Skip to main content
Tag

بازاریابی

استراتژی های رشد در بازارهای صادراتی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یک شرکت برای دستیابی به رشد در بازار داخلی خود لزوما می تواند از دو روش مرسوم استفاده نماید:

  1. توسعه فعالیتهای فعلی اش در محیط داخل کشور
  2. متنوع کردن فعالیتهایش از دو طریق توسعه داخلی فعالیتها یا از  طریق خریداری یک شرکت دیگر

اما بازارهای صادراتی روش های متفاوت دیگری را طلب می کند. روشهای متنوع تری در بازار های صادراتی برای رشد کالا و خدمات وجود دارد؛ که البته  در وهله اول بستگی زیادی به کارشناسان تصمیم ساز و پس از آن به مدیران تصمیم گیر دارد، از بهترین روشهای رشد کالا با رویه اجرایی و عملیاتی می توان به:

  • توسعه از طریق افزایش نفوذ در بازار؛ بوسیله  فروش محصولات موجود به بخش های دولتی و عمومی در کشورهای در حال توسعه که بازارهای جذابی برای کالاها و خدمات صنعتی و همچنین کالاهای مصرفی هستند. شناسایی کشورهای توسعه یافته همچنین می توانند فرصت های رشد خوبی برای کالاها یا خدمات مبتنی مدل های تجاری یا تکنولوژی های نوظهور باشند.
  • همچنین می توانند با ارتقاء و بهبود کالاها و خدمات، کاهش هزینه ها و افزایش تبلیغات و پیشبرد و یا توسعه از طریق طراحی و تولید محصولات جدید برای مشتریان موجود و افزایش قابلیتهای خانواده های محصول موجود را معرفی و به عرضه کالاها یا خدمات جدید بپرازند.
  • توسعه از طریق متنوع ساختن کالا و خدمات: ریسک اجرای این روش بیش از سایر استراتژی های رشد است. که مستلزم ارتباط قوی بین شرکت تامین کننده مواد اولیه و تولید کننده است . این دو شرکت می توانند از طریق سهیم شدن در تسهیلات تولید، نامهای تجاری ، دانش فنی و توزیع موجب هم افزایی درونی گشته و در رشد کالا و خدمات در کشور دیگر سهیم باشند .

از سوی دیگر پر ریسک ترین استراتژی رشد ادغام دو شرکت است که هیچگونه وجه اشتراکی باهم ندارند و این مربوط به زمانی می شود که  تعداد زیادی از فعالیتهای شرکت دچار رکود شده اند. هدف نهایی استراتژی رشد یک شرکت می بایست طراحی صورت فعالیتهای منعطف و سازگار باشد تا بتواند با استفاده از شایستگی های منحصر به فرد خود به ارزش و اثر بخشی ان فعالیتها بیافزاید.


دوکوهه و گردشگری جنگ

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

پیرو مطالب قبلی در مورد ظرفیت ها و پتانسیل های گردشگری مناطق جنگی ایران، اینبار به معرفی منطقه دوکوهه خواهیم پرداخت؛ در پادگان دوکوهه در دشتی صاف، به فاصله هفت کیلومتری شهر اندیمشک و صد و شصت کیلومتری اهواز در میان دو تپه قرارگرفته است. این پادگان را ارتش شاه با کمک طراحان آمریکایی ساخت و محل بارانداز مهمات ارتش شاهنشاهی شد. با آغاز جنگ تحمیلی، دوکوهه جایی برای استقرار نیروهای خودی شد و اغلب تیپ های سپاه در آنجا قرار گرفت و در تمام سالهای جنگ یکی از پایگاه های آمادگی رزمندگان بود، رزمندگانی که از یگان ذوالفقار و گردانهای مقداد، حمزه، میثم، کمیل، جعفر، مالک، انصار، اباذر، حبیب و … بودند؛ مردانی که به دوکوهه درس عشق آموختند.

روی دیوارهای دوکوهه پر شده از یادگاری های آن زمان، چشم که می اندازی می بینی که نوشته شده: غسل شهادت یادت نرود برادر، التماس دعا، کجا با این عجله، سلام ما را به شهدا برسان و … میدان صبحگاه دوکوهه در آن زمان حال و هوایی داشت. هنوز هم اگر گوش را به زمین آنجا بچسبانی صدای آن روزها را می شنوی که طنین انداز است، مثل رژه و چکمه سربازان خدا، صدای یازهرا، یا حسین، ای لشگر صاحب زمان آماده باش، آماده باش و …  چه بسیار مردانی که صبحگاهان با نام سرباز از دوکوهه خارج و و شب هنگام خبر شهادتشان را به آنجا می آوردند.

حسینییه حاج همت، که حالا دیگر شده قلب دوکوهه، قلبی که رازدار نجوای شهیدان در شبهای عملیات بوده، نجوایی خالصانه بین بنده و معبود. جز آنهایی که رفتند که می داند که شبهای قبل از عملیات در آنجا چه خبر بوده، چه می گفتند عاشقان به همدیگر و چه می خواستند از معبودشان. اینجا دوکوهه است، سرزمین دلبران و دلاوران. اینجا زمانی فرشتگان به حیرت به تماشای آدمهایی می آمدند که حتی فرشتگی را از سر گذرانده بودند، ملائک نمی دانستند که آنها را چه بنامند. دوکوهه مردانی آسمانی را در خود جای داد، مردانی که کهکشانی از نور، از قلبشان تا آسمان، تمام زمین را روشن می کرد.

دوکوهه مسیری شد برای آسمانی شدن تمام آنهایی که زمانی اینجا زندگی کرده بودند. اکنون سالهای زیادی گذشته و دوکوهه دیگر آن حال و هوای قبل را ندارد، دیوارهایش فروریخته، پنجره هایش شکسته، پله های پادگان سائیده شده و … سالهاست که قطارها صوت کشان از اینجا عبور می کنند ولی نمی ایستند در حالی که آن زمان قطار ها دلاور می آوردند و دلبر می  بردند. دوکوهه دلتنگ آن روزهاست، روزهایی که عزیزانش در آن می زیستند، هنوز خاطرات زنده یاد حاج احمد متوسلیان، شهید همت و… را به یاد دارد و فراموش نمی کند لحظه وداع با آنها را. دو کوهه حرف های زیادی دارد برای مشتاقانش، مشتاقانی از جنس من و تو.


مثل مشتری فکر کنیم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه مطالب گفته شده در پست قبلی اینبار قصد آن را داریم که به تشریح درس دوم Six Lessons in CEM بپردازیم:

  • درس دوم: THINK LIKE THE CUSTOMER

قبل از انجام هر کاری اطمینان حاصل کنید که همه کارکنان اهمیت مدیریت تجربه مشتری را به عنوان یک فرهنگ فهمیده باشند و این درک در سازمان، درونی شده باشد.این کار از طریق معیار های زیر قابل انجام است:

  • تجزیه و تحلیل کامل بینش مشتری در سراسر سازمان
  • توسعه استراتژی تجربه مشتری به منظور همسویی با استراتژی شرکت
  • تعیین استانداردهای گسترده و ماندگار برای تجربه مشتری
  • به اشتراک گذاشتن تجربه مشتری با تمام کارکنان
  • مقایسه کیفیت های تجربه مشتری
  • جمع آوری معیارهای عملیاتی تجربه مشتری
  • اتصال تجربه مشتری به شرکت های بزرگ
  • بررسی منظم پروژه/ معیارهای تجربه مشتری

“بزرگترین چالش،ترجمه موارد بالا به عمل است”

تمرکز کارکنان جدید باید روی این باشد که مشتریان آنها که هستند و چه می خواهند. جایگاه همه کارکنان(مستقیم و پشتیبانی) باید در فکر مشتری باشد نه فقط اینکه مقابل او بشینند تا بتوانند نیاز او را در صدایش بشنوند، این فرایند باید به طور فراگیر در سازمان اجرا شود. بعضی از گروههای تجربه مشتری یک برنامه آموزشی به نام  call را خلق کردند، در این برنامه، مدیران اجرایی باید همزمان با کارمندان پشتیبانی تماس های تلفنی مشتریان را پاسخ دهند. با این کار مدیران دو مورد را درک خواهند کرد:

  • صدای مشتری (فکر کردن مثل مشتری)
  • صدای کارمند خود(درک نحوه حمایت از مشتری)

شرکت پیشرو تمایل به استفاده از مجموعه ای کامل از شیوه های تجربه مشتری دارند. آنها به طور منظم استراتژی تجربه مشتری را با استراتژی شرکت، پاداش و…مقایسه و اندازه گیری می کنند و گزارش تلاش های آنها حاکی از آن است که این مجموعه منسجم در موقعیت بهتری در دستیابی به حداکثر منفعت می باشد.


هوش عاطفی /تألیف: ایمان عزیزی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments
در جهان رقابتی امروزی، یکی از ابزارهای مهم برای ایجاد تحول و بقای سازمان و رسیدن به هدفها و رسالتهای موردنظر، عنصر انسان است. با آغاز هزاره سوم، هر روز نقش منابع انسانی پررنگ تر شده و اکنون از آن به عنوان تنها عامل کسب موفقیت و مزیت رقابتی پایدار در سازمان یاد میشود. هوش عاطفی، مهارتی است که دارنده آن می‌تواند از طریق خود آگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی تأثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه‌ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد. امروزه هوش عاطفی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که هم شامل درک دقیق هیجانهای خود شخص و هم تعبیر دقیق حالات هیجانی دیگران است. هوش عاطفی، فرد را از نظرهیجانی ارزیابی می کند، به این معنی که فرد به چه میزانی از هیجانها و احساسهای خود آگاهی دارد و چگونه آنها را کنترل و اداره می کند. نکته قابل توجه در راستای هوش عاطفی این است که تواناییهای هوش عاطفی ذاتی نیستند، آنها می توانند آموخته شوند.
لزوم پرورش فروشندگانی که دارای توانایی خود مدیریتی باشند باعث شده تا توانمندسازی نیروی فروش به عنوان یک پارادایم جدید توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت را به سوی خود جلب نماید. کوبرگ بر این باوراست که مدیران و کارکنان هر دو از مزایای توانمند سازی منتفع خواهند شد. توانمند سازی با پرورش احساس کفایت نفس و با بوجود آوردن آزادی عمل برای فروشندگان این فرصت را بوجود خواهد آورد تا تواناییها و مهارتها، بهبود و موجبات اثر بخشی سازمان فراهم گردد، از سوی دیگر توا نمند سازی با پرورش فروشندگانی با انگیزه و توانا به مدیران امکان خواهد داد تا در برابر پویایی محیط رقابتی از خود عکس العمل سریعتر و مناسب تر نشان دهند. فروشنده ای که دارای هوش عاطفی بالایی باشد به یقین سهم بسزایی در موفقیت یا برتری سازمان خواهد داشت. از آنجا که هوش عاطفی قابل یادگیری است، بنابراین پرورش فروشندگانی با هوش عاطفی بالاتر می تواند بسیار موثر باشد.

کتاب حاظر از هفت فصل تشکیل شده است که در فصل اول کلیات و تعاریف اختصاصی واژگان و در فصل دوم پیشینه تحقیقات در ارتباط با هوش عاطفی و توانمندسازی ارائه شده است. در فصل سوم و چهارم مطالب ارزشمندی در حوزه هوش عاطفی و توانمند سازی بیان و در فصول بعد در قالب طرح پژوهشی به بررسی ارتباط بین هوش عاطفی و توانمندی فروشنده پرداخته شده که به نتایج ارزشمندی نیز دست یافته است.


چارچوب های اصلی برای ارزیابی…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

لزوم شناخت پویایی تغییرات بر طرحها و استراتژی های حضور در بازار صادراتی که در دسته بندی های زیر خلاصه می شود؛ از ضروریات اصلی حضور آگاهانه و تشخیص جذابیت های بازار صادراتی است؛ مطالعه و بررسی هر یک از اصول زیر به طور دقیق در راهیابی موثر کالا در بازار صادراتی قبل از هر اقدامی بسیار راهگشا خواهد بود:

  • مطالعه محیط جمعیت شناختی

بررسی آثار روندها و تغییرات جمعیت شناختی بر جذابیت های بازار؛ فروش کالاهای تجهیزات سرمایه ای/ جمعیت های در حال پیر شدن در کشورهای در حال توسعه و نیاز به خدمات سالمندان/ تشخیص نیاز نسل جدید/ قبضه سهم بازار توسط مدیران بازاریابی.

  • مطالعه محیط اجتماعی فرهنگی

شامل ارزشها، دیدگاه ها و تعلقات که در مقایسه با محیط های اقتصادی، تکنولوژیکی و سیاسی سرعت تغییرات کندی دارد؛ شامل: تکامل ارزشهای فردی و تکامل  اجتماعی/ بررسی ساختار خانواده در هر کشور/ آثار تغییرات روندهای اجتماعی فرهنگی بر جذابیت بازار؛  تغییر ذائقه مصرف کننده/ ورزش در نسل جوان و نسل پیر/ آگاهی کامل از مدیا در کشور مقصد.

  • مطالعه محیط اقتصادی

عملکرد اقتصادی بوسیله تولید ناخالص داخلی بصورت سرانه و پس از تورم زدایی/ بررسی استفاده از سرانه قدرت خرید، یعنی هزینه هر سبد استاندارد محصولات برای هر کشور/ تجارت بین الملل آن کشور.

  • مطالعه  محیط حقوقی/ سیاسی

شامل مقررات دولتی/ مقررات زدایی دولتها/ نوع رابطه سیاسی کشورها با یکدیگر در منطقه/ منازعات قومی و تاریخی موجود در منطقه/ سابقه استعمار فرهنگی و نظامی کشور هدف.

  • مطالعه  محیط تکنولوژیکی

بررسی آثار تحولات تکنولوژیکی بر جذابیت های بازار/ درجه بندی کشور مقصد ازلحاظ داشتن تکنولوژی های جدید.

  • مطالعه محیط فیزیکی

کاهش منابع با ارزش زمین/ لایه اوزون/ ذخایر آب ناکافی/ مشکلات آلودگی در سراسر دنیا/ طراحی و توسعه محصولات سبز به عنوان پاسخی به مشکلات زیست محیطی/ تولید نفت و مواد خام معدنی در کشور مورد نظر.


Subjectivity Sale Game و فروشنده…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تا فروشی صورت نگیرد هیچگونه رخدادی در جامعه پدیدار نمی گردد، یکی از مهمترین ها در زندگی امر فروش است، چرا که همه ما فروشنده ایم: گاه کالا، گاه خدمت و گاه فکر و ایده خود را می فروشیم. یکی از مسایل مهم در امر فروش رابطه بین مشتری و فروشنده است؛ که اگر بر مبنای رعایت حقوق متقابل باشد کار فروش سریعتر صورت می گیرد؛ زیرا که فروشنده نیاز به نفوذ در ذهن مشتری دارد تا فروش به وقوع بپیوندد، شاید معنی بازی فروش(Subjectivity Sale Game) رد شدن(Refuse) باشد به این معنی که هر قدر جواب منفی از مشتری بشنوید در آینده امکان فروش افزایش می یابد زیرا در این راه شما تجربه بیشتری کسب کرده اید و این رد شدنها از سوی مشتری راهی برای موفقیت شماست. امروزه بهترین شرکت ها از اصل حاشیه پیروزی(Main Boarder Achievement) پیروی می کنند. این اصل بیانگر این موضوع است که تفاوت های کوچک و جزئی در قابلیت ها می تواند رخداد های عظیمی در نتایج به وجود آورد. بهترین شرکت ها از فروشندگان سطح بالا برخوردارند، ویژگی های اکثر این فروشندگان عبارت است از :

  • اغلب از هیچ شروع کرده اند
  • از قابلیت های خود بیشتر استفاده می کنند
  • از رهبران خود پیروی می کنند
  • این فروشندگان در دانشگاه ها دوره های حرفه ای فروش را می گذرانند و پس از خروج وارد شرکت های بزرگ می شوند که در سال های اخیر نقطه عطفی در بازاریابی و فروش به شمار می رود. بیشتر مدیران ارشد و مدیر عاملان فروش شرکت های بزرگ از بخش فروش، کار خود را شروع کرده اند و چون در کارشان موفق بوده اند به جایگاه  بالاتر راه یافته اند. پس می توان نتیجه گرفت بهترین شرکت ها، بهترین فروشندگان را در اختیار دارند.

درآمد بالا و امنیت شغلی(Salary Increase & Job Security)

اشتغال در دنیای امروز به سرعت در حال تغییر و تحول است، شرکت ها و ادارات تمایلی به استخدام افراد ندارند و این روند در تجاری شدن و جهانی شدن اقتصاد اجتناب ناپذیر است. این موضوع سالها پیش در کشورهای توسعه یافته رخ داده و اکنون در کشورهای در حال توسعه در حال وقوع است پس در اینجا امنیت شغلی به شدت در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

امنیت شغلی(Job Security) به این مفهوم است که احتمال بیکار شدن شخص بسیار پایین باشد. امنیت شغلی ارتباط مستقیمی با رونق ها و رکودهای اقتصادی(Upturn & Downtur Economy) دارد. در شرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دائمی نیست و حفظ شدن آن بستگی به تلاش خود فرد دارد، برای مثال اگر یک فروشنده حرفه ای باشید درآمد بالا و امنیت شغلی را برای تمام عمر خود رقم زده اید. فروشندگان حرفه ای در همه حال پر طرفدارند و می توانند به افق های مالی بالاتر که برای خود تعیین کرده اند دست یابند. فروشندگان در شمار پر درآمدترین افراد هستند به شرطی که از قابلیت های خود به درستی استفاده کنند و محصول مناسبی را در اختیار مشتری قرار دهند.

برگرفته از کتاب روانشناسی فروش برایان تریسی


 

الگوی خواب ویزیتور: بخش اول

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در بسیاری از کلاس ها، سمینارها و سخنرانی هایم، اغلب با این سؤال مواجه می شوم که “من فلانی را می شناسم که شب ها دیر می خوابد اما مشکلی ندارد؛ شما چگونه این موضوع را توجیه می کنید؟” پاسخ این سؤال ساده است:

اول اینکه، علم حاصل یک تجربه نیست؛ بلکه تعریف علم عبارت است از میلیون ها تجربه ی ثابت شده که در کنار هم قرار می گیرند و مطلبی علمی را می سازند. بنابراین آیا وقتی ۱۵۵۰۰ نفر در یک تحقیق ۱۰ ساله شرکت می کنند و الگوی خواب و بیداری آنها به طور مداوم ثبت می شود و در پایان ۱۰ سال نتیجه گرفته می شود آنهایی که بعد از ساعت ۲۴ شب به خواب می روند، ۲۴ درصد بیشتر افسرده و یا ۲۰ درصد بیشتر مضطرب می شوند، نتایجش بیشتر قابل اطمینان است یا اینکه بگوییم یک نفر را می شناسم که شب ها دیر می خوابد و مشکلی ندارد؟ به علاوه، چه کسی تضمین می کند چنین فردی در حال حاضر مشکلی ندارد و یا در آینده مشکلات عدیده ای پیدا نخواهد کرد؟ و چه کسی می تواند تضمین نماید که اگر این فرد شب ها زود می خوابید و صبح ها زود بیدار می شد، الان در جایگاهی بهتر و والاتر از آنچه که هم اکنون قرار دارد، قرار نداشت.

از طرف دیگر، انجام چنین تحقیق بزرگی، تنها با صرف میلیون ها دلار امکان پذیر شده است. برای روشن شدن بیشتر این مطلب، بگذارید برایتان مثالی از بودجه های تحقیقاتی در کانادا بیاورم. وقتی دارویی برای اولین بار در کانادا تولید می شود و حق انحصاری آن را برای خود ثبت می کند، کارخانه های داروسازی دیگر تا ۳۰ سال حق کپی برداری ندارند. بعد از گذشت این مدت، اگر کارخانه داروسازی دیگری بخواهد همان دارو را تولید نماید، باید طی تحقیقات ثبت شده و مستند، اثربخشی و بی ضرر بودن آن دارو را نشان دهد. بنابراین افراد سالم و داوطلب را ثبت نام می کند و آنها را به دو گروه تقسیم می کند و به یک گروه داروی مورد نظر را به میزان یک دوز (۱ عدد) می دهد و به گروه دیگر، “گول دارو” می خوراند. این افراد را طی سه روز در محیط سر بسته تحت نظارت قرار می دهد و هر چند ساعت، یک نمونه خون از آنها می گیرد و طی آزمایشات خاصی، دو گروه را با هم مقایسه می کند. سپس ۲ تا ۴ هفته به آنها استراحت داده، جای آنها را عوض می کند. یعنی به گروهی که دارو خورانده بودند، “گول دارو” می دهد و به گروه گول دارو، داروی اصلی را می خوراند و مجدداً سه روز آنها را بررسی و مقایسه می کند. تنها بعد از گذشت این دوره است که می تواند اثر بخشی و بی ضرر بودن داروی مربوطه را نشان دهد. در چنین تحقیقی که صدها نمونه را در بر می گیرد، هر فرد داوطلب، بسته به نوع دارو، مبلغی حدود ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار را برای خوردن تنها یک دوز دارو و ماندن در محل تحقیق به مدت ۶ روز، دریافت مینماید. حال فکر کنید تحقیقی که به مدت ۱۰ سال، خصوصیات خواب و بیداری ۱۵۵۰۰ نفر را مورد بررسی قرار داده است، چقدر می تواند گرانــــبها و هـــــــــزینه بر باشد. این امر تنها برای دست یابی به پاسخ علمی یک سؤال هزینه شده است و مجموعه ی نتایج میلیونی آن بسیار بیشتر از یک تجربه ی فردی قابل اعتماد می باشد. دوم آنکه، بخش دیگری از پاسخ به این سؤال را می توان در شکل زیر جستجو کرد. 

منحنی توزیع نرمال. اعداد محور افقی که در زیر منحنی نشان داده شده اند، بیانگر انحراف معیار از میانگین جامعه می باشند.

توزیع نرمال

این شکل در واقع منحنی نرمال نام دارد و پراکندگی هر خصوصیت را در یک جامعه نشان می دهد. به عنوان مثال، نشان می دهد که به طور طبیعی ۹۵ درصد از افراد یک جامعه دارای یک خصوصیت خاص با دو انحراف معیار بالاتر و دو انحراف معیار پایین تر از میانگین استاندارد می باشند و تنها ۵ درصد جامعه استثناء هستند که حدود ۵/۲ درصد آن بالای ۲ انحراف معیار و حدود ۵/۲ درصد دیگر پایین ۲ انحراف معیار قرار دارند. مثلاً فرض کنید آدم های جامعه ما به طور متوسط سه بار در روز عصبانی می شوند و فرض کنید انحراف معیار عصبانی شدن در روز یک بار باشد. حال منحنی فوق نشان می دهد که ۶۸ درصد مردم بین ۱±۳ بار در روز یعنی ۲ تا ۴ بار عصبانی می شوند و ۹۵ درصد از مردم بین ۲±۳ بار در روز یعنی ۱ تا ۵ بار عصبانی می گردند. ۵/۲ درصد از جامعه اصلا در روز عصبانی نمی شوند و ۵/۲ درصد آخر ۶ بار یا بیشتر در روز عصبانی می گردند. این دو گروه آخر که مجموعاً ۵ درصد از جامعه را تشکیل می دهند، استثنا در نظر گرفته می شوند.

اگر همین مثال را به الگوی خواب شبانه انتقال دهیم، متوجه خواهیم شد که ۹۵ درصد از مردم باید به صورت طبیعی و ژنتیکی، الگوی نرمال خواب شبانه داشته باشند. یعنی از ۱۰ شب تا ۵ صبح در خواب شبانه به سر برند و می توان تخمین زد که حدود ۵/۲ تا ۵ درصد از افراد جامعه به طور ژنتیکی جغد می باشند. یعنی این گروه استثنائاً به طور ژنتیکی، شبها دیر می خوابند یا اصلا شبها نمی خوابند و بقیه افراد، اگر چنین خصوصیتی دارند، آن را به صورت اکتسابی بدست آورده اند. در واقع در صورتی که ما خود را در این گروه ۵ درصد استثنا بدانیم، با علــــــم به مبارزه پرداخته ایم. برای اینکه بدانیم آیا شما جزو این ۵ درصد استثناء هستید یا نه، راه هایی وجود دارد. اول آنکه، الگوی خواب پدر، مادر، خواهر، برادر، پدربزرگ ها و مادربزرگ های خود را بررسی کنید تا پی ببرید که آیا آنها نیز دقیقاً مانند شما شب ها دیر می خوابند یا می خوابیدند و صبح ها دیر بیدار می شوند یا می شدند ویا خیر وهم اکنون سالمند و دچار چاقی یا دیابت، فشار خون، بیماری های قلبی، افسردگی، سرطان  … نشده اند؟ اگر پاسخ منفی است، نشان دهنده آن است که شما به طور ژنتیکی دارای الگوی دیر خوابیدن شبانه نیستید و آن را به صورت اکتسابی کسب کرده اید و بنابراین به صورت اکتسابی قابلیت تغییر آن را خواهید داشت.


telegram3

ارزش آفرینی Holding

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شرکت هلدینگ (Holding company) شرکتی سهامی است که دارای شرکت‌های زیر مجموعه دیگر بوده و کنترل شرکت‌های زیر مجموعه مستقیماً زیر نظر مدیران و هیئت مدیره شرکت اصلی است. برنامه ریزی یک هلدینگ برای ارتقای بهره وری، براساس نوع تمرکز و تسلط هلدینگ بر شرکت های زیر مجموعه خود انجام می شود. تمرکز و تسلطی که براساس دوره های مدیریتی مختلف تجربه شده، در نیم قرن گذشته با تغییراتی مواجه شده و در نهایت، در وضعیت موجود و فعلی بر اساس مجموعه ای از یافته های علمی و در عین حال، تجربه هایی ناشی از آزمون و خطا به الگوها و مدل هایی رسیده است که عمده هلدینگ های فعال در فضای اقتصاد، صنعت و تجارت دنیا براساس آن عمل می کنند.

بی گمان ارزش آفرینی، هدف نهایی هلدینگ ها در تدوین استراتژی به شمار می آید، هدفی که برای دستیابی به آن، الگوها و راهکارهای متعددی در دوره های مختلف تدوین و آزمایش شده است. مهم ترین نکاتی که باید در هلدینگ برای افزایش ارزش آفرینی به آن ها توجه کرد، عبارت اند از:

  1. نفوذ انفرادی
  2. نفوذ اتصالی
  3. نفوذ عملیاتی و خدماتی
  4. نفوذ توسعه ای

روشن است که هر کدام از این شرایط نفوذ، باید براساس کارکردهایشان در دوره های مختلف از سوی هلدینگ به کارگرفته شوند.

در نفوذ انفرادی، باید دقت شود با گماردن افراد در پست های مدنظر و در عین حال جابه جایی در پست هایی که به نظر لازم می رسد، حوزه های دخالت و تاثیرگذاری هلدینگ مشخص و ترسیم شود. مهم ترین حوزه هایی که باید بر آن ها نظارت کامل داشت عبارت اند از: حوزه عملکردی، حوزه سرمایه گذاری کلان، انتخاب و جایگزینی مدیران ارشد، تعیین استراتژی بازار ـ محصول و در نهایت توسعه نیروی انسانی. با همین سیاست، هلدینگ باید با روش نفوذ انفرادی، افراد را در پست های مدنظر گزینش، راهبری یا حتی جابه جا کند. در این روش باید رویکردهایی را در نظر داشت، ولی پیش از اتخاذ این رویکردها در شرکت های زیرمجموعه، باید سطح سرآمدی نظام منابع انسانی، سازمان ها و نوع تعامل استراتژیک آن ها تعیین شود.

هم زمان با پیشبرد نفوذ نوع اول(نفوذ انفرادی)، هلدینگ ها باید روش های نفوذ اتصالی را نیز اعمال کنند که طی آن، ستاد با اتخاذ مکانیزم های اتصالی بین کسب و کارها و زیر مجموعه های خود، هم افزایی مجموعه را تقویت می کند. هلدینگ در این مدل از نفوذ، باید تلاش کند تا از طریق بهبود ارتباطات و فرهنگ رفتار سازمانی بین شرکتی موجود میان شرکت های مختلف زیر مجوعه خود، ارزش خلق کند. در واقع، اگر بخواهیم به شکل ساده به این نوع از نفوذ نگاه کنیم، مجموعه ای از افراد در ذهن متبادر می شوند که هر کدام به تنهایی ارزش هایی را خلق می کنند، ولی در صورت انجام کار همان افراد به طور گروهی ارزش خلق شده توسط گروه، از مجموع ارزش هایی که هر یک از افراد گروه به تنهایی خلق کرده اند بیشتر است و در واقع، این همان چیزی است که به آن سینرژی می گوییم.

هلدینگ باید با به کارگیری روش های تشویقی، ایجاد فرآیندهای تصمیم گیری، ایجاد ساختارهای ویژه، طراحی خط مشی ها و دستورالعمل های جدید و از این دست روش ها،کانال ارتباطی و هماهنگی میان شرکت های زیر مجموعه را ایجاد کند تا در نتیجه آن هم افزایی ایجاد شده و ارزش آفرینی در شرکت های زیر مجموعه هلدینگ محقق شود. کارکرد دیگر این نوع از نفوذ، به اشتراک گذاری دانش و منابع و نیز شناسایی رویکردهای برتر و یادگیری از الگوهای عملیاتی نظام منابع انسانی است.

هلدینگ ها برای اجرای این نوع نفوذ از دو راهکار استفاده می کنند: مشارکت دادن هرچه بیشتر مدیران در کمیته ها و کارگروه ها به تناسب زمینه تخصصی شان و در عین حال،تعریف مکانیزم های انگیزشی برای حضور کارشناسان و تعریف برنامه های عملیاتی در کمیته ها. به این ترتیب، هلدینگ هم مدیران زیر مجموعه را در تصمیمات خود مشارکت می دهد و هم با ایجاد انگیزش، از توان اجرایی و عملیاتی آن ها در این کمیته ها استفاده می کند.

سازمان بین المللی استاندارد سازی ISO

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سازمان بین المللی استاندارد سازی(The International Organization for Standardization) که معمولا به نام ایزو(ISO) شناخته می شود، مؤسسه بین المللی است متشکل از نمایندگان مؤسسات استاندارد سازی ملی هر کشور است. این سازمان غیر دولتی در سطح وسیع به وضع استانداردهای کلی و جزئی برای هماهنگ کردن استانداردهی متفاوت جهانی می پردازد. در عمل ایزو(ISO) به صورت یک کنسرسیوم با ارتباطات قوی با دولت ها فعالیت می کند. این مؤسسه انواع استانداردهای تجاری و صنعتی جهانی را تعیین می نماید. مرکز ایزو(ISO) در ژنو سویس قرار دارد. ایزو(ISO) کار رسمی خود را از تاریخ بیست و سوم فوریه ۱۹۴۷ آغاز کرده است. این سازمان به ترویج جهانی استانداردهای اقتصادی و صنعتی می پردازد تا مبادلات صنایع و فنون مختلف را در یک راستا هماهنگ کند.

سازمان بین المللی استاندارد سازی، با آنکه یک سازمان غیر دولتی است به دلیل اینکه استانداردهای این مؤسسه تبدیل به قوانین می گردد از بیشتر سازمان های غیر دولتی قدرتمندتر است. امروزه نزدیک به ۱۵۷ کشور در این سازمان به عضویت درآمده اند که ایران نیز یکی از آنهاست. اولین تشکیلات مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران با تصویب قانون اوزان و مقیاس ها در سال ۱۳۰۴ خورشیدی مطرح می شود. بعدها در سال ۱۳۳۲ به لحاظ ضرورت تعیین ویژگی ها و نظارت بر کیفیت کالاهای صادراتی و وارداتی، ایجاد تشکیلات رسمی مورد توجه قرار گرفت و هسته اولیه تشکیلات سازمانی مؤسسه  استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران به صورت اداره ای در اداره کل تجارت وقت شکل می گیرد. در سال ۱۳۳۹ با تصویب قانون تأسیس مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی، مؤسسه کار خود را در چارچوب هدف ها و مسئولیت های تعیین شده آغاز می کند و در همان سال به عضویت سازمان بین المللی استاندارد درآمد. در سال ۱۹۸۷ کمیته فنی ۱۷۶ سازمان بین المللی استاندارد، سری استاندارد ایزو ۹۰۰۰ را به جهانیان ارائه نمود.

هدف از تدوین این سری از استاندارد، به وجود آوردن الگویی بین المللی برای پیاده سازی و استقرار سیستم های مدیریت و تضمین کیفیت بود که مورد استقبال فراوان در سطح دنیا قرار گرفت. استاندارد مدیریت کیفیت با تکیه براصول ۸ گانه صورت گرفته است:

  • مشتری محوری
  • رهبری
  • مشارکت کارکنان
  • فرایند گرایی
  • سیستم گرایی
  • بهبود مستمر
  • تصمیم گیری بر پایه واقعیات
  • ارتباط متقابل سودمند با تأمین کنندگان

برگرفته از کتاب بازاریابی بین الملل دکتر میرزا حسن حسینی


 

چگونه از آغاز تا پایان هر گفتگو یی موفق باشیم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

خوش رفتاری و حسن سلوک، خصوصیتی است گران بها و بی نظیر که شما را در مقابل شکست و تنهایی بیمه می کند و من هر چه سالمندتر می شوم، بیشتر به این موضوع متقاعد می شوم و البته این خصوصیتی است که هر کس می تواند داشته باشد. «السا ماکسول»

هنر گفتگوی شما با هر کس مدت ها قبل از ورودتان به جلسه ای که امیدوارید به نحوی جذاب و هوشمندانه در آن صحبت کنید، آغاز می شود. در این پست تمام اقدامات مورد نیاز برای گفتگویی موفق، از معرفی اولیه با زبان بدن گرفته تا پایان دادن دلپذیر به گفتگو، گفته خواهد شد:

  • خود را متقاعد کنید که می خواهید به جلسه بروید

نخستین اقدام شما این است که بخواهید به آنجا بروید. چنانچه قرار است به محل کار خود بروید، مجاز هستید که بعضی صبح ها در مورد تصمیم خود احساسی مبهم داشته باشید. ولی برای اینکه تأثیری خوب بر حاضران در سر کار، در یک جلسه، در یک مهمانی یا هر نوع مجلسی بگذارید، با موضع گیری و رویکردی مثبت به آنجا بروید. اگر از رفتن به جایی احساس نفرت و بیزاری می کنید، به طور قطع گفتگوی درخشانی در آنجا نخواهید داشت. بنابراین یا با چهره ای گشاده و شاد به آنجا بروید یا در خانه بمانید. چنانچه به دلیل الزامات کاری یا خانوادگی مجبورید به جایی بروید، به خاطر داشته باشید که موضع گیری مثبت یا منفی، چیزی به غیر از روش های مختلف نگاه کردن به وضعیتی یکسان نیست و انتخاب آن با خود شماست.

  • حرفی برای گفتن داشته باشید

قبل از اینکه خانه را ترک کنید، مطمئن شوید که حرفی برای گفتن دارید. ممکن است شما روزنامه خوان باشید، مجلات هفتگی را بخوانید یا جزو کسانی باشید که گاهی کتابی را ورق می زنید و قسمت هایی از آن را می خوانید. مطالب لازم برای گفتگو را از رادیو، دوستان، موعظه ها، سخنرانی ها، تلویزیون، گوش دادن به حرف مردم در خیابان یا در صف شیرونان  و غیره، جمع آوری کنید.  همراهی با رویدادهای جاریِ فرهنگِ مردم موجب می شود هیچ وقت در گفتگو و صحبت کم نیاورید. البته قرار نیست بدون توجه به ملاحظات مختلف همه چیز را رک و پوست کنده در گفتگوهای خود مطرح کنید. زمانی که احساس می کنید باید سکوت حاکم بر جلسه را بشکنید، پرسشی مطرح کنید: “آیا مقاله ی… را در روزنامه ی امروز صبح دیده اید؟”، “آیا کسی از شما آخرین کتاب استفن کینگ را خوانده است؟ “

اگر علاقه ای از طرف جمع به موضوع مطرح شده توسط شما نشان داده نشد، سعی کنید کار دیگری انجام دهید یا امیدوار باشید که شخص دیگری در جمع به وظیفه ی خود در این مورد عمل کند. می توانید فهرستی از موضوعات گفتگو_ فعالیت های مورد علاقه ی خود، پرسش ها و نظریات_ تهیه کنید و قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسه ای اجتماعی یا مربوط به کار، آن ها را مرور کنید. ممکن است به آن ها نیاز پیدا نکنید، ولی همراه داشتن این فهرست به شما اطمینان خاطر می دهد که در صورت لزوم دست خالی نخواهید بود. در صورت امکان، مختصر اطلاعاتی در مورد افراد شرکت کننده در جلسه به دست آورید. این اطلاعات به اضافه ی سه_ چهار موضوع مناسب برای گفتگو، تا حدودی در هر وضعیتی به شما کمک می کند. ولی حتی فکر تمرین “گفتگوهای” ممکن را به ذهن راه  ندهید. طبیعت نامشخص و نامنظم بیشتر گفتگوها آن ها را غیر قابل پیش بینی می کند واز این گذشته، دست و پایتان را برای گفتگویی راحت می بندد.

برگرفته از کتاب هنر گفتگو با هرکس و هر جا، نوشته روزالی ماگیو


شماره تماس جهت مشاوره!