Skip to main content
Tag

احترام به مشتری

یک فرهنگ مشتری محور ایجاد کنیم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه مطالب گفته شده در پست قبلی اینبار قصد آن را داریم که به تشریح درس اول Six Lessons in CEM بپردازیم:

  • درس اول: CREATE A CUSTOMER-CENTRIC CULTURE

برخی از شیوه های موثر مدیریت تجربه مشتری CEM به کمک ایجاد یک فرهنگ سازمانی که به طور بسیار دقیق(Laser-Focused) متمرکز بر مدیریت تجربه مشتری می باشند، قدم نخست را بر می دارند. “جای تعجب نیست که لزوما موثرترین راه، رایج ترین و بهترین آن نخواهد بود” میزان موثر بودن راه کارهای اجرا شده، در حال اجرا و پیش بینی شده(آینده) را می توان با معیار های زیر سنجید:

  • همسو بودن پاداش شرکت به معیارهای تجربه مشتری
  • برقراری ارتباط اهمیت تجربه مشتری به همه ذینفعان
  • توسعه استراتژی تجربه مشتری به منظور همسو کردن آن با استراتژی شرکت
  • به اشتراک گذاشتن معیارهای تجربه مشتری با تمام کارکنان
  • پاسخ به بازخورد تک تک مشتریان
  • آموزش کارکنان جدید و موجود در مهارت های تجربه مشتری

یکی از بزرگترین فرصت ها ساختار پاداش دهی است. تنها یک چهارم شرکت ها، اتصال ساختارهای رسمی پاداش به عملکرد تجربه مشتری را باور دارند. با مدیریت تجربه مشتری(CEM) شما به آنچه تشویق کرده اید می رسید. “در شرکت های پیشرو نتیجه کار با معیار رضایت و تجربه مشتری اندازه گیری می شود” در فرهنگ مشتری محور، تجربه مشتری(EM) خود یک اولویت استراتژیک است و بستن غرامت به معیارهای تجربه مشتری باعث می شود  که تمرکز بر مشتری و نتایج آن از مدیریت ارشد تا سطوح پایین در اذهان حک شود. در واقع پاداش کارکنان و مدیران اجرایی بر اساس نتایج تجربه مشتری بنا شده است. در یک شرکت پیشرو با مدیریت دارایی های رسمی و سازمانی، تیم های فروش نیاز به یک رویکرد ساخت یافته تر و به فرآیندهای تجربه مشتری با قابلیت های شناخته شده درون سازمانی نیاز دارند، اما به جای راه اندازی یک فروشگاه تجربه مشتری در فروش، CEM را به عنوان یک گروه جدید در مدیریت کسب و کار در استراتژی شرکت قرار می دهند با هدف زیر:

“کمک به استفاده بهتر از ابتکارات تجربه مشتری در سفارش ها برای تولید و ادامه همکاری با مشتری با دیدی بی طرفانه “


به مشتری خود تعظیم کنیم!!!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

غالبا انسان ها همیشه در مقابل مافوق خود تعظیم مى کنند.

همچنین اغلب، القاب خاصى براى مافوق ها به کار مى رود؛ مثل ارباب، عالیجناب و سرور. جایگاه مقامات عالى نیز ویژه و مخصوص است، مثلاً در جلسات شرکت، مدیر همیشه در محلى خاص و بهتر از کارکنان مى نشیند، پدر در خانواده جایگاه و مقام و منزلت برترى نسبت به فرزندان دارد و مربى باشگاه ورزشى، موقع سخنرانى براى اعضاى تیم، جایگاه ویژه خود را دارد. در مقابل افراد مافوق، افرادى وجود دارند که انسان خودش را نسبت به آن ها بالاتر و برتر مى بیند و گاه بر اثر تکبر و خود برتر بینی به دیده تحقیر به آن ها مى نگرد. مطالبى که بیان کردیم، مى تواند مقدمه اى در زمینه رابطه بازاریاب با مخاطب باشد.

فرض کنید شما به عنوان بازرایاب یا ویزیتور براى معرفى یک کالا یا خدمت به شرکت یا سازمانى رفته اید و مدیر سازمان را  قانع مى کنید کالاى شما را براى سازمان خود خریداری نماید. اما سازمان مذکور بعد از دریافت کالا متوجه مى شود محصول یا کالاى دریافت شده نه تنها ویژگى هاى ذکر شده را ندارد، بلکه ایراداتى نیز دارد. بنابراین، برای پس دادن یا تعویض آن به شما مراجعه می کند  اگر شما کالا را پس نگیرید یا در مقابل اعتراض مشترى جواب قانع کننده اى به او ندهید مشترى را بیشتر عصبانى مى کنید. در حالى که اگر هنگامى که ناراحتى مشترى را مى بینید، به سرعت از پشت میز بلند شوید، به سمت وى بیایید، با خوش رویى و در حالى که خود را به صورت تعظیم در مقابل مشترى خم مى کنید، با او دست داده  و براى رفع مشکل بکوشید، به احتمال زیاد مشترى خشمگین را آرام کرده و حتی می توانید شرایط را به سمتی پیش ببرید که وی را برای خرید محصولات جدیدتان آماده کنید.

همه ی این اما و اگر ها بستگی به خود ما دارد که می خواهیم به دیگران چگونه نگاه کنیم، آیا می توانیم مانند مدیر عامل شرکت TOYOTA فقط به خاطر یک اشتباه کوچک در تعداد محدودی از تولیدات شرکتمان، در یک برنامه رسمی از تمامی حضار عذر خواهی کرده و به آنها تعظیم کنیم و به اشتباه مجموعه خود اعتراف کنیم یا به جای آن، بخواهیم با غرور و تکبر، زیر بار اشتباهات خود نرویم و به دنبال یک راه فرار برای توجیه اعمال خود باشیم. پس صرف نظر از اینکه به مشتری خود تعظیم بکنیم یا نه، باید به این اعتقاد داشته باشیم که در برابر اشتباهات خود قدرت پذیرش اشتباه را داشته و به مخاطب خود احترام بگذاریم. یکی از تکنیک های احترام همین تعظیم کردن ظاهری یا کلامی در برابر مشتری است. 

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چرخه تعامل با مشتری

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در این بخش می خواهیم چرخه تعامل با مشتری را مورد بررسی قرار دهیم.

چهار عنصر تعامل با مشتری عبارتند از :

  1. دریافت
  2. درک مشتری
  3. کمک کردن به مشتری
  4. نگه داری یا حفظ مشتری

مرحله اول:دریافت

هر مشتری اغلب در اولین لحظات تماس یا دیدار با یک شرکت یا فروشنده : از خدماتی که دریافت کرده خوشحال و راضی است و یا به علت عدم دریافت آنچه انتظار داشته ناخورسند و ناراضی است.این برداشت زودهنگام مشتری از فروشنده، به نحوه پذیرفتن وی یا همان مرحله دریافت  بستگی دارد .  بنابراین شما به عنوان یک فروشنده باید دو کار انجام دهید:

  1. برای هر احتمال(برخورد با هر مشتری)آماده باشید.
  2. به مشتری خوش آمد بگویید و برداشت اول خوبی را رقم بزنید.

 

مرحله دوم: درک کردن 

هنگامی که از مشتری استقبال شد، مرحله بعدی این است که وارد فرآیند درک و ماهیت پرس و جو از او شوید. با سوال هایی که از طرف مقابل می پرسید باید بتوانید نیازها و انتظارات شان را به صورت دقیق شناسایی نمایید. این مرحله شامل سه فرایند سوال کردن، گوش کردن و بازگو کردن آنچه مشتری گفته است، می باشد.

 

مرحله سوم: کمک کردن 

سومین مرحله چرخه، کمک کردن است.کمک کردن می تواند توضیح دادن چیزی به طور ساده یا ارائه مقداری اطلاعات در رابطه با نیاز یا خواسته یک مشتری باشد بطوری که اطلاعات وی در آن زمینه بیشتر و بهتر شده و بتواند به نحو بهتری تصمیم گیریی نماید.

 

مرحله چهارم: حفظ کردن

بعد از اینکه به مشتریان کمک کردید، باید سطح رضایت آن ها را بررسی کنید، از وقتی که صرف کرده اند و سفارشات و نیز معاملاتی که انجام داده اند تشکر کنید و به موضوعات مرتبط دیگری که دوست دارند بپردازید، همچنین در مورد محصولات دیگر به آن ها اطلاعات بدهید و از آن ها بپرسید که کار دیگری نیست که بخواهند برای آن ها انجام دهید؟

انجام این کارها باعث می شود که مشتری خود را حفظ کرده و مجددا آنها را ملاقات نمایید.

فصل پنجم کتاب مدیریت ارتباط با مشتری/ مترجم: رویا اقبال

شماره تماس جهت مشاوره!