Skip to main content
Tag

استراتژی های بازاریابی

حقایقی تلخ در مورد بازاریابی شبکه های اجتماعی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی یکی از بهترین و مؤثرترین استراتژی های تبلیغات است، اما مانند هر کار دیگری به صرف زمان و تلاش مداوم احتیاج دارد.تأثیر شبکه های اجتماعی در رونق کسب وکار بر هیچ کس پوشیده نیست و این روزها همه برندها قصد دارند از این طریق درآمد خود را افزایش دهند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بازاریابی شبکه های اجتماعی در چند سال گذشته حدود ۱۰۰، ۲۰۰ یا حتی هزار درصد تخمین زده شده است و امروزه به عنوان یکی از بهترین استراتژی های بازاریابی شناخته می شود. هزینه این مدل بازاریابی پایین است و هر کسب وکاری می تواند از امکانات آن استفاده کند. از آنجایی که رقابت در این مدل بازاریابی زیاد شده، بهتر است پیش از ورود با حقایق تلخ آن آشنا شد.

همه بازاریابان نرخ بازگشت سرمایه خوبی ندارند

امروزه ۷۷ درصد بازاریابان از حداقل یکی از کانال های شبکه های اجتماعی برای بازاریابی کسب وکار خود استفاده می کنند اما تنها ۴۸ درصد آن ها نرخ بازگشت سرمایه خوبی در کمپین های بازاریابی تجربه می کنند. دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد که در ادامه بیشتر به توضیح آن ها می پردازیم.

۱- موفقیت در این مدل بازاریابی نیازمند زمان و تلاش فراوان است

فعالیت در شبکه های اجتماعی به این صورت نیست که بلافاصله بعد از ورود تغییر چشم گیری در کسب وکار را احساس کنید. داشتن حضوری موفق و مؤثر نیازمند صرف زمان و تلاش فراوان است. برای رسیدن به این مرحله، برند باید درک خوبی از بازار هدف داشته باشد، به طور دائم محتوای مرتبط به اشتراک بگذارد، با کاربران درگیر شود و به سؤال ها یا نظراتشان پاسخ دهد. گاهی اوقات بیش از یک سال طول می کشد تا برند نتیجه ی سرمایه گذاری خود را در شبکه های اجتماعی مشاهده کند. هر کسب وکاری در ابتدای کار خود اشتباهات زیادی دارد و از این رو فرآیند جذب فالوئر کندتر انجام می شود؛ درنتیجه ممکن است بعد از یک ماه تلاش و عدم مشاهده ی نتیجه ی مورد نظر تلاش را کنار بگذارد.

۲- تعریف بازگشت سرمایه همیشه به یک معنا نیست

شاید بارها از کارآفرینان مختلف شنیده باشید که حدود ۵۰۰ درصد ROI دارند. این رقم واقعا تحسین برانگیز است اما چگونه به دست می آید؟ آیا این رقم بر اساس تعداد بازدیدهای هدایت شده از شبکه های اجتماعی محاسبه شده است؟ آیا بر اساس افزایش فروش مستقیم از این شبکه ها اندازه گیری شده است؟ آیا در محاسبه ی این رقم هزینه هایی مانند حقوق کارمند تمام وقتی که کمپین را راه اندازی کرده نیز اعمال شده است؟ در بسیاری از موارد نرخ بازگشت سرمایه گزارشی است که خود را به طور کامل توضیح می دهد؛ بنابراین مقایسه ی آن با نرخ بازگشت سرمایه ی دیگران آسان نیست.

۳- نرخ بازگشت سرمایه شبکه های اجتماعی به سایر کانال ها وابسته است

در بسیاری از موارد قدرت کمپین شبکه های اجتماعی به قدرت تلاش برند در سایر کانال ها وابسته است. به عنوان مثال تصور کنید دو شرکت دارید که در زمینه ی یکسانی فعالیت می کنند. شرکت A و شرکت B. شرکت A کمپین شبکه ی اجتماعی برگزار کرده است و هفته ای ۱۰۰ دلار برای بازاریابی آن خرج می کند. شرکت B نیز هفته ای ۱۰۰ دلار برای بازاریابی به روش سنتی و جذب مشتری هزینه می کند. بعد از گذشت چند ماه شرکت A پیشرفت خوبی داشته و میزان درآمد آن از شبکه های اجتماعی، مساوی با هزینه ی آن روی شبکه های اجتماعی گزارش شده است. شرکت B نیز پیشرفت خوبی در جذب مشتری داشته و در حال ورود به شبکه های اجتماعی است. در آخر ماه هر دو شرکت هزار فالوئر در شبکه های اجتماعی جذب کرده اند. تا این مرحله شرکت A بیش از هزار دلار روی این موضوع سرمایه گذاری کرده است؛ اما شرکت B تنها ۱۰۰ دلار خرج کرده و با این حال هر دو شرکت نتیجه ی یکسانی از پست های خود در شبکه های اجتماعی می گیرند. این مثال تفاوت میان هزینه های لازم برای جذب مشتری از طریق روش های جدید و هزینه برای مشتری های فعلی برند را به خوبی نشان می دهد.

۴- رسیدن به نرخ بازگشت سرمایه مثبت نیازمند تلاش است

این روزها رسیدن به نرخ بازگشت سرمایه از طریق شبکه های اجتماعی نسبت به چند سال گذشته بسیار سخت تر شده است، زیرا نرخ طبیعی جذب فالوئر از طریق پلت فرم شبکه های اجتماعی بسیار کاهش یافته است. اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی عمدا میزان دیده شدن شرکت ها یا سازمان هایی که رایگان تبلیغ می کنند کاهش داده اند تا شرکت هایی که برای حضور پررنگ تر در شبکه های اجتماعی بیشتر هزینه می کنند به خوبی دیده شوند. درنتیجه در آینده ی نزدیک شاید لازم باشد تمام برندها برای بالا بردن شانس خود در شبکه های اجتماعی هزینه کنند. تبلیغات پولی مطمئنا نرخ بازگشت سرمایه را افزایش می دهند؛ اما از طرفی هزینه های بیشتری نسبت به استراتژی های طبیعی خواهند داشت.

۵- برخی صنایع عملکرد بهتری در شبکه های اجتماعی دارند

شاید درست نباشد بگوییم برخی صنایع عملکرد موفق تری در شبکه های اجتماعی دارند؛ زیرا هر کسب و کاری با استفاده ی صحیح می تواند نرخ بازگشت سرمایه ی خود را از این طریق افزایش دهد. با این حال برخی صنایع کارشان بسیار راحت تر است. کسب وکارهایی که محتوای تصویری و متنی جالبی تولید می کنند معمولا بیشتر از سایرین مورد توجه قرار می گیرند. درنتیجه سایر کسب وکارها باید تلاش بیشتری برای تولید محتوای جذاب داشته باشند.

۶- رشد انفجاری نیاز به کمی شانس دارد

گاهی اوقات تولید یک مدل محتوای جالب، تأثیر فوق العاده زیادی روی رشد شبکه های اجتماعی می گذارد. اما تولید محتوای جالب و پرطرفدار نیازمند عوامل مختلفی است. دانش، خلاقیت و حتی مقداری شانس دست به دست هم می دهند و یک محتوای جنجالی تولید می کنند. ممکن است یک محتوا ۱۰ برابر بیشتر از محتوای مشابه خود دیده شود فقط به این دلیل که در زمان مناسب تری و توسط مخاطبان بهتری دیده شده است.

دانستن این حقایق به معنای بی فایده بودن کمپین شبکه های اجتماعی نیست. شبکه های اجتماعی هنوز به عنوان یکی از بهترین و کم هزینه ترین استراتژی های بازاریابی هستند. اما موفقیت در این زمینه نیازمند واقع بینی است؛ یعنی پیش از اجرای آن باید تمام زوایا و پتانسیل استراتژی خود را بررسی کرده باشید. نتیجه گرفتن از شبکه های اجتماعی نیازمند زمان است. سریع ناامید نشوید و به تولید محتوای مرتبط و درگیر شدن با مخاطبان ادامه دهید.

منبع: خبر فارسی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

آیا تضمینی برای استراتژی های بازاریابی بلندمدت وجود دارد؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

آیا می توان با مجموعه ای از راهکارها، طرح ها و زمان بندی ها، کارایی و بهره وری تلاش های بازاریابی شرکت را برای همیشه حفظ کنیم؟

برای اغلب مدیران ارشد بازاریابی، فکر کردن به آینده استرس زا است. شرایط بازار به سرعت تغییر می کند و رشد تکنولوژی شتاب زیادتری به خود می گیرد. یک رقیب قدرتمند، یک روند جدید یا یک تکنولوژی نوظهور ممکن است کسب وکار شما را برای همیشه از صحنه خارج کند، یا لااقل آسیب هایی جدی به شما وارد کند.

اینجا است که مفهوم «تضمین آینده» مطرح می شود. سؤال این است که آیا می توان با استفاده از مجموعه ای از استراتژی ها، رویکردها و تغییرات، بازاریابی تضمین شده ای داشته باشید که کمتر در معرض تهدیدات آتی قرار بگیرد؟ ازآنجاکه آینده کاملاً غیرقابل پیش بینی است، آیا اصولاً ضمانتی وجود دارد؟

انواع تهدیدات

بیایید مصونیت آتی را با مرور انواع مسائلی که رویکردهای فعلی بازاریابی ما را تهدیدی می کنند، موردبررسی قرار دهیم:

۱- رقابت

رقابت مستقیم همیشه یک تهدید جدی محسوب می شود. اگر یک بازاریاب زیرک، با ارزیابی مدل کسب وکار شما متوجه شود که می تواند رویکرد مؤثرتری در پیش بگیرد (مثل قیمت گذاری پایین تر یا کانال های توزیع بهتر)، آن ها می توانند به سرعت بخش عظیمی از سهم بازار شما را از آن خود کنند.

۲- تکنولوژی مصرف کننده

تکنولوژی جدیدی که در دست مشتریان شما قرار می گیرد، ممکن است کانال انتخابی شما را منسوخ کند. به همه ی صنایعی فکر کنید که با ظهور اینترنت، به پایان راه خود رسیدند: آژانس های مسافرتی، دانشنامه ها، کتاب فروشی ها و به زودی تلویزیون های کابلی. یا تصور کنید اگر کمپین deletefacebook# به رشد خود ادامه دهد تا جایی که این پلتفرم را از صحنه خارج کند، اگر شما پیش ازاین ۸۰ درصد تلاش های بازاریابی خود را روی فیس بوک متمرکز کرده باشید، چه اتفاقی رخ می دهد؟

۳- تکنولوژی تجاری

این فقط تکنولوژی مصرف کنندگان نیست که تهدیدی برای شما محسوب می شود. اگر یک رقیب (یا صنایع مختلف) از تکنولوژی تولید یا توزیع بهتری بهره مند شوند، می توانند کارایی و جذابیت برند شما را کاهش دهند. در این صورت استراتژی های قدیمی بازاریابی شما جوابگوی بازار نیست.

۴- تغییر ترجیحات مصرف کننده

می دانیم که علت شکست ۴۲ درصد از شرکت ها، عدم نیاز بازار به محصولات عرضه شده ی آن ها است. ولی داستان همیشه این طور شروع نمی شود. اگر مصرف کنندگان ناگهان احساس کنند که تمایل و علاقه ای به محصولات شما ندارند، حتی بهترین کمپین بازاریابی هم نمی تواند مشکل را حل کند.

بهترین استراتژی هایی که به آینده ی بازاریابی امنیت می بخشند

بدیهی است که ما می خواهیم شرکتمان را در برابر این تهدیدها محافظت کنیم. اما بهترین راهی که پیش رو داریم چیست؟

۱- از تکنولوژی هایی استفاده کنید که می توانید با آن ها رشد کنید

در مرحله ی اول، زمانی که می خواهید زیرساخت های فناوری شرکت را بسازید یا استراتژی خاصی را برای بازاریابی انتخاب کنید، با اطمینان گزینه ای را انتخاب کنید که به مدت طولانی با شما خواهد بود و می توانید آن را در طول زمان ارتقا دهید. به سختی می توان پیش بینی کرد که استراتژی ها و محصولات تکنولوژی تا چه مدت دوام خواهند داشت و چه زمانی از بین می روند. اما اگر روی محصولاتی متمرکز شوید که احتمال رشد بالایی دارند و به راحتی قابل اصلاح و ارتقا هستند، شانس زیادتری برای حفظ آن خواهید داشت.

۲- خودتان را به هیچ استراتژی خاصی وابسته نکنید

در هیچ یک از بخش های کسب وکار، به استراتژی های ثابت وابسته نشوید. اصلاً مشخص نیست پروسه ای که امروز به شما خوب جواب می دهد، فردا هم کارایی داشته باشد. بنابراین همیشه برای تغییرات ملموس و جدی آماده باشید. تجربه ی تای کیزل از شرکت OnDeck مثال خوبی در این زمینه است. او برای شرکتی کار می کرد که مدیرعاملش در طول یک سال مجبور شد پنج بار برنامه های اصلی تولید را تغییر دهد. نوسانات مداوم هدف گذاری شرکت، باعث سردرگمی مشتریان و کارمندان شده بود و درنهایت آن ها نتوانستند به سود پیش بینی شده ی خود دست پیدا کنند.

۳- روی تقویت برند متمرکز شوید

به جای اینکه روی برنامه های انفرادی متمرکز شوید، ارتباطات برند خود را گسترش دهید و تقویت کنید. اگر مصرف کنندگان با برند شما احساس نزدیکی کنند، برای مدتی طولانی کنار شما خواهند ماند، حتی اگر شرکت رقیب پیشنهاد بهتری به آن ها ارائه کند یا کمپین مدرن تری برگزار کند.

۴- سلسله مراتب بازاریابی را منعطف نگه دارید

در داخل سازمان، تلاش کنید سلسله مراتب انعطاف پذیری داشته باشید و حتی اگر ممکن است، این طبقه بندی ها را کنار بگذارید. سلسله مراتب سازمانی سخت و راکد، مانع از نوآوری های بازاریابی می شود. این سیستم صرفاً مسئولیت زیادی را به رهبران تحمیل و فرایند تصمیم گیری و تغییرات تیم را سخت می کند. اگر می خواهید همیشه واکنش هوشمندانه ای به تغییرات داشته باشید، به حرکت سریع همه ی اعضا و ایده های همه ی سطوح سازمان نیاز دارید.

۵- از تنوع ایده ها استقبال کنید

تنوع، مزیت بسیار مهمی برای کسب وکار به شمار می رود. تحقیقات نشان می دهد شرکت هایی که از تنوع قومی و نژادی زیادتری بین کارمندانشان برخوردارند، به نتایجی ۳۵ درصد بالاتر از سطح متوسط دست پیدا می کنند. این آمار برای تنوع جنسیتی به ۱۵ درصد می رسد. این تنوع، در جلسات کاری شما به گفتمان های مفیدتر و ایده های خلاقانه تر منجر می شود و حل مشکلات بازاریابی را تسریع می کند. از طرف دیگر حضور کارمندان مختلف، کسب وکار شما را از هم اندیشی های کورکورانه، که تهدیدی جدی برای پتانسیل های شرکت است، محافظت می کند.

۶- تجربه ی کاربری را به جای پیشنهاد محصول در اولویت قرار دهید

محصولات را می توان به راحتی تکرار، یا جایگزین کرد. اما تجربیات، منحصربه فرد هستند. اطمینان حاصل کنید که کمپین های بازاریابی شما، روی تجربه ی مشترک مشتری و برند متمرکز است، نه فقط تبلیغات محصولات و خدمات.

۷- از کانال های مختلف بازاریابی استفاده کنید

اگر هم زمان از کانال های بازاریابی متعددی استفاده کنید (نظیر SEO، تبلیغات PPC، رسانه های اجتماعی)، ثبات و تضمین زیادتری به کسب وکار خود می دهید. به این ترتیب اگر یکی از استراتژی های شما با مشکل مواجه شود، زمان زیادتری برای اصلاح آن در اختیاردارید و در بلندمدت هم می توانید روی گزینه های جایگزین زیادتری کار کنید.

سؤال ما این بود که آیا می توان ضمانتی برای کمپین های بازاریابی آینده پیدا کرد؟ با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن آینده و تهدیدات مختلفی که در مقابل استراتژی شما قرار دارند، پاسخ این سؤال منفی است. اما همان طور که دیدیم تاکتیک های مختلفی وجود دارند که فضای زیادتری پیش روی شما قرار می دهند و کمک می کنند تا حدودی از استراتژی خود محافظت کنید. هرزمانی که شرایط و دورنمای بازار تغییر کرد، از روش های فوق استفاده کنید. ممکن است این راهکارها چشم انداز بازاریابی شما را از سقوط نجات دهد.

منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تحلیل رقابت در فرآیند بازاریابی…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شاید تا به امروز واژه ی تحلیل رقابت را شنیده باشید اما، معنای جامع و کاملی از آن را نیافته باشید و یا به درستی متوجه این مفهوم نشده باشید. تحلیل رقابت در فرآیند بازاریابی شکل می گیرد و آشنا شدن با آن یکی از عوامل مهم برای یک بازاریاب موفق است.

تحلیل رقابت در بازاریابی و مدیریت استراتژیک در حقیقت یک بازیابی از ضعف و دوام رقابت ها و همچنین پتانسیل های کنونی می باشد این نوع تحلیل زمینه استراتژیک تدافعی و تهاجمی خوبی را برای شناسایی فرصت ها و رفتار های موجود فراهم می کند. با یک ائتلاف مناسب از منابع مربوطه با توجه به تحلیل رقابتی در یک چار چوب با حمایت و فرمولاسیون کافی و موثر، اجرا، نظارت و تهیه می توان به نتیجه ی مطلوبی دست یافت.

تحلیل رقابت در فرآیند بازاریابی…

تحلیل رقابتی برای یک بازاریاب لازم و ضروری و از موارد استراتژیک مهم می باشد. این که بیشتر شرکت ها از این مدل تحلیل سیستماتیک پیروی می کنند منطقی می باشد در عوض بیشتر بخش ها گاهی مواقع از روند تیمی پیروی می کند که به آن توان ادراک بی قاعده می گویند، که در آن گمان ها و درک ها و اخذ اطلاعات رو به رقابت است و هر مدیری به طور ادامه دار آن را دریافت می کند. در نتیجه جست و جوی محیطی و منطقی در بسیاری از مقاطعِ کور رقابتی با مشکل هایی مواجه می شوند که دلیل آن هم عدم وجود تحلیل رقابتی قدرتمند می باشد.

تحلیل رقابتی ایجاد یک نظم رقابتی و یک تکنیک مفید و رایج می باشد و گام های پیش رو در این جهت عبارتند از:

  • صنعت خود را شرح دهید. (هدف و نوع صنعت)
  • تضمین (نام تجاری) برند به این معنا که شناسایی کنید رقبای شما چه کسانی هستند.
  • مشتریان شما چه کسانی هستند و چه انتظارهایی دارند.
  • عوامل موفقیت کلیدی را در صنعت خود شناسایی کنید.
  • عوامل موفقیت کلیدی خود را با توجه به امتیازشان طبقه بندی کنید. (مجموع تمام امتیاز ها باید به یک نتیجه ختم شود.)
  • هرکدام از رقبا را با توجه به هر کدام از عوامل  طبقه بندی کنید.

مواردی که در بالا ذکر شد بخش هایی از یک تحلیل رقابتی را ایجاد می کنند که می تواند برای موفقیت یک بازاریاب مفید باشد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

محیط کلان و اتخاذ استراتژی های بازاریابی…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در جلسه های قبل در رابطه با عناصر کلیدی در تدوین استراتژی های بازاریابی صحبت شد.

در این جلسه قصد داریم در مورد ایجاد آگاهی استراتژیک و اهمیت ان مطالبی را بیان کنیم ، « محیط کلان و اتخاذ استراتژی های بازاریابی » .

فرض کنید شما مدیر بازاریابی یک شرکت بزرگ هستید و به دنبال معرفی یک محصول مهم و جدید. حال چگونه به مشتریان اطلاع رسانی می کنید؟ مدیران بازاریابی ابتدا با برنامه های تبلیغاتی کار را شروع نموده و مشتریان را آگاه می کنند(ایجاد اگاهی)، سپس فرآیند فروش را بررسی نموده تا سهم بازار شرکت را مشخص کنند و این که کنترل و ارزیابی می کنند که آیا مشتریان وفادار مانده و یا تبلیغ های شفاهی و دهانی داشته اند یا خیر؟ و به طور مداوم ارزیابی و کنترل انجام می شود تا بتوانند محصول جدید را در بازار جا بیاندازند. حال تصور کنید که شما مدیر عامل یک شرکت بزرگ هستید و در صدد هستید که استراتژی جدید و مهمی را در سازمان خود تدوین و اجرا کنید. فرآیند انجام این امر چگونه است؟ در این بخش به توضیحی پیرامون این فرآیند خواهیم پرداخت.

در ابتدای امر باید محیط سازمانی را شناسایی نمود. این محیط می تواند در داخل یا خارج از سازمان باشد. در این جلسه به معرفی محیط کلان می پردازیم.

محیط کلان و اتخاذ استراتژی های بازاریابی…

محیط کلان :  محیطی است که به طور غیر مستقیم بر تصمیم های بلندمدت سازمان اثر می گذارد.

عوامل موثر در محیط کلان و اتخاذ استراتژی های بازاریابی عبارتند از:

  • عوامل اقتصادی: عواملی نظیر روند تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره، عرضه پول، نرخ تورم،  درصد بیکاری، کنترل قیمت/دستمزد، توزیع درآمد بین طبقه های اجتماعی، صادرات سرمایه و نیروی کار در کشور، روند بازار بورس، نوسان قیمت و…

 

  • عوامل تکنولوژیکی: شامل میزان بودجه تخصصی جهت تحقیق و توسعه، حمایت از مالکیت معنوی، انتقال تکنولوژی و سرعت تغییر در تکنولوژی، میزان استفاده از کامپیوتر در صنایع و…

 

  • عوامل سیاسی_قانونی: شامل قوانین مالیاتی، مقررات تجارت خارجی، قوانین استخدام و ارتقای شغلی، بازار های کار، نفت و ارز، قوانین ضد تراست، میزان یارانه های دولت و…

 

  • عوامل اجتماعی_فرهنگی: بررسی ها نشان می دهد که گروه سنی بالای ۵۰ سال در اغلب کشور ها من جمله ایران رو به افزایش است. لذا اگر مدیر استراتژیک و بازاریابی نیم نگاهی به آینده داشته باشد می تواند فرصت های بسیاری را در عرضه محصول ها و خدمات به این گروه سنی پیدا کند. این عوامل شامل تغییر در سبک زندگی، نگرش در مورد کیفیت محصول و ارائه خدمات، نحوه مصرف انرژی، سطح رفاه عمومی، درآمد سرانه و عادات خرید و… است.

 

  • عوامل جهانی: برخلاف تصور برخی افراد که معتقدند جهانی شدن می تواند موجب مشکل های فراوان برای شرکت ها شود، تحقیق ها نشان می دهد که فرصت های بسیار در این امر نهفته است که اگر مدیر بازاریابی یک شرکت، کمی دقت استراتژیک داشته باشد می تواند از آن در راستای منافع شرکت استفاده کند. این عوامل عبارتند از: نرخ های تبدیل ارز، تجارت جهانی، ظهور قدرت های جدید اقتصادی ماننند هند و چین، توافق نامه های تجاری بین بلوک های منطقه ای مانند نفتا و…

 

  • عوامل جمعیت شناختی: ویژگی های سنی جمعیت یک عامل تعیین کننده در محیط عمومی و کلان سازمان ها است. مثلا در سال ۲۰۰۲، ۱۴ درصد از کارکنان آمریکایی در سن ۵۵ سال و بالاتر بودند در حالی که در سال ۲۰۱۲ این نسبت به ۲۵ درصد افزایش یافته است. بنابراین مدیران باید توجه ویژه ای به فرآیند استخدام نیروی انسانی  نموده و روش های جدیدی را به کار گیرند. به طور کلی این عوامل شامل شرایط سنی، سطوح طبقه ایی و درآمدی، توزیع جغرافیای جمعیت، جنسیت و… می شود.

تحقیق ها نشان می دهد بین این عناصر ارتباط وجود دارد ،مثلا؛ قانون دولت در زمینه واردات دارو یک نکته مثبت برای داروخانه است اما، همین امر می تواند برای شرکت های دارویی یک نکته منفی باشد. 

منابع : 

  • رسولی، رضا؛ صالحی، علی(۱۳۹۲)، مدیریت استراتژیک پیشرفته، دانشگاه پیام نور.
  • فروزنده، لطف الله؛ امینی، محمدتقی؛ خباز باویل، صمد(۱۳۹۲)، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک با رویکرد تدوین استراتژی، دانشگاه پیام نور.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

انواع استراتژی های بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

 مهمترین چیز در دنیا این نیست که ما تا کجا آمده‌ایم، بلکه این است که ما در چه جهتی حرکت می‌کنیم. “اولیور وندل هلمز

یک کسب و کار می تواند از طریق بازاریابی کالاهای فعلی یا جدید در بازارهای فعلی یا جدید رشد پیدا کند. مدیریت باید نسبت به فرصت های بازاریابی، دریچه های استراتژیک یا مزیت های متمایز بالقوه آگاهی داشته باشد. ماتریس فرصت های استراتژیک ابزاری مفید برای شناسایی گزینه های مختلف است.

  • نفوذ در بازار

مؤسسه ای که استراتژی نفوذ در بازار را دنبال می کند، تلاش می کند سهم خود را در بازار فعلی افزایش دهد. برای مثال، چنانچه(مک دونالدز) تلاش کند مشتریانی را که دربازار فعلی آن از رستوران های دیگر افزایش می یابند، با تبلیغات گسترده، اعطای تخفیف ها و استفاده از ابزارپیشبرد فروش به سمت خود جذب کند، ازاستراتژی نفوذ در بازار استفاده کرده است.

  • توسعه بازار

توسعه بازار شامل جذب مشتریان جدید به سمت کالاهای فعلی است. درشکل ایده آل، یافتن استفاده های جدید برای کالاهای قدیمی انگیزه ای می شود که ضمن جذب مشتریان جدید، فروش بیشتری به مشتریان فعلی انجام شود. برای مثال،(مک دونالدز)رستوران هایی را در روسیه، چین و ایتالیا افتتاح کرده و با اشتیاق فراوان درحال توسعه فعالیت های خود به سوی اروپای شرقی است. درمناطق فاقد سودآوری، تأکید روز افزون بر آموزش مستمر و گسترش دانش مدیران ازطریق دانشکده ها و دانشگاه ها، به عنوان یک استراتژی برای توسعه بازار به کارگرفته می شود.

  • توسعه کالا

استراتژی توسعه کالا شامل ایجاد کالاهای جدید برای بازارهای فعلی است. دراوایل دهه۱۹۹۰بحث(غذای سالم)مطرح بود و باعث شد شرک کان آگرا انواع غذاهای یخ زده سالم را پخش کند که چربی، کلسترول و نمک کمتری داشت. شرکت( کرافت فودز) نیزسس مایونز بدون کلسترول و شرکت جنرال میلزو کلاگ نیز غذاهای کم چرب و کم نمک را به بازار عرضه کردند. مدیرانی که از این استراتژی تبعیت می کنند، می توانند بر دانش گسترده خود درباره مخاطبین مورد نظر، تکیه کنند. آنها معمولاً احساس خوبی نسبت به سلیقه مشتریان دارند و به کالاهایی که نمی توانند نیازهای مشتریان را برآورده سازند، علاقه ای ندارند. به علاوه، مدیران می توانند به کانال های توزیع موجود تکیه کنند.

  • تنوع بخشی

تنوع بخشی یک استراتژی است که تلاش می کند از طریق معرفی کالاهای جدید در بازارهای جدید، فروش را افزایش دهد. برای مثال، زمانی که سونی شرکت(کلمبیاپیکچرز) رابه دست آورد، از تنوع بخشی استفاده کرد؛ گرچه عکس های متحرک به عنوان کالای جدیدی دربازار به شمارنمی رفت ولی برای سونی، کالای جدید محسوب می شد. کوکاکولا نیز تجهیزات پالایش و ترکیب کننده اجزای آب را تولید و بازاریابی می کند که البته این کار برای یک شرکت تولید کننده نوشابه، چالش سنگینی است. زمانی که یک مؤسسه می خواهد وارد بازارهای نا آشنا شود، استفاده از استراتژی تنوع بخشی یا ریسک زیادی توأم خواهد بود. درعین حال، ورود یک مؤسسه به بازارهایی که رقابت قابل ملاحظه ای در آن وجود ندارد، می تواند منابع زیادی را به دنبال داشته باشد.

 

شماره تماس جهت مشاوره!