Skip to main content

دوکوهه و گردشگری جنگ

پیرو مطالب قبلی در مورد ظرفیت ها و پتانسیل های گردشگری مناطق جنگی ایران، اینبار به معرفی منطقه دوکوهه خواهیم پرداخت؛ در پادگان دوکوهه در دشتی صاف، به فاصله هفت کیلومتری شهر اندیمشک و صد و شصت کیلومتری اهواز در میان دو تپه قرارگرفته است. این پادگان را ارتش شاه با کمک طراحان آمریکایی ساخت و محل بارانداز مهمات ارتش شاهنشاهی شد. با آغاز جنگ تحمیلی، دوکوهه جایی برای استقرار نیروهای خودی شد و اغلب تیپ های سپاه در آنجا قرار گرفت و در تمام سالهای جنگ یکی از پایگاه های آمادگی رزمندگان بود، رزمندگانی که از یگان ذوالفقار و گردانهای مقداد، حمزه، میثم، کمیل، جعفر، مالک، انصار، اباذر، حبیب و … بودند؛ مردانی که به دوکوهه درس عشق آموختند.

روی دیوارهای دوکوهه پر شده از یادگاری های آن زمان، چشم که می اندازی می بینی که نوشته شده: غسل شهادت یادت نرود برادر، التماس دعا، کجا با این عجله، سلام ما را به شهدا برسان و … میدان صبحگاه دوکوهه در آن زمان حال و هوایی داشت. هنوز هم اگر گوش را به زمین آنجا بچسبانی صدای آن روزها را می شنوی که طنین انداز است، مثل رژه و چکمه سربازان خدا، صدای یازهرا، یا حسین، ای لشگر صاحب زمان آماده باش، آماده باش و …  چه بسیار مردانی که صبحگاهان با نام سرباز از دوکوهه خارج و و شب هنگام خبر شهادتشان را به آنجا می آوردند.

حسینییه حاج همت، که حالا دیگر شده قلب دوکوهه، قلبی که رازدار نجوای شهیدان در شبهای عملیات بوده، نجوایی خالصانه بین بنده و معبود. جز آنهایی که رفتند که می داند که شبهای قبل از عملیات در آنجا چه خبر بوده، چه می گفتند عاشقان به همدیگر و چه می خواستند از معبودشان. اینجا دوکوهه است، سرزمین دلبران و دلاوران. اینجا زمانی فرشتگان به حیرت به تماشای آدمهایی می آمدند که حتی فرشتگی را از سر گذرانده بودند، ملائک نمی دانستند که آنها را چه بنامند. دوکوهه مردانی آسمانی را در خود جای داد، مردانی که کهکشانی از نور، از قلبشان تا آسمان، تمام زمین را روشن می کرد.

دوکوهه مسیری شد برای آسمانی شدن تمام آنهایی که زمانی اینجا زندگی کرده بودند. اکنون سالهای زیادی گذشته و دوکوهه دیگر آن حال و هوای قبل را ندارد، دیوارهایش فروریخته، پنجره هایش شکسته، پله های پادگان سائیده شده و … سالهاست که قطارها صوت کشان از اینجا عبور می کنند ولی نمی ایستند در حالی که آن زمان قطار ها دلاور می آوردند و دلبر می  بردند. دوکوهه دلتنگ آن روزهاست، روزهایی که عزیزانش در آن می زیستند، هنوز خاطرات زنده یاد حاج احمد متوسلیان، شهید همت و… را به یاد دارد و فراموش نمی کند لحظه وداع با آنها را. دو کوهه حرف های زیادی دارد برای مشتاقانش، مشتاقانی از جنس من و تو.


Leave a Reply

شماره تماس جهت مشاوره!