Skip to main content
Tag

بازاریابی

آقای رحمت آبادی، بازرگانی موفق و نوآور

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

آقای رحمت آبادی، بازرگانی موفق و نوآور

دوست دارم به دور از سوالات کلیشه ای که در تمام مصاحبه ها آمده، این بار به سبکی نوآورانه در مورد شخصیت خودتان سوالاتی بکنم…. لذا از شما می خواهم که این بار از خود بیرون آمده و خودِ درونتان را تحلیل فرمایید…..

  • – آقای رحمت آبادی کیست؟چه رشته را خوانده؟اهل کجا است؟ آیا متاهل است؟ چند فرزند دارد؟ چند سال دارد؟ چی کاره است؟
  • با یاد پروردگار، من افشین رحمت آبادی هستم، لیسانس را در رشته مترجمی زبان انگلیسی و فوق لیسانس را در مترجمی زبان فرانسه خوانده ام. اهل کرمانشاه و ساکن تهرانم، متاهلم و فعلا فرزندی ندارم. ۴۰ سال سن دارم و فعالیت اقتصادی – بازرگانی می کنم، البته شغل رسمی من بانک است.
  • – چه اتفاقی می‌افتدکه یک مترجم ازکار مترجمی خود جدا و وارد کسب و کار بین المللی می‌شود؟
  • جوابش ساده است. رشته تحصیلی و کاری یک مقوله کاملا جدا از گرایش حرفه ای است. خصوصا برای کسی که به دنبال چیزهای دیگری است و صرفا برای گذران زندگی کار نمی کند.
  • – درزمان شروع به کار چند سال داشت؟ و در حال حاضر چند سال است که در این حرفه فعالیت دارد؟
  • این تغییر و تحول به صورت موازی و آرام شکل انجام شد. می توان گفت ازحدود ۵ سال پیش تا کنون
  • – در کسب و کارتان چه نوآوری هایی داشته اید؟
  • ساده بگویم، من هر کاری را به روشی نو انجام می دهم، مگر این که امکان نداشته باشد. بنابراین نوآوری های بسیار زیادی داشته ام، کوچک و بزرگ.
  • – وجه تمایز آقای رحمت آبادی با دوستانش چیست؟
  • طرز فکر. به گونه ای دیگر به مسائل نگاه می کنم، چه به خود مساله و چه به روش حل آن. تا حد امکان از روشهای موجود و سنتی پرهیز می کنم. در ضمن، اطلاعاتم را دایم به روز می کنم.
  • – روحیه شما به عنوان یک بازرگان چگونه است؟
  • به شفافیت و پشتکار خیلی معتقد و پایبندم. در هر طرح و مساله ای تا همه چیز روشن و شفاف نباشد و نحوه عملکرد مسوولینش اجرای کامل آن را تضمین نکند به آن نظر مثبت نمی دهم و به آن وارد نمی شوم.

– داشتن زندگی خوب برای جوانان مشکل شده است. بیکاری بالاست و فکر میکنم مواجهه با این چالشهای زندگی برای کارآفرینان جوان هم مشکل باشد. چگونه میتوان در جهانی که فرصتهایش اینقدر محدود شده، پیشرفت کرد. توصیه شما به جوانی همچون من چیست؟ آیا کمکمان می کنید؟

  • ببینید! به نظر من این مساله کاملا برعکس است، اولا، این موضوع اصلا جهانی نیست، دوم این که حتی در کشور هم از نظر کار آفرینی مشکلی وجود ندارد. رقم بیکاری بالاست، یعنی کار کم است، و این یعنی فرصت برای کارآفرینی. وقتی می گویم موضوع برعکس است یعنی این که کارآفرینان زمانی مشکل دارند که کار در کشور زیاد باشد، حالا که کار کم است، میدان برای کارآفرینان باز و فراهم است.
  • – به ‌نظر شما در حال حاضر می‌توان مدیریت روز دنیا را در ایران انجام داد؟
  • بله، ولی سخت است. برای پیاده سازی این نوع مدیریت باید محیطی کوچکی را ایجاد کرد که از فرهنگ کاری ضعیف موجود دور باشد. چیزی مثل محیط آزمایشگاهی! می شود، ولی سخت است.
  • – آقای رحمت آبادی اهداف خودش را مکتوب می‌کند یا صرفا در ذهن خود آنها را می‌پروراند؟
  • اهداف مهم را می نویسم، حتی مراحلش را هم می نویسم. نوشتن صرفا جهت یادآوری نیست، باعث مرور و پردازش هم می شود. یک جمله ساده وقتی قرار باشد روی کاغذ بیاید پخته تر خواهد شد.
  • – درشروع کار چند نفر با شما همکاری میکردند و درحال حاضر چه تعداد؟
  • کار را به تنهایی شروع کردم. با هر کسی که کار کردم اگر او را آدم توانمندی می دیدم جزو تیم خودم می آوردم. در حال حاضر حدود ۵۰ نفر.
  • – آیا اساسا به کار تیمی اعتقاد دارید؟ و به نظر شما در کشور ما چه قدر به این توجه می شود؟
  • بله. ولی کار تیمی مصداق خودش را دارد. همه جا که نمی شود از کار تیمی استفاده کرد. کار تیمی معمولا برای کارهای پروژه ای کاربرد دارد، که البته در زمان و کیفیت بازدهی تاثیر بسیاری دارد. در کشور عزیزمان، من معتقدم، هنوز با مفاهیم پایه کار، اقتصاد و … مشکل داریم، کار تیمی که جای خودش را دارد.
  • – آیا به نظر خودتان فرد موفقی هستید؟ رمز موفقیتتان در چه مواردی است؟
  • به نظر خودم بله، در هر زمینه ای که وارد شدم به بهترین شکل ممکن عمل کردم و بهترین نتیجه را گرفتم. رمز موفقیتم در شناخت خودم واقع بینی است. خودم را میشناسم و خودم را گول نمی زنم. آنچه که می دانم، می توانم انجام دهم واردش می شوم. گاهی تلاش بسیار زیادی هم می طلبد، اما موفق می شوم. مثالش این که دو بار در امتحانهای بسیار سخت و رقابتی مابین پرسنل بین الملل بانک شرکت کردم، هر دو بار قبل از امتحان شرط بستم که نفر اول یا دوم می شوم. بار اول، دوم شدم، بار دوم، اول…
  • – آیا در شروع کار، تجربه مرتبطی داشته اید؟
  • مطلقا. در برخی موارد فقط مقداری علم و دانش داشتم، ولی تجربه، خیر!
  • – قله ای که در ذهن دارید چیست؟ آن چیزی که هر روز به شما انرژی می دهد و می خواهید به آن برسید چیست؟
  • قصد دارم همین شرایط را در خارج از کشور پیاده کنم. یک نقطه ثقل علمی، عملی که در خارج از کشور هم به آن رجوع کنند. استارت زده ام و در حال بررسی راههای ممکن هستم.
  • – شرایط خانوادگی و مالی دوران کودکیتان چگونه بوده است؟ آیا ریشه‌هایی از علاقه به این شغل را در کودکیتان نیز سراغ دارید؟
  • خیلی معمولی. خیر! هیچ تصوری از شغلم در کودکیم وجود نداشت.
  • – آیا تحصیلات شما در کارتان موثر بوده است؟
  • بله، ولی به صورت غیر مستقیم. به عنوان ابزارهای بسیار قوی و مورد نیاز مورد استفاده ام بودند. بعضی اوقات هم که وجه تمایز و برتری من می شدند.
  • – آیا تا به امروز در کارتان شکست هم خورده‌اید؟ به نظرتان دلایل شکست شما چه مواردی بوده است؟
  • بله. دلایل شکستم سپردن کارهایی به افراد نالایق و ناتوان بوده که اغلب از روی اعتماد بی جا یا ترحم صورت گرفته اند. هر چند از نظر اخلاقی شکست ها تلخی کمتری نسبت به واقعیت داشتند.
  • – معمولا چه مشکلات و موانع مهمی در حرفه ‌ی شما وجود دارند؟ و شما چه راهکارهایی برای حل و یا کمتر شدن آنها پیشنهاد می کنید؟
  • کمبود دانش و تجربه. کسی که پایش را در بازار پول و سرمایه بین المللی می گذارد باید از آخرین اطلاعات روز دنیا در زمینه پول و اقتصاد به روز باشد و شروع به کار کند. دانش به تنهایی جواب نمی دهد. البته بستر اطلاعاتی و تبادل دانش هم در کشور بیداد می کند، نه کتابی هست و نه اینترنت و سایت و …
  • – اگر بار دیگر زندگی کاری خود را شروع می کردید آیا باز هم فعالیت در این حرفه انتخاب شما بود؟ در حال حاضر با شرایط فعلی خود کدام حرفه مورد علاقه ی شما است؟
  • بله. اقتصاد و کار مالی و تجارت و سرمایه گذاری. بدون شک این ها همان انتخاب های من می بودند. چیزی که در زندگی دوباره ی کاری ام عوض می کردم، زمان ورود به این حرفه بود. زودتر می آمدم، خیلی زودتر.
  • – برای فرد تازه کاری که دوست دارد بیل گیتس مسلمان جهان شود چه پیشنهادهایی دارید؟
  • پیشنهاد می کنم بیل گیتس باشد. منظورم این است که باورش کند. و سپس عین او رفتار کند. برود و رفتار او را مطالعه کند. ببیند که او چگونه بیل گیتس شده، و الان چگونه کار می کنداخلاق و تعهدش به چه کارهایی تا چه حد است. هیچ جزییاتی را از قلم نیندازد. سپس، بدون استثنا تمام رفتارهای او را انجام دهد و به آن متعهد باشد. در عین حال مسلمان هم باشد. اصلا منافاتی ندارد.
  • – چقدر پول را دوست دارید؟
  • پول برایم معنی خاصی ندارد. اما چیزهایی را که خیلی دوست دارم با پول می توانم به دست بیاورم. می توانم آسایش و آرامش خودم و خیلی های دیگر را تامین کنم. این قدرتِ ابزاریِ پول بسیار برایم مهم است.
  • و حرف آخر:
  • هدفتان را تعیین کنید –  داشته هایتان را براورد کنید – دقیقا حساب کنید و بنویسید که با این داشته ها برای رسیدن به هدف باید چه اقداماتی انجام دهید – بلافاصله اقدام کنید و مقید باشید.
  • به حرف عامه مردم گوش نکنید، آنها چیزی در مورد شما نمیدانند.
  • تجربیاتتان را به خاطر بسپارید تا یک اشتباه را تکرار نکنید.
  • استراتژی داشته باشید و هیچ کاری را به شانس واگذار نکنید.
  • کارتان را دوست داشته باشید.
  • مهم نیست که چه حرفه و رشته ای را انتخاب کرده ای، جزو سه نفر اول آن باش.
  • بپذیرید که مسوول خوشبختی و نگون بختی هر کسی شما هستید، حتا اگر پولتان را خوردند، مقصر شمایید. همین طور، اگر پیروز باشید، به امید خدا.

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

زبان بدن: دست به سینه بودن

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

زبان بدن: دست به سینه بودن

پنهان شدن پشت یک مانع، پاسخی طبیعی است که در کودکی برای محافظت از خودمان یاد می گیریم. ما، در کودکی پشت اجسام جامدی چون میز صندلی مبلمان و پیراهن مادرمان پنهان می شویم تا از خودمان در برابر وضعیتی تهدیدکننده محافظت کنیم. وقتی بزرگتر می شویم ، این نوع پنهان کردن در ما پیچیده تر می شود. در شش سالگی ، یعنی موقعی که دیگر پنهان شدن پشت اجسام پذیرفتنی نیست، یاد می گیریم که هر وقت احساس خطر کردیم دست به سینه شویم. در نوجوانی یاد گرفتیم که کمی بازو هایمان را شل کنیم و پاهایمان را روی هم بیندازیم و به این ترتیب حرکت دست به سینه را آشکار کنیم.

همچنان که سن مان بالاتر می رود ممکن است حرکت دست به سینه نقطه ای برسد که آن را کم تر برای دیگران آشکار کنیم. با انداختن یکی از بازوها یا هر دوی تای آن ها روی سینه، مانعی تشکیل می شود که در واقع تلاشی ناخود اگاه برای محافظت از هر خطر یا شرایط ناخواسته ای است. بازوها نزدیک قلب و قفسه نگه داشته می شود تا از آسیب دیدن این اندام های حیاتی جلوگیری شود بنابراین احتمال دارد که حرکت دست به سینه حرکت مادرزادی باشد . یک چیز قطعی است: وقتی کسی نگرش عصبی و منفی یا تدافعی دارد، به احتمال بسیار قوی بازوهایش را محکم روی سینه اش چفت می کند و نشان می دهد که احساس تهدید می کند.

  • چرا دست به سینه بودن زیان بار است

وقتی در مقابل مشتری دست به سینه می نشینید اعتبارتان به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. پژوهش های به عمل آمده در ایالات متحده درباره حرکت دست به سینه نتایج بسیار نگران کننده ای را نشان داده است. از گروهی از داوطلبان خواسته شد در چند جلسه سخنرانی شرکت کنند و به هریک از آنها گفته شد که پاها را از هم باز گذاشته و دست ها را راحت بگذارند و آسوده بنشینند . در پایان سخنرانی ها، از هریک از آنها در رابطه با میزان مطالبی که در ذهنشان مانده بود سئوال شد و نگرش شان نسبت به موضوع سخنرانی و شخص سخنران ثبت شد بعد گروه دوم داوطلبان در همان موقعیت قرار داده شدند، اما از این ها خواسته شد تا دست هایشان را محکم روی سینه شان چفت کنند و در تمام طول سخنرانی دست به سینه بنشینند. نتایج این آزمایش نشان داد که گروه دست به سینه ۳۸ درصد کم تر از گروه اول چیز یاد گرفته بودند و مطالب کم تری در ذهنشان مانده بود . به علاوه گروه دوم نگرش انتقادی تری نسبت به سخنران و موضوع سخنرانی داشتند. به این علت است که مراکز آموزشی باید صندلی های دسته دار داشته باشند تا حاضرین بتوانند دست شان را راحت بگذارند.

  • بله … اما من ((راحت)) هستم

بعضی ها ادعا می کنند که آن ها از روی عادت دست به سینه می نشینند چون برایشان راحت است. هر حرکتی موقعی با احساس راحت همراه است که نگرش متناسب با آن داشته باشید، اگر نگرش منفی ، تدافعی یا عصبی داشته باشید دست به سینه نشستن راحت است. اگر با دوستان تان خوش باشید، دست به سینه نشستن ناراحت خواهد بود. یادتان باشد که در مورد کل زبان بدن ، معنای پیام هم در گیرنده است هم در فرستنده. شاید وقتی دست به سینه نشسته اید و پشت و گردن تان خشک است احساس راحتی کنید، اما بررسی ها نشان داده که واکنش دیگران به این حرکات منفی است. پس درسی که اینجا می گیریم روشن است –تحت هر شرایطی، از حرکت دست به سینه خودداری کنید مگر این که عمدا بخواهید به دیگران نشان دهید که با آن ها موافق نیستید یا نمی خواهید در صحبت شان شرکت کنید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

القاء نگرشی مثبت در بازاریابی توریسم با جشن…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

القاء نگرشی مثبت در بازاریابی توریسم با جشن فولک لوریک سیزده بدر

جشن فولک لوریک سیزده بدر یکی از جشن های زیبای ایرانی است که تاثیر بسیاری بر تغییر نگرش توریست های خارجی نسبت به کشور ایران دارد. این جشن در روز سیزدهم فروردین ماه برگزار می شود. بسیاری از ایرانیان علت واقعی برگزاری این جشن را نمی دانند اما، بسیاری از توریست هایی که در ایام نوروز به کشور ما سفر می کنند از دیدن این اجتماع خانوادگی ایرانیان لذت می برند و بسیاری از آنان این روز را به عنوان یکی از خاطرات سفر خود از ایران نقل می کنند. در باور باستانی ایرانیان برای بیرون کردن بد یمنی از خانه باید در این روز در کنار سبزه ها و جویبار ها به شادی پرداخت، با این که هیچ منبع و محققی این باور را تایید نکرده است اما، بسیاری از ایرانیان با همین علت ساده از ابتدای روز سیزده تا پایان شب تلاش می کنند اوقات شادی را در کنار هم سپری کنند.

البته علت بدیمنی این روز برای ایرانیان شاید بیشتر تحت تاثیر فرهنگ های دیگر بوده است به عنوان مثال؛ در گذشته های بسیار دور مردم کشور ما معتقد بودند در همین روز در مهمانی شام آخر حضرت عیسی، نفر سیزدهم به او خیانت می کند، دلیلی که با آن می توان توجه بسیاری از توریست های مسیحی را به کشور ایران جلب کرد. “مهرداد بهار” در “کتاب اسطوره تا تاریخ” به جشن و شادی مردم ایران در این روز اشاره کرده است. اما با توجه به این که در بسیاری از کتاب های قدیمی به این جشن اشاره ایی نشده است می توان نتیجه گرفت این جشن یکی از بخش های فرهنگ فولک لور کشور ماست زیرا در بسیاری از نوشته های قدیمی توجه نویسندگان بیشتر به مراسم های دربار شاهان معطوف بوده است در حالی که سیزده بدر یک جشن خانوداگیست و نه شاه پسند. رفتار  بسیاری از ایرانیان در روز سیزده بسیار غیر جدی و خنده دار است.

از رسوم مردم کشور ما در این روز مراسم زیبای سبزه گره زدن است. ایرانیان باستان معتقد بودند فرزندان شاه کیومرث در این روز ازدواج کرده اند و این رسم برای مردم کشور ما با عنوان سبزه گره زدن برای جوانان تا به امروزه به قوت خود باقیست. گرچه آیین های مراسم روز سیزدهم فروردین ماه در درازای تاریخ جایی برای خود در میراث پنهان گردشگری کشورمان باز کرده است اما آن قدر برای ایرانیان جالب بود که کم کم به سنت تبدیل شد. از آیین های زیبایی که بیشتر ما در این روز تجربه کرده ایم می توان به این موارد اشاره کرد؛ گره زدن سبزه، سبزه را به آب جاری سپردن، خوردن کاهو و سکنجبین و پخت غذاهای متنوع و خوشمزه ایرانی به خصوص آش رشته که زینت بخش سفره نهار روز سیزده است.

تاثیر این گونه جشن ها و ایجاد خاطره ایی خوش برای توریست های خارجی بسیار در خور توجه است. شاید بسیاری از کشور های همسایه با ایحاد خاطره هایی که گرچه جذابیت خاصی برای عده ایی دارند بتوانند بخشی از بازار توریست را متعلق به خود کنند اما، جشن روز سیزده فروردین ماه که پایانی بر سلسله جشن های نوروزی ایرانیان است می تواند خاطره ایی سالم و سازنده را با منعکس کردن ارزش های فرهنگی و اعتقادی ما به ذهن توریست ها القاء کند. غنای فرهنگی ایران در کنار عقاید زیبای اسلامی جذابیت های جشن های کشورمان را دو چندان کرده است. جشن ها و جذابیت های بسیاری از کشور های همسایه شاید در حد خوش گذرانی به دور از ارزش های اخلاقی در کنار دریا و یا شاید کنسرت هایی باشد که محتوای آن ها متاسفانه بیشتر معطوف به بعد حیوانی انسان می شود، نه زیبایی های موسیقی و هنر. گرچه بسیاری از این جشن ها در این کشور ها متاسفانه از ارزش های والای انسانی به دور است اما میراث پنهان گردشگری ایران با حضور زیبای خانواده ها در دنیای مدرن از آغاز صبح شروع می شود و با آرزوی خوشبختی برای تمام جوانان ایرانی در بستر خانواده به پایان می رسد، مبحثی که در جوامع غربی بسیار کم رنگ است. در موارد بسیاری  گردشگران خارجی را در شهر های توریستی کشورمان می بینیم که از این جشن خانودگی ایرانیان لذت می برند و آن را نشانه ایی از پاکدامنی مردم ایران در کانون خانواده و غنای فرهنگی و اعتقادی ما می دادند.

جالب است بدانید عبدالله مستوفی در کتاب خود به این جشن اشاره کرده است و ادوارد یاکوب پولاک پزشک دربار ناصر الدین شاه این جشن را در کتاب خاطراتش از ایران ثبت کرده است.

جشن های ایرانی از باورهای زیبایی شکل می گیرند و در بطن جامعه جریان پیدا می کند. این گونه مراسم ها گرچه برای بسیاری از مردم کشور ما بسیار عادی می باشد اما همین سادگی یک روز تعطیل در کنار خانواده به دور از هر تفریح مخرب در ذهن بسیاری از توریست های خارجی تاثیر بسیاری می گذارد، به طوری که آن ها به این نتیجه می رسند که آن قدر غنای فرهنگی مردم ایران زیاد است که کشور ما ارزش بیش از یک بار دیدن را دارد. میراث گردشگری پنهان  ایرانی باعث می شوند که توریست ها دوباره به کشور ما سفر کنند و از میراث گردشگری آشکار کشور ما دیدن کنند. در واقع میراث پنهان و آشکار کشور ما همواره به عنوان مکمل هم عمل می کنند و به همین سادگی می توان سود سرشاری را از طریق صنعت گردشگری کشورمان به چرخه اقتصاد ایران وارد کنیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

پاول آدامز ، مدیر برندسازی فیس‌بوک

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

پاول آدامز ، مدیر برندسازی فیس‌بوک

از پاول آدامز (paul adams) به عنوان فیلسوف داخلی فیس بوک یاد می کنند؛ کسی که وظیفه معماری برند فیس بوک را بر عهده دارد. او مدت چهار سال را برای گوگل مشغول به کار بوده است ولی در سال ۲۰۱۱ این شرکت را ترک کرده تا به انتشار کتابی به نام Social Circles بپردازد که توسط گوگل مدت ها مصادره شده بود و به لحاظ حقوقی اجازه چاپ به آن داده نمیشد تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۰، مجوز انتشار آن رسید و او تصمیم گرفت این شرکت را ترک کنید. همین موضوع منجر به شهرت بیشتر پاول آدامز شد.

آدامز برای رسانه‌های بزرگی مانند NYT مقاله می‌نویسد. او معتقد است که فیس‌بوک بزرگترین تحول رسانه‌های جهان در طول ۶۰۰ سال گذشته بوده است!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

حَمدی اولوکایا ، میلیاردر ماست فروش!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

حَمدی اولوکایا ، میلیاردر ماست فروش!

حَمدی اولوکایا، موسس و مدیر عامل شرکت « چُبانی» است که در طول شش سال که از آغاز فعالیتش می‌گذرد، حدود ۲۰ درصد از بازار شش و نیم میلیارد دلاری ماست در آمریکا را در کنترل خود گرفته است. نام آقای اولوکایا که کرد ترکیه‌ است، در فهرست میلیاردرهای سال ۲۰۱۳ مجله فوربس قرار دارد. به گزارش فایننشال تایمز، موسسه « چُبانی » در مجموع حدود دو هزار کارمند در استخدام خود دارد و محصول خود را در دو کارخانه که بزرگترین مراکز تولید ماست در جهان هستند، تولید می‌کند. «چُبانی» پر فروش‌ترین ماستی است که در بازار آمریکا به فروش می‌رسد.

حمدی اولوکایای ۴۱ ساله می‌گوید راز موفقیتش بازگشت به موضوعات اساسی و اولیه در شناخت بازار و پیروی از غریزه خود بوده است. وی سال ۲۰۰۵ به این اندیشیده است که اگرچه ماست‌های آمریکا، عمدتا ماست میوه‌ای و ماست‌های شیرین و آغشته به شکر هستند، ماست واقعی همان ماستی است که در مناطقی مثل کوهستان‌های مناطق کردنشین تولید و مصرف می‌شود و قاعدتا باید یک چنین محصولی بسیار بهتر از ماست‌های شیرین به فروش برسد.

وی با دریافت یک وام یک میلیون دلاری از اداره کمک به تجارت‌های خرد در آمریکا توانست اولین کارخانه خود را خریداری کند. پس از آن آقای اولوکایا مصطفی دوئان، یک کارشناس با تجربه ماست‌بندی را از ترکیه به آمریکا آورد. آنها به مدت ۱۸ ماه انواع ماست‌های محصول آمریکا و ماست‌های وارداتی را آزمایش کرده و بالاخره روش ویژه ماست‌بندی خود را تثبیت کردند. آنها می‌دانستند که بازار آمریکا به ماست شیرین عادت کرده، ولی از خلال صحبت با مصرف کنندگان متوجه شدند که بسیاری از آنها ماست‌های طبیعی را که در کشورهای اروپایی و خاورمیانه رایج است ترجیح می‌دهند.

آقای اولوکایا در عین حال به این نکته نیز توجه کرد که الگوی مصرف مواد غذایی در آمریکا به سمت مواد طبیعی و کاستن از شکر و مواد مصنوعی گرایش پیدا کرده است. همین نکات ساده راز موفقیت بنای امپراطوری ماست‌بندی در آمریکا بود. حمدی‌ اولوکایا در حال حاضر در آمریکا صاحب دو کارخانه‌ است؛ یکی کارخانه‌ای قدیمی در ایالت نیوجرسی که سابقا به شرکت تولید کننده محصولات غذایی « کرَفت» تعلق داشت و دیگری کارخانه جدیدی که با هزینه ۴۵۰ میلیون دلار در ایالت آیداهو احداث شده است.

موسسه چُبانی سال ۲۰۱۱ یک کارخانه دیگر نیز در اتریش راه اندازی کرد و به سرعت به سومین تولید کننده ماست در آن کشور بدل شد. این مؤسسه در نظر دارد که در سال جاری فعالیت‌های خود در بریتانیا را نیز آغاز کند. حمدی اولوکایا نمونه‌ای از مهاجرینی است که به آمریکا مهاجرت کرده و سرنوشتی موفق و برجسته برای خود رقم زده‌اند و به قول معروف «آرزوی آمریکایی» در مور آن‌ها محقق شده است. در شرایطی که باراک اوباما قصد دارد قوانین و شرایط مهاجرت به آمریکا را به شکلی بنیادین اصلاح کند، مدافعان این طرح افرادی مانند آقای اولوکایا را نماد مهاجرین موفقی می‌دانند که با نوآوری‌های اقتصادی به رونق بازار کار و تولید در جامعه آمریکا کمک کرده‌اند.

  • منبع: برگرفته از فایننشال تایمز

 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

پتانسیل صادرات محصولات کشاورزی و باغی به روسیه

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

پتانسیل صادرات محصولات کشاورزی و باغی به روسیه

اتاق بازرگانی روسیه  توجه ویژه ای به توسعه روابط تجاری با ایران دارد. گردش مالی خارجی بین ایران و روسیه از سال ۲۰۰۶ الی ۲۰۱۱ از ۲.۱ میلیارد دلار به ۳.۷ میلیارد دلار رسید. قابل ذکر است سهم ایران از این میزان تنها ۳۵۰ میلیون دلار بوده است. و این در حالی است که شیوه صادرات بین ایران و روسیه در این سال ها تغییر نکرده است.

اقلام صادراتی روسیه به ایران شامل فلزات ۷۳.۳۵ درصد، چوب و مشتقات آن ۹.۲۲ درصد، ماشین آلات ۴.۳ درصد، سنگ های قیمتی ۳.۶۶ درصد و الباقی سایر اقلام متنوع می باشد. و این در حالی است که اقلام صادراتی ایران به روسیه شامل محصولات کشاورزی و باغی ۷۵.۵ درصد، مواد شیمیایی ۸.۳۴ درصد و ماشین آلات ۴.۹ درصد می باشد.

در حال حاضر گردش مالی خارجی بین ایران و روسیه کمتر از دو میلیون دلار است. که از این بین مقدار سهم صادرات ایران به روسیه کمتر از نیم میلیون دلار است که این مبلغ در مقایسه با کشورهای دیگر خیلی اندک است. کشور جمهوری اسلامی ایران با توجه به پتانسیل بالای تولید محصولات کشاورزی به خاطر شرایط خاص آب و هوایی کشور و چهار فصل بودن و فاصله اندک و همسایه بودن با روسیه، خیلی راحت تر می تواند سهم بالایی از صادرات محصولات کشاورزی را به روسیه را داشته باشد و نیاز بالای این کشور پهناور سرد سیر را به محصولات متنوع کشاورزی و باغی را تامین کند.

امسال با حذف شدن کشورهای اروپایی و ترکیه از بازار روسیه به خاطر تحریم ها، یک شرایط مطلوبی برای تولید کنندگان کشورمان بوجود آمده و یک فضای خالی و نیاز شدیدی در بازار روسیه برای محصولات کشاورزی ایرانی ایجاد شده است. شایان ذکر است گردش مالی خارجی ترکیه و روسیه سالانه حدود ۲۵ میلیارد دلار بود. کشورهایی که سهم بالایی در بازار روسیه  دارند معمولا تعرفه های گمرکی خیلی پایین تری نسبت به محصولات کشور ما دارند یا کریدور سبز گمرکی با روسیه  دارند و هزینه حمل و نقل پایین تری نسبت به ما دارند در حالیکه مسافت ایران تا روسیه خیلی کمتر از آنها است. اگر این موانع هم بر طرف شود صادرات ما در مدت خیلی کمی چندین برابر می شود.

منبع. خبرگزاری روسیه، ۲۴ آوریل ۲۰۱۶

بازاریابی گردشگری: طراحی وب سایت آژانس های مسافرتی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی گردشگری: طراحی وب سایت آژانس های مسافرتی

امروزه با رشد تکنولوژی و توسعه ارتباطات، لزوم استفاده از ابزارهای ارتباطی برای بقا در صحنه رقابت جهانی ضروری است. از این رو صنعت گردشگری، سومین صنعت جهان، می بایست خود را با تغییرات جهانی همگام کند. وب سایت های گردشگری بعنوان یک ابزار ارتباطی می تواند مزیت رقابتی برای بازاریابی گردشگری ایجاد کند. در راستای اهداف توسعه صنعت گردشگری اصلی ترین و مهم‌ترین انگیزه متقاضیان طراحی سایت آژانس‌های مسافرتی، معرفی مرکز و ارائه خدمات به صورت آنلاین بمنظور افزایش بهره وری می‌باشد. از این رو در طراحی اینگونه سایت‌ها سعی بر آن خواهد بود که با آنالیز و تحلیل فرآیند‌های داخلی نیز به بهترین نتیجه در اجرای راهکار طراحی سایت آژانس‌های مسافرتی برسیم.

این راهکارها شامل سیستم مدیریت تورهای مسافرتی و سیستم ثبت و پیگیری درخواست های رزرو در کنار سیستم معرفی آژانس مسافرتی می باشد. راهکار طراحی سایت آژانس‌های مسافرتی، ابزارهای مفید اتوماسیون روند عملیاتی جاری در آژانس را در خود جای داده است. مدیریت تورهای مسافرتی فضایی است که در آن تورهای مسافرتی آژانس ّهمراه برنامه سفر در سایت تعریف می‌شود.

از جمله مواردی که باید در طراحی وب سایت های آژانس های گردشگری مد نظر قرار داد شامل اطلاعاتی درباره ی آژانس مسافرتی، معرفی خدمات آژانس مسافرتی، تعریف تور‌ها، امکان ورود محتوای هر تور مسافرتی به صورت کامل(شامل توضیحات تور – قیمت تور – گالری عکس و…)، امکان رزرو آنلاین تورهای مسافرتی، تعریف مسئولین تور‌ها به همراه شماره تماس و ایمیل هر یک به صورت مجزا، تعریف نوع تور، مشخص کردن موقعیت هتل بر روی نقشه گوگل، انتخاب امکانات تور(صبحانه و نهار، راهنمای فارسی زبان، ترانسفر فرودگاهی و…)، اضافه نمودن به لیست امکانات به تعداد دلخواه، درج تصاویر و فیلم به تعداد نامحدود برای هر تور، ارسال پیامک برای مشتریان برای اطلاع رسانی تورهای جدید، فرم‌های ویژه ثبت نام تور‌ها و دریافت کپی گذرنامه و سایر مدارک از طریق فرم مخصوص، نظر سنجی از مشتریان، مدیریت کاربران، فرم عضویت، مدیریت خبرنامه، هماهنگی کامل با موتورهای جستجو جهت نمایش تورهای موجود در نتایج جستجوی گوگل، نمایش آب و هوا شهرهای مورد نظر و ……  و سایر بخشهای مورد نیاز که بصورت اختصاصی و سفارشی بنا به درخواست کارفرما، پیاده سازی خواهند شد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

کلید موفقیت در مذاکره ی بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

کلید موفقیت در مذاکره ی بازاریابی

وقتی اسم مذاکره رو می شنویم یاد ۱+۵ می افتیم و فکر می کنیم که فقط برای سیاست مذاکره می کنن؛ بی خبر از اینکه در زندگی روزمره بارها و بارها تجربه ش کردیم. بنا به تخصص افراد مذاکره ها  هم شکل های مختلفی دارند. نتیجه ی یک مذاکره میتونه تصویب یک قانون در یک کشور باشه و یا  خرید یک جفت کفش، که هر دوی این مذاکره ها طبق یک اصول و استراتژی پیش می رن که موفق از میدون مذاکره خارج می شن… بنابراین برای طراحی یک مذاکره بازاریابی موفق ما نیازمند رعایت یک سری اصول و استراتژی هستیم….

  • اما چه استراتژی و اصولی؟

برای تشکیل میز مذاکره  وجود دو مذاکره کننده و یک موضوع  الزامی هست، که از قبل هر دو طرف  برای بدست آوردن برگ برنده نقشه هایی در سر دارند. البته توصیه میشه که مذاکره ها به صورت برد – برد به انجام برسه که به اصطلاح نه سیخ بسوزه و نه کباب. نقشه شامل یک نقطه ی ایده آل و یک نقطه ی ترک مذاکره هست، که فاصله ی بین نقطه ی ترک مذاکره کننده ها محدوده ی مذاکره هست….

به عبارتی؛ وقتی برای خرید یک جفت کفش وارد مذاکره می شویم، نقطه ی ایده آل ما مثلا ۷۰ هزار تومان است و نقطه ی ترک ۱۰۰ هزار تومان. یعنی اگر فروشنده  به ۷۰ تومان بفروشد که عالیه؛ اما حاضریم ۱۰۰ هزار تومان هم هزینه کنیم. نقطه ی ایده آل فروشنده ۱۲۰ هزار تومان و نقطه ی ترک ۸۰ هزار تومان است و فاصله ی بین ۸۰ هزار تومان تا ۱۰۰ هزار تومان محدوده ی قابل مذاکره است. و اما استراتژی ها:

  • باید بدونیم که شروع کننده باشیم یا نه…

با توجه به اینکه شروع کننده ی مذاکره همیشه انبوهی از اطلاعات در دسترس طرف مقابل قرار می ده که طرف مقابل ممکنه نقشه رو قبل از مطرح کردن تغییر بده. اگر رقیب رو بشناسیم و بدونیم که نقشه ش ممکنه چی باشه  و همینطور اگر بدونیم که کلید در دست ماست و قدرت موفق شدن رو داریم و همینطور اگر بدونیم طرف مقابل تجربه و اطلاعات زیادی نداره و اگر شروع کننده باشه ممکنه فرصت ادامه ی مذاکره رو از ما بگیره بهتره که ما شروع کننده ی مذاکره باشیم، در غیر این صورت به رقیب اجازه بدیم که مذاکره رو شروع کنه.

  • چقدر محکم باشیم؟

به قدری که از محدوده ی مذاکره خارج نشویم. درسته که در ابتدا نقطه ی ترک مذاکره ی رقیب رو نمی دونیم اما با توجه به نقطه ی ایده آل و لحن می تونیم گسترگی محدوده ی مذاکره رو حدس بزنیم. پس به میزانی که نتیجه ی مذاکره برامون مهم هست باید مراقب محدوده ی مذاکره باشیم.

  • یک رابطه ی دوستانه قبل از شروع مذاکره

خیلی در انجام مذاکره به ما کمک می کنه، به خصوص وقتی که طرف مقابل فرهنگی متفاوت با ما داره. پس پیشنهاد می کنم قبل از مذاکره با رقیب ملاقات غیر رسمی مثل صرف شام در یک رستوران داشته باشید.

  • با چه لحنی مذاکره رو شروع کنیم؟ 

این تصور که  لحن تهاجمی نشاندهنده ی اقتدار ماست وبا این ترفند  می تونیم رقیب رو مجبور به قبول مذاکره به نفع خودمون کنیم کاملا اشتباهه و نتیجه ای عکس داره…. چون لحن تهاجمی این تصور رو در رقیب به وجود میاره که برای ادامه ی مذاکره با ما احتیاج به انرژی و قدرت چانی زنیه بالا داره و اگر نتیجه ی مذاکره برای او به قدری که برا ما مهم هست مهم نباشه در همون ابتدا مذاکره رو ترک میکنه… پس لحن دوستانه گره گشا تره ….

در سایه ی سازگاری… همیشه در ابتدا گزینه ای رو برای شروع انتخاب کنیم که با روحیات و شخصیت ما سازگار باشد. به خاطر داشته باشیم که هرطور شروع کنیم باید همونطور هم خاتمه بدیم. یعنی اگر موضع گیری سر سختانه ای رو انتخاب کنیم باید تا آخر با همین موضع پیش رویم. البته می تونیم موضع رو عوض کنیم اما به قیمت از دست دادن اعتبار خودمان و اطمینان طرف مقابل نسبت به خودمان.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

دو اصل طلایی در بازاریابی با شبکه های اجتماعی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

دو اصل طلایی در بازاریابی با شبکه های اجتماعی

بازاریابی با شبکه های اجتماعی یکی از گونه های بازاریابی در محیط های رقابتی امروز است که به یک کسب و کار کمک می کند مسیر راحت تری را بپیماید اما، مانند هر نوع روشی این نوع از بازاریابی نیز نیازمند توجه به نکاتی است که در ادامه توجه شما را به آن نکته ها جلب می کنیم، برای موفقیت در شبکه های اجتماعی دو  اصل اساسی و مهم وجود دارد:

در شبکه های اجتماعی واژه ایی به نام من وجود ندارد، هر فعالیت شما کاملاً برای جذب کاربر می باشد و قانع کردن مخاطبتان برای این که بپذیرد شما بهترین هستید، بنابر این در شبکه های اجتماعی مخصوصاً شبکه هایی مانند فیسبوک که ارتباطات گسترده تر است همیشه در ما و دیگران خلاصه می شوید در نتیجه تنها نباید به خود فکر کنید.

شما می توانید هر شخصیتی  در دنیای واقعی داشته باشید؛ بهترین در عرصه ی خود و یا یک فرد معمولی… اما همه شما در شبکه های اجتماعی برابر می باشید و در شرایطی کاملاً مساوی نسبت به هم قرار دارید که قرار است به رقابت بپردازید. اما بعد از دو نکته ایی که در بالا به آن اشاره کردیم و  قبل از شروع مبحث Social Marketing توصیه می کنیم که حتماً با بحث Branding نیز آشنایی پیدا کنید تا موفق تر عمل کنید.

در بسیاری ازمنابع بازاریابی، بازاریابی با شبکه های اجتماعی اینگونه تعریف شده است:

  • Social Marketing” فرآیندی سیستماتیک در بازاریابی می باشد که در کنار دیگر کارها برای شما شرایطی را فراهم می آورد که به هدف خود در شبکه های اجتماعی برسید، به عنوان نمونه: هدف شما می تواند ایجاد یک باور اجتماعی در مورد موضوعی خاص باشد. “

یکی از مهمترین بخش ها در اینگونه بازاریابی ها در این است که شبکه های اجتماعی بر این پایه ساخته نشده اند که فقط شما را به مقاصد اقتصادی و یا اینترنتی برسانند بلکه آن ها می توانند روشی باشند برای رساندن شما به هدفی در دنیای واقعی… هر چند اهداف اولیه و همه گیر این نوع بازاریایی مالی و اقتصادی می باشد اما، این بدین معنا نیست که اگر شما برنامه ی اقتصادی ندارید و یا حتی می خواهید کاری را بدون هدف اقتصادی برای اولین بار انجام دهید نمی توانید در شبکه های اجتماعی فعالیت داشته باشید. برای شروع فعالیت حرفه ای و هدفمند در شبکه های اجتماعی باید ۲ همکار را در نظر داشته باشید.

  • Social Parent ( مسئول اجتماعی)؛ یعنی فردی که قوانین اولیه و راه کارهای خاص را برای فعالیت در شبکه های اجتماعی تعیین کرده و نظاره گر و هدایت کننده شما و دیگران در فعالیتتان می باشد.
  • Marketing Parent (مسئول بازاریابی)؛ یعنی کسی که مسئولیت ارائه برنامه و تعیین اهداف را از تبلیغات مشخص می کند. کسی که به عنوان مسئول بازاریابی فعالیت می کند باید اطمینان حاصل کند که تمامی افرادی که با او همکاری می کنند و تمامی برنامه هایی که او تعیین می کند به درستی عمل می کنند یا خیر… و اگر در بخشی از فعالیت های هدفمند شما مشکلی ایجاد شد او باید مشکل را رفع کند.

اما سوال مهم این است که باید از کجا شروع کنیم؟

ابتدا از جایی که احساس قدرت بیشتری در آن می کنید آغاز کنید. از جایی شروع کنید که فکر می کنید کاربران و مشتریان شما  ارتباط قوی تری می توانند با هدف شما و خود شما برقرار کنند. به زبان ساده تر نقطه آغاز فعالیت شما باید جایی باشد که در آن احساس توانایی بیشتری دارید. سعی کنید توانایی خود را محور کارهای خود قرار دهید و آن را پرورش دهید به آن بال و پر بدهید و سپس آن را قدم به قدم در شبکه های اجتماعی پیاده کنید. اگراحساس می کنید که توانایی خوبی در صحبت کردن و بازاریابی دارید از ارتباط با کاربران و دیگر شرکت ها شروع کنید تلاش کنید تا از طریق اکانت خود در این شبکه ها با دیگران ارتباط برقرار کنید.

همان طور که می دانید در گوگل پلاس یا شبکه اجتماعی گوگل شما می توانید حلقه دوستان ایجاد کنید؛ این حلقه می تواند بهترین نمونه برای نوع ارتباط شما باشد، تلاش کنید که حلقه ی خود را بر اساس هدف انتخاب کرده و با تعدادی از آن ها ارتباط برقرار کنید، مطمئن باشید اگر برنامه شما درست و هدفمند باشد و می توانید تاثیر اولیه نیرومندی را  بر روی مشتری بگذارید به علاوه توانسته اید که او را به طرف خود جذب کنید در نهایت شما او را به عنوان بازاریاب مخفی خود استخدام کرده اید زیرا او برای شما تبلیغ خواهد کرد.

تمام نکته هایی که در بالا به آن اشاره شد به یک بازاریاب حرفه ایی کمک می کند که بتواند فعالیت بهتری را در بازار های رقابتی داشته باشد و راه رسیدن به اهداف مختلف در کسب و کار های کوچک و بزرگ را هموارتر می نماید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

۱۳ فیلمی که هربازاریاب باید ببیند

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

۱۳ فیلمی که هربازاریاب باید ببیند

در سینما بسیاری از فیلم‌ها با هدف سرگرمی و بعضی دیگر بر مبنای یک داستان واقعی و در مورد کسب وکار، کارآفرینی و تجارت ساخته می شوند. ولی در بین، چند فیلم شاخص وجود دارد که برای افرادی که به بازاریابی علاقه دارند، می توانند مفید باشند. در زیر با این فیلم ها آشنا می شویم:

 ۱) Wall Street

ماجرای یک سهام دار طمعکار را بیان می کند که به شدت علاقه دارد سریعا رشد کند و به قله برسد ولی در این مسیر مجبور می شود به بعضی فعالیت های غیر قانونی دست بزند.

 ۲) Joneses

ماجرای یک خانواده مرفه که بعد از مدتی می فهمند خانواده نیستند، بلکه بازیگرانی هستند که توسط یک شرکت بازاریابی استخدام شده اند تا محصولاتی را بفروشند. این فیلم نکات جالبی در مورد نحوه رفتار مردم در موقعیت های مختلف را در بر دارد.

۳) Moneyball

یک روایت واقعی از “بیلی بین” مدیر ناموفق یک تیم بیسبال است. او با نتایج بسیار ضعیفی که کسب کرده و دو تن از بهترین بازیکنان خود را از دست داده و به خاطر همین موضوع تیم او در آستانه فروپاشی قرار گرفته است، اما بیلی بین بر اساس یک سری معادله های ریاضی سعی می کند که این بحران را مدیریت کند!

 ۴) Glengarry Glen Ross

ماجرای چهار فروشنده یک شرکت مشاور املاک که تهدید به اخراج می شوند. در یک جلسه برای چهار کارمند شرکت مسابقه ای ترتیب داده می شود. در این مسابقه هر کسی که بیشتر از بقیه کار کند یک اتومبیل کادیلاک الدرادو می گیرد، نفر دوم یک دست کارد استیک خوری و دو نفر دیگر هم اخراج می شوند.

۵) The Damned United

این فیلم داستان واقعی برایان کلاگ مربی لیدزیونایتد را بازگو می کند که نه تنها یک فیلم انگیزشی قوی است بلکه درس های ارزشمندی در حوزه مدیریت دارد.

 ۶) Flash of Genius

بر اساس داستان واقعی یک مخترع آمریکایی به نام روبرت کیارنز که سازنده برف پاک کن هایی است که همه ما در خودروهایمان امروزه استفاده می کنیم. این فیلم، تلاش این مخترع از حق مالکیت اختراع و ایستادگی یک مرد در برابر یک شرکت بزرگ است. علاوه برآن، این فیلم نمایشی از نحوه نوآوری و توسعه محصول نیز می باشد.

 ۷) Pirates of the Silicon Valley

این فیلم نگاهی به زندگی بیل گیتس و استیو جابز دو غول تکنولوژی دنیا می کند و درس های ارزشمندی در حوزه بازاریابی و مدیریت دارد.

 ۸) Up in the Air

این فیلم داستان مردی به نام رایان بینگهام را بیان می کند که با هواپیما به شرکت های مختلف سفر می کند و کار اخراج کردن کارمندان شرکت های مختلف را به عهده می گیرد، اما زمانی که خودش توسط شرکت خودش اخراج می شود با واقعیت های زندگی و دنیای کسب وکار روبرو می شود. این فیلم چون با مفاهیم مدیریت نیروی انسانی و نحوه برخورد با انسان ها سروکار دارد فیلم بسیار خوبی برای دانشجویان بازاریابی و مدیریت است.

 ۹) Thank You for Smoking

این فیلم داستان مردی است که از مهارت های سخنرانی خود برای دفاع از تنباکو و سیگار در مقابل مخالفان استفاده می کند. در واقع داستان بازاریابی است برای چیزی که مردم را می کشد و درس هایی در مورد اخلاق در بازاریابی و کسب وکار در بر دارد.

 ۱۰) The Pursuit of happiness

 این فیلم ماجرای مردی به نام کریستوفر گاردنر را روایت می کند که قصد دارد یک کارگزار بورس شود و همزمان برای فروش یک دستگاه پزشکی و تامین مخارج زندگی و محافظت از پسر کوچکش تلاش می کند. این فیلم یکی از بهترین فیلم هایی است که اهمیت پشتکار و ایمان به اهداف را نشان می دهد.

۱۱) Invictus

ماجرای یک تیم راگبی در آفریقای جنوبی است که توسط نلسون ماندلا تشویق به قهرمانی در جام جهانی می شود. این فیلم درس های زیادی در مورد نقش رهبری و اهمیت پایبندی به اهداف را در خود دارد و راه های کار تیمی و انگیزه دادن به یک تیم را نشان می دهد.

 ۱۲) Inside Job

مستندی است برای کسانی که فعالیت خود را در دنیای واقعی کسب و کار به تازگی شروع کرده اند. این فیلم در واقع ماجرای بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ را بیان می کند و نشان می دهد که چگونه قدرت کنترل نشده و طمع عده ای محدود می تواند جهان را نابود کند.

 ۱۳) Network

داستان یک مجری تلویزیون به نام هاوارد بیال را بیان می کند که توسط شرکت تلویزیونی که در آن کار می کند کشته می شود. این فیلم در مورد عوام فریبی در کسب وکار، درس هایی برای گفتن دارد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!