آموزش بازاریابی

زندگی شیرین تر با خدمات سایت های اینترنتی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یکی از هدف های بازاریابی الکترونیکی، خدمت رسانی یا ارزش افزایی است. چگونه یک وب سایت می تواند به مشتریان کمک کند، تجربه ی آن ها را بهبود دهد یا ارزشی را به تجربه ی آن ها اضافه کند؟

روزنامه ها را در نظر بگیرید. روزنامه ها می توانند به خوانندگان اجازه دهند تا روزنامه ی خاص خود را از طریق شخصی سازی ایجاد کنند. آن ها دیگر محدود به زمان های انتشار نیستند و در هر زمانی می توانند مورد دست یابی قرار گیرند. خوانندگان آن ها می توانند هشدارهایی را برای آگاه کردن آن ها به وسیله ی پست الکترونیکی به محض وقوع یک رویداد تنظیم کنند.

در واقع برای این کار افراد باید در یک وب سایت از طریق پست الکترونیک شان ثبت نام کنند و بعد از ثبت پست الکترونیک شان را در قسمت خبرنامه ثبت کنند و هنگامی که پست الکترونیک خود را در قسمت خبرنامه ثبت کردند در هر زمانی که رویداد خاصی را وب سایت منتشر کند از طریق پست الکترونیک به آن مخاطبان خاص اطلاع رسانی می شود و فرد نیز هر گاه به پست الکترونیک خود مراجعه کند می تواند از مطلب هایی که به تازگی منتشر شده است با خبر شود.

اگر زندگی برای شما واقعا جالب باشد، ممکن است به یک باشگاه تجاری از جویندگان بامزه ای ملحق شوید، ایمیل های خوشامدگویی از خطوط هوایی خاصی شما را از صندلی های فروخته نشده در سفرهای هوایی برای آخر هفته مطلع می سازد. در واقع در این حالت خطوط هوایی بلیط های فروش نرفته ی خود را به تمامی کاربران خود عرضه می کنند و کاربران نیز متناسب با سلیقه و درآمد خود از بین تمامی گزینه های پیشنهادی می توانند گزینه ای را که مناسب شرایط شان است را انتخاب نمایند.

درباره نویسنده

انواع اقامتگاه های ایرانی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

محل اقامت ستون فقرات صنعت گردشگری است. اقامتگاه های موجود در ایران را می توان به چند دسته زیر تقسیم کرد:

اقامتگاه سنتی

اقامتگاه سنتی همان هتلی است که از دیرباز معمول بوده است . مسافر به اقامتگاه مراجعه می کند و اتاقی را برای چند روزکرایه می کند. اتاق هتل مجهز به سرویس خواب وسرویس بهداشتی است اما مسافر اجازه پخت وپز رادر آن ندارد .  این نوع اقامتگاه در ایران به فور یافت می شود.

آپارتمان با اثاث (هتل آپارتمان)

این نوع اقامتگاه در واقع هتلی با مالکیت مشترک است .این نوع هتل در کشور ما با عنوان هتل آپارتمان معروف شده است در واقع این نوع آپارتمان هایی هستند که به جای اتاق در اجاره مسافر قرار می گیرد ودر آن ها اجازه پخت وپز به مسافر داده می شود ودر آن جا کلیه امکانات یک زندگی معمول وجود دارد .مالکیت این نوع واحدها بین مالک ومسافر در طول مدت اقامت مسافر مشترک است . البته محدودیت زمانی مانند سال نیز وجود دارد و این روش با کاهش نرخ اتاق همراه است .این نوع از هتل به دلیل راحتی و آزادی آشپزی در آن از مطلوبیت زیادی بین خانواده ها برخوردار است .احتمالا همه ما تجربه سفر واقامت در هتل آپارتمان ها را در شهر مشهد داشته ایم.

اقامتگاه تقسیم زمانی

مالکیت زمانی از زمانی آغاز شد که مردم برای رزرو جا از سالی به سال دیگر با مشکل مواجه شدند وبرای رزرو جای مناسب در هتل محبوبشان که در سال های گذشته خاطره خوبی از آن داشتند به زحمت افتادند . معمولا میهمانان طی یک قرار داد مبلغی را برای مدت یک سال می پردازند و مطمئن هستند که در زمان مسافرت با مشکلی از نظر مکان اقامت مواجه نیستند. به عنوان مثال در این حالت می توان با پرداخت مبلغی معین یک اتاق یا آپارتمان را هر ساله برای مدت یک هفته ودر طول چندین سال در اختیار گرفت و اگر در قرار داد ذکر شده باشد مالک یک هفته ایی این مکان حتی می تواند این زمان را به دیگران نیز بفروشد.این روش در هتل چمران شیراز با موفقیت انجام شد و مورد استقبال مردم کشور قرار گرفت.

سوئیت

سوئیت ها مکان هایی با حداقل خدمات هستند که امروزه اکثر هتل ها برای رفاه اقتصادی مشتریان خود آن ها را در کنار اتاق های معمولی عرضه می کنند در این روش نرخ دو اتاق به شکل سوئیت با یک اتاق معمولی برابر است .به عنوان مثال هتل ساسان در شهر سرعین از این روش استفاده می کنند واین روش در اکثر هتل های ایران  در حال انجام است .

پانسیون

پانسیون مکانی است که معمولا توسط یک خانواده اداره می شود و معمولا خدمات خوراکی را برای توریست ها فراهم می کنند .این نوع در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است ومعمولا از این روش در ایران  برای ارائه خدمات به دانشجویانی که شهر محل سکونتشان با شهر محل دانشگاهشان متفاوت است  استفاده می شود.

پارادور(Parador)

پارادورها ابتدا توسط کشور اسپانیا شکل گرفت و قلعه های قدیمی و صومعه ها و قصرهای قدیمی به هتل تبدیل شدند و توسط دولت نیز کنترل می شوند البته در کشور ما چند سال است که کاروانسراها و خانه های قدیمی  بازسازی شده و به شکل هتل استفاده می شود این نوع را می توان در شهر یزد یافت که مردم نیز از آن استقبال کرده اند.

اردوگاه ها

اردوگاه ها نقاط قابل توقف در پارک های ملی وجنگل ها هستند این نوع نیز در شهر های شمالی کشورمان وجود دارد مانند اردوگاه هایی در نزدیکی شهر رامسر که معمولا برای اردوی مدارس از آن استفاده می شود.

کلینیک مشاوره تبلیغاتی ایده

ما در کلینیک مشاوره تبلیغاتی ایده با بیش از ۷ سال فعالیت در حوزه های مختلف صنعتی، خدماتی و توزیعی در سراسر کشور به تجارب خوبی دست پیدا کرده ایم. بدون شک تلفیق علم و تجربه می تواند همچون دو بالِ پرواز برای ایده های نو و بدیع باشد. در این راستا بخش مشاوره بازاریابی صنعتی و همچنین بازاریابی صادراتی موسسه ایده توسط دکتر بزاززاده مدیریت می شود. ایشان در طول این سال ها در حکم مدیر بازرگانی بین الملل، مدیر فروش، مدیر بازاریابی و همچنین مشاور بازاریابی و فروش، مشاور تبلیغات و برندینگ و همچنین مشاور بازاریابی صادراتی در واحدهای صنعتی مختلف سراسر کشور فعالیت کرده است. ما در شرکت ایده به دنبال شومن بازی نیستیم؛ سعی می کنیم به شما یک برنامه عملیاتی برای بخش های مختلف تحقیقات بازاریابی، بازاریابی داخلی و همچنین بازاریابی صادراتی، برندینگ، بازاریابی دیجیتال، تبلیغات و در نهایت چگونگی راه اندازی سامانه امور مشتریان بدهیم. بدون شک اگر یک واحد صنعتی به این برنامه طراحی شده عمل کند به جواب های جالب و عملیاتی خواهد رسید.

 

سایت آقای بازاریاب: مجری پروژه بازاریابی صنعتی

سایت کلینیک مشاوره تبلیغاتی ایده: مشاور پروژه های بازاریابی، تبلیغات و برندینگ

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام ایده

رزومه علمی، پژوهشی و اجرایی:  سید حجت بزاززاده

 

احساسی ها

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﻳﺶ، ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻛﺎﺭﻛﺮﺩ ﻣﻐﺰﺷﺎﻥ ﻳﻚ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻴﻮﻡ ﻣﻌﺪﻩ ﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﺮﻩ ﻱ ﺯﻣﻴﻦﺗﻌﺮﻳﻒ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺍﺷﺖ…( ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ)

در ادامه بحث شیوه تفکرات انسانها که در مورد انسان های بصری و شنیداری صحبت شد، این بار می خواهیم ویژگی افراد احساسی را مورد بررسی قرار دهیم:

  • احساسی (Kino Thinking)

احساسی ها غالباً جهان را از راه احساسی تجربه می کنند. در وضعیت احساسی فرد، افکار خود را با احساسش پشتیبانی می کند. وقتی از این گونه افراد سوالی پرسیده می شود در حین تفکر برای پاسخگویی، به سمت پایین و چپ خیره می شوند.

6

  •  ویژگی های افراد احساسی

این دسته از افراد بسیار با احساس و متظاهرند، و همیشه آماده ی مبالغه کردن هستند. احساس گرایان می توانند بسیار جذاب باشند و دیگران را جذب انرژی بی پایان خود کنند. شاید شما این همه انرژی را که آنها از خود نشان می دهند دوست نداشته باشید ولی جذب آن خواهید شد، زیرا این شور و هیجان بی حد و اندازه، شما را آنقدر به وجد می آورد که ممکن است هرگز جرأت نکنید تا این اندازه اوج بگیرید.

احساسی ها هیچ گاه در اعمال و گفتار خود شک نمی کنند. وجودشان سرشار از فکر بکر و ایده های الهام بخش است، هیج کس مثل آنها نمی تواند از احساسات خود برای تاثیر گذاری استفاده کند. این افراد هیچ چیز را از دیگران پنهان نمی کنند و دوستدار روابط قطعی و پایدارند. احساسی ها نیاز دارند احساسات خود را بیان کنند. مطمئن باشید اگر یک بار این کار را انجام دهند به راحتی حاضرند به صحبت های شما نیز گوش کنند، زیرا موارد احساسی آنها را به هیجان در می آورد.

  • ویژگی خاص این افراد
  1. در ابراز احساسات و همچنین درک کردن احساسات بسیار قوی اند.
  2. زیاد گریه می کنند و فریاد می کشند.
  3. در روابط شور و هیجان زیادی خلق می کنند.
  4. دوست دارند تا پر هیجان ترین احساسات را تجربه کنند.
  5. معتقدند که دیگران به حد کافی احساساتی نیستند.
  6. برای تمامی افرادی که با آن ها در ارتباط اند احساس به خرج می دهند.
  • احساسی ها از لغات زیر بیشتر در کلام خود استفاده می کنند
  1. “احساس خوبی دارم”،
  2. “دست روی نقطه حساسی گذاشتید”،
  3. “احساس می کنم ناراحتید”،
  4. “حسم اشتباه نمی کند”،
  5. “حالم بد می شود و دستم عرق می کند”
  6. یا “او خیلی با من سرد است” و … استفاده می کنند.

همانطور که مطالعه فرمودید، احساسی ها از کلمه حس و مشتقات آن زیاد در کلام خود استفاده می کنند. اگر میخواهید در رابطه با این گونه افراد موفق باشید، سعی کنید با توجه به نوع محصول یا خدمت ارائه شده، احساسات آنها را بر انگیخته کنید. به آنها اجازه دهید تمام احساسات خود در رابطه با نوع محصول معرفی شده را بیان کنند. برای این گونه افراد باید زمان بیشتری اختصاص دهید. این افراد با بیان احساسات خود، حس رضایت پیدا می کنند و مشتاق حفظ رابطه با شما خواهند شد.

درباره نویسنده

ارتباط نداشتن شغل افراد با تخصص آنها!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

پیرو مطالب پست قبلی در مورد عوامل بروز کم کاری در کارکنان فروش این بار عامل دیگری که تاثیری کمتر از نبود شرح شغل ندارد را شرح خواهیم داد.

فردی که می داند شغلی که پیدا کرده است با تخصص و تحصیلات او ارتباط ندارد، نباید تصدی آن را بپذیرد، از سوی دیگر کارفرمایی که ارتباطی بین شغل و تحصیلات، تخصص و تجربه فرد نمی بیند، نباید او را استخدام کند، چرا که در این صورت هم به کارمند آسیب خواهد زد و هم به سازمان خود. اگر مدیر یک سازمان تمام کارمندان خود را به یک چشم – مثبت یا منفی که هر دو حالت به یک اندازه زیان رسان است- نگاه کند، دیری نمی پاید که کارمندان خوب انگیزه خود را برای بهتر کارکردن از دست می دهند و کارمندانی که به درستی کار خود را انجام نمی دهند، از این شرایط سوء استفاده می کنند؛ چرا که خوب کار کردن و بد کار کردن برای مدیران سازمان تفاوتی ندارد. این شرایط همراه با نبود نظارت کافی و دقیق مدیریت باعث انگیزه کشی و سوء استفاده خواهد شد.

نبود سیاست های تشویقی و تنبیهی نیز تاثیر مذکور را خواهد گذاشت. کارمندی که کار خود را درست انجام می دهد اگر پاداش بگیرد یا تشویق شود، هر روز برای بهتر شدن کار خود تلاش خواهد کرد، چرا که تلاشش دیده می شود و همین انگیزه قدرتمندی برای اوست. اگر چنین سیاستی وجود نداشته باشد، کارمندان دلیلی برای اینکه کار خود را به درستی انجام دهند نمی بینند، زیرا هیچ کس کار نکردن یا بد کار کردن آن ها را نمی بیند و آن ها را بازخواست نمی کند. در صورتی که اگر سیاست های تنبیهی برای این دسته از کارمندان وجود داشته باشد، بسیاری از این مشکلات برطرف خواهد شد. گذشت بیش از اندازه مدیر درباره کارمندان نیز شرایطی را ایجاد می کند که کارمندان به راحتی می توانند از شرایط پیش آمده سوء استفاده کنند. این شرایط حتی زمانی که مدیریت تصمیم به اصلاح آن بگیرد ادامه خواهد داشت؛ چرا که کارمندی که به گذشت و لطف بی جا عادت کرده است، آن را حق خود می داند و تلاشش بر این است که آن را حفظ کند و نهایتاً در برابر هرگونه تغییری در این باره مقاومت خواهد کرد. در این شرایط طبیعتاً مدیریت قدرت چندانی برای اصلاح نخواهد داشت.زیرا کارمندان نقاط ضعف مدیر را شناخته اند. بنابراین مدیریت از انجام اصلاحات منصرف می شود و از آن می گذرد.

در شرایطی که هیچ جایی برای پیشرفت شغلی کارمندان وجود نداشته باشد و مدیر نیز تلاشی برای ایجاد شرایط پیشرفت نکند، کارمند دچار روزمرگی می شود و دلزدگی از کار راکد و یکنواختش او را به کم کاری می کشاند. کارمندی که می داند هرچه تلاش کند به هیچ پیشرفتی نایل نمی شود و شرایطش بهبود نخواهد یافت، قطعاً انگیزه ای برای انجام کار درست وظایفش نخواهد داشت.

درباره نویسنده

حالات غیر کلامی دست

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در مطالب قبلی به حالات مختلف پا و زبان بدن مربوط به حالات پا پرداختیم در این بخش می خواهیم در رابطه با زبان بدن دست، مطالبی را بیان نماییم:

  • باز بودن کف دست

باز بودن کف دست نمادى از صداقت است. یکى از روش هایى که از ان طریق مى توانیم به صداقت افراد پی ببریم ، این است که به کف دست هاى او دقت کنیم.در دادگاه ها، افراد هنگامى که مى خواهند سوگند یاد کنند، کف دست راست را باز مى کنند. اگر شما به عنوان یک بازاریاب یا فروشنده با یک مشتری بر سر مسائلی مثل قیمت، به توافق نرسید و مبلغ پیشنهادى شما بیشتر از توان پرداخت مشتری باشد،اگر وى در حین اینکه با زبان بیان مى کند توانایى پرداخت مبلغ مورد نظر را ندارد، دو دست خود را باز مى کند و به طرف جلو و به سمت بالا نگه دارد می توان حدس زد که ان مشتری واقعیت را می گوید اما اگر فرد مورد نظر خیلى آرام ایستاده باشد و همان طور که دستانش در جیبش است، در حال چانه زدن با شما درباره قیمت است، مى توان به صداقت نداشتن او شک کرد.

علاوه بر موضوع صداقت که می توان از باز بودن کف دست به ان پی برد، سه حالت مختلف برای کف دست وجود دارد:

3

  • کف دست باز و به سمت بالا

نشان دهنده حالت عجز و ناتوانى فرد است و این فرد تهدیدى براى اشخاص دیگر محسوب نمى شود و درخواست خود را از روى ناتوانى ادا مى کند. مانند فقرا و یا کودکان که نسبت به افراد بزرگ تر احساس عجز و ناتوانى مى کنند.

  •  کف دست باز و به سمت پایین

 نشان دهنده این است درخواست فرد به صورت آمرانه و همراه با تحکم است.

2

  • کف دست مشت شده و انگشت اشاره باز

نشان دهنده آن است که درخواست کننده، طرف مقابل را مجبور به انجام فرمانش مى کند. مثل زمانى که یک معلم در کلاس درس اشتباه رفتاری  دانش آموز خود را هم زمان با استفاده از جملات کلامى دستورى از طریق نشانه رفتن با انگشت سبابه به طرف وی به او گوش زد می کند و از دانش اموز می خواهد دوباره ان را تکرار نکند. در ادامه به سایر حالات غیرکلامی دست پرداخته خواهد شد.

درباره نویسنده

Steps of CEM

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در مطلب قبلی با مراحل بلوغ مشتری محوری در CEM آشنا شدیم اینبار می خواهیم با هر یک از این گام های مشتری محوری در CEM آشنا شویم؛ پس با ما همراه شوید:

  • گام اول مشتریان هدف

باید مشتریان خود را بشناسیم، باید بدانیم که چه چیزی از ما می خرند و هر مشتری باعث پیشرفت و بهبود چه عاملی در شرکت نظیر: فعالیت های خدماتی، فروش، بازاریابی و…. می شود که با نگهداری آن مشتری مسیر رشد و سود را بتوانیم تضمین کنیم. در این گام بیشتر به CRM پرداخته می شود زیرا هدف مشتری نیست، هدف اصلی، سود ما یا به عبارتی پول مشتری است. نقش CEM در این مرحله کمرنگ است.

  • گام دوم پاسخگویی به مشتری

به طورمنظم از مشتریان در مورد کالاها، خدمات، سرویس های خودکار و…. بازخورد می گیریم، بازخوردها اولویت بندی می شوند و برای رضایت بیشتر مشتری که همان تجربه مطلوب است استفاده می کنیم تا فرسایش مشتری به حداقل برسد. در این مرحله نقش CEM با معرفی تکنولوژی مدیریت بازخورد سازمانی Enterprise Feedback Management نقش پررنگی ایفا می کند.

  • گام سوم درگیر شدن با مشتری

با تمرکز بر رابطه بلند مدت و تلاش برای ایجاد یک رابطه احساسی با مشتری می توانیم با مدیریت تجربه، باعث مسرور شدن او شویم و از حک شدن نام خود در ذهن مشتری اطمینان حاصل کنیم. در این مرحله CEM نقش بسزایی دارد.

  • گام چهارم الهام گرفتن از مشتری

باید نگاه و فکر ما به مشتری عمیق باشد و هدف ما علاوه بر خود مشتری شامل زندگی کاری و حتی شخصی او نیز باشد.تنها وجود مشتری در شرکت و یا مغازه ما کافی نیست، زیرا با خروج او پیش بینی بازگشت دوباره او  امری دشوار است؛ اما با این شناخت(حتی با نبودن در کنار مشتری) ما را قادریم که قبل از شنیدن خواسته مشتری، با خلق راهی جدید بتوانیم خواسته رو برآورده کنیم و باز هم در این مرحله CEM نقش بسیار پررنگی دارد.

درباره نویسنده

بارانی که بر آسمان بارید

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شخصیتی فوق العاده خوش قول، سه چهار دقیقه قبل از قرارمان در محل وعده شده با لبخندی که برلب داشت آماده بود. پس از سلام و احوالپرسی سوار ماشین شد و شروع به صحبت کرد. صحبت اون به اندازه ای پر انرژی بود که مسیر بیست کیلومتری به کارخانه خیلی سریع گذشت. به کارخانه  رسیدیم و به صبحانه دعوت شدم. در حین صبحانه خوردن بود که شروع به مرور خاطرات خود کرد و من داشتم کم کم به جواب سوالات خودم می رسیدم. نامش ناصر است در خانواده پرجمعیت ۱۱ نفری رشد کرده که از کودکی در آرزوی ساخت هواپیما بوده….  از شون خواستم از یک جایی شروع کنند:

  • وقتی ده دوازده سالم بود توی مغازه ساعت سازی پدرم کار می کردم؛ با زیرکی می فهمیدم مشتری های پدرم که برای تعمیر ساعت می اومدن اغلب نیازمند تعمیر رادیوهای قدیمی هستن به مرور زمان متوجه شدم که پاشنه آشیل این رادیوها، خازن هست؛ زیر ویترین ساعت سازی پدرم رادیوها را تعمیر می کردم که بعد از مدتی درآمد زیر ویترین پدرم (از راه رادیو سازی )از درآمد بالای ویترین آن (از ساعت سازی) بیشتر شد!!!

بازاریابی -ویزیتوری -اینترنت مارکتینگ -سایت بازاریابی -99

در ادامه گفتم از دوران مدرسه برایمان بگویید:

  • سال ۱۳۵۲ وقتی دانش آموز راهنمایی بودم برای مسئولین وقت نامه ای نوشتم  و از اونا تقاضای کمک برای ساخت هواپیما کردم اما به نامه ام جوابی داده نشد. دوران دبیرستان خوبی نداشتم، پدرم ازم خواست که بین درس وکار یکی را انتخاب کنم و من هم کار را انتخاب کردم و دیپلم را هم نتونستم بگیرم. از پدرم مغازه ای اجاره کردم و مشغول به کار تعمیر لوازم برقی شدم.

درهرصورت در همان مغازه اجاره ای پدر، کار را شروع می کنه ولی شوق ساختن هواپیما هنوز رهایش نساخته. بالاخره در سال ۱۳۶۲ پیش استاندار وقت شهرشون میره و درخواست خودش رو خیلی ساده مطرح می کنه و میگه:

  • صد و پنجاه هزار تومان کمک برای ساخت هلی کوپتر نیاز دارم…

و استاندار که از اعتماد به نفس این جوان خوشش اومده بود، بدون اینکه باهاش قراردادی ببنده پنجاه هزارتومان مساعدت میکنه و یکی از سوله های بدون استفاده ارتش رو در اختیارش میذاره تا بتونه کارش رو اونجا ادامه بده…. حاجی ادامه میده:

  • با همکاری یکی از برادرانم توی اون سوله  کار را شروع کردیم و یک نمونه هلی کوپتر تک نفره ساختیم. نمونه اول قبل از پرواز، بخاطر عدم توازن قوای وارده، مچاله شد اما بعدا  اون نواقص را اصلاحش کردیم.

با تعویض استاندار و شدت گرفتن جنگ ایران و عراق، سالن را ازشون پس می گیرن و هلی کوپتر ساخته شده که نیاز به اصلاحات جزئی داشت متوقف می مونه!!! از صورت حاج ناصر نشانه ای از ناراحتی اون دوران دیده نمی شه و ادامه می ده:

  • بعد از پروژه ناتمام ساخت هلی کوپتر به مغازه برگشتم و با شریکم شروع به کار کردم. یک طرحی برای تولید سنگ چاقو سازی به ذهنم رسید و شروع کردم به طراحی و تولید اون دستگاه. مسئول اداره صنایع سنگین از کارگاه کوچکمون بازدید کرد و کلی وام و تسهیلات به ما تعلق گرفت.

سال ۶۵، بعد از جدایی از  همکارش توهمون مغازه استیجاری که دیگه از حاج آقا(پدر) خریداری کرده بود شروع به کار تراشکاری میکنه و به صورت اتفاقی باتنها تولید کننده اتصالات اون موقع برخوردی می کنه. و از اون تولید کننده بزرگ می خواد تا رمز موفقیت کارشو بهش بگه اما اون تولید کننده با حالتی متکبرانه بهش می گه:

  • خیلی ها خواستن مثل ما کار کنن ولی نتونستن، اگر می تونی خودت این کار رو بکن!

 این تلنگر نه چندان جالب، حاج ناصر رو به فکر فرو برد تا محصولاتی مشابه و به مراتب بهتر از اون تولید کننده بسازه. بعد توی همون مغازه تراشکاری با همکاری یکی از فامیلاش به صورت آزمایشی نمونه ای از اتصالات رو درست می کنه. بعد با شش نفر از دوستانش  شرکتی در همین راستا تاسیس می کنه. با یک گرما و هیجانی ادامه می ده:

  • من تمام موفقیت های زندگیم را مرهون لطف خداوند هستم.

بازاریابی -بازاریابی اینترنتی -مارکتینگ -ویزیتور -ویزیتوری 99

تو ابتدای کار تولید، همه کارها بطور معجزه آسا درست میشه و کمتر از ۳ سال قراردادهایی با شرکت نفت و گاز میبنده و کارش به علت انحصاری بودن و کیفیت بالا خیلی رونق میگیره. این وضعیت پیش میره تا اینکه به سال ۷۹ میرسه و تعدادی از شرکا تصمیم به جدایی از کار میگیرن. بعد از جداشدن، حاج ناصر که هنوز شوق ساختن هلی کوپتر تو ذهنش بوده با ۳ نفر از شرکای دیگه کارخانه جدیدی با مجوز هلی کوپتر سازی تاسیس می کنه. در اینجا اضافه می کنه که:

  • به اون چیزی که می خواستم رسیدم. هلی کوپتر رادیو کنترلی بدون سرنشین ساختم که مورد تائید ارگانهای ذیربط قرار گرفت. تو سال ۸۱ هلی کوپتری که ساختم قیمت فروشش  ۱۵میلیون تومان شد که نمونه ژاپنی اش ۵۰ میلیون تومان بود.

 بنا به دلایلی دیگه پروژه هلی کوپتر تو ذهنش مسکوت می مونه، و دوباره بر میگرده به همون کار ساخت اتصالات فلزی و الان یکی از بهترین تولیدکنندگان این اتصالات تو کشور هستش. در انتها از او خواستم هر جوری می خواد این گفتگو را تمام کنه:

  • برکتی که توی کارم هست را فقط خواست خدا میدونم. اعتقادم اینه که اگه علاقه تو هر کاری وجود داشته باشه آخرش به موفقیت میرسه. حالا اگر علم رو با این علاقه ترکیب کنی هزینه کار کمتر میشه.

در انتها بعد از همنشینی با حاج ناصر به این نتیجه رسیدم که اگه با خودم رو راست باشم و هیچ خیالاتی جلوی چشمامو نگیره؛ اگه کسب و کار رو توفیقی از جانب خدا بدونم و برکت اون رو مقدر شده از سوی اوستا کریم؛ اگه پول برام یه چیزی باشه که ممکنه خوب باشه یا بد؛ اگه  اقتصاد و Business رو یه سرگرمی بدونم اونوقت باید بهم بگن حاج ناصر!

نویسنده افتخاری: آقای مهدی بازرگانی

بازارسازی به سبک اکبر آقا !!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاری بسازید و نیازهای واقعی مردم را در آن عرضه کنید. به نحوی که همه از حضور درآن خوشحال باشند.

هر مصرفی، تولیدی در پی دارد و هر تقاضایی، عرضه‌ای و بازار محل گره خوردن عرضه و تقاضاست. و بازاری کسی است که این بازار را مبتنی بر ابزارهایی شکل می‌دهد و رونق می‌بخشد. او که در حقیقت نقشش بازار سازی است، از محل برقراری این ارتباط نفعی عایدش می‌گردد. با این فرض یک مسابقه‌ی والیبال می‌تواند بازارهای گوناگونی داشته باشد. ورزشگاه چند هزار نفری، شبکه‌های تلویزیونی، شبکه‌های اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی، روزنامه‌ها، مجلات و … هر کدام می‌توانند بازاری برای عرضه‌ی این محصول باشند.

این بازار به شرطی پر رونق خواهد ماند که هر سه گروه همواره از این تعامل احساس رضایت کنند. قرار است بازار ساز برای برآوردن نیازهای واقعی مردم فضایی را فراهم کند تا مشتری به خوبی جنس را ببیند، به خوبی لمس کند، فرصت فکر‌کردن را داشته باشد و بدون اینکه چیزی به او تحمیل شود، با آرامش تصمیم بگیرد. مشتری دوست دارد که بازار‌ساز محصولاتی را که نیاز او را برآورده می‌کنند، کنار هم جمع‌آوری کرده و به او این امکان را بدهد تا انتخاب کند.

چه خوب است، بازار ساز یک فروشنده‌ی بی اطلاع نباشد. در خصوص ویژگی محصولاتی که عرضه می‌کند آگاه بوده و دلسوزانه مشتری را راهنمایی نموده و در انتخاب یاری اش کند. اگر هم مشتری از او خرید نکرد، حداقل کلامی از او بیاموزد و خاطره‌ی خوشی در ذهنش باقی بماند. درست که نگاه کنی، درمی‌یابی که بازاری بودن و بازار سازی کردن چقدر مهم است. بازار ساز متخصصی است که از طرفی طبق معیارهایی کیفی، محصولی را به بازار خود راه می‌دهد و از طرف دیگر به مشتری کمک می‌کند تا در انتخاب محصول توانمند گردد و در محیطی شفاف تصمیم بگیرد.

222

  • اکبر آقای ما هم یک بازار ساز است.

ابزارش یک چرخ دستی است و صدای گرمش و چهره‌ی مهربانش. هر روز سبزی تازه را از بازار دیگری تهیه می‌کند و در بازار خود می‌فروشد. مشتری‌ها هر روز صبح، منتظر آمدنش هستند و از کیفیت سبزی‌ها و قیمت آنها راضی‌اند. او سبزی‌ها را می‌شناسد، هر سبزی را که برمی‌داری با مهربانی یکی دو تا از خواص آن را نیز برایت بازگو می‌کند. با چرخش خورشید چرخ دستی را حرکت می‌دهد تا هم سبزی‌ها تازه بماند و هم مشتری‌ها در آفتاب نمانند و … او بازاری ساخته است، بی نظیر.

نویسنده افتخاری: بهنام رستگار

CEM یک صفحه شطرنج سیاه و سفید نیست!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

کارشناسان صنایع مختلف از مشتری مداری به عنوان هدف قرار دادن مشتریان، فروش بیشتر محصولات به همان مشتریان و یا انجام هر آنچه که مشتریان بخواهد یاد می کنند. با این حال، بسیاری بر این باورند که مشتری محور برابر با تجربه مطلوب و هردو مساوی با وفاداری است. در مدیریت تجربه مشتری، مشتری مداری مثل یک صفحه شطرنج سیاه و سفید نیست بلکه رویارویی با مشتریان رنگارنگ است. CEM مشتری مداری را مثل یک سفر نگاه می کند نه یک مقصد، و این سفر از طریق ۴ مرحله زیر می تواند مدیریت شود:

CEM

  • گام اول مشتریان هدف: برای فروش محصولات و خدمات بیشتر به”بهترین” مشتری
  • گام دوم پاسخگویی به مشتری :بهبود مستمر با نگاه و توجه به بازخورد مشتری
    گام سوم درگیر شدن با مشتری: ایجاد یک پیوند عاطفی با مشتری که رفتار حمایتی او را برانگیزد
  • گام چهارم الهام گرفتن از مشتری: : توسعه راه حل های جدید برای حل مشکلات قبل از اینکه مشتری بپرسد و یا بخواهد

هیچ دلیلی وجود ندارد که شرکت ها به ترتیب این ۴ مرحله را برای پیشرفت طی کنند .علی الخصوص شرکت های جدید که با ایده ها و خلاقیت خود وارد بازار شده و جاررورجنجالی راه می اندازند و دیوانه وار در جذب مشتری تلاش می کنند، اما با رشد بازار و غفلت آنها از این موضوع، می خواهند از مرحله یک  مستقیم به مراحل سه یا چهار بروند که با این کار علاوه بر از دست دادن مشتریا ن خود به سمت دو مقصد حرکت می کنند:

ناپدید شدن و یا فروخته شدن

(در پست بعد راجع به مراحل بالا توضیح داده خواهد شد)

درباره نویسنده

نــــــــــــه گفتن به مسترویزیتور

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سلام … بدنبال مطالعه مقاله خوب آقای حجت بزاززاده بر آن شدم نظراتم رو در قالب یک پست مستقل بنویسم …

  • اول اینکه” نــــــــــــه” شنیدن به معنای نه به شخصیت ما نیست که بخواهیم ناراحت بشیم بلکه به معنای نظر و نیاز طرف مقابل به اون کالا یا خدماته وهرکس نظرش محترمه …
  • دوم اینکه بهتره دانشمون رو بالا ببریم و روش زندگیمون رو هم ارتقا بدیم تا کمتر نه بشنویم …

فرض کنید می خواهید به دو نفر کالایی را معرفی کنید، اولی دوست شما و دومی غریبه است … کدام زودتر به شما اعتماد می کند؟ … واضح است دوستتان چون پشت حرف شما سالها دوستی نهفته … یعنی “اول رفیق”، “بعد طریق” … حالا من چگونه با فروشنده دوست بشم؟ من باید برنامه ریزی کنم و چندین بار به یک مشتری خاص سر بزنم و با او راجع به مسایل مختلف و بخصوص مورد علاقه او صحبت کنم و بروشور تبلیغاتی خودم را هم بدهم بعدها از او نظرش را در مورد کالایم و یا خدماتم جویا شوم … آن وقت این مشتری فقط یک بار مشتری شما نخواهد بود بلکه دایما به شما سفارش می دهد …

  • سوم اینکه من باید کالا یا خدماتی را ارایه دهم که خودم به آن اعتقاد دارم … اگه من باور نداشته باشم که این کالا جواب میده و ازش استفاده نکنم، اثرش خیلی پایین تر از وقتیه که خودم دایم ازش استفاده می کنم، اثراتش رو لمس کردم و با شور و اشتیاق در باره اون حرف میزنم  ..

اگه من راجع به خواب مطلب بنویسم و خودم اجرا نکنم، آیا به دل خواننده میشینه و اجرا میکنه؟ واضحه که احتمالش خیلی پایین میاد … حضرت علی (ع) چقدر زیبا فرمودن که “کسی که شما را به چیزی یا انجام کاری فرا می خواند اما خودش عمل نمیکند، مثل تیراندازی است که کمانش زه ندارد” … یعنی تیر چنین تیراندازی جلوی پای خودش می افتد بجای این که ۱۰۰۰ متر دورتر به هدف بخورد …

  • چهارم اینکه من همواره مثبت بیاندیشم

مثلا بدین گونه: “آدمهایی وجود دارند که به کالای من نیاز دارند … خدایا لطفا آنها را سر راه من سبز کن و زبان نفوذ در آنها را به من ارزانی دار” … این جمله برآیند ۲ دعای ارزشمند قرآنی است: ” رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا” (اسرا، ۸۰) یعنی  “اى پروردگار من، مرا به راستى و نیکویى در مسیر صحیح داخل کن و به راستى و نیکویى در مسیر صحیح بیرون ببر و مرا از جانب خود پیروزى و یاورى عطا  بفرما” و “رب اشرح لی صدری ویسر لی أمری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی” (طه، ۲۵-۲۸) یعنی “اى پروردگار من، سینه مرا براى من گشاده گردان و کار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند”. اولین دعا را خداوند تاکید می کند که در نماز شب بخوانید یعنی قبل از شروع روز و کار روزتون تا من شما را جاهایی ببرم و بیارم که به نفعتونه و دومی را برای اینکه در آنجاها که امروز قراره بروید، کارتون ساده بشه و چیزهایی به زبانتون بیاد که شنونده بفهمه و نفوذ لازمه رو داشته باشه.

ان شالله. پنجم و ششم و هفتم رو میذارم برای مقاله بعدی …

درباره نویسنده

شماره تماس جهت مشاوره!