Skip to main content
Category

مقالات تخصصی بازاریابی

معجزه به اسم صدا زدن مشتری در بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

معجزه به اسم صدا زدن مشتری در بازاریابی

معجزه میکنه… معجزه… باور کنید که همه انسانها عاشق خودشون و بسیاری از ویژگیهاشون هستند و یکی از دوست داشتنی ترین چیزهای هرکس، اسمشه… و این اسم، میتونه معجزه کنه. کافیه کمی فسفر بیشتری بسوزونیم و در فعالیت بازاریابی خود اسم کوچک مخاطبانمون رو به خاطر بسپاریم و در ملاقات های بعد، اونها رو(البته با در نظر گرفتن شرایط سن و سال و حریم افراد) با نام کوچک خطاب کنیم و اونوقت منتظر نتایج فوق العاده اش باشیم!!

یادمه یه بار برای انجام کارهای بازاریابی؛ توی یه فروشگاه، با تمام توانم روی محصول جدید شرکتمون تبلیغ میکردم و سعی داشتم صاحب فروشگاه رو متقاعد کنم که برای یکبار هم که شده این محصول رو بصورت آزمایشی استفاده کنن. اما ایشون سپر بزرگ “نه” رو جلوی خودش گرفته بود!! نمیدونم چرا فکر میکرد نباید ریسک کنه؛ و من دنبال روشی بودم که از لحاظ فکری و روحی بیشتر بهش نزدیک بشم تا بتونه بهم اعتماد کنه. که در همون لحظه یه مشتری اومد و صاحب مغازه برای چند لحظه تنهام گذاشت.

توی ذهنم دنبال یه راه حل میگشتم که بتونم مشکل کار بازاریابی خودم رو حل کنم؛ چشمم به پروانه کسبش افتاد….. آقای مهران مرادی…….. چشمام برق زد!! راه حل رو پیدا کردم. سن و سالش از من کمتر بود. در ضمن تاحدودی با هم آشنا شده بودیم…بنابر این امکان اجرای این راه وجود داشت!! تا که برگشت، امان ندادم و گفتم:” خوب آقا مهران گل، چطوره اجازه بدیم که بعد از تست این محصول نظرت رو بهم بگی؟؟!! خوبه؟” باورم نمیشد، انگار که هیپنوتیزم شده باشه، فرم تدافعی چهره اش عوض شد و گفت:” باشه! موافقم!!!”  به همین راحتی…. سپرش توی دستاش ذوب شد..!!!!

 دیل کارنگی در کتاب آئین دوست یابی می نویسه:

  • دانستن نام افراد راه حلی ساده

در سال ۱۸۹۸ اتفاقی غم انگیز در نیویورک افتاد. کودکی فوت شده بود و همسایگان داشتند برای تشییع جنازه او آماده می شدند. فردی به نام “جیم فرلی” به اصطبل رفت تا اسبش را زین کند و به دنبال جنازه برود. هوا سرد بود و همه جا یخ زده بود. حیوان چند روزی بود که از اصطبل بیرون نیامده بود. ناگهان جستی کرد  وچنان فرلی را بر زمین کوبید که او در دم جان سپرد. “جیم”، زنی بیوه و سه فرزند از خود به جا گذاشت. آنها درآمدشان از شرکت بیمه بود. بزرگترین پسر او ده سال داشت که در کارخانه آجرپزی مشغول به کار شد. به همین دلیل فرصتی برای ادامه تحصیل نیافت. اما استعداد و هوش ذاتی داشت.

او حافظه ی فوق العاده ای در به خاطر سپردن چهره ونام اشخاص داشت. در سن ۴۶ سالگی توانست گواهینامه چهار دانشکده را کسب کند و ریاست کمیته ملی دموکراسی را به عهده گرفت. روزی آقای کارنگی با او ملاقات کرد و رمز موفقیت ایشان را پرسید. او گفت:( من میتوانم پنجاه هزار نفر را با نام کوچکشان صدا کنم.) آقای فرلی وقتی نماینده بازرگانی بود نام افراد را می پرسید و اطلاعاتی از خانواده آنها می گرفت وحتی اگر یک سال بعد هم آنها را می دید آنها را به نام کوچکشان می خواند و جویای خانوادشان می شد. این توانایی ایشان باعث شده بود که اکثر مردم به ایشان علاقه پیدا کنند و او در کار خود فردی بسیار موفق شود.

ناپلئون سوم میگفت:” با وجود همه گرفتاریها و توجه به کارهای کشور تقریبا اسم تمام کسانی را که با آنها برخورد دارم به خاطر می آورم. هر وقت اسم کسی را متوجه نمی شدم  به او می گفتم: ببخشید ملتفت نشدم  یا اگر اسمی مشکل بود املا آن را می پرسیدم. برای اینکه نام اشخاص در ذهنم بماند نامشان را با چهره آنها مرتبط می ساختم یا نامشان را در کاغذی می نوشتم ونگاه می کردم وتا در خاطرم جا نمی افتاد آن کاغذ را کنار نمی گذاشتم.”

اشخاص به قدری شیفته نام خود هستند که دوست دارند به هر قیمتی شده نامشان را مشهور کنند. دویست سال پیش مردمان توانگر مبلغی به نویسندگان می دادند تا کتابشان را به نام آنان کنند. این افراد کسانی بودند که راضی نبودند نامشان از صفحه روزگار خط بخورد به همین علت کتابهایی را از خود به جای گذاشتند. پس اسم اشخاص را باید به ذهن بسپاریم ولی متاسفانه از این کار غفلت می کنیم در صورتی که با کمی زحمت می توانیم این کار را به نحو احسنت انجام دهیم. درست است این عمل به وقت زیاد احتیاج دارد، ولی به قول فیلسوف بزرگ امرسون:” حسن معاشرت متشکل از فداکاریها و گذشت های کوچک است.” اگر می خواهید مورد علاقه مردم باشید از این راهکار استفاده کنید.” نام هر کس برای او مطبوعترین و مهمترین قاموس بشری است.”

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بانوی موفق برندینگ ، خانم شیوا شمشیردار

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بانوی موفق برندینگ ، خانم شیوا شمشیردار

  • کمی از خودتان برایمان بگویید، چند سال دارید؟ چه رشته ای خوانده اید و در حال حاضر به صورت تخصصی در چه زمینه ای مشغول به فعالیت هستید؟

من متولد ۱۳۵۰ هستم .شاگرد ممتاز کنکور سال ۶۹ و ارتباط تصویری در مقطع کارشناسی ارشد و سپس MBA و سپس دوره های تخصصی برند و بازاریابی. در حال حاضر در یک هولدینگ معتبر بابیش از ۲۰۰ پرسنل در سمت قائم مقام بخش رسانه در حوزه ی تخصصی برند و تبلیغات مشغول هستم. بیش از ۱۷ سال دروس مرتبط با تبلیغات و برند را در دانشگاه های مختلف تدریس کرده ام و بصورت شخصی نیز مشاور برند، پروژه های مختلف کسب و کار هستم.

  • در زمان شروع به کار چند سال داشتید؟ در حال حاضر چند سال است که در این حوزه مشغول هستید؟

اولین بار که توانستم به ازای کار، حق الزحمه دریافت کنم ۲۰ سال داشتم و دانشجو بودم. از تدریس و سپس کاراموزی در شرکت تبلیغاتی و بلافاصله در همان دوران دانشجویی مستقل سفارش می گرفتم و کار می کردم. پوستر جشنواره ۱۱ فجر و کل پروژه های بازی های بانوان کشورهای اسلامی و بسیاری از نمایشگاه های موزه هنر های معاصر در زمان اقای خاتمی و ایران اکسپو سال ۲۰۰۰ و کلی کار در زمان گفتگوی تمدن ها از طرح های من بودند. اولین بیلبوردهای شرکت موتوژن در تهران با شعار “ما به صنعت معنا می دهیم”. سپس سفرهایی به خارج ایران داشتم و ۸ سالی در حوزه ی طراحی مد و لباس کار کردم و مالک کانون تبلیغاتی عرشیا در سالهای ۷۲ تا ۷۸ بودم.

  • آیا به انجام کار تیمی برای موفقیت بیشتر اعتقاد دارید؟

بنظرم ما ایرانی ها کار تیمی بلد نیستیم و بشدت ازین نقطه آسیب می بینیم؛ مثلا در ورزش کشتی گیرهای خوبی داریم ولی فوتبالمان اسفبار می شود. در حال حاضر فرایندهای بازاریابی و برند و تبلیغات بشدت نیاز به کار گروهی پیدا کرده اند و به تنهایی نمی توان نیاز مشتری را براورد و فراهم نمود چرا که شاکله ی نیازها گسترده و درهم پیچیده شده و هر روز تغییر می کند؛ به شدت نیازمند تحقیقات بروز و اطلاعات جدید هستیم من بشدت به کار تیمی معتقدم و در رشته کاری خودم کار تیمی را منوط به درک عمیق شرایط و توانایی های تخصصی افراد در رتیم می دانم. روابط کاری بسیار تحت تاثیر احساسات هستند و کار تیمی جز با همدلی و احساس خوشنودی در تک تک افراد میسر نیست. کارمندانم نباید حس کنند من رئیس و آنها کارمند و اجراکار هستند. هرکس باید بقدر خود تلاش کند.

  • معمولا چه مشکلات و موانعی در حرفه شما وجود دارد؟ برای رفع آنها چه می کنید؟

اشکال کار اکثر مواقع کنترل و مشخص نمودن مرز وظایف است که با سختگیری تلخ و سرد و با سهل گیری ضعیف و پر اشکال خواهد شد. مدیریتی نیاز است که با ذکاوت و ظرافت همه چیز را در دست بگیرد و البته مدیر خودش دست در کار داشته باشد هیچوقت تیم طراحی نمی تواند به من نه بگوید چون خودم آستین بالا می زنم یا زمان تهیه محتوا همکاران می دانند که دست به قلم هستم و اگر سستی کنند، نمی پذیرم. مشکل بزرگی که همواره در ایران شاهدش بوده ام این بوده که برای کسب رتبه ای که آقایان مشابه و همکار من دارند بایستی دوبرابر تلاش می کرده ام و همچنان نیز! البته عادت کرده ام ازین رو در جلسات ۲۰ دقیقه ی اول من حتما ساکت خواهم بود و بعد از دقت کافی در نکات ریز جلسه موضوع را در دست می گیرم و اساسا در میان دوستان به استاد مذاکره معروف شده ام.

  • تا به حال با شکست مواجه شدید؟ برخورد شما برای حل مشکل چگونه بوده؟

شکست هم تا دلتان بخواهد داشته ام چرا که نه؟اخریش قرارداد ی بود که کل سال ۹۴ را صرفش کردیم و دقیقه ی نود با یک بازی دامپینگ غیر انسانی روبرو شدیم از سمت شرکت رقیب و همه چیز خراب شد. یا در اوایل سال که تصمیم به تاسیس یک اکادمی تخصصی حوزه ی برند داشتم و کلی تلاش کردم و دست اخر متوجه شدم قرار نیست چیز زیادی به دیگران اموخته شود و خلاصه ارمانهای من با دیگران نمی خواند پس سکوت کردم و کنار کشیدم.

  • به عنوان یک بانوی موفق در زمینه بازاریابی و برندینگ چه پیشنهادی برای افرادی که می خواهند قدم در این حرفه بگذارند، دارید؟

در حال حاضر دو سال است که مستمر در حال نگارش مباحث تخصصی برند و تبلیغات هستم و احساس خوبی از نشر و انتشار دانش برای دیگران دارم. به نظرم برند سازی نوعی حکمت است که باید اندوخته ی بزرگی از دانش و تجربه و خلاقیت را توامان با خود داشت و پشتکار و کنجکاوی و تلمذ پیگیر می طلبد.

  • حرف آخر…

توصیه می کنم علم مدیریت را علمی یاد بگیریم و حکیمانه بکار ببندیم. هوشمندانه تلاش کنیم و مدبرانه تصمیم بگیریم. با هم تیمی های قوی گروه بسازیم و رقبای قدر را به بازی بیاوریم تا رشد کنیم و دست آخر مهربان و متواضع باشیم؛ که در این دنیای بزرگ برای همگان جا بقدر کافی و روزی در خور موجود است.

مصاحبه گر: خانم زهرا امیری، دانشجوی رشته مدیریت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

ضرورت بازاریابی “جا ویژه” در کسب و کار امروزی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ضرورت بازاریابی “جا ویژه” در کسب و کار امروزی

در پست قبلی به معرفی بازاریابی جاویژه پرداختیم؛ اینبار قصد آن را داریم که شما را با دلایل اهمیت، مزایا و ویژگی های خاص این روش بازاریابی آشنا کنیم. در این شیوه از بازاریابی یک کالا یا خدمت به سوی بخش کوچکی از بازار که کالاها و خدمات موجود نتوانسته اند نیاز آنها را برآورده سازند هدف گیری می شود. این واژه از این‌رو «بازاریابی جاویژه» نام گرفته است که طی آن کارآفرینان با شناسایی مکانهای ویژه و خاص بازار – بخشهای کوچکی از یک بازار بزرگ با نیازهای تامین نشده که مورد توجه شرکتهای موجود قرار نگرفته اند؛ اقدام به ورود به آن بخش کرده و پس از ورود و ارائه کالاها و خدمات مورد نیاز آنها، آن بخشها را پر می کنند. چنانچه یک کارآفرین در آغاز کار بخواهد وارد یک بازار بزرگ شود و محصولی را برای مشتریان و مصرف‌کنندگان زیادی عرضه کند باید با رقبای بسیاری رقابت کند و شاید از دید مصرف کنندگان محصول او مطلوبیت کمی داشته باشد. اما او می تواند به جای آنکه از دید «مشتریان بسیار»، «مطلوبیت کمی» داشته باشد، با ورود به یک جاویژه، کالا یا خدمتی که برای «عده کمی»، «مطلوبیت بسیاری» دارد را به بازار عرضه کند.

  • دلایل اهمیت بازاریابی جاویژه

بسیاری از کارآفرینان این‌گونه می‌پندارند که چنانچه محصول خود را به گسترده‌ترین بازار ممکن عرضه کنند به احتمال قوی در مسیر موفقیت گام خواهند برداشت. آنها از اینکه یک بازار جاویژه را مدنظر قرار دهند هراسان هستند. چرا که تصور می‌کنند کسب‌وکار آنها با از دست دادن مشتریان با شکست روبرو شود. اما این رویکرد «خوشامدگویی به همه» چندان کارایی ندارد. هنگامی که یک کارآفرین بدون در ذهن داشتن یک مشخصه متمایز کننده، بازاری را برای کسب وکار در نظر می‌گیرد، دوام و بقای کسب‌وکار وی دشوار خواهد بود.

مالکان کسب‌وکارها اغلب می‌پندارند که بازارهای جاویژه فروش آنها را محدود می‌کند و یا حاشیه سود آنها را کاهش می دهد و به همین دلیل هم از آن بیم دارند. اما حقیقت این است که یک بازار جاویژه می تواند به صورت مولفه‌ای تعریف شود که به کسب‌وکار قدرت می‌بخشد. یک بازار جاویژه این امکان را برای شما فراهم می‌سازد که کسانی را که مخاطب بازاریابی خود قرار داده‌اید دقیقا تعریف کنید. زمانی که می‌دانید چه کسانی را مخاطب محصول کسب‌وکار خود قرار داده‌اید به سادگی می توانید مشخص کنید که هزینه و توان بازاریابی خود را کجا صرف کنید.

به دلایل زیر تعریف نمودن بازار جاویژه پیش از راه اندازی کسب وکار اهمیت دارد:

  • مالکان کسب وکارها این توانایی را می‌یابند که بودجه بازاریابی خود را از طریق هدف قرار دادن جاویژه بازار کاملا تعریف شده، حداکثر نمایند.
  • کسب‌وکار می‌تواند راه‌حلها و محصولاتی را برای دیگر مسائلی که مشتریان جاویژه با آن روبرو هستند فراهم آورد.
  • یک جاویژه بازار تعریف شده امکان ارائه ایده‌ها برای محصولات و خدمات جدید را که ذاتا از سوی جاویژه خاص کسب‌وکار درخواست می‌شوند، به سادگی فراهم می‌سازد.
  • کسب‌وکار در معرفی خود به عنوان رهبر بازار در آن جاویژه مزیت پیدا می‌کند.

مزایای بازاریابی جاویژه:

همزمان با افزایش سرعت و گسترش ارتباطات و راستای آن گسترش دسترسی به اطلاعات، شرکتهایی می توانند از فرصتها استفاده کنند که از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار باشند. چرا که دیگر تنها دارا بودن سهم بازار بالا و بهره گیری از صرفه جویی های ناشی از مقیاس منتج از تولید انبوه، جوابگو نیست. یک کسب وکار خانگی می تواند تقاضاهای پنهانی را که شرکتهای بزرگ توان واکنش به آن را ندارند و یا آن را قابل توجه نمی دانند، برآورده سازد. اهمیت موضوع از آنجا ناشی می شود که در جاویژه بازارها , هزینه و قیمت مزیت رقابتی اصلی قلمداد نخواهد شد، بلکه شناسایی سریع سلیقه ها و نیازها و در پی آن واکنش بدون‌درنگ نسبت به آن که از طریق طراحی کالاها و خدمات متناسب انجام می شود، می تواند امتیازی را نصیب شرکت کند.

بازاریابی جاویژه انتخابی زیرکانه برای کارآفرینان و مالکان کسب‌وکارهای کوچک و خانگی است که بودجه ای محدود برای تبلیغات، توزیع، تحقیقات بازار و حتی تولید انبوه دارند. چرا و چگونه یک کسب‌وکار کوچک در آغاز کار بایستی برای بخش بزرگی از بازار، تبلیغات خود را بفرستد؟ حتی اگر مالک چنین کسب وکاری از این جاه طلبی و دست ودلبازی برخوردار باشد که تبلیغات خود را از طریق یک روزنامه سراسری یا شبکه تلویزیونی به آگاهی مشتریان بالقوه برساند و به فرض آنکه درصد معقولی از این بازار خواهان محصول شرکت باشند، آیا این مدیر می تواند این تقاضای بیش از ظرفیت شرکت را پاسخگو باشد؟

برای مثال اگر یک شرکت تولیدکننده قارچ خوراکی که تنها توان تولید سه تن فرآورده را دارد، از طریق تبلیغات تلویزیونی در مورد خواص غذایی قارچ اطلاع رسانی و تقاضایی یک هزار تنی را ایجاد کند، خواهد توانست از چنین تقاضایی به طور مطلوب و بهره ور استفاده کند؟ یا با اتلاف منابعی که می توانستند در گلوگاهی دیگر به کار گرفته شوند، فرصت بادآورده ای را نصیب رقبای مستقیم و غیرمستقیم خود می کند؟ او در واقع کیک بزرگی را با هزینه خود تهیه می کند که تنها بخش کوچکی از آن را خود مصرف می کند. در مورد هزینه های توزیع، تحقیقات بازار، فروش اعتباری، تخفیفها و … نیز به همین ترتیب. افزون بر این چنین شرکتی که کل بازار را مخاطب خود تلقی می کند، با فعالیت در این مقیاس می بایستی با غولهای رقیب نیز مبارزه بی امانی را تجربه کند.

شرکتهای بزرگ تلاش چندانی را برای شناسایی نیازهای برآورده نشده جاویژه های بازار انجام نمی دهند. به این دلیل که با توجه به هزینه های بالای تحقیقات بازار، تحقیق و توسعه, بوروکراسی رایج و دیگر مسائل محدودکننده، منافع دستیابی به آن جاویژه نسبت به هزینه های آن، چندان صرفه اقتصادی را به‌وجود نمی آورد. چرا که در این بخش کوچک بازار تولید انبوه حرف آخر را نمی زند و تقاضا و تولید محدود است. اما برای کسب‌وکارهای کوچک و کارآفرینان مستقل این موقعیتها می تواند فرصتی طلایی محسوب شود که سود حاصل از بهره گیری از فرصت بیش از هزینه های دستیابی به آن است.

  • شناخت فرصتهای بازاریابی جاویژه

معمولا تفاوت بسیار کمی میان تشخیص فرصتهای بالقوه کسب‌وکار و تشخیص فرصتهای بازاریابی جاویژه وجود دارد. گاهی کارآفرینان بدون آنکه برنامه‌ای از پیش تدوین کرده باشند در موقعیت جاویژه قرار می‌گیرند. برای مثال شاید شما به کالا یا خدمتی نیاز داشته باشید درحالی‌که در منطقه خود قادر به یافتن و به دست آوردن آن نباشید. بنابراین تصمیم می‌گیرید آن کالا یا خدمت را خود شخصاً تامین کنید. به‌زودی متوجه ‌می‌شوید که دیگران آن محصول را از شما درخواست می‌کنند. بنابراین یک راه تشخیص فرصتهای بالقوه برای جاویژه اندیشیدن در مورد آن کالاها و خدماتی است که خود شما به آن نیاز دارید.

همچنین ممکن است کسی در جامعه ای که شما عضویت دارید برای مشاوره، یاری و یا نوع خاصی از خدمات نزد شما بیاید. آیا شما در حیطه ای که نیاز برخی از افراد است تخصص دارید؟ آیا این کالاها یا خدمات به گونه ای هستند که شما بابت آن پولی را دریافت کنید؟ برای مثال ممکن است خانواده شما به صورت سنتی در تهیه داروهای گیاهی دانش و مهارت داشته باشد و شما در حد رفع نیازهای شخصی از آن بهره ببرید. شما می‌توانید با توسعه مهارتهای خود و ارائه این خدمت به اطرافیان، دوستان و آشنایان و سپس عموم مردم از این مهارت درآمدزایی کنید.

شما همچنین می توانید فرصتهای جاویژه بازار را از سخنرانی‌هایی که می شنوید، مقالاتی که مطالعه می‌کنید و یا دیگر رخدادهایی که توجه شما را جلب می کنند، شناسایی کنید. شخصی ممکن است به شما عرضه کالا یا خدمتی را برای یک بازار خاص پیشنهاد دهد. شما ممکن است از یک سخنران که درباره برنامه های توسعه بحث می کند مطالبی را به دست آورید. همچنین ممکن است در مجلات یا روزنامه ها در مورد نارسایی ها و نقصهای محصولات فعلی و نیاز برای کالاها یا خدمات خاص برای بخشهای معینی از بازار مطالبی را خوانده باشید. این نوع اطلاعات می تواند جرقه ای را در ذهن شما ایجاد کند و یا بینشی که منجر به راه اندازی یک کسب وکار مبتنی بر بازاریابی جاویژه می شود را در شما به‌وجود آورد.

برخی افراد سرگرمی هایی دارند که گاهی این سرگرمی ها می تواند با یک فرصت بازاریابی جاویژه در یک راستا قرار گیرد. برای مثال در این زمینه می توان از هنرهای شیرینی‌پزی یا سفالگری یا حتی پخت برخی غذاها نام برد. گاه شما از معدود افرادی هستید که طرز تهیه و مهارت پخت برخی غذاها را دارید در حالی‌که دیگران حاضر هستند برای مصرف آن غذا پول بپردازند. همچنین با توجه دور بودن فضای رقابتی بازار ایران از دیگر بازارهای کشورهای صنعتی و پیوسته نبودن با آن بازارها، گاه می توان ایده‌ای را از شرکتها و کسب‌وکارهای خارجی دریافت و آن را در داخل کشور پیاده‌سازی کرد. برای نمونه از خدمات تحویل غذای آماده به درب منزل نام برد. علاوه بر همه‌ی اینها، در عصر ارتباطات سلیقه های کوچک به‌راحتی یکدیگر را یافته و می‌توانند موقعیتی را برای فرصتهای کسب وکار به وجود آورند.

منبع: ماهنامه تدبیر-سال هفدهم -شماره ۱۷۵

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

خطرناک ترین و خلاق ترین برند دنیای مد، چه نام دارد؟    

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

خطرناک ترین و خلاق ترین برند دنیای مد، چه نام دارد؟    

برند زارا یکی از معروفترین های مد است، که به یک شرکت اسپانیایی تعلق دارد. دفتر مرکزی آن در اسپانیا قرار دارد و امروزه یکی از بزرگترین برند های اروپا می باشد. نکته جالب در ارتباط با آن در این است که بسیاری از برند های دنیا هر دو فصل یک بار طرح های جدید خود را روانه بازار می کنند و زمان زیادی را نیز به طراحی و تفکر اختصاص می دهند در حالی که زارا از این قانون پیروی نمی کند، تیم طراحی زارا تنها دو هفته بر روی طرح های خود فکر می کنند و سپس آن محصول را تولید و روانه بازار می نمایند.

تمام فروشگاه های متعلق به زارا باید بعد از اتمام ساعت های کاری گزارشی از تمام محصول های فروش رفته و فروش نرفته را به دفتر مرکزی در اسپانیا اطلاع دهند، کارشناسان دفتر مرکزی به بررسی علل فروش و یا عدم فروش محصول ها می پردازند، بنابر این اگر محصولی در طول یک هفته به فروش نرود باید از تمام فروشگاه های زارا جمع آوری گردد.

مدیر عامل این شرکت مد معتقد است که؛ لباس ها نیز مانند مواد خوراکی می باشند و تاریخ انقضاء دارند، بنابر این اگر از محصولی استقبال نمی شود باید فوراً از فروشگاه ها جمع آوری گردد. بخش طراحی زارا ظرف چند روز طرح های خود را طراحی می کنند سپس تمامی محصول ها در مکانی واقع در شمال کشور پرتقال تولید می شوند و به وسیله یک سیستم توزیع قوی در تمام دنیا پخش می گردند.

نکته مهم دیگر در سیستم بازاریابی برند زارا در این است که کیفیت و قیمت هر محصول در کشور های مختلف دنیا متفاوت است بنابر این برند زارا با این روش توانسته است به برندی برای اکثر افراد دنیا تبدیل شود و محبوبیت زیادی را به دست آورد، به عبارتی هر کس در هر جای دنیا می تواند این برند را داشته باشد اما با کیفیت و قیمت هایی متفاوت. نکته طلایی در برند زارا تبلیغات خاص این برند می باشد؛ تبلیغات به عنوان قلب یک سیستم تولیدی و بازاریابی در برند زارا به شکل فوق العاده ایی متفاوت است:

  • زارا بر روی بیلبوردها تبلیغ نمی کند…..
  • زارا در مجله های براق و جذاب مد نیز تبلیغ نمی کند….
  • زارا تبلیغ تلویزیونی هم ندارد…
  • زارا حتی از چهره های مطرح دنیا در سینما و موسیقی نیز استفاده نکرده است…
  • زارا متفاوت و خلاق است……………………..
  • زارا در تمام دنیا فروشگاه هایی به یک شکل دارد….
  • زارا از بدنه وسایل نقلیه حمل لباس هایش برای تبلیغ برند خود استفاده می کند..
  • زارا با تبلیغ درست و خلاقانه در بودجه خود صرفه جویی می کند و هر سال فروشگاه های بیشتری را در سرتاسر دنیا افتتاح می کند…..
  • برند زارا توانسته است خود را با دنیای مدرن و تنوع طلب مد سازگار کند به عبارتی این برند با انعطاف پذیری بالایی در بازار های رقابتی حضور پیدا می کند و این رمز موفقیت برند زارا می باشد.

بسیاری از مراکز تولیدی و تجاری  از سرعت بالایی در تولید محصولات خود برخوردار می باشند اما، بعد از مدت زمانی با تمام تلاش هایی که برای تنوع محصولات خود انجام می دهند نمی توانند در بازار های رقابتی موفق عمل کنند، این مسئله خود نشان دهنده این است که انعطاف پذیری نیز با توجه به شرایط و چارچوبی خاص امکان پذیر است که متاسفانه اگر رعایت نشود یک تجارت را به نابودی می کشاند.

انعطاف پذیری و سرعت در تطبیق با نیاز های بازار اگرچه نقطه قوت زارا می باشد اما، همین نقطه قوت می تواند به خطرناک ترین عاملی تبدیل شود که تمام موفقیت های زارا را به نابودی بکشاند زیرا، اگر بدون شناخت از نیاز های بازار هدف، فقط به دنبال تنوع باشید در نهایت در تجارت خود شکست خواهید خورد. زارا برای این که نقطه قوتش به ضعفش تبدیل نشود از تیم خبره ایی برای تحقیقات بازار خود بهره می گیرد این تیم با تمام قوا تلاش های زیادی را انجام می دهد تا از نیاز های بازار هدف اطلاع پیدا کند.

تیم تحقیقات بازار برند زارا نقطه طلایی تمام تلاش های بازاریابی این برند معروف دنیاست. تلاش های تیم تحقیقات بازار این برند جذاب، هسته مرکزی کلیه فعالیت های بازاریابی این شرکت است، به عبارتی اگر تحقیقات به هنگام این تیم نباشد برند زارا نمی تواند موفق عمل کنند. به همین علت است که زارا با این شعار در دنیای مد شناخته می شود:

خلاق ترین و خطرناک ترین برند دنیای مد…………..              

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

معرفی کتاب: استراتژی مدیریت برند

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

معرفی کتاب: استراتژی مدیریت برند

خوانندگان کتاب استراتژی مدیریت برند در سراسر جهان(بازاریابان، تبلیغ کنندگان، وکلا، دانشجویان مدیریت و…) از این کتاب به عنوان یک کتاب موفق(هم در سه نسخه پیشین و هم در چاپ چهارم) یاد می کنند. آنها برتری این کتاب را در شش ویژگی کاملا متفاوت از همه کتابهای دیگر در مدیریت و برند در بازاریابی می دانند.

این شش ویژگی عبارتند از:

  1. اصالت به خاطر جامعیت و تعادل منحصر به فرد آن میان نظریه ها و مثال ها و همچنین ترویج مدل های کاری قوی و جذاب و منحصر به فرد.
  2. ارتباط اشکال و تصاویر جدید، غیر معمول، و دیگر آثار کلاسیک بزرگ ترین کتاب ها و کنفرانس ها.
  3. داشتن یک قلمرو گسترده همراه با اشاره به بسیاری از تصمیم گیری های کلیدی برندینگ
  4. بیان دقیق و عمیق تجزیه و تحلیل ها در استراتژی برند
  5. تنوع، پوشش مارک های کالاهای مصرفی بخش (FMCG) و همچنین مارک های کسب و کار، مارک های دارویی، علامت های تجاری لوکس، مارک های خدماتی و…
  6. دامنه ی بین المللی با بیان نمونه هایی از ایالات متحده، اروپا و آسیا

این کتاب از ۴ قسمت زیر تشکیل شده است که خواننده را در پیاده سازی، اجرا و حفظ استراتژی برند، کمک می کند:

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

روسیه و فرصت های صادراتی ایران

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

روسیه و فرصت های صادراتی ایران

روسیه، پهناورترین کشور دنیا با وسعت ۱۷ میلیون کیلومتر مربع؛ با آب و هوایی سرد و جمعیتی حدود ۱۴۳ میلیون نفر؛ کشوری که به تازگی مدل بازار رقابتی را تجربه کرده و به دلیل پر پول بودن جیب های شهروندانش به صورت لجام گسیخته ای عطش مصرف گرایی را تجربه می کند. آمار ها نشان می دهد درآمد سرانه  هر فرد روس حدود ۱۴ هزار دلار است یعنی دو برابر یک فرد ایرانی و این یعنی یک بازار هدف خوب!! شرایط آب و هوایی منجر گردیده روس های بیشتر اقلام خوراکی خود را وارد کنند و در این بین محصولات باغی و کشاورزی بیشترین سهم واردات را دارند.

به تازگی روابط روسیه و ترکیه به دلیل مسائل جنگ سوریه شکرآب شده و رئیس جمهور پوتین تصمیم به قطع روابط تجاری با ترک ها می کند و این یعنی ضرر ۱۲ میلیارد دلاری ترکیه در صادرات محصولات خود به این کشور. به تازگی یکی از فعالان بازار محصولات میوه و باغی کشور روسیه با سابقه ای ۱۵ ساله به ایران آمده تا از فرصت های پیش رو برای هموطنان بازرگان خود بگوید و اینکه فرصت را باید غنیمت شمرد و شاید این فرصت همیشه پایدار نباشد.

وی در جلسه ای که با خانم دکتر مقیمی و همکارانش صورت گرفت به تشریح پتانسیل سرمایه گذاری این محصولات در روسیه می پردازد. از سختی کار با روس های می گوید و اینکه آنها در خوراک خود بسیار دقیق هستند و هر چیزی را نمی خرند؛ برای آنها کیفیت محصولات از اهمیت بالایی برخوردار بوده و کسب رضایت آنها در کوتاه مدت کار دشواری است و ایجاد حس اعتماد سازی در آنها زمان بر است.

ایشان تجارب جالبی را مطرح می کنند، به عنوان مثال وقتی به یک بچه ۵ ساله روس می گویید چه نارنگی دوست داری؟ او درجواب می گوید نارنگی مراکشی؛ یعنی آنها بهترین محصولات مصرفی خود را می شناسند و برای این کار وقت صرف می کنند؛ و این کار ورود محصولات جدید را سخت می کند.

یک مثال جالب دیگر سیب زمینی است که ایشان اعلام می کند در ایام سردی هوا که هنوز محصولات سیب زمینی روس ها عمل نیامده این کشور روزانه ۵۰۰۰ تن از این محصول را از مصر وارد می کند و این جریان تا ۴ ماه ادامه خواهد داشت و این در حالی است که ما در همان ایام با مازاد تولید این محصول رو به رو هستیم و بنا به سیاست های اشتباه اقتباس شده، بعضا در بعضی از سال ها سیب زمینی ها را امحا هم می کنیم. مثال دیگر توت فرنگی مصری است که برای زمستان به روسیه فرستاده می شود که بیش از ۱۰ دلار برای هر کیلو فروخته می شود یعنی چیزی حدود ۳۴ هزار تومان …. و از این دست مثال ها زیاد است.

این مثال ها نشان می دهد که کشور عزیز ما به دلیل پتانسیل بالای نیروی انسانی و موقعیت های عالی آب و هوایی(چهار فصل بودن) توانایی تولید انواع میوه ها و محوصلات صیفی صادراتی را دارد و یکی از مقاصد صادراتی می توان پهناورترین کشور جهان با میزان بالای واردات این محصولات باشد. جای تأسف است که علی رغم  همجواری و مراودات خوب سیاسی با این کشور سهم ما از این بازار فقط نیم میلیارد دلار است؛ لذا ما فعالان این بخش انتظار آن را داریم با مساعدت مسئولان امر و حمایت های اتاق های ایران و تهران بتوان سهم صادرات محصولات باغی ایرانی را در این کشور افزایش داده و به مرز دو میلیارد دلار برسانیم.

نویسنده: سید حجت بزاززاده

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

آقای دکتر امین خواصی ، مدیر مسئول سایت ویکی کندو

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

برای بیزنس کردن باید دید وسیعی داشت و از هر فرد و موضوعی ایده گرفت. لزوما نباید مخاطب ما یک تاجر یا کارآفرین باشد بلکه شاید بتوان از یک دانشمند توانا نیز مدل های جذابی را اقتباس کرد. اینبار قصد آن را داریم که شما خوبان را با جناب آقای دکتر امین خواصی، پژوهشگر نمونه جوان دانشگاه صنعتی شریف آشنا کنیم که به تازگی با جمعی از دوستان خود ایده ای نوآورانه به نام “ویکی کندو” را خلق کرده اند.

  • آقای دکتر کمی از خودتان برای ما بگویید؟

من امین خواصی، ۳۳ سال سن داشته و متولد شهر زنجان هستم.

  • از سوابق و افتخارت علمی خود بفرمایید؟

بنده در مقطع کارشناسی با رتبه ۳۴ منطقه دو وارد رشته برق دانشگاه صنعتی شریف شدم. در سال ۸۴ با رتبه ۶ وارد کارشناسی ارشد برق شریف شده و ضمن کسب بالاترین معدل در میان دانشجویان ارشد این دوره با رتبه اول وارد دکتری مخابرات شدم؛ و در کوتاه ترین زمان ممکن(حدود ۳.۵ سال) دوره دکتری را پشت سر گذاشتم. هنگام فارغ التحصیلی ۱۷ مقاله داشتم که در نوع خودش قابل توجه بود و در بین تمامی فارغ التحصیلان دکتری برق شریف از بدو تاسیس تا کنون رتبه دوم را از لحاظ معدل دارم؛ همچنین در سال ۱۳۹۰ از بین کل دانشجویان فارغ التحصیل دکتری دانشگاه شریف (در تمامی رشته ها) نفر اول شده و در سال ۹۱ به عنوان هیئت علمی کار خود را در دانشکده برق شریف آغاز کرده و در سال ۹۳ به عنوان پژوهشگر برگزیده دانشگاه انتخاب شدم؛ لازم به ذکر است در مجموع تا به حال حدود ۴۰ مقاله علمی در مجلات معتبر منتشر کرده ام.

  • آقای دکتر مصاحبت با شما برای ما افتخاری است. چراکه بزرگی شما در برابر افرادی همچو بنده به خوبی با این افتخارات نمایان است همین یک نمونه کافی است که رتبه کنکور کارشناسی بنده  ۱۰۸ هزار از بین ۱۱۰ هزار نفر شرکت کننده بوده و این در حالی است که شما رتبه ۳۴ داشته اید…. خوب اینجا یک سوال پیش می آید تفاوت آقای امین خواصی با دوستانش چیست؟

فکر می کنم دو ویژگی خاص  که خداوند متعال به من هدیه کرده  یکی تمرکز  و دیگری علاقه به کارم هست..

  • آیا شما برنامه هایتان را مکتوب می کنید؟

به نظرم هدف را خدا جلوی پایم می گذارد، یعنی عموما خیلی از اوقات شاید هدف های دقیق و مشخص برای کارهایم نداشته باشم و خود به خود مسیر به نحوی ایجاد شده که به هدفی فراتر از هدف غایی خود رسیده ام؛ بذارید یک مثال بزنم، در دوره ارشد خیلی دوست داشتم از بین ۱۴ الی ۱۵ نفر هم گرایشی های خود اول بشوم و بدون اینکه بدانم یکی دو ماه بعد از دانشگاه تماس گرفتند و گفتند در میان تمامی دانشجویان دانشکده (حدود ۱۱۰ نفر) اول شده اید. و یا در دوره ی دکترا دوست داشتم در میان حدود ۳۰ نفر هم دانشکده ای های خود اول شوم ولی نتیجه خیلی بزرگتر از تصور من بود و در میان تمام دانشجویان دانشگاه اول شدم. به نظرم اگر خوب تلاش کنیم خداوند هم چیزهایی بزرگتر از اونی که فکر می کنیم به ما خواهد داد. البته به هر حال اهداف کلی برای هر کسی وجود دارد ولی من آنها را نمی نویسم و در ذهن خود نگه میدارم.

  • آقای دکتر خانواده و همسرتان چقدر در پیشبرد برنامه ها به شما کمک کردند؟

به نظرم خیلی مهم است شما در چه فضایی رشد پیدا کنید؛ اگر دوستان شما سیگاری باشند شاید شما هم سیگاری شوید. محیط خانوادگی من در دوران کودکی یک فضای مناسب برای تحصیل بود چراکه والدینم فرهنگی بودند و بستر خانه برای مطالعه بسیار فراهم بود. بعد از ازداوج هم همسرم بسیار نقش حیاتی داشت؛ ایشان با رتبه اول وارد کارشناسی ارشد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی شده و الان جزء برترین دانشجوهای  دانشگاه هستند. لذا فضای منزل ما همیشه علمی بوده و این محیط برای انجام مطالعات و پروژه هایم بسیار مناسب بوده است.

logowiki-compressed

سایت آموزش رایگان ویکی کندو، کلیک فرمایید

  • آقای دکتر سمت سوی سوالاتم را عوض کرده و می برم روی کار نوآورانه که با دوستان خود آغاز کرده اید. ویکی کندو چیست؟ و چه شد یک عضو هیئت علمی برق شریف به فکر تاسیس یک سایت ویکی افتاد؟

اساس شکل گیری این سایت را مدیون یکی از دوستان فرهیخته فرهنگی خود هستم که سال ها در حوزه آموزش فعالند؛ ایشان به بنده یک مدل تدریس جدید رو به اسم “کلاس معکوس” معرفی کردند که حدود ۱۰ الی ۱۲ سالی است در دنیا مطرح شده و یکی از پیشروهای این مدل آموزشی فردی به نام سلمان خان است که یک آکادمی با نام ایشان هم راه اندازی شده است. کار سلمان خان این است که فیلم های کوتاه آموزشی  می سازد و فیلم های ایشون بیش از ۱۰۰ میلیون بار در youtube دیده شده است؛ این ایده که ما یک کار بومی مشابه کار سلمان خان انجام دهیم اساس پیدایش سایت ویکی کندو بود.

  • خوب نوآوری شما چی بود؟

ما چند نوآوری داشتیم، اول اینکه بر خلاف سلمان خان کار ما خاصیت ویکی دارد شبیه ویکی پدیا به این معنی که همه افراد آزادانه می توانند فیلم های آموزشی کوتاه تهیه کنند و ما در سایت آنها را منتشر می کنیم. تصور ما این است که مباحث متنوع آموزشی مانند کندوهای زنبور عسل است که افراد آموزش دهنده مانند زنبور عسل این کندوها را پر می کنند. نوآوری دیگر ما این بود که فیلم های تولید شده در مقایسه با سایت هایی مثل مکتبخانه، خلاصه تر بوده و به بیانی دیگر کلیب های کوچک و کاربردی هستند. به عنوان آخرین نوآوری، بنده به صورت آزمایشی ترم قبل تمام مطالب کلاس درسی را در حین تدریس روی صفحه نمایش کامپوترم ضبط می کردم و بدین صورت زمان کمتری برای تولید کلیپ ها گذاشته می شد. در عین حال دانشجویان نیز آموزش را روی پرده می دیدند و بعدتر در خانه می توانستند فیلمها را ببینند. دانشجویان استقبال خیلی خوبی از این روش داشتند.

  • یعنی برای شما مهم نیست چه کسی این فیلم ها را تهیه می کند؟ نظارتی وجود ندارد؟

نگاه کلی ما این است که همه بتوانند فیلم آموزشی تهیه کنند حتی محصلین دبیرستانی و به مرور فیلم با محتوای علمی بالا خود را بالا می آورد دقیقا مثل ویکی پدیا که هرکس مطلب می گذارد و دیگران ویرایش می کنند تا به مرور مطلب کامل تر شود و مطلب با ارزش بماند. از طرفی خوشبختانه هسته اولیه این سایت را اساتید دانشگاه های مختلف و دبیران باسابقه تشکیل داده اند که خود بر اعتبارعلمی مطالب برای شروع کار می افزاید.

  • سایتی با این همه کلیپ های متنوع علمی، چطور هزینه های خود را تامین می کند؟ به عنوان مثال شما به عنوان استاد برق دانشگاه شریف می توانید ماهیانه n تومان تدریس خصوصی داشته باشید؟ آیا این سایت جوابگوی هزینه های زمانی و مالی شما بوده است؟

سایت ما فعلا نگاه رایگان دارد و به معنای واقعی غیرانتفاعی است؛ حتی تبلیغ هم در سایتمان نداریم و از هیچ ارگان و یا نهادی هم حمایت مالی نمی شویم. و تمام هزینه های راه اندازی، نگهداری و تدوین محتوا را هسته اولیه تامین کرده اند.

  • و حرف آخر…

آموزش چیزی نیست که ما بخواهیم از آن کسب درآمدهای آنچنانی کنیم؛ دانش به مانند یک چشمه است که باید بجوشد و مشتاقان خود را سیراب کند؛ از این جهت خوشحال می شوم با کمک دوستان خود در رشته های مختلف علمی از جمله علوم انسانی بتوانیم مفاهیم زیبایی را به مشتاقان آن انتقال دهیم و دست تمامی همراهان را به گرمی می فشاریم….

  • از اینکه وقت گران بهای خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم و برای شما و مجموعه زیبایتان آرزوی موفقیت دارم.

سید حجت بزاززاده

 

مصاحبه گر: سید حجت بزاززاده

بازاریابی که می خندد، می برد!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی که می خندد، می برد!

لبخند در بازاریابی باعث فروش بیشتر می شود

خانم کارن ماچلت استاد رشته بازاریابی در دانشگاه مدیریت بازرگانی آمریکا دریافته که افزودن لبخند به آگهی ها باعث افزایش فروش می شود. وی دریافت که طنز و خنده احتمال این را که مشتریان کالاها حرف های تبلیغاتچی را بپذیرند بالا می برد و باعث کسب اعتبار بیش تر برای ارائه کننده کاللا می شود ، بنابراین یک آگهی خنده دار با یک شخص مشهور به میزان بسیار بیش تری از سوی مردم پذیرفته می شود.

چرا خنده را باید جدی گرفت

تحقیقات بازاریابی نشان داده که کسانی که می خندند یا لبخند می زنند، حتی وقتی که خیلی احساس شادی نمی کنند فعالیت الکتریکی بخش موسوم به ((منطقه شادی)) در نیمکره چپ مغز را به شدت بالا می برد. دیویدسون استاد روانپزشکی و روان شناسی در مطالعات متعددش درباره خنده ،شخص مورد آزمایش را به یک دستگاه  EE6 ((الکترو نسفالوگراف )) بست تا فعالیت امواج مغز را اندازه بگیرد. سپس فیلم های خنده دار به آنها نشان داد. لبخند زدن باعث شد تا منطقه شادی مغز آنها به شدت فعال شود.او ثابت کرد که تولید عمدی لبخند و خنده باعث می شود تا فعالیت مغز به سمت شادی و سعادت خودجوش حرکت کند. اگر دیدید که اخم کرده اید ، موقع حرف زدن دست تان را روی پیشانی تان بگذارید تا کم کم از شر این عادت خلاص شوید.

آنقدر بخندید تا اشک تان دربیاید

خنده گریه از دیدگاه روان شناسانه به هم مربوط هستند . به آخرین باری که کسی لطیفه ای برایتان تعریف کرد و از خنده روده برتان کرد فکر کنید . بعدش چه احساسی داشتید؟ در تمام بدن تان  احساس غلغلک می کردید، مگرنه  ؟مغزتان اندورفین ها را در بدن تان آزاد کرد و باعث شد تا حالتی که به آن ((نشئگی طبیعی)) می گویند به شما دست بدهد. کسانی که نمی توانند به سختی های زندگی بخندند اغلب اوقات به مواد مخدر روی می آورند  تا همان احساسی را پیدا کنند که خنده آندورفین آور ایجاد می کند.

پل اکمان دریافت که یکی از دلایل این که ما به سوی چهره های خندان جلب می شویم این است که این چهره ها عملا روی نظام عصبی خودکار اثر می گذارند. وقت یمی بینیم کسی لبخند می زند ماهم لبخند می زنیم و این امر اندورفین ها را آزاد و وارد سیستم مان می کند. اگر در محاصره آدم های عبوس و ناشاد هستید شما هم احتمالا آینه حالات آنها می شوید و به تدریج عبوس و افسرده.

لبخند و خنده راهی برای پیوند هستند

رابرت پرووین دریافت احتمال خندیدن کسانی که دور هم هستند ۳۰ بار بیش تر از کسانی است که تنها هستند. او دریافت که خنده ربط چندانی به لطیفه ها و داستان های خنده  ندارد و بیش تر به ایجاد و تقویت  روابط مربوط است. او دریافت که تنها ۱۵درصد خنده ما مربوط به لطیفه هاست هرچه آدم ها بیش تر دور هم باشند بیش تر میخندند و خنده شان طولانی تر است.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

دامپینگ یا رقابت مکارانه!؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

دامپینگ یا رقابت مکارانه!؟

امروزه آشنایی با روش های شناسایی و نفوذ و حفظ بازار محصولات یکی از مهمترین راهکارهای شرکت ها و کشورهای صنعتی و شرط بقای آنهاست. در این زمینه، نحوه ایجاد بازار فروش و کسب برتری در برابر رقبای تجاری به منظور دستیابی به بازار مطمئن، می تواند به عنوان استراتژی و راهکاری خارج از سیستم تولید و بازاریابی معمول باشد. امروزه آشنایی با اصطلاحات اقتصادی و تعاریف خاص موجود در حیطه اقتصاد و بازرگانی، اهمیت زیادی یافته و در شناسایی اقتصاد و تجارت بین المللی، نقش بسزایی را ایفا می کند.

آشنایی دست اندرکاران تجارت خارجی با واژه ها و تعاریف، باعث می شود تا بتوانند به موقع از حقوق خود آگاه شده و در مجامع بین المللی از آن دفاع کنند. از سوی دیگر، دولت ها نیز می توانند با تمسک به دادگاه های بین المللی، از حقوق اقتصادی برخوردار شده، از بروز خسارات جبران ناپذیر به اقتصاد ملی جلوگیری کرده و به طور واقعی و منطقی از اقتصاد داخلی حمایت کنند.

یکی از واژگان خاص اقتصادی که در تجارت بین المللی جایگاهی ویژه و قانونی دارد، دامپینگ یا ارزان فروشی است که در فارسی به «رقابت مکارانه» یا تبعیض در قیمت ها در بازرگانی با خارج، معنا شده است. برخی کارشناسان معادل فارسی این واژه را «رقابت مخرب» نیز دانسته اند.

تعریف دامپینگ :

دامپینگ از واژه ی DUMP  به معنی شکستن قیمت گرفته شده است.

اصطلاح دامپینگ در اصل به معنی صادر یک کالا به کشور دیگر با قیمت کمتر از قیمت داخلی است.

ماده۳۴ منشور هاوانا:وارد نمودن کالایی به بازار کشور دیگر و فروش آن به بهایی کمتر از ارزش عادی آن به صورتی که به محصولات موجود در داخل کشور لطمه زده و یا باعث به تعویق افتادن تولید محصولات جدید شود.

درک این موضوع کمی سخت است اما دامپینگ در اطراف ما به شدت درحال وقوع است به عنوان مثال اگر یک تولیدکننده‌ی تلویزیون در ایالت متحده تلویزیون‌هایش را در داخل کشور به ۵۰۰ دلار عرضه کند (و برای ساخت هر یک ۳۰۰ دلار هزینه کرده باشد.) در فرانسه این تلویزیون‌ها را به قیمت ۲۵۰ دلار عرضه می‌کند که این عمل به عنوان دامپینگ در نظر گرفته می‌شود.

حال این موضوع به میان می آید که دامپینگ بر اقتصاد کشور ها چه اثراتی میتواند داشته باشد؟

دامپینگ میتواند هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی داشته باشد:

تاثیرمنفی:

کشورهای ثروتمند قدرت رقابت مصنوعی به کالاهای خود می‌دهند و آن را به بازارهای جهانی صادر می‌کنند و این عمل سبب سلب قدرت رقابت از کالاهای کشورهای توسعه نیافته می‌شود. این عمل نتیجه‌ای جز افزایش فقر در کشورهای توسعه نیافته ندارند. در مثال قبلی تولیدکنندگان تلویزیون فرانسه به سادگی توان رقابت نخواهند داشت.

اثرات مثبت:

– مصرف‌کنندگان محصول را با قیمت پائین‌تر دریافت می‌کنند، این باعث می‌شود که پول آن‌ها ذخیره شود.

– دامپینگ می‌تواند باعث شود بازارهای خارجی (واردکنندگان) رقابتی‌تر و نوآورانه‌تر باشند. اگر آن‌ها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانی‌مدت ادامه داشته باشد، هیچ چاره‌ای جز تلاش برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.

– درآمد خوب، مشاغل بیشتر و دستمزد بهتر برای کارکنان کشور صادرکننده.

– مصرف‌کنندگان محصول را با قیمت پائین‌تر دریافت می‌کنند، این باعث می‌شود که پول آن‌ها ذخیره شود.

– دامپینگ می‌تواند باعث شود بازارهای خارجی(واردکنندگان) رقابتی‌تر و نوآورانه‌تر باشند. اگر آن‌ها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانی‌مدت ادامه داشته باشد، هیچ چاره‌ای جز تلاش برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.درآمد خوب، مشاغل بیشتر و دستمزد بهتر برای کارکنان کشور صادرکننده.

نویسنده: خانم گوهر ایزی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

آقای رحمت آبادی، بازرگانی موفق و نوآور

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

آقای رحمت آبادی، بازرگانی موفق و نوآور

دوست دارم به دور از سوالات کلیشه ای که در تمام مصاحبه ها آمده، این بار به سبکی نوآورانه در مورد شخصیت خودتان سوالاتی بکنم…. لذا از شما می خواهم که این بار از خود بیرون آمده و خودِ درونتان را تحلیل فرمایید…..

  • – آقای رحمت آبادی کیست؟چه رشته را خوانده؟اهل کجا است؟ آیا متاهل است؟ چند فرزند دارد؟ چند سال دارد؟ چی کاره است؟
  • با یاد پروردگار، من افشین رحمت آبادی هستم، لیسانس را در رشته مترجمی زبان انگلیسی و فوق لیسانس را در مترجمی زبان فرانسه خوانده ام. اهل کرمانشاه و ساکن تهرانم، متاهلم و فعلا فرزندی ندارم. ۴۰ سال سن دارم و فعالیت اقتصادی – بازرگانی می کنم، البته شغل رسمی من بانک است.
  • – چه اتفاقی می‌افتدکه یک مترجم ازکار مترجمی خود جدا و وارد کسب و کار بین المللی می‌شود؟
  • جوابش ساده است. رشته تحصیلی و کاری یک مقوله کاملا جدا از گرایش حرفه ای است. خصوصا برای کسی که به دنبال چیزهای دیگری است و صرفا برای گذران زندگی کار نمی کند.
  • – درزمان شروع به کار چند سال داشت؟ و در حال حاضر چند سال است که در این حرفه فعالیت دارد؟
  • این تغییر و تحول به صورت موازی و آرام شکل انجام شد. می توان گفت ازحدود ۵ سال پیش تا کنون
  • – در کسب و کارتان چه نوآوری هایی داشته اید؟
  • ساده بگویم، من هر کاری را به روشی نو انجام می دهم، مگر این که امکان نداشته باشد. بنابراین نوآوری های بسیار زیادی داشته ام، کوچک و بزرگ.
  • – وجه تمایز آقای رحمت آبادی با دوستانش چیست؟
  • طرز فکر. به گونه ای دیگر به مسائل نگاه می کنم، چه به خود مساله و چه به روش حل آن. تا حد امکان از روشهای موجود و سنتی پرهیز می کنم. در ضمن، اطلاعاتم را دایم به روز می کنم.
  • – روحیه شما به عنوان یک بازرگان چگونه است؟
  • به شفافیت و پشتکار خیلی معتقد و پایبندم. در هر طرح و مساله ای تا همه چیز روشن و شفاف نباشد و نحوه عملکرد مسوولینش اجرای کامل آن را تضمین نکند به آن نظر مثبت نمی دهم و به آن وارد نمی شوم.

– داشتن زندگی خوب برای جوانان مشکل شده است. بیکاری بالاست و فکر میکنم مواجهه با این چالشهای زندگی برای کارآفرینان جوان هم مشکل باشد. چگونه میتوان در جهانی که فرصتهایش اینقدر محدود شده، پیشرفت کرد. توصیه شما به جوانی همچون من چیست؟ آیا کمکمان می کنید؟

  • ببینید! به نظر من این مساله کاملا برعکس است، اولا، این موضوع اصلا جهانی نیست، دوم این که حتی در کشور هم از نظر کار آفرینی مشکلی وجود ندارد. رقم بیکاری بالاست، یعنی کار کم است، و این یعنی فرصت برای کارآفرینی. وقتی می گویم موضوع برعکس است یعنی این که کارآفرینان زمانی مشکل دارند که کار در کشور زیاد باشد، حالا که کار کم است، میدان برای کارآفرینان باز و فراهم است.
  • – به ‌نظر شما در حال حاضر می‌توان مدیریت روز دنیا را در ایران انجام داد؟
  • بله، ولی سخت است. برای پیاده سازی این نوع مدیریت باید محیطی کوچکی را ایجاد کرد که از فرهنگ کاری ضعیف موجود دور باشد. چیزی مثل محیط آزمایشگاهی! می شود، ولی سخت است.
  • – آقای رحمت آبادی اهداف خودش را مکتوب می‌کند یا صرفا در ذهن خود آنها را می‌پروراند؟
  • اهداف مهم را می نویسم، حتی مراحلش را هم می نویسم. نوشتن صرفا جهت یادآوری نیست، باعث مرور و پردازش هم می شود. یک جمله ساده وقتی قرار باشد روی کاغذ بیاید پخته تر خواهد شد.
  • – درشروع کار چند نفر با شما همکاری میکردند و درحال حاضر چه تعداد؟
  • کار را به تنهایی شروع کردم. با هر کسی که کار کردم اگر او را آدم توانمندی می دیدم جزو تیم خودم می آوردم. در حال حاضر حدود ۵۰ نفر.
  • – آیا اساسا به کار تیمی اعتقاد دارید؟ و به نظر شما در کشور ما چه قدر به این توجه می شود؟
  • بله. ولی کار تیمی مصداق خودش را دارد. همه جا که نمی شود از کار تیمی استفاده کرد. کار تیمی معمولا برای کارهای پروژه ای کاربرد دارد، که البته در زمان و کیفیت بازدهی تاثیر بسیاری دارد. در کشور عزیزمان، من معتقدم، هنوز با مفاهیم پایه کار، اقتصاد و … مشکل داریم، کار تیمی که جای خودش را دارد.
  • – آیا به نظر خودتان فرد موفقی هستید؟ رمز موفقیتتان در چه مواردی است؟
  • به نظر خودم بله، در هر زمینه ای که وارد شدم به بهترین شکل ممکن عمل کردم و بهترین نتیجه را گرفتم. رمز موفقیتم در شناخت خودم واقع بینی است. خودم را میشناسم و خودم را گول نمی زنم. آنچه که می دانم، می توانم انجام دهم واردش می شوم. گاهی تلاش بسیار زیادی هم می طلبد، اما موفق می شوم. مثالش این که دو بار در امتحانهای بسیار سخت و رقابتی مابین پرسنل بین الملل بانک شرکت کردم، هر دو بار قبل از امتحان شرط بستم که نفر اول یا دوم می شوم. بار اول، دوم شدم، بار دوم، اول…
  • – آیا در شروع کار، تجربه مرتبطی داشته اید؟
  • مطلقا. در برخی موارد فقط مقداری علم و دانش داشتم، ولی تجربه، خیر!
  • – قله ای که در ذهن دارید چیست؟ آن چیزی که هر روز به شما انرژی می دهد و می خواهید به آن برسید چیست؟
  • قصد دارم همین شرایط را در خارج از کشور پیاده کنم. یک نقطه ثقل علمی، عملی که در خارج از کشور هم به آن رجوع کنند. استارت زده ام و در حال بررسی راههای ممکن هستم.
  • – شرایط خانوادگی و مالی دوران کودکیتان چگونه بوده است؟ آیا ریشه‌هایی از علاقه به این شغل را در کودکیتان نیز سراغ دارید؟
  • خیلی معمولی. خیر! هیچ تصوری از شغلم در کودکیم وجود نداشت.
  • – آیا تحصیلات شما در کارتان موثر بوده است؟
  • بله، ولی به صورت غیر مستقیم. به عنوان ابزارهای بسیار قوی و مورد نیاز مورد استفاده ام بودند. بعضی اوقات هم که وجه تمایز و برتری من می شدند.
  • – آیا تا به امروز در کارتان شکست هم خورده‌اید؟ به نظرتان دلایل شکست شما چه مواردی بوده است؟
  • بله. دلایل شکستم سپردن کارهایی به افراد نالایق و ناتوان بوده که اغلب از روی اعتماد بی جا یا ترحم صورت گرفته اند. هر چند از نظر اخلاقی شکست ها تلخی کمتری نسبت به واقعیت داشتند.
  • – معمولا چه مشکلات و موانع مهمی در حرفه ‌ی شما وجود دارند؟ و شما چه راهکارهایی برای حل و یا کمتر شدن آنها پیشنهاد می کنید؟
  • کمبود دانش و تجربه. کسی که پایش را در بازار پول و سرمایه بین المللی می گذارد باید از آخرین اطلاعات روز دنیا در زمینه پول و اقتصاد به روز باشد و شروع به کار کند. دانش به تنهایی جواب نمی دهد. البته بستر اطلاعاتی و تبادل دانش هم در کشور بیداد می کند، نه کتابی هست و نه اینترنت و سایت و …
  • – اگر بار دیگر زندگی کاری خود را شروع می کردید آیا باز هم فعالیت در این حرفه انتخاب شما بود؟ در حال حاضر با شرایط فعلی خود کدام حرفه مورد علاقه ی شما است؟
  • بله. اقتصاد و کار مالی و تجارت و سرمایه گذاری. بدون شک این ها همان انتخاب های من می بودند. چیزی که در زندگی دوباره ی کاری ام عوض می کردم، زمان ورود به این حرفه بود. زودتر می آمدم، خیلی زودتر.
  • – برای فرد تازه کاری که دوست دارد بیل گیتس مسلمان جهان شود چه پیشنهادهایی دارید؟
  • پیشنهاد می کنم بیل گیتس باشد. منظورم این است که باورش کند. و سپس عین او رفتار کند. برود و رفتار او را مطالعه کند. ببیند که او چگونه بیل گیتس شده، و الان چگونه کار می کنداخلاق و تعهدش به چه کارهایی تا چه حد است. هیچ جزییاتی را از قلم نیندازد. سپس، بدون استثنا تمام رفتارهای او را انجام دهد و به آن متعهد باشد. در عین حال مسلمان هم باشد. اصلا منافاتی ندارد.
  • – چقدر پول را دوست دارید؟
  • پول برایم معنی خاصی ندارد. اما چیزهایی را که خیلی دوست دارم با پول می توانم به دست بیاورم. می توانم آسایش و آرامش خودم و خیلی های دیگر را تامین کنم. این قدرتِ ابزاریِ پول بسیار برایم مهم است.
  • و حرف آخر:
  • هدفتان را تعیین کنید –  داشته هایتان را براورد کنید – دقیقا حساب کنید و بنویسید که با این داشته ها برای رسیدن به هدف باید چه اقداماتی انجام دهید – بلافاصله اقدام کنید و مقید باشید.
  • به حرف عامه مردم گوش نکنید، آنها چیزی در مورد شما نمیدانند.
  • تجربیاتتان را به خاطر بسپارید تا یک اشتباه را تکرار نکنید.
  • استراتژی داشته باشید و هیچ کاری را به شانس واگذار نکنید.
  • کارتان را دوست داشته باشید.
  • مهم نیست که چه حرفه و رشته ای را انتخاب کرده ای، جزو سه نفر اول آن باش.
  • بپذیرید که مسوول خوشبختی و نگون بختی هر کسی شما هستید، حتا اگر پولتان را خوردند، مقصر شمایید. همین طور، اگر پیروز باشید، به امید خدا.

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!