Skip to main content
Tag

مفاهیم بازاریابی

تجارت الکترونیک

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در سالهای اخیر با توجه به بحرانهای شدید اقتصادی که در گوشه و کنار دنیا اتفاق افتاده اند و تاثیر غیر قابل انکاری در بازاریابی و بازار داشته اند، تجارت الکترونیک با سرعت بالای خود از طریق شرکت هایی مانند فیس بوک، گوگل و آمازون و….. روند صعودی خود را  به سمت رشد طی می کند.

تجارت الکترونیک

 یک مدل کسب و کار اینترنتی است که عمدتاً معاملات روی این شبکه های الکترونیکی صورت می گیرد. این تبادلات که شامل خرید و فروش کالا، خدمات و اطلاعات برخی از برنامه های تجارت الکترونیک مانند خرید و فروش سهام و همچنین بلیط هواپیمایی آنلاین که بصورت فرایند الکترونیکی صورت می گیرد، می باشد. با این حال تجارت الکترونیک فقط در مورد خرید و فروش نیست بلکه در مورد ارتباطات الکترونیکی، کشف اطلاعات و همکاری های از راه دور، آموزش الکترونیکی، مسافرت، خدمات بانکی، صنعت لباس و مد، حمل و نقل، خدمات به مشتریان و شبکه های اجتماعی و… می باشد. تحولات مهمی که در سال ۲۰۱۲ در مورد تجارت الکترونیک شکل گرفت، باعث شد که گرایش به سوی انجام تجارت الکترونیک در شبکه های اجتماعی به ویژه فیس بوک، گوگل و تویتر و همچنین از طریق دستگاه های تلفن در کشورهای بسیاری نظیر چین، افزایش یابد.

در هشتمین نسخه این کتاب، آخرین روند های آن مطرح شده از جمله:

  • کسب و کار اجتماعی
  • شبکه های اجتماعی
  • همکاری و ارتباطات اجتماعی
  • نو آوری و تحرک

در این دنیای مجازی بحث می شود.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  


استراتژی مدل دلتا

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

استراتژی مدل دلتا

در راستای  مطالب قسمت قبل، در خصوص استراتژی مدل دلتا به این نکته اشاره شد که در واقع مدل دلتا سبک جدیدی از استراتژی و کسب مزیت رقابتی را ارائه خواهد داد که در ان رقابت به سبک کلاسیک مفهومی ندارد و در واقع کسب مزیت رقابتی از پیوندی عمیق با مشتری ایجاد خواهد شد.ما این را بیان نمودیم که در صدد برقراری یک پیوند قوی با مشتریان خود هستیم وقصد داریم برای هرکدام از مشتریان خود ارزش ویژه ای را ایجاد کنیم برای رسیدن به این هدف ما نیازمند داشتن دو مزیت بطور همزمان هستیم:

  1. مدیریت قوی در گستره ای وسیع که ما را قادر سازد تا بتوانیم تمام قابلیتهای بازیگران صنف خود را به مشتری ارائه دهیم.
  2. هدف گذاری هر مشتری به صورت منحصر به فرد.

به نظر شما چطور میتوان چنین مدیریت گسترده ای را ایجاد نمود؟

بله درست حدس زدید استفاده هدفمند از فناوری راه حل ساده این فرایند پیچیده ارتباط نزدیک با مشتری است مفهومی که شرکتهای موفق امروزه انرا به خوبی درک کرده اند.در واقع ما بنگاه گسترده ای از مجموعه خودمان، مشتریانمان،تامین کنندگانمان و تکمیل کنندگانمان ایجاد میکنیم که با استفاده از فناوری در کنار یکدیگر در فاصله ای نزدیک از مزایایی این ارتباط قوی بهره مند خواهیم شد.مثال بارز برقراری این ارتباط شرکتهایی مانند وال مارت و دل هستند که مفهوم بنگاه گسترده را درک نموده اند.

ایجاد یک بنگاه گسترده منجر به توجهی خاص به هر مشتری است در واقع مامشتریانمان را در اندازه های کوچک بطور خاص مدیریت میکنیم در این صورت است که پیوند عمیق با مشتری معنی پیدا میکندبه این دلیل که از ارتباط نزدیک با مشتری به دانش خاصی از مشتری خواهید رسید و با حمایتی از شبکه گسترده ای که در اختیار دارید پیشنهادات ارزشی خاص و منحصر به فردی را به تک تک مشتریانتان ارائه خواهید داد.و این رسیدن به قله استراتژی مدل دلتا است یعنی پایبند سازی به سیستم. مدل دلتا به ما می اموزد تعاون ،همکاری نزدیک و روابط دوستانه را جایگزین رقابت خصمانه کنیم.

سه گزینه استراتژیک مدل دلتا

همانطور که در شکل مشاهده می کنید استراتژی مدل دلتا سه گزینه استراتژیک را ارائه می دهد که نهایتا منجر به تمایز ارزش پیشنهادی شما به مشتری و کسب مزیت رقابتی منحصر به فرد شما خواهد شد۱-ارائه بهترین محصول به مشتری :شما محصولی با خصوصیاتی منحصر به فرد که مهمترین انها قیمت پیشنهادی و یا کارکرد خاص محصول شما است به مشتری ارائه خواهید داد و در اولین قدم شما یه تمایز یا نسبت به رقبا به مشتری پیشنهاد خواهید داد. در گزینه استراتژیک بعدی شما چیزهایی فراتر از محصول که مشتری به ان نیازمند است ارئه می دهید که عمدتا دانش استفاده از محصول و یا خدماتی مرتبط با محصول است و به همین دلیل این گزینه راه حل جامع به مشتریان نام گرفته است.و در اخر شما از چنان قدرتی در بازار و در قبال مشتریانتان برخوردار خواهید شد که مشتریان گزینه ای را به غیر شما در بازار متصور نخواهند شد.در این حالت شما به پایبند سازی به سیستم در قبال مشتریانتان دست یافته اید که در واقع نقطه اوج استراتژی مدل دلتا و حداکثر سود و مزیت رقابتی است.

بر اساس انچه بیان شد هرکدام از گزینه های استراتژیک دارای زیر مجموعه ای هستند که چهار چوب مدل دلتا را تشکیل می دهند و هرکدام از این ابعاد در قبال گروهی از مشتریان مورد استفاده قرار خواهند گرفت:

  • بهترین محصول: هزینه پایین، تمایز
  • راه حل جامع مشتریان: بازتعریف مشتری از ارتباط با ما،یکپارچگی با مشتری،گستردگی افقی
  • پایبند سازی به سیستم: دسترسی انحصاری،استاندارد اختصاصی، واسط مسلط

منبع:هکس, ا. س. (۱۳۹۱). مدل دلتا(بازافرینی کسب وکار). (م. مهدی خواه, & س. حسین زاده, Trans.) تهران: دانشگاه امام صادق(ع).

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

هرم نوآوری، عملکرد و وظایف در بازاریابی گردشگری …

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

نوآوری در بازاریابی گردشگری از درک تحقیقات بازار صنعت گردشگری و یا نحوه عملکرد این صنعت در کشور ناشی نخواهد شد، بلکه درک درستی از وظایف صنعت گردشگری ایران می تواند منشا تمام نوآوری ها در بازاریابی صنعت گردشگری  باشد. عملکرد صنعت گردشگری به معنای بازدید از اماکن تاریخی است اما، وظایف صنعت گردشگری به معنای لیستی بلند بالا می باشد که منجر به نوآوری در بازاریابی گردشگری می گردد. وظیفه صنعت گردشگری کشور ایران شامل موارد زیر است:

  • صنعت گردشگری و نقش آن در محیط زیست
  • صنعت گردشگری و حمل و نقل
  • صنعت گردشگری و فرهنگ آشکار و پنهان ایرانی
  • صنعت گردشگری و نقش آن در اقتصاد داخلی و بین المللی ایران
  • صنعت گردشگری و تاثیر آن بر اشتغال و رفع بیکاری
  • صنعت گردشگری و مراکز اقامتی ایران

هرم نوآوری، عملکرد و وظایف در بازاریابی گردشگری …

و موارد متعدد و بسیاری که می توان به آن اشاره کرد. بنابر این برای یک بازاریاب شناخت وظایف اولین قدم در رسیدن به نوآوری است. پس از شناخت وظایف، یک بازاریاب باید نقاط پردرد سر را در صنعت گردشگری مشخص کند و با بازار های جانبی این صنعت آشنا گردد. به عنوان مثال؛ نبود زیر ساخت های مناسب در سواحل دریا در شمال و جنوب کشور یکی از نقاط پر دردسر صنعت گردشگری ایران است و یا ساخت ظرف های یک بار مصرف برای پذیرایی از گردشگر ها در بازدید های دوره ایی از اماکن تاریخی یکی از بازار های جانبی  صنعت گردشگری ایران است.

شاید فکر کنید تحقیقات بازار مسایل را روشن می کند اما، به احتمال بسیار زیاد تحقیقات بازار بدون توجه به وظایف کمک چندانی به بازاریاب نخواهد کرد. صنعت گردشگری ایران باید بتواند وارد حیطه وظایف شود و تمام مواردی که این صنعت را به نقطه فعلی رسانده است را مورد تحلیل قرار دهد.

وظیفه بازاریاب موفق در  صنعت گردشگری این است که با مشاهده عمیق درک کند که کدام یک از بخش های صنعت گردشگری ایران برای آسان تر شدن کدام یک از وظایف صنعت گردشگری  می تواند مورد استفاده قرار گیرد. همان طور که در بالا اشاره کردیم عملکرد صنعت گردشگری به معنای بازدید از اماکن تاریخی و باستانی کشور ماست، اما وظایف صنعت گردشگری همان طور که اشاره شد بسیار متفاوت بود.

بسیاری از هتل های اقامتی ایران از نظر گردشگر های خارجی مناسب نیست. یک مرکز اقامتی ایرانی نباید تنها در حد گذراندن شب در زیر یک سقف باشد بلکه، یک مرکز اقامتی مدرن چیزی بیش از یک سرپناه و یا صرف وعده های غذایی رنگارنگ و … است. این نکته، همان توجه به وظایف در صنعت گردشگری می باشد. ممکن است در وهله اول فکر کنید هتل های ایرانی که برای گردشگر های خارجی در نظر گرفته می شود در بسیاری از موارد خیلی زیباست پس علت این عدم رضایت گردشگر های خارجی در چیست؟

گردشگر های خارجی با نشان دادن این عدم رضایت این پیغام را به بازاریاب های ایرانی منتقل می کنند که به وظایف توجه کنید…! این عدم رضایت در گردشگر های داخلی نیز می تواند شکل بگیرد. اگر یک بازاریاب وظایف را به درستی تحلیل کند پاسخی را در می یابد که مملو از تحسین است، اما اگر این کار را درست انجام ندهد،  با پوزخند گردشگر ها مواجه می شود که خواهند گفت: خب که چی……………؟

این دقیقا مشکلی است که صنعت گردشگری ایران به خصوص در بخش بین المللی خود و در مواجهه با گردشگران خارجی دارد. اگر به عنوان یک بازاریاب در صنعت گردشگری با تحسین و یا تعجب گردشگر ها روبه رو نشدید، بدانید که چیزی را تغییر نداده اید، اما اگر صدای تعریف و تمجید گردشگر ها به گوش شما رسید مطمئن باشید که عده ایی از آن ها حتی در صورت نداشتن برنامه ایی برای سفر بعدی خود، تحریک خواهند شد تا به ایران مجددا سفر کنند، زیرا شما به عنوان یک بازاریاب  توانسته اید صنعت گردشگری خود را به گونه ایی طراحی کنید تا وظایف این صنعت موثرتر انجام شود.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی ورزشی: تقسیم بندی بازار های ورزشی(۳)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

با توجه به این که در مطلب های پیش به بررسی بازاریابی ورزشی پرداخته شد در این مطلب به بحث تقسیم بندی بازارهای ورزشی بیشتر می پردازیم. سطوح قسمت بندی بازارهای ورزشی مانند سایر بازار ها می تواند در چندین سطح شکل بگیرد، در بازار های ورزشی چند سطح کلی به چشم می خورد که در ادامه به بررسی این تقسیم بندی ها می پردازیم.

  • بازاریابی ورزشی: تقسیم بندی بازار های ورزشی(۳)

بازاریابی انبوه در بازارهای ورزشی به این معناست که فروشنده به تولید، توزیع و انجام تبلیغات پیشبردی انبوه برای یک کالا اما برای تمام خریداران می پردازد.

بازاریابی قسمتی به معنای  یک قسمت از بازار ورزشی است که از یک گروه بزرگ قابل تشخیص در داخل بازار تشکیل شده است. بازاریابی قسمتی نسبت به بازا یابی انبوه دارای مزایای زیر است:

  • در بازاریابی قسمتی شرکت قادر است محصولی به مراتب سفارشی ‌تر و نزدیک ‌تر به خواسته مشتری را عرضه کند.
  • در بازاریابی قستی، انتخاب کانال‌ های توزیع و کانال‌ های ارتباطی به مراتب آسان‌ تر است.
  • در این نوع بازاریابی اگر تعداد رقبایی که به این قسمت بازار توجه دارند محدود باشند، شرکت ممکن است با تعداد کمتری رقیب روبرو گردد.

بازاریابی تخصصی (خلا ‌های بازار) یک خلا موجود دربازار ورزشی است که، بازار کوچکی است که نیاز های آن به نحوی برآورده نمی شود. بازاریابان معمولا به کمک تقسیم یک قسمت از بازار به قسمت‌ های کوچک ‌تر یا با تعیین گروهی با مشخصات برجسته که به دنبال ترکیب خاصی از مزایا هستند، خلا های موجود در بازار را تعیین می‌کنند. بازار های تخصصی دارای مشخصه هایی به شرح زیر می باشند:

  • مشتری های بازار های تخصصی دارای مجموعه نیاز های کامل و شاخصی هستند، آن ها حاضرند به شرکتی که بتواند نیاز های آنها را بهتر برآورده سازد، مبلغی اضافه تر از قیمت فروش پرداخت نمایند.
  • شرکت “پرکننده خلا” از مهارت و تخصص بالاتری برای خدمت به بازار تخصصی برخوردار است.
  •  پرکننده خلا با تکیه بر تخصص از صرفه جویی‌های مقیاس خاصی برخوردار است.
  •  ‏احتمال اینکه بازار تخصصی برای دیگر رقبا جاذبه داشته باشد کم است.

بازاریابی محلی در بازاریابی ورزشی به صورت یک بازاریابی هدفمند به صورتی روز افزون هویت بازاریابی محلی و منطقه‌ای به خود می‌گیرد، بر این مبنا کوشش به عمل می‌آید که برنامه‌های بازاریابی دقیقا براساس نیازها وخواسته‌های گروه‌ های مشتری محل نظیر مناطق تجاری، محله‌ ها و حتی فروشگاه‌ های منفرد تهیه و تنظیم گردند.

بازاریابی انفرادی سطح نهایی قسمت‌بندی بازار های ورزشی است که به قسمت‌های تکی یا بازاریابی سفارشی، ختم می‌شود. فن‌آوری‌ های جدید این امکان را پیش روی شرکت‌ها قرار می‌دهد تا بازگشت به بازاریابی سفارشی یا سفارشی‌ سازی انبوه را مورد بررسی قرار دهند. سفارشی‌ سازی انبوه عبارت است از قابلیت فراهم سازی کالا با طراحی خاص به صورت انبوه و برقرار ساختن ارتباط برای تامین نیازهای هر یک از مشتری ها.

  •  خود بازاریابی به چه معناست؟ ( self – marketing )

گونه‌ای از بازاریابی انفرادی است که در آن هر مصرف‌کننده در تعیین این که کدام نام تجاری یا کالا را بخرد مسولیت بیشتری بر عهده می‌گیرد.

با ما همراه باشید تا در مطلب های بعدی شما را با بخش های مختلف بازاریابی ورزشی بیشتر آشنا کنیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تاثیر نام تجاری مناسب در جذب مشتری

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در خصوص تاثیر نام تجاری و انتخاب لوگو مناسب، بسیار بحث شده و به موازات این موضوع مدیران روابط عمومی و بازاریابی شرکت ها و سازمان های بزرگ توانسته اند با انتخابی مناسب به خوبی برای سازمان مطبوع خودشان کسب سود و در آمد نمایند. همان طور که می دانیم آمیخته بازاریابی یا همان ۴P که از اصول مهم و اساسی بازاریابی محسوب می شوند عبارت اند از:

  • Product (محصول)
  • Price (قیمت)
  • Promotion (ترفیع)
  • Place (مکان و توزیع)

به موازات آمیخته بازاریابی به Pهای دیگر هم اشاره شده همچون:  Process ,Packaging ,People ولی یک نکته بسیار مهم وجود گزینه ای جدید در موفقیت برند و در نهایت شرکت آن هم P دیگری که اصطلاحا به آن Purple Cow  یا گاو بنفش گفته می شود. اشاره مستقیم مفهوم این اصطلاح جدید این است که: دیده شو.

این موضوع با ایجاد یک تمایز درست و منطقی در برابر سایر رقبا برای اینکه به چشم بیاییم و در انبوه رقبا دیده شویم قابل توضیح است؛ همانطور که می دانیم گاو هایی بارنگ ها سفید و قهوه ای و حتی سیاه وجود دارند حال اینکه یک گاو با رنگ جلب کننده بفش در یک گله گاو قرار گیرد و به راحتی قابل تشخیص است و این امر میسر نخواهد جز با ارائه محصولی جدید و با کیفیت و یا داشتن نام تجاری خوب به همراه لوگوی مناسب که دو مورد آخر موضع دو بخش بحث می باشند که در بخش اول به نام تجاری می پردازیم؛ اشاره ای خلاصه وار به موارد مهمه در بحث نام تجاری (برند) و تعمیم درست آن در جذب مشتری به شرح ذیل با شما دوستان در میان می گذارم….

  • تاثیر نام تجاری مناسب در جذب مشتری

با توجه به توضیحات داده شده انتخاب نام تجاری مناسب باعث جذب مشتریان بیشتری خواهد شد از این جهت با بررسی نام های تجاری مطرح دنیا مهمترین ویژگی های زیر شناسایی شد:

۱- تعداد سیلاب ها و واژه های یک اسم تجاری مهم می باشد، به علت اینکه امروزه شرکت های بزرگ نام های تجاری طولانی تری رو برای خودشان ار قبل انتخاب کردند بهتر است نام هایی با تعداد واژه های کمتر و کوتاه تر انتخاب شود و اگر طولانی شد با سیلاب های پیوسته و دارای اهنگ مشخص برگزیده شود مانند:  کوکاکولا

۲- بتواند در ذهن شخص مخاطب (مشتری) نقش ببندد به طوریکه یادآوری اسم در ذهن فرد راحت تر صورت پذیرد، به این توضیحات دقت کنید:

  • الف) با انتخاب اسم کوتاه که در مورد قبل توضیح داده شد و یا با کمک خلاصه نوشتاری و کوتاه نویسی  که معمولا اولین حرف از واژه ها برگزیده می شود صورت می پذیرد. مانند: نام تجاری Skype از جمله کوتاه  “Sky Peer to Peer” گرفته شده است (آسمان جفت به جفت).
  • ب) بتواند مفهوم خاصی را برساند. مانند: اصطلاح Sony از دو کلمه الهام گرفته است، “Sonus” یک کلمه لاتین به معنای صدا و یک اصطلاح عامیانه آمریکایی “Sonny” به معنای نوجوان زرنگ.
  • ج) ترکیبی از کلمات با معنی باشد. مانند: Verizon یک ترکیب از دو عبارت است، Veritas (کلمه لاتین برای “حقیقت”) و horizon (افق).

۳- با موضوع فعالیت شرکت یا سازمان شما در ارتباط باشد و بتواند جنبه اصلی محصول شرکت را بیان کند مانند: استفاده اولیه شرکت سامسونگ قبل از معروف شدنش از نام سامسونگ دیجیتال بروی محصولات خود.

۴- سلیس و راحت بیان شود. مانند: املای نام تجاری Sony و مقایسه ان با نام تجاری Hiesense که به نظر نام تجاری سونی راحت تر نگارش می شود.

۵- انتخاب نام تجاری با تلفظی خاص و منحصر به فرد با کمک جابجایی یا تبدیل یک یا چند حرف. مانند: کلمه Telegraph را به Telegram تبدیل‌شده است.

در این نوشته سعی شد به اختصار در خصوص نحوه انتخاب نام تجاری خوب اصل مطلب بیان شود البته عدم استفاده از مواردی همچون: تخصیص ندادن یک محدوده خاص جغرافیایی به اسم شرکت، توجه به ریشه مناسب نام تجاری، تحقیق قبل از انتخاب نام تجاری در خصوص اینکه به زبان محل قومی معنی بدی داشته باشد و عدم تقلید از شرکت های دیگر نیز حائز اهمیت می باشد. در بخش دوم تحقیق به موارد مهم در انتخاب یک لوگوی موفق می پردازیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

استراتژی ارزیابی متوازن (Balanced Score Card)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بر اساس آنچه در جلسه قبل بیان شد جایگاه مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک در یک سازمان بر هیچ کس پوشیده نیست. در فضای پر رقابت کنونی، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک به عنوان برنامه ای جامع، هماهنگ و پیوسته می تواند سازمان را با محیط اطراف مرتبط نموده و دستیابی به فرصتها و ایجاد مزیت رقابتی را تسهیل نماید. برای شناخت پروسه و فرآیند کار نیاز به شناخت اجزای کلیدی آن داریم. در حقیقت روشهای مختلفی برای طراحی و تدوین استراتژی وجود دارد مانند استراتژیی ارزیابی متوازن، تحلیل سوات، مدل دلتا و … که سعی بر این است که به مرور به هر یک از این موارد پرداخته شود.

  • استراتژی ارزیابی متوازن (Balanced Score Card)

در ابتدا نگاهی گذرا به استراتژی ارزیابی متوازن(Balanced Score Card) می اندازیم. دیدگاه این روش این است که شرکتهای موفق برای ارزیابی عملکرد خود، تنها به سنجه های مالی متکی نیستند بلکه عملکرد خود را از سه منظر دیگر یعنی مشتری(دید بازاریابی)، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد نیز باید مورد توجه قرار دهند. برای کسب دستاوردهای مالی باید برای مشتریان ارزش افرینی کرد و در فرایندهای عملیاتی به برتری و تعالی رسید و این امر بدون خلاقیت و نواوری و یادگیری و رشد ممکن نیست. این روش علاوه بر اینکه ابزاری برای ارزیابی عملکرد سازمانها است می تواند به عنوان ابزاری جهت تدوین و تحقق استراتژی نیز مورد استفاده قرار بگیرد. نمودار ارتباط علت و معلولی بین هر یک از این مناظر به صورت زیر است.

  • مالی: افزایش درآمد، سود و بهبود نتایج مالی
  • مشتری: ایجاد ارزش برای مشتری با ارائه خدمات و محصولات مد نظر با قیمت مناسب
  • فرآیند داخلی: بهبود فرایندها به منظور ارتقای کیفیت و ایجاد تمایز
  • یادگیری و رشد: ایجاد فضای مناسب و نواور و خلاق

این روش وسیله ای است که پیوند بین سیستمهای اندازه گیری عملکرد و اهداف و استراتژی تجاری سازمانها را نمایش می گذارد. در روش ارزیابی متوازن بنا بر ساختار شرکت و استراتژیهای اتخاذ شده، سنجه های خاصی مورد توجه قرار می گیرد.  بسیاری از سازمانها معتقدند که نیاز مشتری را می شناسند اما در نهایت عملکرد خوبی ندارند. یکی از علل این امر این است که آنها مشتریان هدف را نمی شناسند. بنابراین نمی توانند به مزیت رقابتی برسند و حتی گاهی با شکست مواجه می شوند.  در بخش فرآیندها نیازهای پنهان یا جدید مشتری شناسایی شده و خدمات یا محصولات تولید و به مشتری تحویل می شود. در قسمت یادگیری و رشد که به عقیده بنده اگر ارزش آن بیشتر از منظر مشتری نباشد، کمتر نیست باید توجه بیشتری نمود و در حقیقت باید با خلاقیت و نواوری شکاف و فواصل بین سطح موجود و سطح مطلوب برای دستیابی به نتایج مطلوب در منظر مشتری، سهامدار و کلیه ذینفعان را کاهش داده یا حذف نمود و در نهایت به سطح عملکرد مطلوب و بهینه رسید و این همان مفهوم محقق شدن استراتژی خواهد بود.

  1. رابرت اس. کاپلان؛ دیوید پی. نورتون، سازمان استر اتژی محور، سازمان مدیریت صنعتی.
  2. Zizlavsky O., (2014)., The Balanced Scorecard: Innovative Performance Measurement and Management Control System., J. Technol. Manag. Innov. 2014, Volume 9, Issue 3., PP 210-222.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بزرگترین اشتباه های فروش

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تاد دانکن بزرگ ترین استاد در زمینه ی فروش و مهارت های زندگی است. وی بیست و سه سال گذشته را به تحقیق در مورد زندگی و جنبه های کاری افراد موفق پرداخته است. کتاب های پر فروش و سمینارهای تاد دانکن روی میلیون ها تن تاثیر گذاشته است. کتاب بر هم زدن معامله ی فروش (KILLING THE SALE)تان دانکن ده اشتباه بزرگ را در هنگام فروش توسط فروشنده توضیح می دهد. این کتاب توسط محمد ابراهیم گوهریان و مریم میرجمالی به فارسی ترجمه شده است.

  • بزرگترین اشتباه های فروش

در حرفه ی فروش فرصت های بسیاری وجود دارد. از ۸۰ بیلیون دلاری که هر سال در اقتصاد جهانی تولید می شود، ۲۵ بیلیون دلار ان در آمریکا تولید می شود. کمیسیون حاصل از این فروش بسیار زیاد است و بسیاری از فروشنده ها سود فراوانی می کنند. اما درصد بالایی از این افراد، قربانیان صنعت فروش هستند. منظورم مشتریان نیستند. منظورم درصد زیادی از فروشندگانی هستند که وضع اقتصادی خوبی ندارند. افرادی که مرتب کار خود را عوض می کنند تا راه موفقیت را بیابند. هر ساله تعداد زیادی از فروشندگان حرفه ای فروش را رها می کنند؛ با این بهانه که رییس یا همکار یا مشتریانشان مقصرند. در حالی که اغلب، حقیقت این است که مقصر کسی جز خودشان نیست.

اشتباه در همه ی حرفه ها (به خصوص حرفه ی فروش) غیر قابل اجتناب است. من این را می دانم؛ چون خودم اشتباه های زیادی کرده ام. یک بار بر خلاف خواست مشتری، لوازم دفتری مورد نیاز وی را به موقع برایش ارسال نکردم و او به منظور اطلاع به من زنگ زد که البته بسیار هم عصبانی بود. با این حال به جای این که اشتباه خود را بپذیرم و عذرهواهی کنم، حالت تدافعی به خود گرفتم. زمتنی که آن خانم اظهار نارضایتی کرد و با تهدید گفت: «از جای دیگری خرید خواهم کرد.»، به او گفتم: «به هیچ وجه برای من مهم نیست. از جای دیگری خرید کن!» اما پنج روز بعد نه تنها آن مشتری، بلکه چهار مشتری دیگر را که از جریان مطلع شده بودند از دست دادم. اشتباه بزرگی بود.

حرفه ی فروش، حرفه ای فردی نیست. همیشه در کار فروش افراد دیگری هم دخالت دارند. هنگامی که شخصی به تنهایی یکار فردی را می تواند خراب کند، گروهی از افراد نیز می توانند تجارت مشترک را به طور کامل نابود کنند؛ زیرا چند نفر با ارزش ها و انگیزه های متفاوت سعی می کنند در مورد یک چیز به توافق برسند و واقعیت این است که ارزش ها و انگیزه های متفاوت باعث بروز رفتارهای متفاوتی در زمینه ی فروش می شوند.

صنعت فروش می تواند زمینه ی رشد خطاکاران را فراهم کند. اگر همه ی ما فروشندگان، کارمان را به بهترین شکل انجام می دادیم و همه ی مشتریان راضی بودند، نیازی به نگارش این کتاب نبود. اما متاسفانه این طور نیست. فروشندگان هنوز هم خراب کاری می کنند و مشتریان هم مغازه ها را ترک می کنند. فروشندگان مشتریان را معطل می کنند و آنان هم خدای ناکرده دشنام می دهند. چرا؟ چون ما فروشندگان کارمان را درست انجام نمی دهیم و اشتباه می کنیم که البته بعضی از اشتباه هایمان از بقیه فاحش ترند.

بعضی از اشتباه های ما دست اندازی در جاده ی موفقیت محسوب می شوند و البته گاهی هم باعث خنده ی ما می شوند. به طور مثال یک مدیر فروش صبح زود جلسه داشت و خواب مانده بود. او با عجله از خواب بیدار شد. پیراهنش را از ماشین لباسشویی درآورد و در تاریکی اتاق آن را پوشید و راه افتاد. او به موقع سرجلسه حاضر شد و در نهایت احساس خوبی داشت اما نه احساسی که انتظار آن را می کشید. هنگامی که ژاکتش را درآورد فروشنگان دیگر در حالی که می خندیدند با اشاره ای به او فهماندند که بند لباس خانمش یه پشت یقه ی او چسبیده است. اشتباه های مهلک دیگری هم وجود دارد که وجود آن ها در ذهن، رفتار و عملکرد ما نه تنها فروش، بلکه حرفه ی فروش را هم از بین می برد. اگر چنین اشتباهاتی اصلاح نشوند، مانند یک لخته ی خون، زخم یرباز یا یک شریان مسدود، در نهایت به حرفه ی فروش شما پایان می دهند.

در آوریل ۲۰۰۳، این اشتباه در یک شرکت رخ داد. مدیر عامل خطوط هوایی دلتا با وجود هزاران فردی که از کار برکنار شده بودند، در سال ۲۰۰۲، ۱۲/۲ میلیون دلار حقوق گرفت. انتشار این خبر در زمانی که فروش بلیت های هواپیمایی مشکل بود بر شهرت و اعتبار دلتا به عنوان آژانس هواپیمایی سایه افکند. آین آژانس فهمید در حرفه ی فروش از چه اشتباه های مهلکی مانند طاعون باید دوری کرد؛ زیرا زخم بعضی از اشتبا های فروش التیام نمی یابد.

در این صورت فروشندگان باید چه کاری انجام دهند؟ چطور فروشنده ای مثل من و شما چنین اشتباه هایی را مرتکب نشوند؟ خوب! این کتاب در مورد همین موضوع نوشته شده است این کتاب بر اساس هزاران مصاحبه، سال ها تحقیق و بیست سال تجربه ی شخصی خودم در حرفه ی فروش تنظیم شده است. این کتاب برای کمک به شما نوشته شده ست تا از اشتباه هایی پرهیز کنید که می تواند به تدریج به حرفه ی فروش شما خاتمه می دهد. بزرگ ترین اشتباه های فروش که به تدریج توضیح داده خواهند شد عبارتند از:

  • تکیه کردن بر محرک های خارجی
  • نقش بازری کردن
  • سر هم بندی کردن مشکلات
  • شغل دوم داشتن
  • قدرت نمایی کردن
  • استدلال کردن
  • قمار کردن
  • اصرار بر فروش
  • غفلت از مشتریان
  • راکد ماندن

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

جایگاه تبلیغات در علم بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

با توجه به مبحث جذاب تبلیغات در علم بازاریابی و علاقمندی به این موضوع برای اکثر دوستانی که در رشته مدیریت تحصیل کرده اند و همچنین محدودیت موجود در فضای تلگرام برای توجه بیشتر به تبلیغات، تیم مستر ویزیتور تصمیم گرفت که به مقوله تبلیغات علاوه بر مباحث مطرح شده در کانال تخصصی بازاریابی بیشتر اشاره کند تا علاقمندان علاوه بر پی گیری مطلب های مربوط به تبلیغات در کانال تخصصی بازاریابی بتوانند با قدرت جادویی تبلیغات بیشتر آشنا گردند.

تبلیغات در علم بازاریابی یکی از جذاب ترین مباحثی است که هر فردی که در رشته مدیریت تحصیل کرده باشد و یا هر بازاریابی علاقه دارد با آن آشنا گردد. تبلیغات یکی از فعالیت هایی است که هیچگاه حوصله یک بازاریاب را سر نمی برد. برای یک بازاریاب  تبلیغات هیچ گاه کسل کننده نمی باشد. وقتی بازاریابی بر روی محصول ها و یا خدمات شرکت ها و کارخانه های مختلفی برای تبلیغات فعالیت می کند به عبارتی با کار های مختلفی آشنا می گردد، با تبلیغات اهداف کاری یک تولید کننده قطعی تر خواهد شد، و پولی که برای تبلیغات مصرف می شود نام محصول را در ذهن خریدار ها جاودانه خواهد کرد اما، مهمترین نکته ایی که یک بازاریاب باید بداند این است که یک تبلیغ هر چه قدر هم خوب باشد هیچ گاه نمی تواند یک محصول و یا خدمات بد را از نابودی نجات دهد.

  • جایگاه تبلیغات در علم بازاریابی

تبلیغات مناسب در کنار کیفیت خوب محصول ها و خدمات می تواند مانند یک چوب جادویی هر تجارتی را رونق بخشد. تا به حال پیش آمده که در یک بزرگراه رانندگی کرده باشید و با بیلبورد های تبلیغاتی مختلفی هم روبه رو شده باشید اما، یکی از این بیلبورد های تبلیغاتی برای شما ممکن است از بقیه جذاب تر باشد به طوری که همان گونه که تلاش می کنید کنترل ماشین را از دست ندهید علاقه مند هستید با چشم هایتان آن تبلیغ را دنبال کنید البته به این مسئله کاری نداریم که این بیلبورد ها چه اندازه می توانند باعث سوانح رانندگی گردد اما، می توانید با این مثال که قطعاً یک بار یا بیشتر برای شما به شکل های گوناگونی پیش آمده است به عمق اثر گزاری تبلیغات در علم بازاریابی پی ببرید.

تبلیغات برای هر محصولی قطعاً نشان دهنده رشد نظام سرمایه داری بدون مرز نیست، بلکه تبلیغات به جامعه بشری این پیام را می دهد که سطح زندگی مردم جامعه رشد کرده است؛  بنابراین برای علاقمند کردن آن ها به خرید نیاز داریم تا از تبلیغات بهره ببریم زیرا، با رشد استاندارد های زندگی نمی توان با روش های سنتی افراد را به خرید علاقمند کرد. درست در همین جا تبلیغات چوب جادوی یک بازاریاب می شود و مانند قصه های علی بابا و چهل دزد بغداد که در آن مارها افراد اطراف خود را هیپنوتیزم می کردند، تبلیغات نیز مردم دنیای کنونی را هیپنوتیزم می کنند. تبلیغات خریدار را جادو می کند و وقتی در فروشگاه چشم خریدار به محصولی می افتد که تبلیغ جذابی داشته است بدون توجه به سایر محصول ها به سمت آن محصول حرکت می کند. بسیاری از بازاریاب های فعال در صنایع مختلف از جمله صنعت نوشیدنی ها و یا صنعت عینک سازی به شکل موثری از تبلیغات بهره می برند. امروزه بازاریاب ها تلاش می کنند تا برای باغ وحش ها نیز تبلیغات جالب توجه ایی را انجام دهند.

بازاریاب های موفق می توانند با تبلیغات موثر و مناسب در کنار یک محصول و خدمات با کیفیت در هر صنعتی اقتصاد یک کشور را متحول کنند. یک بازاریاب باید به تبلیغاتی که طراحی می کند باور داشته باشد تا زمانی که شما به عنوان بازاریاب تبلیغاتی را که طراحی کرده اید باور نکنید خریدار ها نیز تبلیغات شما را باور نمی کنند، بنابر این اگر به عنوان یک بازاریاب فکر می کنید که مردم به تبلیغات شما گوش نمی دهند به این علت است که شما هنوز تبلیغات خود را متوجه نشده اید. تبلیغات برای هیچ صنعتی هزینه نیست بلکه تبلیغات عصای جادویی درآمد زایی یک صنعت است که باید در دستان توانگر یک بازاریاب خلاق قرار گیرد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی به روش پدر پول دار/قسمت دوم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی به روش پدر پول دار/قسمت دوم

رابرت کیوساکی نویسنده کتاب پر فروش پدر پول دار پدر بی پول سعی دارد در این کتاب تجارب پدر پول دار خود را که در طول سال ها به رابرت آموزش داده است در زمینه های بازاریابی و فروش و سرمایه‌گذاری برای مردم بازگو کند. دراین فایل خاطراتی از آقای رابرت کیوساکی در ارتباط با سرمایه‌گذاری و بازاریابی و بازرگانی را به صورت چند قسمت با عنوان بازاریابی به روش پدر پول دار برای کاربران مستر ویزیتور منتشر می‌کنیم.

اگرقسمت بازاریابی به روش پدر پول دار(قسمت اول) را مطالعه کرده باشید دقت کرده اید که رابرت این شانس را داشته که نصایح هر دو پدر خود را بشنود تا بتواند مقایسه بین این نصایح داشته باشد. یکی از پدران(پدر بی پول) به او می‌گفت: سخت درس بخوان تا در یک دانشگاه خوب قبول بشی و یک شغل مناسب پیدا کنی تا در بازنشستگی مشکل مالی نداشته باشی؛ و دیگری (پدر پول دار ): تا می توانی در حوزه های سرمایه‌گذاری و بازاریابی و…. خود را تقویت کن تا بتوانی کسب وکارهای خودت راه اندازی کنی. هر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دو آنها رابرت را به درس خواندن تشویق میکردن ولی در رشتهای مختلف!

در قسمت اولین بازاریابی من و مایک، رابرت حدوداً ۱۰ سال سن داشت و در سن ۴۷ سالگی خود را بازنشسته کرد تا بتواند در سرمایه‌گذاری و شناخت پول و بازاریابی و … کتبی را بنویسد یا آموزشهای را به صورت حضوری در نقاط مختلف جهان داشته باشد. دارایی کنونی آقای کیوساکی درحال حاضر بیش از ۸۰ میلیون دلار می باشد.

  • بازاریابی به روش مک دونالد

در سال ۱۹۷۴, از ‘ری کراک’ موسس رستوران های زنجیره ای مک دونالد در‌خواست شد تا برای دانشجویان دوره کارشناسی ارشد بازاریابی و بازرگانی دانشگاه تگزاس در شهر آستین سخنرانی کند. یکی از دوستان من به نام کیت کانینگهام، از دانشجویان آن کلاس بود. پس از یک صحبت قوی و الهام بخش کلاس به کار خود پایان داد و دانشجویان از ری کراک دعوت کردند در صورت امکان در زمان استراحتش به سئوالات آنها پاسخ دهد و کراک با خوشرویی پذیرفت. بعد از آنکه پرسش ها به پایان رسید کراک از آنها پرسید: به نظر شما تجارت و کسب وکار من چیست؟ دوستم کیت می‌گفت؛ در این هنگام همه بچه ها زدند زیر خنده. بیشتر دانشجویان ما فکر می کردند که کراک آنها را دست انداخته یا دارد سر به سرشان می‌گذارد. کسی پاسخ نداد. پس کراک، بار دیگر سئوالش را تکرار کرد: شما تصور می‌کنید من به چه حرفه ای اشتغال دارم؟

دانشجویان دوباره خندیدن و سرانجام شجاع ترینشان پاسخ داد: ری، مگر کسی هم در این دنیای بزرگ وجود دارد که نداند، حرفه تو در همبرگر سازی است؟ ری با دهان بسته خنده ای کرد؛ میدانستم این جواب را می دهید؛ کمی مکث کرد و سپس گفت:خانم ها آقایان حرفه من همبرگر سازی نیست. کار اصلی من بازاریابی در املاک و مستغلات است!!!!

کیت شرح داد که کراک زمان زیادی را صرف نقطه نظر خود پرداخته است. کراک میدانست که از نقطه نظر اهداف کاری، حرفه اصلی اش فروش و بازاریابی مجوز تولید همبرگر، تحت نام مک دونالد بوده است. اما آنچه او هیچگاه از آن غفلت نکرد، موقعیت و مکان هر کدام از این رستوران های عرضه همبرگر بود. او میدانست که ملک و مکان واقع شدنش، مهمترین عامل موفقیت شعبات عرضه کننده می باشد. در نتیجه بهترین مکان ها را بازاریابی می کرد و بر می گزید و از سوی دیگر، کسانی که این حق امتیاز یعنی امتیاز تولید و فروش محصولات مک‌دونالد را از او می‌خریدند؛ در اصل، پول زمینی را که در آن شعبه زده بودند، برای تشکیلات ری‌کراک فراهم می ساختند. امروزه مک دونالد، بزرگترین مالک مستغلات، در دنیا است که حتی بیش از کلیسای کاتولیک، زمین دارد. بهترین چهار راه ها و با ارزش ترین حاشیه های خیابان ها در دنیا را به خود اختصاص داده است.

در آن زمان که ما ۹ ساله بودیم، مک دونالد در اطراف ما وجود نداشت؛ با وجود این پدر پول دار من خود را مسئول می دانست همان درسی را ری کراک در دانشگاه تگزاس سال ها بعد بازگو کرد به من و مایک آموزش دهد. این یکی از رموز پولدار شدن است، “به کار شخصیت اهمیت بده” مشکلات مالی اغلب نتیجه مستقیم کار کردن مادام العمر، برای دیگران است. بسیاری از مردم در انتها کار روزمره شان در آخر هیچ برای خودشان ندارند.

تمرکز سیستم جاری ما این است که جوانان را برای یافتن یک کار خوب، از طریق افزایش مهارتهای تحصیلی، آماده سازد. بالطبع، زندگی این جوانان، پیرامون حقوق دور می زند. و پس از کسب پیشرفت های تحصیلی، آنان به سوی درجات عالیتری از تحصیل، برای افزایش توانایی تخصصی شان، سوق داده می‌شوند. آنان تحصیل می‌کنند و آموزش می‌بینند تا مهندس، دانشمند، آشپز، افسر پلیس و بازاریاب و …. شوند. این مهارت های تخصصی به آنان این امکان را می دهد تا جذب نیروی کار شوند و برای پول کار کنند!!!

اما از خاطر  نبرید که تفاوت زیادی میان تخصص حرفه ای و کسب شما وجود دارد. گاهی از مردم می‌پرسم “کسب وکار شما چیست؟” و آنان پاسخ می دهند: من یک بانکدار هستم. پس سئوال می‌کنم: “یعنی شما صاحب یک بانک هستید؟” و آنان اغلب پاسخ می‌دهند: “نه من در آنجا کار می کنم” در این حالت ایشان تخصصشان با کسبشان اشتباه گرفته اند. ممکن است تخصص بانکداری داشته باشند اما باز هم نیازمند داشتن یک کاسبی شخصی هستند. ری کراک در این امر، یعنی تشخیص تفاوت میان تخصص حرفه ای و کسبش، کاملا مسلط و آگاه بود. تخصص او هیچگاه عوض نمی شد او یک فروشنده و بازاریاب به حساب می آمد. زمانی برای درست کردن بستنی به مردم، بازاریابی بستنی ساز را می کرد و می فروخت، و کمی پس از آن به فروش و بازاریابی مجوز همبرگر مک‌دونالد مشغول شد. اما مدامی که تخصص حرفه‌ایش در فروش مجوز تولید همبرگر بود، کسب وکارش، به بازاریابی و انباشت ملک خلاصه می‌شد. یکی از مشکلات ما با مدارس در اینجاست که تو معمولا تو همانی می شوی که درسش را خوانده‌ای. بنابراین تو اگر حقوق خوانده باشی وکیل و اگر مکانیک خوانده ای مهندس مکانیک خواهی شد. اشتباه انتخاب شغل بر اساس رشته تحصیلی در این است که عده زیادی از مردم از لزوم اهمیت دادن به کسب شخصی خودشان فراموششان می شود. آنان یک عمر توجه‌شان به کار دیگران معطوف می دارند و باعث پول دار شدن آنها می شوند!!!

  • بازریابی شرکتهای تازه تاسیس

من عاشق خرید سهام شرکت‌های کوچک هستم. علتش این است که من یک کارآفرین و بازاریاب هستم، نه یک کارمند یا یک شخص حقوقی عضو یک شرکت. در سال های اولیه کاری ام، در شرکتهای بزرگی به کار پرداخته ام مانند اداره استاندار نفت کالیفرنیا، و شرکت زیراکس. من از کار در این شرکت‌ها و تشکیلات بزرگ لذت برده و خاطرات و تجارب زیادی از آنها دارم؛ لیکن اکنون در عمق ضمیر خود می دانم برای این کار به دنیا نیامده ام. علاقه من ایجاد یک شرکت است نه اداره آن. بنابراین از شرکت‌های کوچک تازه تاسیس سهام خریداری می کنم و گاهی حتی خودم اقدام به تاسیس شرکتی کرده و سپس آن را به شرکت سهامی تبدیل کرده و اداره آن را به دیگران می سپارم. به نظر من کامیابی در فروش سهام یا اوراق بهادر دیگر به مردم نهفته شده است و باید اعتراف کنم من عاشق این بازی هستم. بسیاری از مردم عموماً از شرکتهای کم سرمایه در هراسند و آنان را خطرناک قلمداد می‌کنند. اما وقتی که تو به آن بازاریابی و سرمایه گذاری علاقه‌مند باشی، آن را بفهمی و با عملکردش آشنایی داشته باشی، خطرش به حداقل میزان خود خواهد رسید. استراتژی سرمایه‌گذاری من کوتاه‌مدت است من عموما مستغلات را بیشتر از هفت سال نگه نمیدارم.

سالها حتی زمانی که در شرکت زیراکس کار می کردم، گفت‌های پدر پول دار را به کار می‌بستم. یعنی شغل روزمره ام را حفظ می کردم اما همچنان به فکر کاسبی خودم بودم. در این مدت در بخش ستون دارایی هایم فعال بودم و به خرید و فروش مستغلات و سهام های کوچک ادامه می دادم. پدر پول دارم همیشه نگران ارزش و اهمیت سواد مالی نزد ما بود. هرچه ما در فهم امور بازاریابی و مدیریت مالی خبره تر می شدیم، به همان اندازه در تجزیه و تحلیل سرمایه ها و نهایتا ایجاد و آغاز به کار شرکت خصوصی خودمان نیز موفق تر بودیم.

این مطلب را که مطالعه فرمودین از سری فایل های بازاریابی به روش پدر پول دار است که سایت مسترویزیتور برای شما تدارک دیده است تا شما عزیزان را با مدل ذهنی افراد موفق آشنا کند و امیدواریم که در قسمت کامنتها از تجربه شما دوستان، ما و دیگر دوستان استفاده کنیم. ضمن تشکر از تمام خوبانی که در بازاریابی به روش پدر پول دار(قسمت اول) کامت داده بودن، تمامی کامنتها خوانده و پاسخ داده شده است.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

امتیاز دادن در مذاکره ی بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

اعطای امتیاز در مذاکره ی بازاریابی در واقع یک بده_بستان است. امتیاز هم می تواند خواسته های مشهود باشد و هم سرمایه های نامشهود مانند شهرت، اعتبار و احترام. توصیه می شود که همیشه مراقب سرمایه های نامشهود خود و طرف مقابل بود؛ یعنی حتی اگر برنده بودیم برای اینکه طرف مقابل اعتبارش را از دست ندهد و به عنوان یک مذاکره کننده ی ضعیف شناخته نشود یک امتیاز هرچند کوچک به او بدهیم ک همین امتیاز می تواند دلگرمی در طرف مقابل ایجاد کند برای مذاکره ی بعدی با ما… علاوه بر این باید مراقب حفظ شأن و اعتبار خود نیز بود اگر امتیازی بدهیم و در برابرش چیزی دریافت نکرده باشیم و یا امتیاز کوچکی دریافت شده باشد اعتبار ما زیر سوال می رود؛ پس اولین کسی باشیم که یک امتیاز کوچک می دهد و همچنین اولین کسی نباشیم که یک امتیاز بزرگ می دهد.

امتیاز دادن در مذاکره ی بازاریابی

در برخی مذاکره ها مثل مذاکره با یک هیأت به جای یک فرد، اعتبار و شهرت پررنگ تر است و باید یک فکر جدی به حالش کرد.  فرض کنید وارد یک مذاکره ی بازاریابی شده ایم و راهی برای امتیاز دادن نیست، در این شرایط بهتر است موضوع دیگری برای امتیاز دادن پیدا کنیم. در بازاریابی می توان قیمت و تخفیفات را مثال زد، مثلا اگر دست ما تا ۵ درصد تخفیف باز باشد می توانیم برای امتیاز دادن از خدمات پس از فروش استفاده کنیم: درست است که نمی توانیم به شما بیشتر از ۵درصد تخفیف بدهیم اما می توانیم خدمات پس از فروش را برای شما گسترده کنیم.

در مواردی که دو طرف یکدیگر را می شناسند و از قبل هم مذاکره ای داشته اند و فضای منطقی حاکم است می شود  در ابتدا موارد قابل مذاکره را مشخص کرد تا زمان هدر نرود. در مثال مذاکره ی بازاریابی می توانیم بگوییم روی قیمت نمی توانیم حرفی بزنیم اما خدمات پس از فروش، تخفیفات و… قابل مذاکره هستند.

  • روند اعطای امتیاز در مذاکره ی بازاریابی

روند اعطای امتیاز باید سیر زولی داشته باشد. به طوری که در ابتدا بیشترین امتیازی که می توان داد را بدهیم و به تدریج کمتر و کمتر شود. با این روش می توان با کوچک شدن امتیازات به نقطه ی ترک مذاکره (که در کلید موفقیت در مذاکره ی بازایابی توضیح داده شد ) پی برد و مذاکره را جمع کرد. در این روش اگر دیدید که طرف  مقابل سریع  امتیازات را کوچک میکند بدانید که فن ش است و می خواهد شما فکر کنید دارید به نقطه ی ترک مذاکره ش می رسید و مذاکره را خاتمه بدهید.

  • چرا سیر نزولی؟

اگر امتیازات به دفعات کوچک و بزرگ شود روند و  خاصی نداشته باشد حتی اگر طرف مقابل در پایان مذاکره به تمام خواسته هایش رسیده باشد فکر می کند باز هم می توانست امتیاز بگیرد، اما اگر سیر نزولی و ترتیب خاصی داشته باشد احساس می کند مذاکره ی سختی در پیش داشته و برای آن تلاش زیادی شده و در آخر خرسند می شود. مثال روند نزولی و ترتیب خاص در مذاکره ی بازاریابی: در ابتدا اعطای ۸درصد تخفیفات در مرحله ی بعد ۴درصد و در مرحله ی بعد ۲ درصد تخفیف و…

همیشه یک امتیاز کوچک برای آخر در نظر بگیرید. مزیتش را هم می گویم:

  • در عین دو دلی برای بستن قرارداد شما را وسوسه می کند که قرارداد را ببندید. شاید این جمله برایتان آشنا باشد:

“این هم قیمت آخر، دیگر بیایید قرارداد را امضا کنیم”

  • بعد از بستن قرارداد همان امتیاز کوچک در ترغیب طرف مقابل برای مذاکرات و همکاری های بعدی کمک می کند. یادتان نرود بعد از بستن قرارداد… احساس برنده بودن به او می دهد، حتی اگر ما برنده باشیم… بحث همان اعتبار است.

راستی یادتان نرود که دو امتیاز پی در پی طرف مقابل را برای گرفتن امتیاز خوش اشتها می کند…

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!