Skip to main content
Tag

آقای بازاریاب

آموزش مفاهیم بازاریابی؛ چگونه به مشتریان خود نزدیک شویم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شرکت های مختلفی در دنیا در تلاش هستند تا بتواند در آموزش مفاهیم بازاریابی به کارمندان خود بتوانند با مشتریان خود روابط نزدیک تری را ایجاد کنند. آن ها معتقدند که در آموزش مفاهیم بازاریابی روابط نزدیک تر با مشتری سبب می شود که آن ها بتوانند فرآیند خرید و فروش بهتری را تجربه کنند. یکی از راه هایی که در بیشتر مواقع توسط مشاوران شرکت های بزرگ برای نزدیکی با مشتریان پیشنهاد می شود استفاده از قرابت سببی است. قرابت سببی در حرفه فروش همان ایجاد باشگاه مشتریان تلقی می شود.

در مبانی آموزش مفاهیم بازاریابی، عضویت در باشگاه مشتریان معمولا به این حالت است که مشتریان با خرید اولیه خود به صورت اتوماتیک در باشگاه عضو می شوند. در بعضی موارد عضویت با انجام خرید تا مبلغ مشخصی صورت می گیرد یا با پرداخت حق عضویت امکان پذیر است. این گونه باشگاه ها سبب می شوند شرکت به مشتریان خود نزدیک شود.

یک نمونه خارجی از باشگاه در اسپانیا

یک تولید کننده اسپانیایی که در زمینه ساخت مجسمه های چینی فعالیت می کند به افراد اجازه می دهد با پرداخت سالانه ۳۵ دلار در باشگاه مشتریان عضویت پیدا کنند و سپس خدماتی چون اعطا سه ماه مجله و اهدا یک لوحه تزیین سفال به مشتریان این باشگاه صورت می گیرد. بعلاوه از آن ها برای بازدید مجانی به موزه نیویورک دعوت می شود و آن ها اجازه می یابند سفر تک نفره ایی به شرکت و بازدید از مکان زندگی این تولید کننده مشهور داشته باشند.

باشگاه مشتریان ملت

یکی از نمونه های جالب از آموزش مفاهیم بازاریابی در ایران با تاکید بر مفهوم باشگاه مشتریان، در بانک ملت شکل گرفته است. باشگاه مشتریان بانک ملت در ایران یکی از باشگاه های معروف در این زمینه است. در این باشگاه افراد از آخرین خبر های صنعت بانکداری، نرخ ارز، طلا و سکه مطلع می شوند. نرخ های مختلف سود در این باشگاه اطلاع رسانی می شود. سپرده گذاری های مختلف با توجه به مناسبت ها به مشتری اطلاع داده می شود. آن ها می توانند در قرعه کشی های مختلف شرکت کنند و یا با رساندن امتیاز های خود به حد مجاز جایزه دریافت می کنند.

باشگاه مشتریان رفاه

باشگاه مشتریان فروشگاه رفاه نیز از جمله باشگاه هایی است که بر اساس آموزش مفاهیم بازاریابی ایجاد شده است و در آن مشتریان از خدمات مختلفی بهره مند می شوند؛ از اجناس تخفیفی فروشگاه در روز های حراج مطلع می شوند. آن ها می توانند با رساندن مبلغ خرید های خود تا حد معین امتیاز کسب کنند و با امتیاز های اکتسابی در قرعه کشی شرکت کنند.

هنگامی که مشتریان در این باشگاه ها از خدمات گوناگون استفاده می کنند به شرکت مورد نظر احساس تعلق بهتری می یابند و در نتیجه شرکت با ایجاد یک قرابت سببی (باشگاه)، سود بهتری را از طریق ارتباطات کسب می کند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چگونه در فروش شور و علاقه، ایجاد کنیم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

اگر یک فروشنده هستید و احساس می کنید از فروش خودتان ناراضی هستید و رضایت ندارید پیشنهاد می کنیم خواندن این مطلب را از دست ندهید و گمان نکنید که به آخر راه رسیده اید! به آخر راه نرسیده اید…!!! شما ممکن است به هر دلیل از فروش خود ناراضی باشید. اما برای بهبود شرایط می توانید، ابتدا این مورد را بررسی کنید که آیا افکار و اعتقاد شما در راستای شغلتان است یا خیر؟ اگر اعتقادات شما در راستای فعالیتی باشد که انجام می دهید شور و علاقه نیز در کار شما جاری می شود. اما اگر مغایریتی بین علاقه، هویت و شخصیتان با فعالیتی که انجام می دهید باشد بدون شک می توان گفت که پر کردن چنین خلایی در بهبود فروش بسیار دشوار است.

هنگامی که شما تازه کار هستید فروش کمی دارید. زیرا از فوت و فن های کار آگاه نیستید و تجربه ایی ندارید بنابر این این روند طبیعی است اما، اگر دوست دارید حرفه ایی شوید باید در خود شور و علاقه ایجاد کنید و تجربه کسب کنید. هر انسانی بابت تجربه پول نمی دهد و با عمری که صرف می کند تجربه کسب می کند در واقع چیزی گرانبهاتر از پول را صرف کسب تجربه و رونق فروشتان می کنید و آن زمان و عمر شما است. هر چه قدر بتوانید در زمان کم تری تجربه بیشتری کسب کنید، سریع تر می توانید فروش خود را ارتقا دهید. به همین منظور؛

  • در ارتباط با جزییات کارتان مطالعه کنید.
  • در دوره های آموزشی شرکت کنید و مهارت های شغلی خود را ارتقا دهید.
  • با افراد موفق رشته کاری خود قرار ملاقات بگذارید و فوت و فن های کار که حاصل تجارب آنان است را یاد بگیرید. خلاصه کاری کنید که از هدر رفت زمان گرانبهای خود جلوگیری کنید!!!

یادتان باشد هر شغلی تاثیر خودش را بر جامعه دارد بنابر این فروش شما نیز تحت تاثیر شغلتان قرار خواهد گرفت. همیشه با خود این جمله ها را زمزمه کنید که؛

  • من فردی تاثیر گذار در جامعه هستم.
  • جامعه به کار من نیز نیاز دارد.
  • من باید راه های جدید رونق کسب و کار خود را یاد بگیرم.
  • من باید همگام با تحولات روز تکنولوژیکی جامعه ام پیش بروم.

این نکته ها می تواند بر ارتقا فروش شما تاثیر گذار باشد در مطالب بعدی به موارد بیشتری در ایجاد شور و علاقه در فروش اشاره خواهیم کرد

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تاثیر فناوری اطلاعات بر بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در تازه‌ترین بررسی ادوبی پیرامون بازاریابی دیجیتالی که نتایج آن به تازگی منتشر شده، مشخص شده که ۴۱ درصد از ۷۵۰ بازاریابی که در این پژوهش شرکت کرده بودند، گفتنه‌اند که خواهان ایجاد یک تجربه دیجیتالی هستند.گفتنی است در این میان، تنها ۷ درصد از بازاریابان، بلوغ دیجیتالی  سازمان خود را پیشرفته ارزیابی کردند و ۸۱ درصد نیز اظهار داشته‌اند که بلوغ دیجیتالی تأثیری شگرف بر کسب و کارشان دارد.

از سوی دیگر نینا جونز (مدیر بخش تجربه مشتری در مایکروسافت)، در سخنرانی خود در انجمن Adobe CX Forum که در ابتدای ماه ژوئیه در لندن برگزار شده بود، پیشنهاد کرد که مدیران شرکت‌ها در هنگام توسعه راهبردهای تجربه دیجیتالی مشتریان، به جای اتکاء به موفقیت‌های گذشته، بهتر است به گونه‌ای متفاوت بیندیشند و آینده را مدنظر قرار دهند.
جونز توصیه کرد که کسب‌وکارها به منظور توسعه تجربه دیجیتالی برای مشتریان، بهتر است رویکردی لایه‌ای در پیش بگیرند.

او همچنین گفت که لایه زیرین این فرآیند شامل مدیریت ارتباط با مشتری، یا یک لایه اطلاعاتی است که برای گرفتن همه دادگان به صورت یکجا استفاده می‌شود.
وی افزود: «در بالای این لایه، نیاز به فرایندهای پشتیبان و جریان‌های کاری وجود دارد که برای تمرکز بر مشتری، بهینه شده باشند.»

همچنین بنا به اظهارات وی: «لایه بعدی نیز مربوط به توانمندسازی کارمندان است که نیازمند زیر پوشش در آوردن فرآیند استخدام و مدیریت استعدادها است.»
خانم جونز می‌گوید: «تجربه مشتری و تجربه کارمندی، دو روی یک سکه هستند.»

بنا به اظهار متخصصان، شرکت چاپ و نشر پیرسون، نمونه‌ای از شرکتی است که این تحولات دیجیتالی را از سر می‌گذارند. در همین راستا، جف سیلی (معاون ارشد دیجیتال در پیرسون) می‌گوید که بخش آموزش این شرکت در نتیجه این تجربه، به سرعت در حال تغییر است.

او اظهار می‌دارد: «در حال حاضر منابع آنلاین رایگان در دسترس وجود دارند که شیوه‌های یادگیری شخصی ارائه می‌دهند، اما ما هنوز هم به تفکرات قدیمی عادت داریم که مانع بازدارنده ما هستند.»

منبع: ایتنا

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی هنر دق الباب ارتباطات موثر

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

دنیای کنونی، دنیای مملو از ارتباطات است و بازاریابی تحت تاثیر این ارتباطات قرار می گیرد. تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین، ایمو، وی چت، وایبر، تانگو و الی آخر… این شبکه های اجتماعی و این حجم گسترده ارتباطات، بازاریابی را تحت تاثیر تلاطم های فراموشی قرار می دهد.در ارتباطات یک نکته بسیار مهم است که؛ اگر ارتباطات به نفع کسب و کار شما باشد آن وقت است که شما می توانید پادشاه شوید ولی اگر نتوانید از ارتباطات استفاده کنید آن زمان است که فاتحه کسب و کارتان را باید بخوانید!

در بازاریابی واژه شانس به معنای یک اتفاق و یا سود تصادفی وجود ندارد، آن چیزی که به اسم شانس در این حرفه به گوش شما می خورد نتیجه ارتباطات است زیرا وقتی ارتباطاتتان خوب باشد کسب و کارتان هم رونق می گیرد. در ارتباطات موثر باید بدانید چه مطلبی را کجا و به چه کسی بگویید.

گفتن مطلبی مناسب به فرد مناسب در زمان مناسب به قول افراد ناسا، مانند پیدا کردن پنجره ایی در فضاست.

“جایگاه سازی نبردی در ذهن”

حال اگر شما در بازاریابی یاد گرفته باشید که چگونه پنجره های مناسب تجارتتان را درست کنید باید این را هم یاد بگیرد که این پنجره ها در ارتباط مناسب با هم می توانند بنای تجارت شما را زیبا کنند در غیر اینصورت در قسمتی از بنای تجارت شما یا فقط دیوار است یا در عرض یک دیوار ۹ متری دو پنجره دارید یا به هیچ وجه پنجره های شما در بنا درست قرار نگرفته است و خلاصه یک بنای تجاری ناقص دارید که به هیچ وجه به دل مشتری نمی شیند. با این حساب توقع سود و منفعت مانند یک خواب و خیال است.

“یک بازاریاب باید بداند ارتباطات مانند شمشیری دو لبه است. شما باید بدانید که ارتباطات در بازاریابی باید گسترده باشد اما، این را هم باید بدانید نباید با ارتباطات زیاد با مشتریانتان آن ها را خسته و کسل کنید در واقع نباید انقدر ارتباط خود را با مشتری زیاد کنید که دل او را بزنید بلکه باید یک حد وسط را در بازاریابی خود اتخاذ کنید.و این همان نکته مهم است که برای کسب و کارتان مفید است!

ارتباطی در حد مناسب که از طریق رسانه های اجتماعی مناسب منتشر شود و در زمان و مکان معقول نشر داده شود همان شانس دنیای بازاریابی شماست که باید زمانی که دق الباب می کند سریع در را به روی او باز کنید زیرا شانس فقط یک بار در می زند!!!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

هفت دغدغه صنعت بازاریابی ورزشی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

امسال هم بنگاه‌های تجاری مختلفی در این سمینار حضور داشتند و درباره مسائل گوناگون با هم تبادل نظر کردند. افراد معروف و مطرح این حوزه هم حضور چشمگیری در همایش داشتند اما ارزش واقعی همایش «لیدرز» به حضور این اسم‌ها متکی نیست بلکه مهم صحبت‌ها و گپ‌های کوتاه در راهروها و هنگام خوردن غذا و نوشیدنی است. دلیلش هم این است که در لابلای این گفت‌وگوها می‌توان دریافت که چه چیزهایی برای سرمایه‌گذاران و ذی‌نفعان این حوزه مهم است و اینکه نگرانی‌ها و دغدغه‌های اصلی آنها چیست.

مهم‌ترین موضوعات صنعت بازاریابی ورزشی که در دالان‎های همایش «لیدرز» امسال مطرح شد چه چیزهایی بود؟

۱- خودبزرگ‌بینی

ما هم اکنون در پایان فاز اول رابطه بین ورزش و شبکه‌های اجتماعی هستیم. در این فاز، هدف اصلی این بود که انبوه زیادی از طرفداران و علاقمندان از طریق شبکه‌های اجتماعی با ورزش ارتباط پیدا کنند یا درگیر شوند. در این مرحله باشگاه‌ها و لیگ‌ها و سایر سهامداران ورزش با تاکید زیاد از توییتر و فیسبوک به عنوان شاهد و مدرک برای نشان دادن تعداد زیاد علاقمندان و طرفداران‌شان استفاده می‌کنند تا میزان محبوبیت خود را نشان دهند. اما این تاکید روی این آمار و ارقام ممکن است اغراق‌آمیز و بیش از اندازه باشد. مدیر اسپانسرشیپ شرکت EE می‌گوید: «اعداد بزرگ غرورانگیز هستند اما ما به دنبال معانی آنها هستیم که البته به دست آوردن‎شان کمی سخت است.»

۲- داده‌، داده‌، داده‌

داده شناسی و تخصص در تحلیل داده‌ در ورزش بسیار متداول است چون تاثیر زیادی در بازاریابی دارد اما باید در این زمینه احتیاط زیادی کرد. ورزش یعنی احساسات گرم و پرشور و این چیزی است که باعث می‌شود هواداران به طور ناخواسته به چشم محصول دیده شوند. همین باعث می‌شود که به عنوان مثال آرسنال و چلسی و باشگاه‌های مشابه منبع اطلاعات و داده‌های شخصی باشند که برای جذب منافع مالی و تجاری کاربرد زیادی دارند.

کلمه‌ها و اصطلاحات فنی هنگامی که سالن یک همایش بازاریابی را ترک می‌کنند و وارد یک استادیوم پر از تماشاگر می‌شوند معانی‌شان عوض می‌شود. وقتی باشگاه‌ها می‌گویند «داده‌»، هوادار ممکن است بشنود «اسپم»!

۳-چه چیزی عادی است؟

بزرگ‌ترین حسن بازاریابی ورزشی، توانایی آن در عادی‌سازی رفتارهای انبوه مخاطبین یا تماشاگران است. این قدرت می‌تواند برای اهداف خوب و بد استفاده شود بسته به اینکه مرز اخلاق و منفعت مالی کجاست. سیگار کشیدن، شرط بندی، خوردن همبرگر، گردهمایی، انسان‌های فوق‌العاده، نژاد پرستی و سیاست ورزی همه و همه موارد مهم و قابل بحث هستند چون هر کس مختار است پولش را بپردازد و انتخاب خودش را داشته باشد. این درباره تکنولوژی هم صدق می‌کند.

اگر محتوای ورزشی نبود، حتی پیشرفته‌ترین محصولات سیلیکون ولی هم می‌توانند راه حلی باشند که دنبال مشکل می‌گردد.

۴-سر سورل

سر مارتین سورل، کارآفرین و بازرگان برجسته بریتانیایی، که در حال حاضر به‌عنوان مدیر عامل شرکت دبلیوپی‌پی فعالیت می‌کند، در سه سال اخیر دو بار در سمینار رهبری در ورزش شرکت کرده است. با توجه به موقعیت ویژه او در صنعت، این نشان می‌دهد که ورزش چه جایگاهی برای او دارد. او اعتقاد دارد که در بحران وجودی فعلی ورزش می‌تواند بر عناصر بازاریابی تاثیر بگذارد. هر سخن ارزشمند او در این هفته یادداشت می‌شد مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گرفت، اما نکته اصلی همان حضور و سخنرانی دوباره او در این سمینار بود.

۵-ورزش برای فروش

در حال حاضر تعداد قابل توجهی از بسته‌های حقوقی اسپانسرشیپ به فروش نمی‌رود که روی دست ورزش مانده این موضوع برای صنعت بازاریابی ورزشی تکان‌دهنده است. به عنوان مثال یکی از بسته‌های پیشنهادی فیفا برای جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه هنوز فروش نرفته است و برای جلب توجه بنگاه‌های تجاری با رویدادهایی مثل تورنمنت راگبی شش ملت، یورو ۲۰۲۰، مسابقه کریکت تست انگلیس-ولز و بخشی از بسته پیشنهادی جام حذفی انگلیس که باید تمدید شود رقابت می‌کند. سوال مهم برای صاحبان حقوق بازاریابی ورزشی این است که آیا این یک مشکل مقطعی است یا یک ایراد بنیادی و اساسی؟ و سوال مهم‌تری که مطرح می‌شود اینکه آیا مدل قدیمی و سنتی مشارکت و حمایت مالی در ورزش که موتور محرک توسعه بازاریابی ورزشی در چند دهه اخیر بوده به وضعیت رسانه‌ای فعلی ارتباطی دارد یا نه؟

۶- خصوصی یا عمومی

هر شنبه صبح والدین و فرزندان زیادی را می‌بینیم که در پارکها مشغول دویدن هستند. ورزش کراس‌فیت، وزنه‌برداری را جذاب کرده و دوچرخه سواران در سراسر کشور مشغول ورزش هستند. اینها همه اخبار خوبی هستند اما یک نگرانی بزرگ برای متولیان ورزش وجود دارد، آنهایی که اموال عمومی را برای سازماندهی رویدادهای بزرگ و کوچک هزینه می‌کنند. آنها با سوالات سختی از سوی مالیات‌دهنده‌ها درباره ارتباط پخش تلویزیونی رویدادها و مشارکت عمومی در ورزش مواجه می‌شوند. سوالاتی مثل اینکه آیا یک تیم نوجوانان که به صورت خیریه اداره می‌شود قادر به پیشرفت خواهد بود یا نه؟

۷- شورش بچه‌ها

سن تاثیر زیادی در مدل ورزش کردن و دسته‌بندی ورزش‌ها از نظر اقتصاد ورزش دارد. به عنوان مثال افرادی که الان در دهه سوم زندگی‌شان هستند به هیچ عنوان دوست ندارند همانند والدین‌شان ورزش کنند یا ورزش‌های مورد علاقه آنها را دنبال کنند. آنها شبکه‌های گران قیمت کابلی را زیاد نمی‌خرند یا بازی‌های المپیک و فرمول یک را مثل نسل‌های قبلی تماشا نمی‌کنند. حتی اغلب افرادی که بلیت فصلی مسابقات لیگ برتر را می‌خرند افرادی هستند که در دهه چهارم زندگی‌شان هستند. در حال حاضر بازار ورزش به سمت فضای آنلاین و مسابقات اینترنتی که به اصطلاح «ای‌اسپورت» یا ورزش الکترونیکی خوانده می‌شود، حرکت می‌کند و این دلیل بسیاری از ضررها و کم‌توجهی‌ها در بخش بازاریابی ورزشی است. این یک ضربه بزرگ است که هزینه زیادی هم در بر دارد.

منبع: اقتصاد نیوز

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

کمک به بازاریابی مناسب در اینستاگرام

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

اینستاگرام از زمان راه‌اندازی رشد بی‌سابقه‌ای داشته است و امروزه تعداد کاربران فعال آن به بیش از ۸۰۰ میلیون نفر می‌رسد. این یعنی اینستاگرام یکی از شبکه‌های اجتماعی اصلی به شمار می‌آید. این شبکه‌ی اجتماعی شاید برای عده‌ی  زیادی جنبه‌ی سرگرمی داشته باشد؛ اما بازاریابان دیجیتال این‌طور فکر نمی‌کنند و اینستاگرام را محصولی فراتر از یک وسیله‌ی سرگرمی می‌دانند. درواقع این پلتفرم فرصت جدیدی برای کسب و کارهای امروزی فراهم کرده است و به برندها اجازه می‌دهد که با روش جدیدی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. ابزارهای تولید محتوای اینستاگرام به بازاریابان اجازه می‌دهد که محتوای خود را در اختیار تعداد زیادی از مخاطبان قرار دهند. اکنون بیش از نیمی از برندها در اینستاگرام فعالیت می‌کنند و بازار رقابت آن داغ است. همین موضوع باعث شده بسیاری از آن‌ها نتوانند خودشان را از دیگران متمایز کنند. خوشبختانه ابزارهای جانبی زیادی به بازار عرضه شده‌اند و به متخصصان شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کنند بسیاری از کارهای ضروری را به‌صورت خودکار انجام دهند. در ادامه‌ی این مقاله‌ی زومیت به معرفی پنج مورد از  آن‌ها می‌پردازیم.

۱- SocialDrift

این ابزار به هزاران بازاریاب برند کمک می‌کند که با استفاده از روش‌های طبیعی و تکنیک‌های خودکارسازی، تعداد مخاطبان اینستاگرام را افزایش دهند. این پلتفرم تمام هفت روز هفته و ۲۴۴ ساعت کار می‌کند تا برند شما به نهایت رشد ممکن برسد. این ابزار گزارش هفتگی و ماهانه دارد و شما را در جریان آخرین پیشرفت‌ها قرار می‌دهد. فیلترهای هوشمند و هوش مصنوعی این ابزار با استفاده از هشتگ، نام کاربری، مکان جغرافیایی و سایر مشخصات، مخاطبان هدف را پیدا می‌کند. موتور ارتقاءدهنده‌ی این ابزار با رعایت تمام شرایط استفاده از خدمات اینستاگرام، امنیت حساب کاربری را تضمین می‌کند.

۲- ViralUpgrade

این ابزار به‌عنوان یکی از قدرتمندترین و محبوب‌ترین ابزارهای رشد اینستاگرام شناخته می‌شود. پلتفرم این ابزار بسیار ساده است و طوری طراحی شده که اینستاگرام را به شکلی طبیعی رشد می‌دهد. برای استفاده از ViralUpgrade نیازی به دانلود و نصب هیچ برنامه‌ای نیست. کافی است در سایت آن عضو شوید و مشخصات حساب کاربری خود را وارد کنید. این ابزار با استفاده از تکنیک‌هایی که دارد، کمک می‌کند برند شما توسط کاربران مرتبط مورد توجه قرار بگیرد. مهم نیست دنبال عکاسان، اینفلوئنسرها، کارآفرینان یا موسیقی‌دانان باشید، این پلتفرم کاربران مورد نظر را پیدا و آن‌ها را  تبدیل به فالوئرهای برند می‌کند.

۳- Combin

Combin یک سرویس تحت دسکتاپ هوشمند است که برای بازاریابی اینستاگرام مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده از هشتگ و موقعیت جغرافیایی در این پلتفرم کمک می‌کند که مرتبط‌ترین مخاطبان هدف قرار بگیرند. همچنین به کمک این ابزار می‌توانید در بحث‌های مربوطه شرکت کنید و فعالیت‌های روزانه‌ای به‌صورت لایک و کامنت داشته باشید. ویژگی دیگر این ابزار می‌تواند حساب‌های کاربری عمومی مشابه را تشخیص بدهد و فعالیت‌های رقبا را تحت نظر داشته باشد.

۴- Kickstagram

اگر می‌خواهید با راه‌اندازی کمپین تبلیغاتی فاصله‌ی میان برند و مخاطبان را کاهش بدهید، می‌توانید از Kickstagram استفاده کنید. این ابزار کارهایی مانند تحقیق، شناسایی لید و توسعه دادن برند را انجام می‌دهد و افرادی که بیشترین شانس تبدیل شدن به مشتری دائم را داشته باشند شناسایی می‌کند. Kickstagram پیش از انتخاب مناسب‌ترین استراتژی برای رشد برند در اینستاگرام، با مدتی تحقیق ارزش‌های برند را به‌خوبی شناسایی می‌کند. بعد از این کار مخاطبان مورد نظر را هدف قرار می‌دهد و با حفظ یکپارچگی برند، تلاش می‌کند بهترین نتیجه را بگیرد.

۵- SocialUpgrade

این ابزار در ابتدای کار تعدادی سؤال می‌پرسد و سپس با توجه به پاسخی که می‌گیرد، بهترین تکنیک را برای رشد برند انتخاب می‌کند. SocialUpgrade یک سرویس همه‌کاره ارائه می‌دهد و نیازی به تنظیم‌های پیچیده ندارد. این ابزار برای تنظیمات خودکارسازی به شما مشاوره می‌دهد و فیلترهای هوشمند آن کمک می‌کنند که تنها با چند کلیک ساده، مخاطبان هدف را انتخاب کنید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی دیجیتال شکست می‌خورد چون

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

هرروز که می‌گذرد، بازاریابی دیجیتال بیش‌ازپیش اهمیت پیدا می‌کند. رفته‌رفته تبلیغ‌های کاغذی از بین می‌روند و تمایل کسب‌وکارهای کوچک و متوسط به تبلیغ در تلویزیون، روزنامه، رادیو و دیگر رسانه‌های سنتی کم می‌شود. چرا که آن‌ها می‌دانند در فضای دیجیتال می‌توانند بهتر، موثرتر، سریع‌تر و ارزان‌تر از قبل تبلیغ کنند. امروز هر کس یک تلفن همراه هوشمند در دست دارد. همین موضوع بستری بی‌نظیر برای تبلیغات فراهم می‌کند. اما اگر در یک مجله تبلیغ کنید، تنها عده کمی تبلیغ شما را خواهند دید. البته ممکن است خوانندگان یک نشریه تخصصی برای محصول شما بازار هدف بهتری باشند. اما ارزان بودن تبلیغات دیجیتال حتی برای کسب‌وکارهای تخصصی هم وسوسه‌انگیز است.

ارزان بودن این روش تبلیغ باعث شد که شرکت‌های زیادی با چشم‌های بسته و با سعی و خطا به تبلیغ محصول یا کسب‌وکار خود بپردازند. به همین دلیل وقت و انرژی زیادی از آن‌ها به هدر رفت، بی‌آنکه نتیجه‌ای به همراه داشته باشد. در این مقاله می‌خواهیم برای بازاریابی دیجیتال و تبلیغات مجازی چهارچوبی تعریف کنیم که اثربخشی تبلیغات شما را حداکثر کند.

گام اول: سلام، ما اینجاییم!

فرض کنید شما یک شرکت خوب تاسیس کرده‌اید. شرکتی که از دیگر رقبا بهتر، قابل‌اعتمادتر و ارزان‌تر است. تردیدی ندارید که اگر مردم از خدمات شما استفاده کنند، تجربه‌ای دل‌چسب خواهند داشت. مثلا ممکن است کسب‌وکار شما در زمینه تاکسی اینترنتی باشد. ماشین‌های شما نو هستند. رانندگان تعلیم‌دیده با لباس‌های فرم به دنبال مسافران می‌روند و به حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن آن‌ها را به مقصد می‌رسانند. همه این خدمات با قیمتی بسیار ارزان ارائه می‌شود.

همه‌چیز فوق‌العاده است. فقط یک ایراد کوچک وجود دارد. کسی از خدمات شما استفاده نمی‌کند! مردم شرکت شما را نمی‌شناسند و اصلا نمی‌دانند که شما وجود دارید.

به تجربه خودتان فکر کنید. از اولین بار که نام یک فروشگاه آنلاین را شنیدید، تا زمانی که از آن سایت خرید کنید، چقدر طول کشید؟

همین امروز هزاران کسب‌وکار خوب وجود دارند که ما اسم آن‌ها را نشنیده‌ایم. در اولین قدم باید سعی کنیم که مشتری‌ها از حضور ما باخبر شوند یا دست‌کم اسم و نشان تجاری ما را بشناسند. ممکن است نام و نشان تجاری خود را در ابتدای یک ویدیو جالب (حتی بی‌ربط به کار خود) قرار بدهید یا وبلاگی با اطلاعاتی خواندنی راه بیندازید. از هر روشی که استفاده می‌کنید، لازم است بدانید که در این مرحله قرار نیست مخاطب‌های شما به‌سرعت به مشتری‌هایی وفادار تبدیل شوند. همین‌که نام شما به گوش عده‌ای از مردم خورده باشد، دستاورد بزرگی است. به تجربه خودتان فکر کنید. از اولین بار که نام یک فروشگاه آنلاین را شنیدید، تا زمانی که از آن سایت خرید کنید، چقدر طول کشید؟

قدم دوم: ما خیلی باحالیم!

حالا مردم با نام شرکت ما آشنا هستند و زمینه فعالیتمان را می‌شناسند. اما با خودمان صادق باشیم. دلیلی ندارد که مردم به کسب‌وکار ما علاقه‌ نشان دهند. ما باید این دلیل را برایشان ایجاد کنیم.حالا دیگر تلاش ما در این راستا نیست که سری میان سرها بلند کنیم. اولین نگاه‌ها به سمت ما جذب شده است، حالا باید کاری کنیم که چشم مردم به ما خیره بماند.

تمام سازه‌ها کمابیش با هم فرق می‌کنند اما تفاوت همیشه به معنای منحصر‌به‌فرد بودن نیست.

برای رسیدن به این هدف، نوع محتوای آنلاینی که تولید می‌کنیم، مهم‌تر از رسانه‌ای است که از آن استفاده می‌کنیم. در کنار محتوای ارزشمند و جالب‌توجه، راه انداختن کمپین‌هایی که برای مردم جذابیت داشته باشد مفید است. مسابقه‌ها، تخفیف‌ها و خدمات جالب‌توجه، از ابزارهایی است که می‌تواند آشنایی مردم با برند را افزایش دهد.

قدم سوم: اعتماد، اعتماد، اعتماد

در هر مرحله سعی کنید خود را به‌جای مخاطب خود قرار دهید. تصور کنید با یک شرکت جدید آشنا شده‌اید و کنجکاوید که در مورد آن بیشتر بدانید. اما هنوز به آن‌ها اعتماد ندارید. به‌هرحال قرار است پول پرداخت کنید یا به هر ترتیب با آن‌ها تعامل داشته باشید. شاید لازم باشد کارمندهای آن‌ها به خانه شما بیایند، یا غذایی را بخورید که آن‌ها برایتان آورده‌اند.

شاید ابتدا منتظر بمانید تا دیگران از این شرکت جدید خرید کنند. اگر تجربه‌ آن‌ها امن بود، شاید شما هم به جمع مشتری‌ها پیوستید. یک‌راه دیگر امتحان کردن خریدی کوچک، گذاشتن کامنت در وب‌سایت این شرکت یا برقرار کردن یک تماس تلفنی است. درهرصورت شما به دنبال یافتن پاسخ برای این سوال هستید: آیا آن‌ها قابل‌اعتماد هستند؟

بار دیگر به موقعیت خود در شرکت باز می‌گردیم. مشتری‌ها قبل از آن که به طور کامل به ما وفادار شوند، ما را امتحان می‌کنند. درست مثل ماهی، که قبل از گرفتن طعمه به آن نوک می‌زند.

مشتری‌ها به شما شانس دوباره نمی‌دهند. برای آن‌ها اولین تجربه بد، آخرین تجربه خواهد بود. به همین دلیل خیلی مهم است که شما در اولین برخورد چه‌کار می‌کنید. این اولین برخورد می‌تواند اولین باری باشد که وب‌سایت شما مراجعه می‌کنند.

 قدم چهارم: از ما نترسید!

این که اولین مشتری‌ها با ما ارتباط برقرار کرده و تجربه خوبی داشته‌اند، ارزشمند است. اما هنوز تا تبدیل‌شدن به کسب‌وکاری فراگیر راه زیادی باقی مانده است. حالا باید پای خود را از مشتری‌های شجاع و ماجراجو فراتر بگذاریم و به مخاطب‌های محافظ‌کارتر فکر کنیم.

در این مرحله باید هدفی تعیین کنیم که مشتری برای نخستین‌بار کاری انجام دهد. این کار می‌تواند خیلی ساده باشد. درست کردن یک حساب کاربری، عضویت در خبرنامه، گذاشتن کامنت، کلیک بر روی یک لینک یا پیوستن به کانال تلگرام.

بدترین کار این است که مشتری‌ها برای استفاده از یک خدمات به‌خصوص «مجبور» باشند به یک کانال تلگرام بپیوندند. شاید آن‌ها این کار را بکنند. اما بعد از رسیدن به هدفشان بی‌‌درنگ کانال را ترک خواهند کرد. اجبار هرگز به اعتماد و وفاداری منتهی نخواهد شد. اگر استفاده از خدمات شما محتاج ساختن حساب کاربری است، به مشتری توضیح دهید که چرا به این حساب نیاز دارد. بد نیست که قبل از ثبت‌نام او بتواند سایت شما را ببیند و آزادانه در بخش‌های مختلف گردش کند.

قدم پنجم: ما با همه فرق داریم!

تعداد فروشگاه‌های آنلاین روزبه‌روز بیشتر می‌شود. مردم زیادی به فکر راه انداختن کسب‌وکار جدید هستند و از کپی کردن ایده‌های همدیگر نمی‌ترسند. اگر بخواهید یک اودکلن را به‌صورت آنلاین بخرید، با ده‌ها فروشگاه مجازی مواجه می‌شوید. از بین این‌همه، چرا یکی و تنها یکی را انتخاب می‌کنید؟

در این مرحله نشان دادن تفاوت‌های بنیادی اهمیت زیادی دارد. این تفاوت شامل یک پیشنهاد متمایز فروش است. پیشنهادی که برای مشتری ارزش دارد، هیچ‌ شرکت دیگری این پیشنهاد را ارائه نمی‌کند و رقبا به‌سادگی نمی‌توانند پیشنهادی شبیه به این داشته باشند.

مهم است که در میان رقبا به چشم بیایید.

البته طبیعی است که ارائه چنین پیشنهاد متمایزی هزینه زیادی به همراه خواهد داشت. بااین‌حال می‌شود منابع متمایز و رایگانی هم شناسایی کرد. یکی از مهم‌ترین منابع متمایز، فرهنگ‌سازمانی است. احترامی که شما برای خود، محصول، مشتری و شرکا قایل هستید، ارزشمند و منحصر‌به‌فرد است. تعلیم و تربیت درست منابع انسانی، می‌تواند شما را به این هدف نزدیک کند.

 قدم ششم: ما دوست شما هستیم!

اولین تجربه لذت‌بخش می‌تواند به تجربه دوم منتهی شود. درست مثل وقتی‌که با کسی آشنا می‌شوید. اگر او آدمی معقول، قابل‌اعتماد و متمایز باشد، ممکن است یک‌بار دیگر او را ببینید. این دیدار دوم، به همان اندازه اولین برخورد اهمیت دارد. در برخورد اول فقط کافی بود که این فرد جالب باشد. اما حالا می‌خواهید تصمیم مهمی بگیرید: آیا قرار است او در حلقه دوست‌هایتان قرار بگیرد؟

ارتباطات اجتماعی شرکت، نقطه‌ای تعیین‌کننده و حساس است. وقتی به کامنت‌ها پاسخ می‌دهید، با مشتری‌های ناراضی ارتباط برقرار می‌کنید و سعی می‌کنید مشکل آن‌ها را حل کنید، از مشتری‌های راضی تشکر می‌کنید و یا به هر شکل دیگر رابطه خود را با آن‌ها حفظ می‌کنید، احتمال رسیدن به کنش‌های بعدی را افزایش می‌دهید.

مهم است که مشتری‌ها بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند. مشتری‌های ناراضی منتقدهایی هستند که ضعف‌های شما را شناسایی می‌کنند و مشتری‌های راضی با نظرات مثبت خود به دیگران کمک می‌کنند که به شما اعتماد داشته باشند. این دو موقعیت فوق‌العاده را از دست ندهید.

قدم هفتم: ما ارزشش را داریم!

وقتی در مهمانی، در محیط کار یا در دانشگاه با آدمی جدید آشنا می‌شوید، در مورد علاقه‌ها و ارزش‌های خود حرف می‌زنید. ممکن است در همان روز اول از دوستانی گله و شکایت کنید که حق رفاقت را بجا نمی‌آورند و حرمت نان‌ونمک را نگه نمی‌دارند. همین دغدغه مشترک باعث می‌شود که شما باز همدیگر را ببینید. آن روز خیلی خوب پیش می‌رود و برای بار سوم به دیدن هم می‌روید.

حالا دیگر حرف زدن از دغدغه‌های مشترک کافی نیست. او دیگر یکی از دوستان شما است و حالا باید نشان دهید که خودتان به ارزش‌های خودتان پایبند هستید: شما حق رفاقت را بجای می‌آورید و حرمت نان‌ونمک را می‌شناسید.

وفاداری به سختی به دست می‌آید اما می‌تواند به آسانی از دست برود.

در کسب‌وکار هم اوضاع به همین شکل است. بیشتر مردم به فضای دیجیتال اعتماد ندارند و باور دارند که افراد و بنگاه‌های دیجیتال به‌اندازه بنگاه‌های ملموس مسئولیت‌پذیر نیستند. لازم است که شما مسئولیت تمام قدم‌هایی که برداشته‌اید را بپذیرید و این موضوع را به دیگران هم بگویید. وقتی آن‌ها درجه مسئولیت‌پذیری شما را ببینند، از اعتماد کردن به شما فراتر می‌روند و به وفاداری می‌رسند.

قدم آخر: قدم اول را فراموش نکنیم!

همان‌طور که دیدیم ساختن وفاداری کار دشواری است. اما به‌سادگی می‌شود این اعتماد را از بین برد. اگر یک مشتری کاملا وفادار، هر از گاهی نام ما را نشنود، فراموشمان می‌کند. در این مرحله، هنوز باید جالب، قابل‌اعتماد، امن، متمایز، پاسخگو و ارزشمند باشیم.

از طرف دیگر، حتی زمانی که تعداد زیادی مشتری وفادار داریم، هنوز هستند کسانی که تابه‌حال نام ما را نشنیده باشند. اگر فقط بر مشتری‌های فعلی خود تمرکز کنیم، با فرض این که هیچ‌کدام از آن‌ها را از دست ندهیم، نمی‌توانیم کسب‌وکار خود را توسعه دهیم. در مقابل، خیل مشتری‌های وفادار می‌تواند به ما کمک کند که راحت‌تر از قبل ارزش‌های خود را به گوش مشتری‌های جدید برسانیم. پس این هفت گام، هفت مرحله جدا از هم نیستند. بلکه زنجیره‌ای به‌هم‌پیوسته هستند که به‌طور مداوم باید به آن‌ها توجه کنیم.

منبع: تجارت نیوز

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تاثیر رنگ ها در بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

رنگ؛ عاملی چشم نواز و بسیار کاربردی در زمینه بازاریابی. مطالعات بی شماری نشان داده اند که رنگ های مختلف، تاثیرات متفاوت و خاص خود را روی مصرف کنندگان می گذارند. برخی از رنگ ها باعث ایجاد هیجان و برخی دیگر مایه آرامش انسان می شوند.

 رنگ؛ عاملی چشم نواز و بسیار کاربردی در زمینه بازاریابی. مطالعات بی شماری نشان داده اند که رنگ های مختلف، تاثیرات متفاوت و خاص خود را روی مصرف کنندگان می گذارند. برخی از رنگ ها باعث ایجاد هیجان و برخی دیگر مایه آرامش انسان می شوند. به این ترتیب، شرکت ها و برندها می توانند به آسانی و تنها با انتخاب ترکیب رنگ مناسب، مشتریان هدف خود را تحت تاثیر قرار دهند. شما چطور؟ آیا در وب سایتتان از ترکیب رنگی مناسب استفاده می کنید؟ رنگ ها چطور انسان را تحت تاثیر قرار می دهند؟

سبز:

  • مرتبط با سلامت، آرامش، طبیعت
  • مرتبط با ثروت و افراد و برندهای ثروتمند
  • مورد استفاده در فروشگاه ها برای ایجاد حس آرامش برای مشتریان
  • استفاده مکرر در امور مربوط به حفاظت از محیط زیست

آبی:

  • مورد علاقه آقایان
  • مرتبط با آرامش، آب، اعتماد
  • ایجاد احساس امنیت و اعتماد به برند
  • کاهش اشتها و افزایش بهره وری
  • رایج ترین رنگ برای ادارات و برندهای محافظه کار
  • آرام کننده ذهن
  • افراد جوان رنگ آبی را به بلوغ نسبت می دهند.

قرمز:

  • تحریک کننده اشتها؛ مورد استفاده بسیاری از فست فودهای زنجیره ای
  • ایجاد احساس نوعی ضرورت
  • مرتبط با حرکت، هیجان، اشتیاق
  • پرانرژی و جلب توجه کننده
  • تحریک کننده توانایی «حل مسئله» و خلاقیت ذهنی
  • استفاده رایج برای فرآورده های زیبایی و ضدپیری
  • نشانگر برند، محصولات و خدمات خلاقانه، هوشمند و مبتکرانه

سفید:

  • رنگ خلوص، پاکی و امنیت
  • استفاده شده برای نشان دادن بی رنگی یا خنثی بودن
  • می تواند نشانگر خلاقیت نیز باشد.

خاکستری:

  • رنگ همبستگی، زمان نامحدود و عمل گرایی
  • استفاده بیش از حد آن باعث ایجاد احساس پوچی می شود.
  • در عین زیبایی ممکن است احساس پیری، مرگ و افسردگی را در انسان برانگیزد.

مشکی:

  • رنگ قدرت، اعتبار، ثبات و توانایی
  • اغلب به عنوان نماد هوش به کار می رود.
  • اگر بیش از حد استفاده شود، باعث خستگی مشتری می شود.

نکته:

۱ـ استفاده از رنگ های روشن تر باعث ایجاد هیجان و کنش گرایی بیشتر مشتری می شود.
۲ـ استفاده از رنگ های خنثی زمانی منطقی خواهدبود که بخواهید اطلاعات مهم و نسبتا سنگینی را به مشتری انتقال دهید.

استفاده از رنگ ها در بازاریابی چه نتایجی به همراه دارند؟

  • رنگ هایی که به وسیله یک برند خاص مورد استفاده قرار می گیرند، می توانند تاثیر زیادی بر مشتری داشته باشند.
  • ۱ درصد مصرف کنندگان براساس رایحه یا صدا تصمیم گیری کرده اند.
  • ۳ درصد مصرف کنندگان به بافت محصول نگاه کرده اند.
  • ۹۳ درصد مصرف کنندگان بر روی ظواهر بصری محصول متمرکز شده اند.
  • رنگ اغلب می تواند تنها دلیل خرید یک محصول باشد.
  • ۸۴.۷ درصد مصرف کنندگان معتقدند که رنگ، اولین عامل جذب مشتری است.
  • ۵۲ درصد مصرف کنندگان، در صورت عدم رضایت از زیبایی دکور فروشگاه، دیگر به آنجا نمی روند.
  • ۸۰ درصد مصرف کنندگان بر این باورند که رنگ می تواند عامل شناخت و شهرت یک برند باشد.

نتیجه گیری:

استفاده از رنگ در بازاریابی به نیازها و فرهنگ مشتریان بستگی دارد. اگرچه ممکن است رنگ ها در هر کشور معنای خاصی داشته باشند، برندهای هوشمند می توانند از این عامل به بهترین شکل ممکن به نفع خود استفاده کرده و مشتریان بیشتری جذب کنند.
منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

دستیابی به مفهومی کاربردی‎تر از ارزش‎های بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سنجش ارزش بازاریابی هیچگاه آسان نبوده است. انقلاب دیجیتال با افزایش قابل توجه نقاط تماس میان مشتریان و شرکت‎ها و بالا بردن توقعات مدیریت ارشد، بیش از سایر گروه‎ها، در خصوص سنجش‌پذیری هر چیزی، باعث افزایش پیچیدگی شده است. روزانه، ابزارها و تکنیک‌های جدیدی اختراع می‎شوند. تعداد فروشندگان تکنولوژی بازاریابی که هر یک دارای روشی منحصربه‌فرد برای بهبود روش‎های دستیابی به مشتری، افزایش درگیری مشتری و سنجش اثربخشی هستند. با افزایش بودجه‎های بازاریابی به میلیاردها دلار، دانستن و توان به نمایش گذاشتن قدرت رویکردهای بازاریابی به موضوعی بسیار مهم تبدیل شده است.

آن دسته از رهبران بازاریابی که به‌دنبال نشان دادن ارزش بازاریابی به دیگران هستند باید گامی به عقب برداشته، نگاهی عینی به ابزارها و معیارها داشته باشند و چند سوال ساده را از خود بپرسند:

  •  آیا ابزارها و معیارهای موجود، باعث دستیابی به ارزش بازاریابی کوتاه‌مدت و بلندمدت‎تر می‎شوند؟
  •  آیا آنها، پاسخ و بینش‌هایی را ارائه می‎دهند که بتوان بر مبنای آن عمل کرد؟
  •  آیا آنها به آسانی از سوی مدیران ارشد اجرایی(CEO)، مدیران ارشد مالی (CFO) و بقیه افراد سازمان درک می‎شوند؟

اگر پاسخ هر یک از این سوالات منفی باشد، نیاز به ارزیابی مجدد در دستور کار قرار خواهد گرفت و اگر با شرایط پیش بروند، مدیران ارشد بازاریابی باید به ابزارهای موجود اطمینان کرده و وسوسه کمال‎گرایی را از ذهن خود دور سازند. به جای تلاش برای رسیدن به ایده آل‎ها، استفاده از منابع ضروری برای توسعه و ایجاد توافق حول مجموعه‎ای از معیارها و ابزارهایی که کار را به بهترین نحو به انجام می‎رسانند و به‌طور مداوم خبر از خلق ارزش و بهبودهای حاصل شده می‌دهند، رویکردی کاربردی‎تر و اثربخش‎تر خواهد بود. بر اساس تجربیات حاصل از همکاری با سازمان‎های بازاریابی در صنایع مختلف در سراسر جهان، پیروی از پنج قاعده مشترک باعث تبدیل مقیاس‎های کمی به دستاوردهای واقعی برای یک کسب‎وکار می‎شود.

عملکرد خود را ارزیابی نکنید

معمولا از بازاریابان انتظار می‎رود به صورت پس رویدادی و ویژه به قضاوت عملکرد خود بپردازند. این موضوع اغلب باعث می‌شود که بازاریابان برای توجیه دیگران نسبت به ارزش خلق شده از ابزارهایی استفاده کنند که دیگران نه آنها را می‎فهمند و نه به آنها اعتماد دارند یا به ذکر معیارهایی بپردازند که به‌عنوان معیارهایی با ارزش در گستره کسب‎وکار مطرح نیستند.

بهترین راه برای اجتناب از این مشکل، دستیابی به یک توافق سراسری در سازمان است که پیرامون روش‎های ساختاریافته سنجش ارزش بازاریابی صورت می‎گیرد. این مسوولیت بر عهده رهبران بازاریابی است تا این توازن را ایجاد کنند. یکی از استراتژی‌هایی که همواره شاهد موفقیت آن بوده‎ایم، ایجاد یک گروه رهبری است که شامل نمایندگانی از وظایف مختلف بازاریابی، مالی، استراتژی، فروش و قیمت‌گذاری باشد. هنگام ایجاد چنین ساختاری ممکن است تلاش‎های سازمانی بیشتری مورد نیاز باشد. شواهد نشان می‎دهند پذیرش سراسری در سازمان نقش تعیین کننده‎ای در ایجاد قابلیت سنجش بازاریابی بلندمدت پایدار دارد.

ساختاری برای ارزیابی ایجاد کنید

هریک از واحدهای بازاریابی از یک معماری عمومی برای سنجش بهره می‎برند. یک چارچوب تصمیم‎گیری در سازمان که مجموعه‌ای از معیارهای مناسب را (به واسطه گسترش ابزارهای تحلیلی و تکنیک‎هایی مانند مدل‎سازی پاسخگویی، نظارت بر برند و الگوبرداری رقابتی) با رایج‌ترین تصمیمات بازاریابی، مطابقت می‎دهد. در نظر گرفتن ساختاری برای ارزیابی، به گریز از دامی دیگر نیز کمک می‎کند:  قدرت اجبار حقایق تصادفی، یک پدیده شایع در سازمان‎ها است که بر اساس آن هر یک از مدیران بازاریابی، حقیقت یا اطلاعاتی را که از سوی برخی از ابزارها یا مدل‌ها مطرح شده‎اند، به‌عنوان مدرکی دال بر اعتبار کاری که در حال انجام آن هستند، ذکر می‎کنند. این به معنی نادرست بودن حقایق نیست؛ بلکه این شواهد حتی ممکن است کاملا معتبر باشند. با این حال، راه روشنی برای مقایسه یک حقیقت با حقیقتی دیگر وجود ندارد و حتی نمی‌توان فهمید که آیا این حقایق، مرجع مناسبی برای موضوع در حال بررسی هستند یا خیر.

به نظر، سه نوع تصمیم بازاریابی وجود دارد – استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی – که هر یک در سطوح مختلف سازمان و با توجه به زمان‌بندی‌های مختلف انجام می‌شوند. تصمیمات استراتژیک در تخصیص مجدد بودجه‌های بازاریابی و چرخه بودجه‌بندی مالی اتخاذ می‌شوند. تصمیمات تاکتیکی چندین بار در سال رخ می‌دهند. این تصمیمات به اصلاح سطوح هزینه، آمیخته، زمان‎بندی و پیام‌رسانی ارتباطات می‌پردازد. تصمیمات عملیاتی، نظیر تصمیماتی که رسانه‌ها یا کانال‌ها را مد نظر قرار می‌دهند، به صورت روزانه اتفاق می‌افتند – یا حتی در دنیای دیجیتال امروزی به صورت ساعتی رخ می‌دهند. علاوه‌بر این، در دسترس بودن «داده‌های تقریبا زمانی واقعی»، بخش اعظمی از تمرکز شرکت را بر اولویت‌های عملیاتی کوتاه‌مدت معطوف می‌کند که این موضوع می‌تواند باعث به‌هم خوردن تعادل لازم میان چشم‌انداز بلندمدت و کوتاه‌مدت استراتژی و اهداف کلی بازاریابی شود.

معماری ارزیابی چارچوبی برای بازاریابان فراهم می‌آورد که موجب شکست قدرت اجبار حقایق تصادفی می‌شود و تعیین‌کننده زمان، نوع معیارها و ابزارها یا داده‌های مورد استفاده در اتخاذ تصمیمات بازاریابی است. هنگامی که چنین ساختاری ایجاد شد، توسعه زیرساخت تحلیلی نسبتا آسان است و در سراسر سازمان گسترده می‌شود. بسیاری از سازمان‌ها به‌طور فزاینده‌ای قادر به تمرکز بر چگونگی استفاده از پلت‌فرم‌های نرم‌افزاری هستند و به این وسیله داده‌ها، ابزارها و نظرات خود را در اختیار تصمیم‌گیرندگان کلیدی واحد بازاریابی در هر سطح از ساختار سنجش قرار می‌دهند.

معیارها و ابزارهای خود را ایجاد کنید

بازاریابان می‌توانند از بین گزینه‌های به ظاهر نامحدود از میان ابزارها و معیارها که اغلب عواقب بسیاری دارند و تنها برخی از آنها سازنده هستند، انتخابی انجام دهند. یکی از این گزینه‌ها عدم اطمینان است: کدام ابزار بهترین است؟ دیگری پیچیدگی است: درحالی‌که ابزارهای متعددی در دسترس هستند، چرا از آنها استفاده نکنیم؟ سومین مورد، رضایت از خود است: مدیران بازاریابی اغلب انتظار دارند که به جای استفاده از روش‌های تحلیل برای شناسایی مشکلات و تغییر مسیر، اعداد راهنمای عمل آنان باشند.

بر اساس تجربیات به دست آمده، رهبران بازاریابی می‌توانند مجموعه‎ای از ابزارها و مقیاس‌های اثربخش را با استفاده از سه معیار زیر، ایجاد کنند:

ارتباط: آیا معیارها و ابزارها با فلسفه بازاریابی شما مطابقت دارند؟

ثبات: آیا معیارها در طول زمان، مقایسه‌ای را میان برندها، بازارها و کمپین‌ها ایجاد خواهند کرد؟ همچنین سازگاری، باعث بالا رفتن میزان درک و استفاده از معیارها و ابزارها می‌شود، زیرا بازاریابان به مشاهده گزارش‌ها و فرمت‌های مشابه عادت می‎کنند.

سپس در کنار آنها بمانید

همه افراد از چیزهای جدید هیجان‌زده می‌شوند و امیدوارند که تکنولوژی یا ابزار جدید همان آخرین گلوله‌ای باشد که به سوی هدف شلیک می‌شود و در نهایت دقیقا نشان خواهد داد که بودجه بازاریابی به هدر نرفته است. در حقیقت، هر ابزار جدیدی تا مدتی مورد استفاده قرار می‌گیرد و پس از آن با شلیکی جدید از رده خارج می‌شود.  برای جلب اعتماد در خصوص ارزش بازاریابی، سازمان باید رویکردی سیستماتیک و جامع را نسبت به ارزیابی بازاریابی اتخاذ کند. معیارها و ابزارهای تصمیم‌گیری باید در فرآیندهای تصمیم‌گیری سراسر سازمان اتخاذ شوند. در غیر این صورت، خاک خواهند خورد و بدون استفاده باقی خواهند ماند. اولین اقدام مناسب این است که از دستیابی به اجماعی مشترک میان بازاریابان اطمینان حاصل شود– مجموعه‌ای استاندارد از معمولا ۵ تا ۱۰ معیار که به‌طور مداوم گزارش می‌شوند و به نرخ بازگشت سرمایه بلندمدت وکوتاه‌مدت دست پیدا می‌کنند. این کار از طریق مجموعه‌‎ای از مولفه‌های محتوایی برای تفسیر عملکرد در زمینه بازگشت سرمایه، نظیر رشد کلی، قدرت قیمت‌گذاری نسبی و قدرت مشتری در بیان نظرات انجام می‌شود. یک اجماع متعارف میان بازاریابان، علاوه‌بر فراهم آوردن یک گزارش منطقی و منظم، باعث توسعه جعبه ابزار استاندارد در سراسر کسب وکار می‌شود.

تیم و فرهنگی صحیح ایجاد کنید

از آنجا که بخش بخش شدن فعالیت‎ها، سنجش عملکرد بازاریابی را دشوارتر می‎کند، بازاریابان باید «چابک»تر شوند و سریع‌تر کارها را تکرار کنند تا امکان هماهنگی سریع‌تر با شرایط متغیر فراهم شود. برای افزایش این چابکی، واحد‎های بازاریابی به ساختارها و مهارت‌های متعدد و فنی بیشتری نسبت به گذشته نیاز دارند. پژوهش‎ها حاکی است که شکاف‎ها و کمبودهای مهارتی شرکت‎ها فراتر از تصورات بسیاری از مدیران هستند. نشانه‌هایی که خبر از آینده می‌دهند نگران‎کننده‎تر هستند: به نظر می‌رسد بسیاری از بازاریابان به جای تمرکز بر به دست آوردن توانایی‌ها و تخصص‌هایی که در آینده مورد نیاز سازمانشان است، بر دستیابی به نیازهای گذشته تمرکز دارند. ممکن است ایجاد تیم و فرهنگ صحیح، جالب‌ترین قسمت از ۵ قانون مطرح شده باشد، این دقیقا همان جایی است که رهبر سازمانی می‌تواند بیشترین تاثیر بلندمدت را در واحد بازارایابی و اهمیت نقش آن در شرکت ایجاد کند.

منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چگونه تیم بازاریابی و فروش را به هم نزدیک‌تر کنیم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تیم بازاریابی و تیم فروش دو عبارتی هستند که همیشه در کنار یکدیگر استفاده می‌شوند. اما واقعیت این است که در بسیاری از شرکت‌ها رابطه‌ی خوبی بین اعضای آن‌ها برقرار نیست. این مشکل مختص شرکت‌های کوچک نیست و بسیاری از شرکت‌های میلیون دلاری نیز با آن روبه‌رو هستند. بازاریابان معمولا روی بازاریابی برند و تولید لید یا همان افزایش نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری تمرکز می‌کنند؛ درحالی‌که متخصصان فروش سعی می‌کنند سطح مذاکرات را بالا ببرند و با مشتری‌های بیشتری قرارداد امضا کنند. یکی از تیم‌ها به فکر بهره بردن از ارتباطات طولانی‌مدت است و تیم دیگر به دنبال جلب رضایت فوری.

برخی متخصصان معتقدند همین تفاوت‌ها باعث می‌شود این دو تیم نتوانند فعالیت مشترکی با یکدیگر انجام دهند. اما اگر این اتفاق بیفتد، فرآیند بازاریابی برند، فروش محصول یا خدمات تسهیل می‌شود و کسب‌وکار پیشرفت خوبی خواهد کرد. اعضای تیم فروش نیز می‌توانند با برگزاری کمپین‌های بازاریابی قراردادهای بیشتری امضا کنند. بنابراین زمانی که اعضای تیم بازاریابی و فروش همکاری بیشتری با یکدیگر داشته باشند نتایج بهتری خواهند گرفت. در ادامه‌ی این مقاله‌ی زومیت به بررسی راه‌هایی می‌پردازیم که کمک می‌کنند این دو تیم ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.

قدم اول: اعضای دو تیم باید یکدیگر را بشناسند

اعضای تیم بازاریابی و فروش وظایف زیادی دارند و سرشان بسیار شلوغ است. اما لازمه‌ی هر ارتباطی رسیدن به شناخت متقابل است. شاید اولین راهی که برای انجام این کار به ذهنتان برسد این باشد که جلسات مشترکی میان اعضای تیم برگزار شود تا دو طرف در مورد اهدافی که دارند صحبت کنند. درصورتی‌که در چنین جلساتی هر کسی تلاش می‌‌کند نظرش را مطرح کند و بیان کردن جزئیات اجازه نمی‌دهد ارتباط خوبی بین آن‌ها شکل بگیرد. بنابراین کیفیت برگزاری جلسات از اهمیت بالایی برخوردار است. جلسات کوچکی که موضوع و هدف مشخصی داشته باشند تا اعضای تیم ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.

هدف اصلی از برگزاری چنین جلساتی این است که اعضای تیم فروش و بازاریابی با روش کار یکدیگر آشنا شوند و بدانند زمانی که سؤالی برایشان پیش آمد باید به کدام‌یک از اعضای تیم مقابل مراجعه کنند. به‌عنوان مثال تصور کنید تد از اعضای تیم فروش است و می‌خواهد بداند چه کسی وبلاگ شرکت را مدیریت می‌کند. زیرا یکی از مشتری‌ها به او پیشنهاد داده است در مورد موضوع خاصی در وب‌سایت شرکت اطلاع‌رسانی شود و او می‌خواهد این موضوع را با اعضای تیم بازاریابی به اشتراک بگذارد. از طرفی مارتا در تیم بازاریابی فعالیت می‌کند و برای انتشار مطالب جدید در شبکه‌های اجتماعی می‌خواهد بداند مشتری‌ها به چه موضوعاتی علاقه‌مند هستند. درنتیجه این دو نفر می‌توانند به سؤالات یکدیگر پاسخ دهند و ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند.
قدم دوم:‌ ایجاد یک تقویم تبلیغاتی و محتوا

همان‌طور که می‌دانید کارمندان بخش شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات و بازاریابی محتوا با اطلاع داشتن در مورد میزان فروش و پیشنهادهای ویژه در مورد محصولات می‌توانند مشتری‌های بیشتری به سمت برند جذب کنند. اما معمولا به دلیل نداشتن ارتباط مناسب با اعضای فروش نمی‌توانند از جزئیات مهم کار با خبر شوند. درنتیجه درست کردن تقویمی در مورد فروش و بازاریابی به هر دو تیم کمک خواهد کرد.

طوفان فکر در مورد موضوعات وبلاگ، آگهی‌های تبلیغاتی و پست‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود دید بهتری به هر یک از اعضای تیم می‌دهد و کمک می‌کند پیشنهادهای ویژه نقش پررنگ‌تری در بازاریابی محصولات داشته باشند. شاید کمی طول بکشد تا تیم بازاریابی با ایده‌های مطرح‌شده در تیم فروش موافقت کند؛ اما اعضای تیم فروش باید همواره در مورد موضوعات پست‌هایی که در وبلاگ گذاشته می‌شود، کمپین‌های بازاریابی و ایده‌هایی در مورد پیشنهادهای ویژه نظر بدهند. اعضای تیم فروش به‌طور مستقیم با مشتری‌ها در ارتباط هستند و بهتر از هر شخص دیگری می‌دانند این افراد به چه چیزهایی نیاز دارند.
قدم سوم: همکاری در برگزاری کمپین‌ها و اهداف

اعضای دو تیم باید برای تصمیم‌گیری در مورد استراتژی هر کمپین بازاریابی یا فروشی که برگزار می‌شود با یکدیگر همکاری داشته باشند. قبل از برگزاری یک کمپین، اهداف هر دو تیم باید مشخص شود. به‌عنوان مثال هدف اعضای تیم فروش ممکن است این باشد که  میزان درآمد را پنج درصد افزایش دهند؛ درحالی‌که تیم بازاریابی ممکن است بخواهند ۲۰۰ مشترک جدید برای دریافت خبرنامه‌ی ایمیلی ثبت‌ نام کنند. هر دوی این تصمیم‌ها ارزشمند هستند و زمانی که هر دو طرف دید بهتری نسبت به اهداف هم داشته باشند، همکاری بهتری میان آن‌ها شکل خواهد گرفت. کمپینی که بر اساس اهداف تیم بازاریابی و فروش برگزار شود، نتیجه‌ی بهتری برای هرکدام از آن‌ها به همراه خواهد داشت.

قدم چهارم: بازبینی نتیجه‌ی کمپین با یکدیگر

همان‌طور که برگزاری یک کمپین تبلیغاتی با همکاری تیم فروش و بازاریابی اهمیت دارد، بررسی نتایج به همان اندازه مهم است. این افراد باید نقاط قوت و ضعف کمپین خود را بررسی کنند و از این داده‌های مفید برای تصمیم‌گیری در مورد کمپین‌های آینده استفاده کنند.
قدم پنجم: درس گرفتن از اشتباهات و تلاش برای آینده

استفاده از اطلاعات مربوط به کمپین‌های قدیمی به اعضای هر دو تیم اطمینان می‌دهد که فعالیت‌هایشان در آینده مشتری‌های بهتری را هدف قرار خواهد داد و درنتیجه میزان فروش محصول و خدمات بالا خواهد رفت. به‌عنوان مثال تصور کنید آخرین کمپین تبلیغاتی شرکت پیشنهاد تخفیف ۲۰ درصدی بوده و نتیجه‌ی چندان خوبی نداشته است. درنتیجه در کمپین بعدی تصمیم گرفته می‌شود تخفیف بیشتر یا کاهش قیمت روی یک محصول خاص در نظر گرفته شود. بعد از برگزاری این دو کمپین باید بررسی کرد کدام‌یک نتیجه‌ی بهتری داشته و مشتری‌های بیشتری را به برند جذب کرده‌ است.

بازاریابی و فروش یک تیم واحد هستند؛ اما در بسیاری از شرکت‌ها اعضای آن ارتباط خوبی با یکدیگر ندارند. همکاری میان دو تیم و تلاش برای رسیدن به اهداف مشترک بهترین راهی است که باعث رشد و پیشرفت شرکت خواهد شد.

منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!