Skip to main content
Tag

مرکانتیلیسم

نظریه برتری مطلق آدام اسمیت در بازاریابی بین الملل

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

نظریه برتری مطلق آدام اسمیت در بازاریابی بین الملل

در پست قبل با انواع نظریات تجارت بین المللی و نظریه مرکانتیلیسم (Mercantilism) آشنا شدیم، حال می خواهیم نظریه برتری مطلق(Absolutes Advantage) را شرح دهیم:

یکی از اتفاقات مهم تاریخ علم اقتصاد، کتاب آدام اسمیت(Adam Smith) با عنوان ثروت ملل در سال ۱۷۷۶ می باشد. آدام اسمیت در ابتدا از نظریه مرکانتیلیست ها انتقاد کرده و سپس به این باور رسیده بود که کشورها از نظر کارایی در تولید کالاها شرایط متفاوتی دارند. برای مثال کشور انگلستان در صنعت نساجی نسبت به سایر کشورها برتری داشته، زیرا در این زمینه از امکانات پیشرفته ای برخوردار است و همچنین کشور فرانسه به علت دارا بودن شرایط آب و هوایی مساعد در بعضی از صنایع تبدیلی از مزیت برخوردار است. او بر این باور بود که هنگامی که یک کشور در تولید یک کالا نسبت به سایر کشورها برتری و کارایی بالاتری داشته، آنگاه می تواند در عرصه تجارت به برتری مطلق دست یابد. از دیدگاه این دانشمند، یک کشور هیچ وقت نباید کالایی را در داخل تولید کند در صورتی که قادر باشد آن را ارزانتر از خارج خریداری کند. در واقع کشورها با پیشرفته شدن در تولید و تمرکز بر روی کالاهایی که از مزیت بالاتری برخوردارند، می توانند از مبادله با یکدیگر نفع برده و این نوع سیاست به سود کشورهای مبادله کننده تمام می شود.

برای مثال دو کشور ایران و هند به علت برخوردار بودن از موقعیت طبیعی و صنعتی قادر خواهند بود نخ طبیعی و مصنوعی را تولید کنند، اما کارایی آنها در تولید این دو محصول با یکدیگر متفاوت است. ایران برای تولید ۱ تن نخ طبیعی باید ۶۰ واحد و برای تولید ۱ تن نخ مصنوعی باید ۴۰ واحد از منابع اقتصادی خود را به کار گیرد، پس اگر ۲۴۰ واحد را داشته باشیم ۶ تن نخ مصنوعی و ۴ تن نخ طبیعی تولید می شود. اما هندوستان به دلیل شرایط جغرافیایی برتر نسبت به ایران در تولید نخ طبیعی متخصص تر است، زیرا اگر ۲۴۰ واحد منابع را در نظر گیریم، می توان ۶ تن نخ طبیعی و ۴ تن نخ مصنوعی را تولید کرد. بنابراین بهتر است ایران همه منابع اقتصادی خود را در تولید نخ مصنوعی و هند منابع خود را در تولید نخ طبیعی به کار گیرد و توجه به این نکته که این دو کشور می توانند بخشی از تولیدات خود را با یکدیگر مبادله کنند. پس نتیجه می گیریم که ایران در تولید نخ مصنوعی نسبت به هند برتری مطلق داشته و هند در تولید نخ طبیعی نسبت به ایران مزیت مطلق داشته است.

زمانی که با دیدگاه جهانی به این نظریه می نگریم، متوجه می شویم که تقسیم کار بین المللی و تولید تخصصی و اطاعت از دیدگاه آدام اسمیت موجب افزایش بهره وری منابع اقتصادی شده و افزایش تولید کالا موجب رفاه ملت ها می گردد. این نظریه به علت غنای تئوریک فقط در سطح منطقه ای و در اتحادیه های اقتصادی و تجاری کاربرد دارد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

نظریه مرکانتیلیسم ها(Mercantilism) در بازاریابی بین الملل

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

 در پست قبلی با انواع نظریات تجارت بین الملل آشنا شدیم، حال می خواهیم نظریه مرکانتیلیسم (Mercantilism) را شرح دهیم:

نظریه مرکانتیلیسم ها(Mercantilism) در بازاریابی بین الملل

اولین نظریه ای که در اواسط قرن هفدهم در کشور انگلستان درباره ی تجارت بین الملل مطرح شد، نظریه ی مرکانتیلیسم بود. در این نظریه ذخایر طلا و نقره به عنوان اساس و پایه ثروت ملی و یکی از دلایل تعیین کننده در ارتباط با مبادلات خارجی کشورها بودند، چون در آن سال ها طلا و نقره وسیله ای برای پرداختن به تجارت های خارجی شمرده می شدند.موضوع اصلی و اساسی نظریه ی مرکانتیلیسم این بود که هر یک از کشورها بایستی تلاش نمایند تا کالای بیشتری صدور نمایند و کالای کمتری را وارد نمایند تا نهایتا به مازاد تراز بازرگانی دست یابند.

توماس مان(Thomas Mann) یکی از دانشمندان این مکتب در سال ۱۶۳۰ معتقد بود که روش برگزیده برای افزایش ثروت و ذخایر ملی، ورود به عرصه ی تجارت خارجی است، که در این زمینه بایستی همواره تلاش نمائیم تا بیشتر صادر و کمتر وارد نمائیم و نهایتا بر ذخایر پولی خود بیفزاییم. مرکانتیلیست ها به صادرات بر واردات اهمیت بیشتری می دادند تا به عظیم بودن حجم مبادلات خارجی. آن ها همچنین با کنترل کردن واردات و بالا بردن مازاد تراز پرداخت ها در راستای دخالت دولت در اقتصاد و تجارت خارجی و با بر قراری محدودیت های وارداتی مثل: سهمیه بندی و تعرفه گمرکی موافق بودند.

دیوید هیوم(David Hume) یکی از دانشمندان مکتب کلاسیک، بر نظریه مازاد تراز تجاری تاکید داشت. به عنوان مثال: کشور انگلستان در تجارت با کشور فرانسه به مازاد تجاری دست می یافت و برموجودی طلای این کشور افزوده می شد که نتایج آن این موارد بودند:

  1. افزایش حجم پول و افزایش تقاضا
  2. گرانی کالاهای صادراتی
  3. کاهش تقاضای خارجیان

با این پیش آمدها، وضعیت مازاد تراز بازرگان نمی توانست ادامه یابد. پس نتیجه ای که بدست می آوریم، این است که مازاد تراز بازرگانی یک کشور نمی تواند یک امر دائمی محسوب شود زیرا که موجب می شود که:

  • حجم پول بالا رود
  • تقاضا افزایش یابد
  • کالاها برای خریداران خارجی گران شود
  • صادرات کاهش یابد

علیرغم نارسائی هایی که در این دیدگاه وجود داشت، این دیدگاه تاکنون ادامه داشته و افرادی که به اقتصاد کلان توجه دارند و همچنین سیاستمداران موافق با صادرات و مازاد تراز تجاری، آن را راه گزینشی مناسب برای بالا رفتن قدرت ملی دانسته اند، اما اعتبار این نظریه به تدریج با پیشرفته شدن و جهانی شدن اقتصاد کاهش یافته است.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!