تیم بازاریابی و تیم فروش دو عبارتی هستند که همیشه در کنار یکدیگر استفاده میشوند. اما واقعیت این است که در بسیاری از شرکتها رابطهی خوبی بین اعضای آنها برقرار نیست. این مشکل مختص شرکتهای کوچک نیست و بسیاری از شرکتهای میلیون دلاری نیز با آن روبهرو هستند. بازاریابان معمولا روی بازاریابی برند و تولید لید یا همان افزایش نرخ تبدیل بازدیدکننده به مشتری تمرکز میکنند؛ درحالیکه متخصصان فروش سعی میکنند سطح مذاکرات را بالا ببرند و با مشتریهای بیشتری قرارداد امضا کنند. یکی از تیمها به فکر بهره بردن از ارتباطات طولانیمدت است و تیم دیگر به دنبال جلب رضایت فوری.
برخی متخصصان معتقدند همین تفاوتها باعث میشود این دو تیم نتوانند فعالیت مشترکی با یکدیگر انجام دهند. اما اگر این اتفاق بیفتد، فرآیند بازاریابی برند، فروش محصول یا خدمات تسهیل میشود و کسبوکار پیشرفت خوبی خواهد کرد. اعضای تیم فروش نیز میتوانند با برگزاری کمپینهای بازاریابی قراردادهای بیشتری امضا کنند. بنابراین زمانی که اعضای تیم بازاریابی و فروش همکاری بیشتری با یکدیگر داشته باشند نتایج بهتری خواهند گرفت. در ادامهی این مقالهی زومیت به بررسی راههایی میپردازیم که کمک میکنند این دو تیم ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.
قدم اول: اعضای دو تیم باید یکدیگر را بشناسند
اعضای تیم بازاریابی و فروش وظایف زیادی دارند و سرشان بسیار شلوغ است. اما لازمهی هر ارتباطی رسیدن به شناخت متقابل است. شاید اولین راهی که برای انجام این کار به ذهنتان برسد این باشد که جلسات مشترکی میان اعضای تیم برگزار شود تا دو طرف در مورد اهدافی که دارند صحبت کنند. درصورتیکه در چنین جلساتی هر کسی تلاش میکند نظرش را مطرح کند و بیان کردن جزئیات اجازه نمیدهد ارتباط خوبی بین آنها شکل بگیرد. بنابراین کیفیت برگزاری جلسات از اهمیت بالایی برخوردار است. جلسات کوچکی که موضوع و هدف مشخصی داشته باشند تا اعضای تیم ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار کنند.
هدف اصلی از برگزاری چنین جلساتی این است که اعضای تیم فروش و بازاریابی با روش کار یکدیگر آشنا شوند و بدانند زمانی که سؤالی برایشان پیش آمد باید به کدامیک از اعضای تیم مقابل مراجعه کنند. بهعنوان مثال تصور کنید تد از اعضای تیم فروش است و میخواهد بداند چه کسی وبلاگ شرکت را مدیریت میکند. زیرا یکی از مشتریها به او پیشنهاد داده است در مورد موضوع خاصی در وبسایت شرکت اطلاعرسانی شود و او میخواهد این موضوع را با اعضای تیم بازاریابی به اشتراک بگذارد. از طرفی مارتا در تیم بازاریابی فعالیت میکند و برای انتشار مطالب جدید در شبکههای اجتماعی میخواهد بداند مشتریها به چه موضوعاتی علاقهمند هستند. درنتیجه این دو نفر میتوانند به سؤالات یکدیگر پاسخ دهند و ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند.
قدم دوم: ایجاد یک تقویم تبلیغاتی و محتوا
همانطور که میدانید کارمندان بخش شبکههای اجتماعی، تبلیغات و بازاریابی محتوا با اطلاع داشتن در مورد میزان فروش و پیشنهادهای ویژه در مورد محصولات میتوانند مشتریهای بیشتری به سمت برند جذب کنند. اما معمولا به دلیل نداشتن ارتباط مناسب با اعضای فروش نمیتوانند از جزئیات مهم کار با خبر شوند. درنتیجه درست کردن تقویمی در مورد فروش و بازاریابی به هر دو تیم کمک خواهد کرد.
طوفان فکر در مورد موضوعات وبلاگ، آگهیهای تبلیغاتی و پستهایی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود دید بهتری به هر یک از اعضای تیم میدهد و کمک میکند پیشنهادهای ویژه نقش پررنگتری در بازاریابی محصولات داشته باشند. شاید کمی طول بکشد تا تیم بازاریابی با ایدههای مطرحشده در تیم فروش موافقت کند؛ اما اعضای تیم فروش باید همواره در مورد موضوعات پستهایی که در وبلاگ گذاشته میشود، کمپینهای بازاریابی و ایدههایی در مورد پیشنهادهای ویژه نظر بدهند. اعضای تیم فروش بهطور مستقیم با مشتریها در ارتباط هستند و بهتر از هر شخص دیگری میدانند این افراد به چه چیزهایی نیاز دارند.
قدم سوم: همکاری در برگزاری کمپینها و اهداف
اعضای دو تیم باید برای تصمیمگیری در مورد استراتژی هر کمپین بازاریابی یا فروشی که برگزار میشود با یکدیگر همکاری داشته باشند. قبل از برگزاری یک کمپین، اهداف هر دو تیم باید مشخص شود. بهعنوان مثال هدف اعضای تیم فروش ممکن است این باشد که میزان درآمد را پنج درصد افزایش دهند؛ درحالیکه تیم بازاریابی ممکن است بخواهند ۲۰۰ مشترک جدید برای دریافت خبرنامهی ایمیلی ثبت نام کنند. هر دوی این تصمیمها ارزشمند هستند و زمانی که هر دو طرف دید بهتری نسبت به اهداف هم داشته باشند، همکاری بهتری میان آنها شکل خواهد گرفت. کمپینی که بر اساس اهداف تیم بازاریابی و فروش برگزار شود، نتیجهی بهتری برای هرکدام از آنها به همراه خواهد داشت.
قدم چهارم: بازبینی نتیجهی کمپین با یکدیگر
همانطور که برگزاری یک کمپین تبلیغاتی با همکاری تیم فروش و بازاریابی اهمیت دارد، بررسی نتایج به همان اندازه مهم است. این افراد باید نقاط قوت و ضعف کمپین خود را بررسی کنند و از این دادههای مفید برای تصمیمگیری در مورد کمپینهای آینده استفاده کنند.
قدم پنجم: درس گرفتن از اشتباهات و تلاش برای آینده
استفاده از اطلاعات مربوط به کمپینهای قدیمی به اعضای هر دو تیم اطمینان میدهد که فعالیتهایشان در آینده مشتریهای بهتری را هدف قرار خواهد داد و درنتیجه میزان فروش محصول و خدمات بالا خواهد رفت. بهعنوان مثال تصور کنید آخرین کمپین تبلیغاتی شرکت پیشنهاد تخفیف ۲۰ درصدی بوده و نتیجهی چندان خوبی نداشته است. درنتیجه در کمپین بعدی تصمیم گرفته میشود تخفیف بیشتر یا کاهش قیمت روی یک محصول خاص در نظر گرفته شود. بعد از برگزاری این دو کمپین باید بررسی کرد کدامیک نتیجهی بهتری داشته و مشتریهای بیشتری را به برند جذب کرده است.
بازاریابی و فروش یک تیم واحد هستند؛ اما در بسیاری از شرکتها اعضای آن ارتباط خوبی با یکدیگر ندارند. همکاری میان دو تیم و تلاش برای رسیدن به اهداف مشترک بهترین راهی است که باعث رشد و پیشرفت شرکت خواهد شد.
منبع: شهر خبر
- آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
- موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده