Skip to main content
Tag

تولید محتوا

چه کسی را برای تولید محتوا شبکه های اجتمایی استخدام کنیم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بهترین شخص برای فعالیت در بخش شبکه های اجتماعی شرکت شما باید چگونه فردی باشد؟هر بار که به مشتریان خودمان چنین توصیه‌ای را می‌کنمبا این پاسخ روبرو می‌شوم که “اما کار ما بازاریابیِ . . .” مفهوم و منظور آن‌ها در نگاه اول منطقی به نظر می‌رسد، اینکه سفارش‌دهندگان محتوا برای تخصص این شرکت‌ها (شرکت‌های تولید محتوا) هزینه می‌کنند، پس چه دلیلی دارد که آن‌ها تعدادی از افراد آماتور را برای این کار دعوت به کار کنند؟ حقیقت امر این است که بازی محتوا در سال‌های اخیر به‌شدت تغییر کرده است و افراد حرفه‌ای در بازاریابی دیگر به نظر آماتور و بی‌سابقه هستند. به نظر ما بهتر است برای این کار از کمدین ها، خبرنگاران، تولیدکنندگان فیلم و نویسندگان استفاده شود، یعنی کسانی که تجربه فرهنگی بیشتری نسبت به بازاریابی دارند. اما چرا؟ دلیل آن را در ادامه باهم می‌خوانیم . . .

چشم‌انداز جدید رقابتی

رقبای شما دیگر رقبای شما نیستند، خصوصاً در حوزه رسانه‌های اجتماعی. اگر به خوراک خبری (اجتماعی) مخاطبین خود توجه کنید، ایده برند در برابر برند دیگر معنایی ندارد. برندها دیگر برای جلب‌توجه مخاطب به رقابت با دیگر برندها نمی‌پردازند؛ بلکه با اثرگذاران بر طرز تفکر و روند موجود رقابت می‌کنند، با دوستان و اعضای خانواده مخاطبین رقابت می‌کنند، با افراد مشهور و ستاره‌های تاثیرگزار و هر عنوان و موضوعی که به بحث و روند داغ روز تبدیل‌شده باشد. ما فرهنگ قالب رقابت می‌کنیم. اگر به مقوله تولید محتوا برای رسانه‌های اجتماعی فقط و فقط از جنبه بازاریابی نگاه کنیم، مطمئناً این جنبه و نکته اصلی را از دست می‌دهیم. تولیدکننده‌های محتوای شما باید و باید به‌طور کامل بر فرهنگ قالب تسلط داشته باشد و بهترین راه و روش برای کسب این تسلط زندگی کردن در دل آن فرهنگ است – نه‌تنها شاهد بودن و ملاحظه کردن آن از دور و شاید هم به‌نوعی مشارکت داشتن در آن. یک فرد تأثیرگذار باهوش، یک کمدین یا فیلم‌ساز به هنگام تولید محتوای جلب‌توجه کننده به‌شدت موفق‌تر از یک بازاریابی عمل می‌کند و این محتوا از دل فرهنگ عامه مردم بیرون می‌آید و این محتوایی است که به خاطر می‌ماند.

ایده‌ها از به هم متصل کردن نقطه‌ها حاصل می‌شوند

بهترین طوفان مغزی که شاهد بوده‌ام زمانی اتفاق افتاده‌اند که مردمی با تجربیات و پیشینه کاملاً متفاوت به ایده‌های یکدیگر شکل می‌دهند. یک‌بار از یک روزنامه‌نگار در رابطه با خرده‌فرهنگی شنیده بودم که یک‌بار درباره آن مطلبی را نوشته بود. در زمان طوفان فکری یک کمدین ایده‌ای را از یکی از برنامه‌ها کمدی روزمره خودش مطرح می‌کند و فیلم‌ساز پیچ‌وتابی به آن می‌دهد که در مرور فیلم‌های مختلف بر روی وب‌سایت‌هایی مثل یوتیوب در ذهنش مانده است. بجای مقایسه کردن ایده‌ها با فعالیت‌ها و کمپین‌های دیگر برندها، اعضای چنین تیمی از دل تجربیات عمیق خود از فرهنگ و چگونگی استفاده از آن در زندگی روزمره مردم و معرفی آن در رسانه‌ها، چیزی خارق‌العاده استخراج می‌کنند. بجای معرفی و روی میز آوردن ایده‌هایی که تنها بازتابی از تبلیغات موجود در رسانه‌هاست، این تیم به مفاهیمی دست پیدا می‌کنند که ترکیبی از جنبه‌ها مختلف یک فرهنگ است. به‌عبارت‌دیگر هر کس با مجموعه‌ای متنوع و مختلف از نقاط پشت میز قرار می‌گیرد، اما اگر یک اتاق بازاریاب هم در کنار هم قرار دهید تنها مجموعه‌ای مشترک و مشابه از نقاط را در کنار هم قرار می‌دهند.

درگیری و تعامل بیشتر

اینکه هر کس چه میزان علاقه نسبت به بازاریابی دارد، اصلاً اهمیتی ندارد، به‌هرحال وقتی مسئله کلام و کار خود آن‌ها باشد که برای آن می‌جنگند، به آن علاقه هم پیدا خواهند کرد. یک وبلاگ نویس باتجربه ارتباط به‌مراتب بهتر و بیشتری با روش‌های تحلیل اطلاعات و تقویت تعامل اجتماعی نسبت به شخصی که یک وبلاگ را برای یکی از مشتریان اداره می‌کرده، دارد. یعنی یک هنرمند، نویسنده یا کمدین که تمایل به مطرح‌شدن در این حوزه را دارد، برای موفقیت انگیزه بیشتری دارد، شکست‌ها را بهتر می‌پذیرد و البته از آن‌ها به‌خوبی درس می‌گیرد. شکست و موفقیت زمانی ارزش دارد که مرتبط و وابسته به حس موفقیت شخصی شما باشد، خصوصاً زمانی که انرژی و زمان برای تولید چیزی صرف کرده‌اید.

بازاریابانی با یک فشار جانبی مضاعف

البته زمان‌هایی هم هست که به‌ناچار نیاز به استخدام شخصی ارشد در تیم خود باسابقه مدیریتی یا بازاریابی دارید. در این مواقع من به دنبال استخدام آن دسته از بازاریابانی برمی‌آیم که نوعی فشار جانبی مضاعف را در این حوزه برای مدتی طولانی به دوش کشیده باشند. نه کسی که تنها از روی تفنن اقدام به گرفتن عکس‌های آماتور با دوربین موبایل خودکرده یا تنها یک یا دو مطلب را برای کسب نام در مجلات مختلف چاپ کرده است، بلکه کسی که مثلاً دریکی از شبکه‌‌های اجتماعی مثل اینستاگرام به‌عنوان یک شخصیت تأثیرگذار شناخته شود. افرادی که به‌طور منظم در تمام‌روزها و شب‌ها به یک حرفه خاص سرگرم بوده، فرهنگ زمینه‌ای که در آن مشغول هستند را به‌خوبی بشناسند و در آن زندگی کرده باشند تجربه‌های بسیاری در موفقیت و شکست شخصی داشته‌اند. این نوع استخدام به‌هیچ‌وجه ساده نیست، چراکه همواره نوعی تناسب و تعادل بین کار شخصی و علاقه فرد و کار حرفه‌ای وی برای شرکت استخدام‌کننده باید رعایت شود. چراکه بیش‌ازحد پرداختن به حوزه دیگر موجب کار بدون برنامه و شور شوق در سر کار اصلی می‌شود، و مثلاً کاری که انجام آن تنها به یک الی دو ساعت زمان نیاز دارد، ممکن است تا یک یا حتی دو روز هم کشیده شود.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

آیا بازاریابی در حال مرگ است؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سایت بازاریابی آقای بازاریاب به نقل از آلامتو :خوب، پس به هر راه و روشی که بود بالاخره موفق به کسب سمت مدیریت ارشد بازاریابی در سازمان خودتان شدید. برای خودتان بخاطر این دستاورد، تشویقی مناسب در نظر بگیرید، که واقعاً شایسته این تشویق هم هستید.

خوب؟ حالا ضمن پذیرش تبریکات من، از شما تقاضا دارم که مراتب همدردی و تسلیت من را هم پذیرا باشید، چرا که سمت شغلی شما دیگر غیر متداول و قدیمی شده و اگر برای دست یافتن به سمت مدیر ارشد روابط عمومی در کنار داشتن وظایف یک مدیر ارشد بازاریابی تلاش نکنید، مطمئنا دیر زمانی نخواهد کشید که شخص دیگری را جایگزین شما می کنند.

برای قبول حرف من نیاز به گواه و مدرک دارید؟ به عنوان نمونه می توانید به موقعیت و سهم بازار محصولات اپل در کشور های مختلف اشاره بکنیم. با کوچکترین بررسی و مقایسه ای بین محصولات مختلف این شرکت شامل گوشی تلفن آن که تحت عنوان آیفون شناخته می شود و چند نمونه از محصولات جدید آن در بازار که یکی پس از دیگری به بازار معرفی می شوند اما بر خلاف گوشی های آیفون از سهم بازار آنچنانی برخوردار نمی شوند، می توانید به ارزش و جایگاه بازاریابی و روابط عمومی در فروش یک محصول و کسب سهم بازار بالاتر پی ببرید. اگر بطور دقیق تر بخواهم به این موضوع اشاره کنم باید به میزان وفاداری ۸۷% مشتریان به این گوشی های تلفن اشاره کنم. مشتریانی که از این محصول شرکت اپل استفاده می کنند، بطور غریضی قبل از اینکه گوشی آیفون قبلی که در حال استفاده از آن هستند از رنگ و رو بیفتد، به محض مطلع شدن از عرضه مدل جدیدی از گوشی نسبت به ثبت پیش سفارش خود اقدام می کنند. این سطح از وفاداری به شدت بالا در بین گروه اول از این مصرف کننده گان موجب ایجاد اعتماد به نفس در دیگران شده و در نهایت منجر به فروش بیشتر این محصول می شود – که به عبارتی می توان می گفت ۷۴.۵ میلیون دستگاه از این گوشی ها تنها در طی سه ماه گذشته به فروش رفته است، در عین حالیکه شاید بتوان گفت در سطح شبکه های تلویزیونی و سایت های اینترنتی مختلف هیچ نشانی از تبلیغات این محصول را نمی بینید.

البته باید توجه داشت که هر شرکتی اپل نیست و هر محصولی هم گوشی آیفون و این ایده هم که “اجازه دهید هر محصولی خود معرف خودش باشد هم برای محصول هر شرکتی کارایی ندارد”، اما بطور خلاصه می توان گفت که راه چاره در دنیای امروزی برای هر برندی “تلاش برای عدم تاکید بر شیوه های بازاریابی سنتی و در عوض تمرکز بر موضوع وفاداری است”.

برای اغلب مردم، کلمه “بازاریابی” فقط و فقط یک معنا دارد و آن هم یک تمرکز تک وجهی بر موضوع فروش محصولات به هر شکل و قیمتی است. اما این رویکرد در دنیایی که شبکه های اجتماعی بلندگویی پر قدرت در اختیار مصرف کننده گان قرار داده است که از لحاظ قدرت با قدرت آن بلندگویی که پیش از این در اختیار بازاریابان بود برابری می کند، دیگر کارساز نیست.

در عوض، در این دوره موضوع وفاداری مطرح شده است که نیازمند انتقال ارزش هایی از برند است که مردم خواهان آشنایی با آن هستند. امروزه مصرف کننده گان از انتخاب های بسیار زیادی برخودار هستند و بیش از هر زمانی برند هایی را انتخاب می کند که بتوانند در مورد آن ارزش یا اعتقادی شخصی را به دیگران انتقال دهند. پس راه چاره برای انتقال ارزش های عمومی تولید محتوایی اختصاصی و هدفمند برای گروه مشتریان هدف است که نه تنها برند را معرفی کند، بلکه معرفی از مصرف کننده هم باشد.

به عنوان یکی نمونه کوچک ایرانی از این مورد هم می توان به مجموعه رستوران های پدر خوب اشاره که در ابتدا با هدف ارزش آفرینی برای مشتری و با پشتوانه فکری – – “اگر راضی نیستم دخترم از غذای رستورانم بخورد، نباید راضی باشم که بچه های مردم هم از این غذا بخورند” – – ایده فست فود بدون روغن را ارائه کرد و با وجود اینکه مدت زمان زیادی از تاسیس آن نمی گذشت موفق به داشتن ۲۵ شعبه در سالهای اول تحت نظارت بالا بر روند کیفیت و ارائه خدمات و همچنین در نظر داشتن تمامی زیرساخت های لازم نمود که همگی می تواند به دلیل ارزش نهادن به مشتری باشد. البته به نظر می رسد که این مجموعه رستورانی در سالهای اخیر با سرعت سالهای اولیه رشد نکرده و از برنامه خودش که قرار بود در طی ۵ سال ۱۱۰ شعبه در سراسر کشور داشته باشد، عقب افتاده است؛ چرا که در حال حاضر طبق اطلاعات منتشر شده بر روی سایت رسمی این مجموعه تنها ۳۳ شعبه در سراسر کشور را تحت مدیریت خودش دارد.

زمانی که یک مشتری به یک برند وفادار می شود، همواره برای خرید های بعدی خودش هم به آن مراجعه می کند، چرا که در مراجعه به فروشگاه های برند احساسی ناشی از متفاوت بودن نسبت به دیگران در خودش می بیند. اصولا مردم در پی یک تعامل مالی همواره در پی کسب مطلوبیت هستند، اما نکته بالاتر و با ارزش تر از این مطلوبیت احساسی ناشی از معنا است. ایجاد وفاداری در مشتری کاری بس سخت تر از بازاریابی و فروش به وی است و نه تنها نیاز به ارزش گذاشتن به مشتری را می طلبد، بلکه نیازمند دوست داشتن وی و داشتن تعاملی دو سویه با وی می باشد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

اشتباه مشترک تمام برندها در بازاریابی محتوا

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

همه‌ی بازاریابان می‌دانند استراتژی محتوا تا چه اندازه در موفقیت بازاریابی نقش دارد. حتی می‌توان گفت تفاوت میان شناخته شدن و نشدن برند به محتوا بستگی دارد. به همین دلیل ۸۶ درصد بازاریابان B2C (تجارت بین کسب‌وکار و مصرف کننده) و ۹۱ درصد بازاریابان B2B (تجارت بین دو کسب‌وکار) از محتوا برای درگیر کردن مخاطبان استفاده می‌کنند. با وجود اینکه بازاریابی محتوا به شکلی گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما یک مشکل مشترک میان تمام مصرف‌کنندگان آن وجود دارد. مشکل این است که کسب‌وکارها به طور دائم محتوا تولید نمی‌کنند. اغلب زمانی سراغ تولید محتوا می‌روند که بخواهند برای کمپین یا رویداد خاصی تبلیغ کنند. البته استفاده از محتوا در چنین مواردی درست است اما اگر مستمر باشد ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کرده و نتایج بهتری دارد.

محتوا، استراتژی نیست که با یک یا دو بار استفاده جواب دهد. بسیاری از بازاریابان برای ماندگاری نام برند از محتوا استفاده می‌کنند. این افراد باید بدانند رمز موفقیت در تولید محتوای پیوسته است.

چرا پیوستگی در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟

یکی از ویژگی‌های محتوای ارزشمند این است که طبق آخرین اخبار نوشته شده و به روز باشد. محتوای قدیمی هیچ ارزشی ندارد و هیچ مخاطبی را جذب نمی‌کند. شناسایی نیاز، تولید محتوای با ارزش برای رفع آن و اشتراک‌گذاری دروب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی از مراحل بازاریابی محتوا هستند. از آنجایی که هر روز موضوعات جدیدی نیاز به رسیدگی دارند درنتیجه تولید محتوا نیز باید پیوسته باشد. بازاریابان مانند موسیقیدانان هستند. شخصی که آهنگ پرطرفداری را می‌سازد نامش سر زبان‌ها می‌افتد و تا مدت‌ها با همان یک آهنگ شناخته می‌شود. اما هنرمندی که به طور دائم قطعات موسیقی زیبا درست می‌کند به مرور زمان معروف‌تر می‌شود و طرفداران سبک خودش را جذب می‌کند. تأثیر محتوای پیوسته نیز برای برندها به همین صورت است.

چگونه استراتژی تولید محتوای پیوسته داشته باشیم؟

هیچ برندی دوست ندارد نامش تنها یک بار سر زبان‌ها بیفتد. تولید محتوای ارزشمند در زمینه‌ی کاری مورد نظر یعنی به مخاطبان خود اهمیت می‌دهید. سه روش زیر به پیاده‌سازی استراتژی تولید محتوای پیوسته کمک می‌کنند.

 صدای خود را پیدا کنید

یکی از ویژگی‌های خوب محتوا این است که هر برندی می‌تواند در مورد هر موضوعی مقاله بنویسد. تنها موضوعی که اهمیت دارد این است که سبک نوشتن مقاله باید در تمام محتوا یکسان باشد. مهم نیست مطب در مورد آخرین اخبار صنعت نوشته شده است یا در مورد انرژی سبز صحبت می‌کند. مخاطب از روی سبک مقاله باید متوجه شود محتوا توسط چه برندی نوشته شده است.

مخاطبان و سبکی که محتوا را بر اساس آن تولید می‌کنید، صدای شما هستند. زمانی که از شیوه‌ی همیشگی فاصله می‌گیرید و با سبکی متفاوت محتوا تولید می‌کنید، مخاطب متوجه این موضوع می‌شود و از برند فاصله می‌گیرد. لحن مطالبی که می‌نویسید طنز است یا جدی؟ آیا ترجیح می‌دهید مخاطبان خودشان راه حلی برای رفع مشکل ارائه دهند یا شما چند راه حل ارائه می‌دهید؟ پیش از هر چیزی نحوه‌ی نوشتن و نحوه‌ی شنیدن مخاطبان را مشخص کرده و سپس از این اطلاعات برای بازاریابی بهتر محتوا استفاده کنید.

 برنامه‌ریزی و اندازه‌گیری کنید

یک برند هر تعداد محتوا که بخواهد تولید کرده و با هر سرعتی که بخواهد منتشر می‌کند. اما حجم و سرعت تنها عوامل مهم و تأثیرگذار نیستند. زمان‌بندی کمک می‌کند محتوا در بهترین شرایط زمانی در اختیار کارمندان هدف قرار بگیرد. برای این منظور یک تقویم ویرایشی محتوا تهیه کنید. ایده‌ها، کمپین‌ها و پروژه‌های جدید را در آن یادداشت کنید. سپس بر اساس نیاز و در زمان مناسب از آن‌ها استفاده کنید.

محتوا و ابزارهایی که برای ارزیابی آن استفاده می‌شود باید در جهت رسیدن به هدف اصلی برند باشد. جذب مخاطب، افزایش مشتری، کسب رتبه‌ی بهتر در موتورهای جستجو نمونه‌هایی از اهداف بازاریابی محتوا هستند. تعیین هدف مشخص به حفظ یکپارچگی محتوا و تولید پیوسته‌ی آن کمک کرده و روند ارزیابی را تسهیل می‌کند.

 درخواست از دیگران برای تولید محتوای بیشتر

مطمئنا یک نفر به تنهایی دانش کافی برای تولید محتوای کل شرکت را ندارد و این کار باید به صورت گروهی انجام شود. از افراد متخصصی که ایده‌های خوبی دارند کمک بگیرید و بخواهید در مورد موضوعات روز مطلب بنویسند. رهبران و افراد با تجربه، بیشتر از دیگران موضوعات مهم صنعت را می‌شناسند. از این اطلاعات برای تولید محتوا در مورد موضوعات مهم استفاده کرده و مخاطبان بیشتری را جذب کنید. کمک گرفتن از افراد با تجربه کیفیت و پیوستگی محتوای تولید شده را بالا می‌برد.

برندهای مختلف به استراتژی‌های مختلفی برای بازاریابی محتوا احتیاج دارند. استراتژی که برای یک برند جواب داده است تضمین اجرایی برای سایر برندها ندارد. هر برندی باید با توجه به هدفی که تعیین کرده است نسبت به چگونگی و سبک تولید محتوا تصمیم بگیرد و با کمک اعضای تیم و استفاده از تقویم تولید محتوا اقدام به پیاده‌سازی استراتژی خود کند.

منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

رقیب مداری پیش نیازِ مشاوره ی بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

رقیب مداری پیش نیازِ مشاوره ی بازاریابی

مشاوره ی بازاریابی می تواند در دنیای امروز تجارت در ظاهر بسیار عادی تلقی شود و یا می توان گفت که امروزه بیشتر شرکت های تجاری و بازرگانی از اشخاص مشاور در امر بازاریابی کمک می گیرند اما، مشاوره ی بازاریابی نیز دارای پیش نیاز هایی است که می توان با توجه به آن موفق تر از بقیه ی رقبا بود.

در مشاوره ی بازاریابی رقیب مدار باشید!

اولین پیش نیاز ضروری برای یک مشاوره ی بازاریابی توجه به خصوصیت رقیب مداری یک مشاور است، این به این معناست که یک مشاور چه میزان به رقیب ها و نقطه ی ضعف آن ها توجه می کند. برای این که بتوانید یک مشاوره ی بازاریابی خوبی را ارایه کنید ابتدا باید بدانید رقیب های تجاری شما چه نقطه ضعفی دارند و به همان نقطه ضعف ها حمله کنید. شرکت پپسی کولا یکی از شرکت های معتبر در زمینه ی نوشیدنی در سطح جهان است این شرکت طعم نوشابه های خود را آن چنان لذیذ کرد تا توانست بر کوکاکولا غلبه کند و یا برگر کینگ در زمینه غذا های سریع فعالیت می کند این شرکت هم توانست با کباب کردن غذا به جای سرخ کردن، گوی رقابت را از رقیب های خود برباید. شرکت ساوین نیز با طراحی دستگاه های فتوکپی کوچک توانست زیراکس پیشی بگیرد.

این مثال ها نشان می دهد، که بخشی از فعالیت های مشاوره ی بازاریابی باید به بررسی رقیب های تجاری اختصاص یابد. بنابر این یکی از پیش نیاز های لازم در تجارت، داشتن طرح جامعِ رقابت است. این طرح را در هر شرکتی مشاور بازاریابی آن شرکت باید ارایه کند تا بتواند با توجه به آن مدیران شرکت را با نقطه ضعف های رقیب آشنا کند. داشتن طرح جامع رقابت در مشاوره ی بازاریابی کمک خواهد کرد که شرکت رقیب مدار شود و از نقطه ضعف های رقیب به عنوان نقطه ی قوت خود استفاده کند همچنین این طرح می تواند در بررسی دقیق بازار و تهیه جامعه ی آماری نیز کمک قابل توجه ایی به بهبود مشاوره ی بازاریابی نماید و یک شرکت تجاری را از رقیب هایش قدرتمند تر و موفق تر کند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!