Skip to main content
Tag

بازاریابی حسی

مزایای بازاریابی حسی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

 بازاریابی حسی یک رویکرد شگفتی‌آور برای حضور شخصیت یک برند در زندگی روزمره است. به طور مثال اگر می‌خواهید برای یک نوشابه انرژی‌زا با مشتریان هدف تیپ ورزشی یا افراد پرانرژی به فعالیت بازاریابی حسی بپردازید، آن‌گاه تجربه تعاملی باید مبتنی بر همین ویژگی‌های پرانرژی بودن، فعال بودن و فعالیت تعاملی جوشش و حبابی، نظیر نوعی بازی پریدن بر روی تور آکروبات که با نشانه‌های برند مورد نظر تزئین شده، طراحی شود. این محصول به عنوان بخشی از تجربه‌ای که از طریق امتحان کردن آن حاصل می‌شود، در اذهان مشتریان متمایز خواهد شد و تصویر برند از طریق تناسب رنگ، منظره و احساس کردن مجموعه‌ای حسی ایجاد می‌شود.

باوجود این، تعامل واقعی از طریق شخصیت برند است که الهام‌بخش خواهد بود؛ بنابراین وقتی یک مصرف‌کننده با برند درگیر می‌شود، وی با مجموعه‌ای از ادراکات در مورد ارزش‌های به یادماندنی آن برند، تنها گذاشته شده و به طور خودکار این محصول را با آن شخصیت (برند) در ادراک خود وابسته و مرتبط خواهد کرد. اگر چنین تجربه‌ای به نحوی اثربخش هدف‌گذاری شده و مشتری هدف را پوشش دهد، آنگاه خواهد توانست با هدف‌های الهام‌بخش و سبک زندگی مصرف‌کننده (پرانرژی و فعال بودن) به عنوان یک ارتباط عینی و واقعی متصل شده و ارتباط برقرار کند و به تقویت ارتباط بین برند و خریدار منجر شود. این تجربه زنده برند که مبتنی بر یک بازی تعاملی است، می‌تواند از طریق تمامی کانال‌های ارتباطی بازاریابی نظیر بازی‌ها و تبلیغات دیجیتالی نیز به اجرا درآید. بازاریابی حسی همچنین موجب حمایت و طرفداری از برند می‌شود.

این روش باعث تبلیغات دهان به دهان از طریق توصیه‌های فردی می‌شود که حاصل احساس مصرف‌کنندگان در اثر ارزش افزوده تجربه برند بوده و از طریق یک تعامل مناسب با آنها مرتبط شده است. نتایج صریح این روش، تقویت ارتباط با برند، افزایش سطح وفاداری مشتری و در نتیجه یک رویکرد استراتژیک بلندمدت به دستیابی و حفظ سهم بازار است. گاهی اوقات محصول ویژگی‌ها و مزایای جدیدی را که فقط با تجربه کردن برای مصرف‌کننده قابل درک است، به نمایش درمی‌آورد و به همین علت هم کمپین‌های بازاریابی حسی غالبا تلاش می‌کنند تا بازدیدکنندگان را به تجربه محصول تشویق کنند.

وقتی رستورانی را برای صرف غذا انتخاب می‌کنید، این تصمیم در بیشتر موارد نتیجه یک توصیه شخصی یا توصیه دهان به دهان است. توصیه دهان به دهان موجب افزایش فروش به نحوی اثربخش‌تر از تبلیغات می‌شود و بازاریابی حسی بهتر از یک رویکرد سنتی به بازاریابی می‌تواند مشوق توصیه‌های دهان به دهان باشد. زمانی که با یک ایده بزرگ برای یک کمپین حسی مواجه هستید، برای اینکه بیشترین نتایج و ارزش را حاصل کنید، باید شخصیت برند و ارزش‌های برند را به همراه الهام‌ها و سبک زندگی مشتریان هدف در مرکز این فعالیت قرار دهید.

منظور این نیست که ویژگی‌ها و مزایای محصول اهمیت ندارند؛ در واقع تجربه‌های زنده برند، وقتی به صورت چهره به چهره و رودررو به اجرا درمی‌آید، به ایجاد یک سکوی ایده‌آل برای نمایش ویژگی‌ها و مزایای آن محصول منجر می‌شود؛ زیرا محصول در زندگی واقعی مصرف‌کننده به تجربه درمی‌آید.

یک کمپین بازاریابی حسی با آوردن شخصیت برند به صحنه زندگی، مبین پیام‌های پیچیده و دقیقی می‌شود که رویکردهای سنتی به راحتی قادر به انجام آن نیستند.

این روش خصوصا از نظر ارتباط برقرار کردن با شخصیت و ارزش برندهای پیچیده، دارای اهمیت است. با این روش می‌توان با سبک زندگی مورد علاقه مشتری نیز ارتباط برقرار کرد.

یک برند خدمات مالی با یک شخصیت بشاش و سرحال را تصور کنید. تبلیغات آن نشان‌دهنده کارکنانی است که همگی خندان و فعال هستند. در چنین موردی، هنگام ایجاد ایده‌های حسی، تفکر حسی باید شادی و حرکتی را به زندگی بیاورد و عینیت ببخشد، نه انتظار، هراس یا عصبی بودن را که به طور سنتی با صنعت خدمات مالی همراه است.

تجربه‌ها، شخصیت برند را به زندگی می‌آورند و این کار را از طریق ایجاد شرایطی انجام می‌دهند که طی آن مصرف‌کنندگان با شرکت در تجربه‌هایی دوطرفه و تعاملی به طور خودکار آن ارزش‌های حسی را با محصول و برند آن وابسته و مرتبط می‌کنند. با انجام چنین کاری، مزایای مهمی کسب و حاصل می‌شود که یکی از آنها ایجاد تمایزی روشن و واضح است.

برخی محصولات هستند که باید در یک بخش اشباع شده به رقابت بپردازند؛ یعنی در بخشی که تمایز از طریق ویژگی‌های محصول کار سختی است. با ایجاد یک تجربه برند که یک ارتباط حسی با مصرف‌کنندگان هدف برقرار می‌کند، یعنی مصرف‌کنندگانی که احتمال وفاداری آنها به برند بیشتر است، شرکت می‌تواند سهم بازار خود را تثبیت کرده و از اتکا بر فعالیت‌های چاشنی فروش خودداری کند. به عنوان مثال، در بخش آرایشی، محصولات زیادی وجود دارد که بر شخصیت برند تمرکز می‌کند، یعنی بر ارزش‌هایی نظیر جذابیت، تازگی یا زرق و برق. برخی محصولات آرایشی هستند که شخصیت برند پیچیده‌تری دارند.

در این بخش یک برند وجود دارد که ارزش آن با مفهوم اسرار و رموز زیبایی، سال‌ها است که طی نسل‌ها سینه به سینه منتقل می‌شود. ممکن است بیان و اظهار چنین شخصیتی از طریق مثلا بیلبوردهای سنتی یا تبلیغات چاپی، کار سختی باشد. بازاریابی حسی می‌تواند سکوی مناسبی برای حضور شخصیت این برند در زندگی مصرف‌‌کنندگان از طریق یک کمپین حسی یکپارچه، شامل تجربه زنده برند باشد.

مصرف‌کنندگانی که در تجربه زنده برند شرکت می‌کنند، اسرار و رموز زیبایی را یادداشت می‌کنند؛ رموزی که از نسل‌های قبل به آنها رسیده است. آنگاه آنها را در یک جعبه قرار می‌دهند تا در مسابقه‌ای که به وسیله کارشناسان جهانی قضاوت می‌شود شرکت کرده و برنده شوند.

فارغ از اینکه این تلاش و فعالیت چیست، واقعیت مهم این است که اسرار زیبایی در مرکز این تجربه قرار دارد و برای مصرف‌کنندگان، تعامل از طریق ارائه ارزش بیشتر و نیز «تجربه برند- ارتباط» بدون درک درجه‌ای از واقعیت اسرار زیبایی به عنوان بخش اصلی آنچه این محصول ارائه می‌دهد، تقریبا غیرممکن است. حتی اگر مصرف‌کنندگان در مورد آن به عنوان یک شخصیت برند هم فکر نکنند، باز هم به صورت نیمه‌خودآگاه یا ناخودآگاه این مفهوم را درک خواهند کرد. به همین ترتیب، زمان دیگری که با این محصول مواجه شدند، به طور خودکار با شخصیت این برند یعنی «اسرار زیبایی که می‌توان از نیاکان آموخت» ارتباط برقرار می‌کنند.

منبع: دنیای اقتصاد

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده 

بازاریابی حسی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی حسی

شرکت ها با خلق تجربه مثبت مرتبط با برند برای مشتریانشان، تلاش می کنند وفاداری مشتریان را به برند شان افزایش دهند. بنابراین ضرورت دارد که شرکت ها برای ایجاد تجربه مثبت، از بازاریابی چندحسی استفاده کنند و ارتباط حسی قوی با مشتریانشان برقرار کنند. تجربه برند مفهومی نوین در مدیریت بازاریابی است که در دهه اخیر پژوهشگران به اهمیت آن پی برده اند.

بررسی نتایج پژوهش های مختلف نشان داد که بازاریابی حسی بر رضایت، اعتماد و وفاداری مشتریان تأثیرگذار است. به صاحبان برندها توصیه می شود برای افزایش وفاداری مشتریانشان محیطی لذت بخش با استفاده از تکنیک های حسی مانند پخش موسیقی، بوی خوش، لمس محصولات و غیره، ایجاد کنند به طوری که حواس پنج گانه مشتریان را تحریک و محصولاتی با ویژگی های حسی (رنگ های مناسب،طرح، بو و …) تولید کنند.

یکی از رویکرد های جدیدی که در حیطه بازاریابی ظهور کرده است و بسیاری از برندهای معروف جهانی از آن برای فروش کالاها، جذب و حفظ مشتریان خود استفاده می کنند، بازاریابی حسی(تجربی) است. بازاریابی حسی برای اولین بار توسط اشمیت مورد استفاده قرار گرفت. وی بازاریابی را به شیوه ای جدید و متفاوت از شکل سنتی اش، قاعده بندی کرد. اشمیت معتقد بود این روش می تواند از طریق تجربه احساسی مرتبط با برند، بین شرکت و مصرف کننده ارتباط دائمی برقرار کند. بازاریابی حسی نسبت به سایر ابزارهای ارتباطات و ترویج (تبلیغات، روابط عمومی، فروش حضوری، چاشنی های فروش و بازاریابی یک طرفه)، ابزاری مهم و نسبتاً جدید محسوب می شود.

یکی از اهداف و اصول مهم بازاریابی حسی، برقرار کردن ارتباط با مصرف کنندگان و بخشهای مختلف کسب و کار و توجه نمودن به پایداری رضایت مشتریان (پس از خرید کالا) است. بازاریابی حسی بر استفاده از حواس پنج گانه انسان (بینایی ، شنوایی ،بویایی ، چشایی و لامسه) در حوزه بازاریابی تأکید دارد، اما بازاریابی سنتی دو بعدی است و در این رویکرد فقط بر استفاده از حس های بینایی و شنوایی تأکید می شود آن هم نه به شکل کاملاً ژرف. علاوه بر حواس بینایی و شنوایی سایر حواس (بویایی، چشایی، لامسه) نیز تأثیرات و کارکردهای فزاینده ای در روح و روان و قلب مشتریان خواهند داشت.

امروزه مصرف کنندگان در مقابل پذیرش آگهی های تبلیغاتی از خود مقاومت زیادی نشان می دهند و برای رهایی از تبلیغات انبوهی که وجود دارد از فناوری های خاصی برای پالایش کردن آن ها استفاده می کنند. همچنین این تبلیغات ماندگاری زیادی ندارند و به اندازه کافی برای مشتریان جذاب نیستند چون بیشتر بر کیفت و قیمت تمرکز دارند. بازاریاب ها برای غلبه بر این مشکلات می توانند از تکنیک های بازاریابی حسی بهره جویند.

صنایع زیادی در تجارتشان از آمیخته بازاریابی حسی استفاده می کنند. به عنوان مثال هتل آپسکیل برای جذب و حفظ مشتریانش از حس بویایی استفاده می کند. همچنین بعضی سازمان ها برای ارتباط برقرار کردن با برندشان از ملودی یا موسیقی خاصی استفاده می کنند که این ملودی به یادآوری برند در ذهن مشتری کمک می کند. یکی از پژوهشگرانی که در حوزه پژوهش های بازاریابی حسی بسیار فعال است و به پدر بازاریابی حسی معروف است مارتین لیندستروم است. این پژوهشگر اذعان کرد که در آینده نزدیک روند برندسازی از رویکرد دو حسی، به سمت رویکرد چندحسی حرکت خواهد کرد. همانا برندها برای جذب و حفظ مشتریانشان از تمام حواس در کنار شیوه های دیگر بازاریابی استفاده خواهند کرد و در این راه از پیشنهاد فروش کلی جامع نگر نیز بهره خواهند جست.

شرکت های ورزشی و غیر ورزشی مثل نایک، آدیداس، اپل و مرسدس بنز که در حیطه بازاریابی درسطح جهان موفق هستند از رویکرد بازاریابی حسی برای تأثیرگذاری بر رفتار خرید مشتریانشان استفاده می کنند. اکثر برندهایی که در تولید، بسته بندی محصولات و محیط فروشگاه های خود از رویکرد بازاریابی حسی استفاده کرده اند، دارای مشتریان وفادارتر هستند و مشتریان آن ها از تجربه خرید خریدشان راضی و خشنودند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی حسی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یک مشاور و نویسنده ی دانمارکی کتابی درباره بازاریابی عصبی نوشته است و در بخش بازاریابی حسی این کتاب توضیح می دهد که چگونه حواس پنجگانه را در عملیات بازاریابی درگیر کنیم. با اینکه در اکثر تبلیغات از صدا و تصویر استفاده می شود، مردم علاوه بر آن می توانند به بوها، چیزهایی که لمس می کنند مانند جعبه محصول و مزه ها نیز واکنش نشان دهند. در این مطلب دو کاراکتر صدا و بو را که ثابت شده نقش بسزایی در عملیات بازاریابی ایفا می کند را به چالش کشیده ام….

  • صدا

صدا از قدرت تداعی و تاثیرگذاری بالایی برخوردار است. آیا تا به حال توجه کرده‌اید که لحظات حساس و تعیین‌کننده در فیلم‌های سینمایی همیشه با صدایی اثرگذار همراه است. کافی است آخرین فیلمی که مشاهده کرده‌اید را یکبار دیگر نگاه کنید و آزمایش کنید که اگر در لحظه حساس فیلم، صدا را قطع کنید اثرگذاری آن چقدر تغییر می‌کند. شرکت کیلاگ صدای خوردن کرنفلکس را به نام خود ثبت کرده است. در نتیجه محصول این کارخانه یک رابطه قوی‌تری از طریق تصویر، صدا و حس لامسه با مشتری خود ایجاد کرده است. شرکت دیملر کرایسلر نیز یک واحد مجزا برای تحقیق صدای باز و بسته شدن خودرو تاسیس کرده است. شرکت اینتل نیز لحن آگهی، خود را همانند نشان تجاری‌اش به یادماندنی ساخته است. اما با وجود این موفقیت تنها ۴ درصد از ۵۰۰ شرکت پر درآمد جهان از صوت در نام تجاری خود استفاده می‌کنند. شرکت نوکیا در سال‌های گذشته با صدای زنگ خاص خودش بازاریابی انجام داد. با اینکه اکنون نوکیا پیشتازی بازار را از دست داده ولی هنوز با شنیدن زنگ خاص گوشی نوکیا بلافاصله به یاد نوکیا می‌افتیم. اگر آن زنگ را بشنویم ناخودآگاه فرض می‌کنیم گوشی شخص نوکیا است با اینکه می‌توان همین زنگ را در گوشی‌های دیگر نیز استفاده کرد. نوکیا به طور همزمان از همین زنگ در تمامی تبلیغات تلویزیونی خود استفاده می‌کرد.

در ایران هم شرکت ایرانسل کار مشابهی انجام داده و دقیقا از یک ملودی خاص در تمام تبلیغاتش استفاده می‌کند. اگر فقط آن ملودی پخش شود خیلی‌ها به یاد این برند می‌افتند، بدون اینکه تبلیغ را ببینند. پخش موسیقی، حتی گذاشتن یک موسیقی لذت بخش در محیطی که افراد برای خرید مراجعه می‌کنند می‌تواند باعث شود احتمال تصمیم‌گیری خرید بالاتر برود. تحقیقی در ژورنال تحقیقات علمی اروپا نشان داده است که موسیقی با صدای بلند باعث می‌شود مردم در فروشگاه سریع‌تر حرکت کنند، اما موسیقی ملایم‌تر و آرام‌تر زمان حضور در فروشگاه را افزایش می‌دهد. موسیقی پاپ با ریتم آرام باعث می‌شود تمایل به خریدهای ناگهانی بیشتر شود و تاثیر این ریتم حتی ممکن است به اندازه‌ای روی حالت روحی شما تاثیر بگذارد که به تغییر انتخاب‌های خرید منجر شود.

  • بوی خوش بازاریابی

شاید تا به حال فکر نکرده باشیم که حس بویایی در رفتار خرید مشتری چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد. ۷۵ درصد احساسات ما به بویی که حس می‌کنیم بستگی دارد. اگر صاحب فروشگاه هستید شاید بویی که از فروشگاه شما به مشام می‌رسد به اندازه دکوراسیون فروشگاه در خریدها تاثیرگذار باشد. قدرت بویایی ده هزار بار موثر‌تر از چشایی است، با این حال کمتر از ۳ درصد شرکت‌های موفق دنیا از این حس در تبلیغات و برندسازی خود استفاده می‌کنند. بو یکی از مهم‌ترین مواردی است که می‌تواند بخشی از حافظه را فعال کند. در یک نظرسنجی که در سال ۱۹۳۵ انجام شد ۸۰ درصد آقایان و ۹۰ درصد خانم‌ها با استشمام بوی یک عطر خاص به یاد خاطره‌ای شفاف و واضح از سال‌های دور می‌افتند. یک رایحه خوب می‌تواند جزوی از هویت کارمان باشد. اگر همیشه از یک اسانس خاص استفاده کنیم، پس از مدتی مشتریان با استشمام آن بوی خاص به یاد کار ما می‌افتند. تحقیقات زیادی در مورد بوی قهوه انجام شده که نشان می‌دهد باعث فعال‌تر شدن حافظه کوتاه مدت می‌شود و همچنین احساس خوب و لذت‌بخشی در شخص ایجاد می‌کند. اگر قرار است مذاکره مهمی انجام دهید سرو قهوه باعث می‌شود مطالب گفته شده در ذهن طرف مقابل بهتر ثبت شود. در انتها به ذکر مثالی دیگر از بازاریابی حسی بحث را تمام می کنیم…. تصور کنید در حال عبور از خیابانی شلوغ و در فکر و خیالات غرق هستید؛ ناگهان بوی دمبه به همراه دود جیگر به مشامتان می رسد و ناخود آگاه شما را به سمت مغازه می کشاند؛ جیگرکی از بازاریابی حسی هیچ نمی داند ولی خوب می داند با انداختن تکه ای دمبه بروی زغال و براه انداختن دودی زیاد می تواند مشتریان را به سمت مغازه خود جلب کند…..


شماره تماس جهت مشاوره!