Skip to main content
Tag

کاتلر

بازاریابی مستقیم ( Direct mail marketing )

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی مستقیم عبارت است از استفاده از کانال های مستقیم – مصرف کننده به منظور دست یابی و ارسال کالا ها و خدمات به مشتری ها بدون واسطه های بازاریابی.

این کانال ها دربرگیرنده ی پست مستقیم است، و شامل:

  • کالا نماها
  • بازاریابی تلفنی
  • تلویزیون تعاملی
  • کیوسک ها
  • وب گاه ها 
  • و دستگاه های همراه است.

بازاریابی مستقیم ( Direct mail marketing )

بازاریاب های مستقیم به دنبال پاسخ قابل اندازه گیری هستند، که می توان به سفارش دریافتی از مشتری از طریق بازاریابی سفارش مستقیم اشاره کرد. بسیاری از موسسه ها به منظور ایجاد روابط بلندمدت با مشتری از طریق ارسال کارت های تولد، اطلاعات، هدایای کوچک و یا جوایز وفاداری برای تقویت ارتباطات در طول زمان، از بازاریابی مستقیم استفاده می کنند.

بیشتر بازاریاب ها در واکنش به هزینه های بالا و روزافزون دست یابی به بازارهای کسب و کار از طریق نیروی فروش، به سمت بازاریابی مستقیم متمایل شده اند. امروزه شرکت ها سالیانه ۱۶۱ میلیارد دلار صرف بازاریابی مستقیم می کنند، که ۳/۱۰ % تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد. فروش مستقیم دربرگیرنده ی فروش به بازار مصرفی ۵۳ %، بازاریابی صنعتی ۲۷ % و جمع آور اعانه ۲۰ % است.

زیر مجموعه های بازاریابی مستقیم:

بازاریابی کالانمایی ( Catalog Marketing )به چه معناست؟

در بازاریابی کالانمایی ممکن است شرکت ها، کالانما های مجموعه ی کالا های خود، کالانماهای خاص، کالا های مصرفی و کالانما های کالا های صنعتی را به شکل چاپی و گاه به شکل لوح فشرده، ویدیو، یا برخط ارسال دارند. شرکت جی سی پنی کالانما های کالاهای عمومی را برای مصرف کننده ها ارسال می کند، به عنوان مثال: شرکت ایکیا کالانما های مبلمان را برای مصرف کننده ها می فرستد. شرکت گرینر کالانما های کالا های صنعتی و تجهیزات اداری را برای کسب و کار ها ارسال می دارد. بسیاری از بازاریاب های مستقیم به این نتیجه رسیده اند که ترکیب کالانما های خوب می تواند شیوه ای اثربخش برای فروش باشد. کالانما ها کسب و کار عظیمی هستند، به طوری که ۷۱ % از مصرف کنند های آمریکایی از خانه های خود با استفاده از کالانما از طریق تلفن، پست و اینترنت اقدام به خرید می کنند.

بازاریابی تلفنی ( Tele Marketing )به چه معناست؟

بازاریابی تلفنی عبارت است از استفاده از تلفن و مراکز تماس به منظور جذب مشتری های احتمالی و فروش به مشتری های فعلی و ارائه ی خدمات از طریق اخذ سفارش ها و پاسخ به سوالات. شرکت ها از مراکز تماس برای بازاریابی تلفنی درونی ( دریافت مکالمه های مشتری ها) و بازاریابی تلفنی بیرونی ( تماس تلفنی با مشتری های احتمالی ) استفاده می کنند. بازاریابی تلفنی اثربخش بستگی به انتخاب بازاریاب های تلفنی مناسب، آموزش خوب آن ها و فراهم کردن تشویق های عملکردی دارد.

اگرچه بازاریابی تلفنی ابزاری مهم در بازاریابی مستقیم به شمار می رود، اما ماهیت گه گاه مداخله گرانه اش باعث شد که کمیسیون تجارت مرکزی امکاناتی را در نظر بگیرد که به موجب آن، افراد بتوانند مانع تماس دیگران شوند. در چهار سال اول، بالغ بر ۱۴۰ میلیون مصرف کننده آمریکایی با استفاده از این امکانات مانع تماس بازاریاب های تلفنی با منازل خود شدند. فقط سازمان های سیاسی، موسسه های خیریه، محققان تلفنی، یا موسسه هایی که در حال حاضر با مشتری های خود روابطی دارند، از این قاعده مستثنا هستند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

۵ نقل قول مهم از زبان فیلیپ کاتلر

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در بازاریابی نوین، به جای داشتن سبد محصولات، باید به داشتن سبد مشتریان توجه داشت.”فیلیپ کاتلر”

 کاتلر در سال ۱۹۳۱ در شهر شیکاگو در ایالات متحده آمریکا متولد شد. وی لیسانس خود را از دانشگاه دی پل، فوق لیسانس را در رشته اقتصاد از دانشگاه شیکاگو و دکتری را در همان رشته از MIT اخذ نمود و مقطع فوق دکتری را در دو رشته ریاضی از هاروارد و علم و فناوری از شیکاگو دریافت کرد. او از سال ۱۹۶۹ استاد رشته بازاریابی بین المللی دانشگاه نورث وسترن است. نام کاتلر با واژه بازاریابی عجین شده است. فیلیپ کاتلر را پدر علم بازاریابی می خوانند. انجمن مدیریت آمریکا (AMA) او را تاثیر گذارترین بازاریاب تمام دوران لقب داده است. کلیپ فوق، ۵ نقل قول مهم و کاربردی از زبان فیلیپ کاتلر می باشد.

  • آینده پیش روی ما نیست، بلکه آن اتفاق افتاده است.

یه کم با دقت بیشتری به این جمله نگاه کنیم، به نظر شما اتفاق افتادن آینده از نظر کاتلر چه معنایی میتونه داشته باشه؟ فیلیپ کاتلر آینده رو در ذهنش ساخته بود. کاتلر به هرکجا و هر جایگاهی که رسیده، نتیجه تفکرات مثبت ذهنشه… چقدر خوبه که ما هم آینده رو تو ذهنمون بسازیم و اگه به ساخته ی ذهنمون ایمان داشته باشیم و در مسیر درست براش تلاش کنیم، مطمئناً بهش می رسیم. می بینید چقدر ساده میشه از یه جمله برداشت درست کرد.

  • شرکتها بیش از حد نگران هزینه کارهایی که انجام می دهند، هستند. آنها باید نگران هزینه انجام ندادن آن باشند.

اگر بازاریابی شما درست باشد و مطابق با نیاز جامعه، محصول و خدمت ارائه دهید، پس نباید نگران هزینه های صرف شده در مسیرتان باشید. باید نگران این باشید که اگر شما در بازار سریع تر نجنبید، مسلماً رقبا جای شما را خواهند گرفت. به خاطر بسپاریم که بازار دنیای رقابت است.

  • مهمترین چیز آن است که کاری انجام شود که از نظر استرانژیکی درست باشد نه اینکه کاری انجام دهیم که سود سریع به همراه داشته باشد.

 یک استراتژی مناسب باید مطابق با نیازمندیی های سازمان در زمان مشخص تعریف بشه. اگر استراتژی درست انتخاب شود، سود خود به خود خواهد اومد.

  • همه مشتریان مهم هستند، اما بعضی از آنها از بقیه مهم ترند.

حواسمون به مشتریان وفادارمون باشه؛ بررسی ها نشون داده که هزینه جذب یک مشتری جدید بین ۵ تا ۱۱ برابر نگهداری مشتری قدیمی است. ۲% بهبود برای مشتری، مستلزم ۱۰% کاهش هزینه ­ها است. ضرر و زیان ازدست دادن یک مشتری، در حکم فرار ۱۰۰ مشتری است. رضایت مشتری پیش شرط تمام موفقیت­ های بعدی شرکت است. گوش دادن به شکایت مشتری ۹۰ درصد کار است و حل کردن آن ۷ درصد و پیگیری برای اطلاع از راضی شدن مشتری ۳۰ درصد دیگر است.

  • هدف از فروش تامین و ارضای نیاز مشتری است، هدف از بازاریابی، کشف کردن نیازهاست.

از قانون ۸۰ / ۲۰ استفاده کنیم. در هر چیزی میزان اندکی(۲۰درصد)، دارای اهمیت حیاتی و بسیاری(۸۰درصد) کم اهمیت و یا دارای اهمیت ناچیز است. ۸۰ درصد سود شرکت از ۲۰ درصد مشتریان به دست می آید. نیاز را با خواسته اشتباه نگیریم. کمبودی که توسط فرد احساس میشه، نیاز هست. راههای بر طرف کردن نیاز، خواسته است. برای اینکه در بازاریابی موفق تر باشیم باید حواسمون به کمبودها باشه.

طلوع یک خَیّر!!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تازه از مکتب خانه دانشگاه خلاص شده بودم و هوای حرف های “کاتلر” در ذهنم بی داد می کرد که تو باید چنین و چنان کنی…. در همین حال و هوا بودم که یکی از دوستان خوبم دستم را گرفت و گفت فلانی بیا تو را پیش یک مولتی میلیاردر کریم ببرم!!! گفتم خودش است؛ فرصت فقط یکبار نصیب آدم می شود. الآن وقتشه که یک Business توپی را شروع کنی و تمام آنچه را در مکتب خانه فراگرفته ای به رخ همه بکشی ….

زنگ درب خانه را زدیم…. مردی کهن سال، اما جوان دل، با صورتی خندان درست مثل عکس “آلن پیز” سایت مستر ویزیتور درب را باز کرد… بفرما زد و رفتیم تو… خانه ای قدیمی، متعلق به دوره ی قاجاریه، با یک حیاط بزرگ و درختان تنومند همچون صاحب خانه اش که در دل حرف های زیادی داشت…

صاحب خانه، مرد دست و دلبازی است که اکثر مردم محله پامنار و منطقه تیمچه بازار تهران نام او را می شناسند. “حاج علی کاظمی” یک مولتی میلیاردر داش مشتی! کسی که در اوج قدرت مالی، زندگی در پایین شهر تهران را به زندگی در برج های زعفرانیه ترجیح می دهد. او به همراه سه فرزند پسر و خانواده هایشان در این عمارت قدیمی سکنا گزیده، درست مثل فیلم پدر سالار

به خودم می گفتم، رفیق این هم جا بود ما را آوردی؛ یک خونه کلنگی با زیلوهای ساده و ۴ تا مبل مندرس قدیمی… این مولتی میلیاردر که می گفتی همین بود!!! رفیق ما از حاج علی خواست تا سفره دلش را باز کند و رمز موفقیتش را بگوید… حاج علی هم در حالی که در اوج قدرت جلوی صندلی نشسته بود(انگار کتاب زبان بدن آلن پیز را خوانده بود) شروع کرد به ایراد سخنرانی

IMG_6781

– ما که هیچی نداریم؛ هر چی هست از اوستا کریمِ(خدای بزرگ)؛ اما داستان ما اینجوری شروع شد که پدر و مادرم تابستان ها مرا می فرستادن سر کار تا سَرَم گرم شود؛ راستش علاقه زیادی به درس نداشتم و تا کلاس ۹ بیشتر نخواندم. البته کلاس ۹ زمان ما معادل فوق لیسانس شماهاست.. من متولد ۱۳۲۶ هستم… خلاصه سال ۱۳۴۲ بود که به طور رسمی وارد بازار شدم و اول رفتم بازار جعفری اونجا زیرپیراهنی می فروختم،؛ مدتی بعد رفتم تو صنف مبل سازی و بعد باز کارم را عوض کردم … در همین شرایط بود که بزرگترین پشتوانه خود را از دست دادم یعنی پدرم را …. شرایط سختر شد ازدواج هم کرده بودم. یادم هست ۲ سال در همین پامنار یک مغازه کوچک زدم اول آهن فروشی بود، بعد ایرانیت فروشی کردمش ولی کار نچرخید هر چه زدم نشد… شرایط خیلی سخت بود تا اینکه بعد از انقلاب زدم توی کار طلق و پلاستیک های سقف های کاذب که شکر خدا این کار گرفت. من هیچ ندارم و هر چه دارم از لطف خداست.

گفتم ok حاجی گرفتم…. می شه حالا رمز موفقیتت را بگویی؟؟؟

گفت والا نمی دانم! ما به این در و اون در زدیم خدا هم یه حالی داد و شدیم این!!! فقط یک چیز را می دانم من هرچی دارم از لطف مردم است. همیشه بین مردم بوده ام و هستم و خواهم بود و این را فراموش نخواهم کرد.

کلی با خودم کلنجار رفتم که یک ربطی بین این روش حاج علی و آنچه در مکتب خانه دانشگاه آموخته بودم پیدا کنم… کاش می شد “کاتلر” جان یک تُک پا می آمد تیمچه بازار تا من حاج علی را به او نشان دهم مردی که هیچ یک از  کتاب های بازاریابی او را نخوانده اما به گفته هایش عمل کرده

اگر CRM را می خواهیم رعایت کنیم؛ اگر می خواهیم فنون جذب مشتری را فرا بگیریم و اگر می خواهیم زبان بدن مشتریان خود را درک کنیم باید مدل و الگوی خود را حاج علی قرار دهیم که با تکنیک های خود قلب همه را فتح کرده… وقتی در محیط بازار با او قدم می زدیم لحظه ای نبود که کسی به نشان احترام دست بر سینه نگذارد و به او سلام نکند… از صورت های مردم می شد دید که چقدر او را دوست دارند چراکه حاج علی دست هیچ فقیری را رد نمی کند و ….(او به ما اجازه نداد که از کارهای خیرش چیزی بگوییم)…. دعای مردم بدرقه راه پر خیر و برکتش…


مصاحبه خواندنی دیگر؛ بر ساحل آرامش

ده اشتباه نابخشودنی در بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

امروزه برخلاف نظریه های بازاریابی، شیوه های اجرایی این فعالیت های حیاتی در شرایطی وخیم و پیچیده، بسیار سخت است. هر کالا یا خدمت جدید، می بایست توسط برنامه بازاریابی ای حمایت شود که سودی مناسب را نشان داده و سرمایه گذاری اولیه را از نظر مالی و زمانی پوشش دهد. سوال این است که چرا حدود ۷۵ درصد از کالاها، خدمات و کسب و کارهای جدید با شکست روبرو می شوند؟ صاحب نظران معتقدند که  بازاریابی، هدایتگر استراتژی کسب و کار است. وظیفه بازاریاب تحقیق در زمینه فرصت های جدید برای شرکت و به کارگیری دقیق بخش بندی، هدف گیری و ایجاد جایگاه برای هر محصول است تا مسیر صحیح حرکت کسب و کار جدید را مشخص سازد. بازاریابان در ادامه فعالیت های خود ترکیبی بهینه از عناصر بازاریابی را استحکام بخشیده و به کار می گیرند.

کالا یا خدمت جدید، در شرکت شکل می گیرد و بازاریابی با رسالت اصلی خود به نام فروش و تبلیغات(یعنی همان چیزی که دیگران در شرکت تصور می کنند) به حال خود رها می شود. در نتیجه، غالبا بازاریابی ها صرفا در عنصری از عناصر آمیخته بازاریابی(تبلیغات) خلاصه شده و به دیگر عناصر توجهی نمی شود.متاسفانه، مدیران عامل شرکت ها، به طوری فزاینده در مورد بازاریابی بی حوصله شده اند و این همان اشتباه بزرگی است که مرتکب می شوند. آن ها فکر می کنند با سرمایه گذاری در بخش مالی ، تولید، فناوری اطلاعات و حتی خرید، نتیجه ای مشخص خواهند گرفت اما نمی دانند هزینه ها و مخارج بازاریابی آن ها چه چیزی را عاید شرکت می کند. تمام نشانه های موجود، بر این نکته تاکید دارند که بازاریابی ، هر روز سخت تر و پرچالش تر خواهد شد.

فلیپ کاتلر پدر علم نوین بازاریابی از “ده اشتباه نابخشودنی در بازاریابی ” یاد می کند که بیشتر شرکت ها به آن بی توجه هستند؛ آنها عبارتند از:

  1. شرکت به اندازه کافی بازارگرا و مشتری مدار نیست.
  2. شرکت، مشتریان هدف را به درستی درک نمی کند.
  3. شرکت، فعالیت های رقبای خود را پیگیری و پایش نمی کند.
  4. شرکت، روابط خود با ذی نفعان را به خوبی مدیریت نمی کند.
  5. شرکت در شناسایی فرصت های جدید، عملکرد مناسبی ندارد.
  6. فرایند برنامه ریزی بازاریابی شرکت شما ناقص و ناکارا است.
  7. استراتژی تولید محصولات و ارائه خدمات شرکت، نیازمند بررسی بیشتر است.
  8. تلاش شرکت برای خلق و پرورش مارک های جدید و برقراری ارتباط با بازار ضعیف است.
  9. شرکت برای اجرای فعالیت های بازاریابی کارآمد و اثربخش، به خوبی سازماندهی نشده است.
  10. شرکت استفاده زیادی از تکنولوژی روز نکرده است.
شماره تماس جهت مشاوره!