Skip to main content
Tag

مشتری

بررسی فرآیند بازاریابی با تحلیل خط محصول

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

فرآیند بازاریابی به معنای یک فرآیند مدیریتی و اجتماعی است که در آن تلاش می شود افراد یک سازمان در کنار هم محصول های خود را به مشتریان هدف بفروشند. هر فرآیند بازاریابی معمولا از چندین بخش و زیر شاخه تشکیل شده است یکی از بخش های مهم در فرآیند بازاریابی توجه به خط محصول است. خط محصول در هر فرآیند بازاریابی مطرح است، در متون بازاریابی گفته می شود که  ایجاد خط محصول یعنی عرضه محصول های به هم مرتبط و متعدد برای فروش به صورت مجزا. بر خلاف ترکیب محصول که در آن چندین محصول در یک گروه با هم ترکیب شده و بصورت یک واحد عرضه می گردند، با ایجاد خط محصول، محصول ها برای فروش بصورت مجزا عرضه می شوند. در فرآیند بازاریابی یک خط محصول می تواند محصول های بهم مرتبط در اندازه ها، انواع، رنگ ها، کیفیت ها یا قیمت های مختلف را شامل شود.

  • منظور از عمق خط محصول تعداد زیرمجموعه هایی است که یک مجموعه در خود  دارد.
  • منظور از سازگاری  درخط محصول همان میزان  به هم نزدیکی محصول های تشکیل دهنده یک محصول می باشد.
  • منظور از آسیب پذیری خط محصول نیز، همان درصد فروش یا سودی است که تنها از چند محصول در خط  بدست می آید.

بررسی فرآیند بازاریابی با تحلیل خط محصول

راه اندازی خط محصول یک نوع  استراتژی بازاریابی است که شرکت ها بکار می گیرند و طی آن محصول ها را در یک خط محصول برای فروش بصورت مجزا عرضه می نمایند (Krishnamurthi،۲۰۰۷). خط محصول گروهی از محصول های بهم مرتبط می باشند که طبق نقش خود و بازار مشتری تعریف شده و یک خط یا مجموعه را تشکیل می دهند (Neubauer،Steffen و Margaria،۲۰۰۳).  اگر بخواهیم خط محصول را در زندگی روزمره مثال بزنیم می توانیم به، انواع مختلف قهوه که در یک کافه عرضه می شوند اشاره کنیم که یکی از خطوط محصول در آن محسوب می گردند و می توانند اسپرسو، کاپوچینو، اسپرسو فنجان کوچک، اسپرسو پرشیر، شکلاتی و غیره را شامل شوند. همچنین به جای آن می توان خط محصول میوه و شیرینی را هم در یک کافه یافت.

خط محصول تنها یک بخش از فرآیند بازاریابی را شامل می شود اما، بخش های دیگری نیز در این فرآیند وجود دارند که در مطلب های بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تاثیر قیمت در بازاریابی و مشتری….

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تاثیر قیمت در بازاریابی و مشتری….

آیا مشتری در معرض این خطر قرار دارد که از رقیب محصول دیگری خریداری کند؟ خیلی اوقات مشتریان از برند های رقیب خرید می ‌کنند که می ‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که برخی هم به سختی سنجیده می‌ شوند. خیلی اوقات بهتر است که شرکت از طریق تحلیل داده‌ ها به بینش معناداری دست یابد که چرا این تغییر رخ داده است. چنین بینشی می‌ تواند به راهبرد های موثر برای بازگرداندن مشتری یا چگونگی از دست ندادن مشتری هدف در جایگاه نخست منجر شود. آیا نگه داشتن این مشتری ارزش دارد؟ تعیین این مساله به این بستگی دارد که آیا سود حاصل از مشتری بیش از هزینه‌ی بالا آمده برای حفظ مشتری است یا خیر… که ارزیابی چرخه حیات مشتری را نیز شامل می ‌شود.

برای نگه داشتن مشتری از چه روش‌ هایی باید استفاده کرد؟

تحلیل چرخه ی حیات مشتری معمولاً در برنامه ی رشد یک بنگاه لحاظ می‌ شود تا مشخص شود کدام روش‌ ها برای اجرای نگه داشت یا رها کردن مشتریان باید اجرا شود. روش ‌هایی که معمولاً به کار می‌روند از فراهم کردن تخفیف برای مشتریان ویژه تا فرستادن ارتباطات مشتریان که ارزش خدمات ارائه شده را افزایش می‌ دهند دامنه دارند.

تفکیک قیمت و تاثیر قیمت در بازاریابی و مشتری

آنجا که انحصار وجود دارد قیمت یک محصول از بازار رقابتی بالاتر است. قیمت را می‌ توان  افزایش داد اگر؛ بازار به بخش ‌هایی تقسیم شود که قیمت ‌های مختلفی برای هر بخش در نظر گرفته شود و بتوان مبلغ بیشتری پرداخت و هزینه ی کمتری نسبت به بخش ‌هایی داشته باشد که تقاضایشان از نظر قیمت انعطاف پذیر است. تفکیک کننده ی قیمت ممکن است به ایجاد فنس های نرخ نیاز داشته باشد که مانع خرید اعضای بخش قیمت بالاتر از قیمت ‌های موجود برای اعضای بخشی با قیمت پایین‌تر می ‌شود. از نظر صاحب انحصار این رفتار منطقی است ولی از نظر مسئولان رقابت، این کار نوعی سو استفاده از موقعیت انحصار است چه این انحصار خود تحریم شده باشد یا خیر. از بخش حمل و نقل گرفته تا دارو چنین تفکیک قیمتی را می ‌توان مشاهده کرد. تفکیک قیمت می ‌تواند تثبیت قیمت تحت کنترل انحصار چندجانبه یا کنسرسیوم در موقعیت ‌های خاصی از مقررات زدایی و فرصت را لحاظ شود.

روش‌های آماری رایج برای تحلیل تقسیم بندی عبارتند از:

  • الگوریتم ‌های خوشه بندی از جمله خوشه‌بندی k- میانگین (K-means) یا تحلیل خوشه ی دیگر
  • مدل‌ های مخلوط  آماری مانند تجزیه و تحلیل کلاس پنهان
  • روش‌ های گروهی مانند جنگل تصادفی
  • دیگر الگوریتم ‌ها مانند شبکه‌ های عصبی

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

دیجی کالا در دست های برادران دیجیتالی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

دیجی کالا در دست های برادران دیجیتالی

با ورود به دفترکار برادران دو قلوی محمدی، موسسان بزرگ ترین شرکت فروش اینترنتی کشور، یعنی دیجی کالا چیزی که توجه بسیاری جلب می کند سن کم و جوانی آنهاست. سعید و حمید با وجود آنکه ۳۷ ساله هستند اما در آستانه ورود به دهمین سال کار، کوله باری از تجربه کسب کرده اند و شرکتشان را از یک هسته ۷ نفره کوچک به یک شرکت بزرگ با هزار نفر نیروی انسانی تبدیل کرده اند.

  • شاید سوال کلیشه ای برای شروع مصاحبه باشد ولی این می تواند سوال جذابی باشد که به ما بگویید چندساله هستید؟

حمید: ما متولد ۱۳۵۸ هستیم و در تهران متولد شدیم(محله ابوذر) پدر و مادر ما در زنجان متولد شده اند و پدرم صاحب یک نانوایی است.

سعید: ما ۱۱ تا بچه ایم و با وجود سطح معمولی از درآمدی پدر و مادرم به تحصیل اهمیت بسیاری می دادند.

  • خیلی از بچه های محله های جنوب شهر معمولا تابستان ها کار میکنند شما تجربه کارکردن دارید؟ مثلا در نانوایی پدر؟؟

سعید: خیلی کم، کمتر از برادرهای بزرگتر ولی خب کار هم می کردیم، اکثرا پشت دخل نانوایی می ایستادیم. و در نوجوانی بیشتر در زیرزمین صبح تا شب با گل مدلسازی می کردیم یا با خمیر و کاغذ ماکت درست می کردیم.

  • در کارهای مشترکی که با هم انجام می دادید به اختلاف نمی خوردید؟

حمید: در همه کارهایی که انجام می دادیم صدرصد تیم ورک داشتیم. فکر کنید دو هنرمند بخواهند روی یک مجسمه کار کنند. هر دو هم زمان کار می کردیم. یک جاهایی با هم اختلاف نظر داشتیم ولی بالاخره به یک نقطه مشترک می رسیدیم.

  • در چه رشته ای تحصیل کردید؟

سعید: من رشته مهندسی مکانیک خواندم، دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقیقات و حمید هم مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیر قبول شد. بعد از اتمام درس هر دو MBA را شروع کردیم من بلافاصله بعد از لیسانس ولی سعید بعد از سربازی.

  • در دوران تحصیل کار می کردید؟؟

حمید: ما قبل از ورود به دانشگاه کار را شروع کردیم؛ هر دو در بخش طراحی یک شرکت قطعه سازی موتور سیکلت مشغول بودیم و یکسال آنجا بودیم. در دوره دبیرستان به موضوعاتی مثل اتوکد خیلی مسلط شده بودیم به همین خاطر به محض اینکه وارد شرکت شدیم کار جدی انجام دادیم. بعدها به طراحی کفش روی آوردیم و هزینه زندگی و تحصیل را خودمان می دادیم، یادم هست در آوردن پول شهریه خیلی سخت بود.

  • اینترنت الان جزئی جدانشدنی از زندگی و کار شماست، می خواهم بدانم از کی در خانه اینترنت داشتید؟

حمید: سال ۷۱ یا ۷۲ که کامپیوترهای PC خیلی کم بود ما در خانه کامپیوتر داشتیم و با آن کار می کردیم. از آن کامپیوتر های فلاپی بزرگ بود و ما بدون موس با کیبورد اتوکد کار می کردیم.

سعید: ما با کامپوتر هیچ وقت بازی نکردیم، بازی نوشتیم. بازی ساختیم ولی هیچ وقت بازی نکردیم. و همان سال های اول اگر اشتباه نکنم سال ۷۵ بود هنوز اینترنت تحت وب نبود و در محیط تحت Dos کار می کردیم. دوست برادرم که مهندس کامپیوتر بود آمد و اینترنت را وصل کرد و به ما یاد داد.

  • ماجرای خرید دوربینی که منجر به ایجاد دیجی کالا شد چیست؟

سعید: دوربین دیجیتال تازه اومده بود( شاید دو سال بود) و علاقه عکاسی دیجیتال ما را به فکر خرید دوربین دیجیتال انداخت. علاقه داشتیم جدی و حرفه ای عکاسی کنیم خلاصه تصمیم گرفتیم با هم یک دوربین SLR بخریم شاید آن زمان بالای یک میلیون تومان قیمت داشت و گران بود.

حمید: چون پول پس انداز خودمان بود و با زحمت به دست آورده بودیم، برایمان خیلی مهم بود که دوربین درستی بخریم بنابراین شروع کردیم به بررسی کردن چه دوربینی بخریم.

سعید: بله سال ۸۴ بود بنابراین به فکر دیگری افتادیم و یکی از گزینه هایی که در آستین داشتیم  و داریم سرچ کردن در اینترنت بود کاری که خیلی آن زمان مرسوم نبود. توی اینترنت سرچی کردیم و دیدیم یک سایت هایی هست مثل دی پری ویو که کارشان اصلا همین است: راهنمایی و نقد بررسی محصولاتی که دارای پیچیدگی هستند مثل دوربین، وسایل صوتی و تصویری و … پس از طریق همین سایت ها با محصولات مختلف آشنا شدیم و در نهایت تصمیم نهایی برای خرید را گرفتیم. آن قدر بررسی کرده بودیم که برای خودمان هم جالب شده بود.

  • خب در نهایت چه دوربینی خریدید؟؟

سعید: NIKON D70 بود یک مغازه را پیدا کردیم در جمهوری که این دوربین را داشت کلی ذوق داشتیم و خیالمان راحت بود که چیزی را که می خواستیم پیدا کردیم دوربین را خریدیم به خانه که آمدیم تا جعبه را باز کردیم دیدیم لنز دوربین را عوض کرده اند و لنز ضعیف تری روی آن گذاشته اند که نه لرزشگر دست داشت و نه فوکوس خودکار.

حمید: ببینید به چه موضوعاتی جزیی توجه کرده بودیم و در نهایت سر لنزی که اهمیتش خیلی زیاد بود سرمان کلاه رفت یعنی نهایت یک تجربه خوشایند بررسی و انتخاب یک محصول دیجیال به پایان تلخ خرید منتهی شد.

  • اعتراض نکردید به مغازه دار؟

سعید: نه چون مطمئن بودیم فایده ای نداشت و در نهایت می گوید لنز، لنز من نیست و چرا همان موقع چشمتان را باز نکردید ولی خب جمع بندی این تجربه برای ما خیلی اهمیت داشت و در نهایت شد ایده شکل گیری دیجی کالا.

  • سایت دیجی کالا چطور راه افتاد؟

حمید: از تجربه خرید دوربین استفاده کردیم و شروع کردیم به نوشتن مدل کار. دیگر به جمع بندی نهایی رسیده بودیم و فقط کافی بود عملی کار را آغاز کنیم از آنجایی هم که همیشه عجله داریم سریع گفتیم باید دست بکار شویم؛ اوایل سال ۸۵ بود که شروع کردیم به برنامه نویسی برای اینکه سایت را بالا بیاوریم و چون اولین سایت فروشگاه اینترنتی در جهان بودیم و شبیه یا مدلی نداشتیم باید از اول تا آخرش را خودمان طراحی می کردیم.

  • خودتان هم اشاره کردید در آن زمان اینترنت همه گیر نبود، نمی ترسیدید شکست بخورید؟

سعید: ترس داشتیم ولی از این هم مطمئن بودیم که این اطلاعات پیش هیچ کسی نیست و از طرف دیگر می دیدیم که هر روز بر تعداد کالاهای دیجیتال در بازار، ویترین مغازه ها و قفسه فروشگاه ها افزوده می شد. علاوه بر این وقتی به رشد اینترنت هم نگاه می کردیم می دیدم با سرعت زیادی در حال گسترش است.

  • چه سالی دیجی کالا بالا آمد؟؟ چرا اصلا اسمش شد دیجی کالا؟؟ چگونه این اسم انتخاب شد ؟؟

حمید: سال ۸۵ بود و برای نام گذاری هم صدها اسم را لیست کرده بودیم و در نهایت با  همفکری دوستان و خانواده شد دیجی کالا ما به  دنبال اسمی بودیم  که هدف گذاری و تعریف ما را که نقد و بررسی و فروش اینترنتی بود را خوب نشان دهد.

  • اولین مشتری و کسی که به شما زنگ زد را یادتان می آید؟؟ اصلا چقدر طول کشید تا در سایت سفارش بگذارند؟

حمید: یادم نیست چه کسی اولین نفر بود ولی خیلی سریع واکنش گرفتیم در عرض یکی دو روز.

سعید: علتش این بود که به فارسی متن و محتوایی وجود نداشت. پس خیلی سریع توجه ها را جلب کردیم. البته در آن زمان فقط در حوزه دوربین و موبایل کار می کردیم ولی خب خیلی زود به جایی رسیدیم که موجودی انبار داشتیم در حالی که زمان شروع کار وقتی سفارش می گرفتیم سریع خرید و ارسال می کردیم.

  • با چه سرمایه اولیه ای کار را شروع کردید؟

سعید: حمید ماشین داشت فروخت و من هم کمی پس انداز داشتم فکرکنم زیر ۲۰ میلیون بود.

  • روند توسعه کار شما و افزایش نیروها به شکلی است؟

حمید: سال  اول دفتر ما در سعدی بود و با  ۷ نفر شروع به کار کردیم تقریبا سه سال آنجا بودیم با گسترش کار یک طبقه هم در ساختمان اضافه کردیم و در واقع پارکینگ انجا هم انبار شده بود آن زمان ۲۰ یا ۳۰ نفری شده بودیم؛ بعد از آن رفتیم دفتر خیابان مطهری جای بزرگ تری بود حدود ۳۰۰ متر و بخشی را انبار کرده بودیم در این دفتر هم دو سالی بودیم و اخرش ۵۰ نفری می شدیم.

سال ۹۰ حدودا بود که رفتیم خیابان جلفا روبروی فرهنگسرای ارسباران آنجا اولین جایی بود که دیگر یک ساختمان کامل داشتیم و عملی لمس کردیم که در حال بزرگ شدن هستیم و در این دفتر تعداد نیرویمان به ۷۰۰ نفر رسید و در نهایت به این دفتر آمدیم( دفتر میدان عطار) و چند هفته پیش هم جشن شروع کار هزارمین نیروی کاری را داشتیم.

  • دیجی کالا در روز چقد فروش دارد؟ واقعا عدد ۳ میلیارد تومانی که گاهی شنیده می شود راست است؟ در روز چقدر ثبت سفارش دارید؟

سعید: نمی توانیم این را اعلام کنیم چون رقابت سختی وجود دارد ولی مجموعا روزانه حدود ۹۰۰ هزار بازدید از وب سایت و موبایل اپ دیجی کالا صورت می گیرد.

حمید: دیجی کالا ۲.۵ میلیون عضو ثبت نام شده هم دارد یعنی افرادی که در سایت پروفایل دارند.

  • وقتی بپرسیم دیجی کالا مساوی چیست شما می گویید……؟

سعید: ما می گوییم CUSTOM EXPERIENCE یعنی تجربه مشتری، و رمز موفقیت دیجی کالا هم در همین بوده است:

  • توجه ویژه داشتن به خرید و انتخاب مشتری

حمید: یعنی مشتری نیازش را بگیرد، حالش خوب باشد، کیف کند و بگوی آفرین…. به امید روزی که همه در دنیا از دیجی کالا صحبت کنند……

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

زبان بدن: به چالش کشیدن دست به سینه بودن مشتری

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

زبان بدن: به چالش کشیدن دست به سینه بودن مشتری

مشتری شبیه درخت تزیین شده کریسمس شده بود پرسید:

  • چرا من این همه این قلم و مداد و بروشور به دست گرفته ام؟

فروشنده گفت:

  • بعدا به این موضوع می رسم….

یک راه حل ساده اما موثر این است که به دست شخصی که در این وضعیت است چیزی بدهید تا نگه دارد یا کاری به او بدهید تا انجام دهد . دادن یک قلم کتاب بروشور نمونه کار یا آزمون کتبی وادارشان می کند تا از حالت دست به سینه بیرون بیایند و به جلو خم شوند. این حرکت سبب می شود تا آن ها وضعیت راحت تری بگیرند و در نتیجه نگرش بازتری پیدا کنند. این درخواست از شخص که به جلو خم شود تا به تصاویر یا فیلمی در رابطه با موضوع سخنرانی نگاه کند نیز راه موثری برای باز کردن دست های اوست به علاوه می توانید در حالی که کف دست هاتان رو به بالاست به جلو خم شوید و سوالات زیر را بپرسید:

  • می بینم که سوالی دارید… سئوال تان چیست ؟
  • عقیده تان چیست؟

بعد دوباره عقب می نشینید تا حالا او حرف بزند. شما با استفاده از کف دست هایتان به آن ها می گویید که دوست دارید صادق و گشوده باشند زیرا شما هم همین طور هستید. به فروشنده ها و بازاریاب ها یاد داده می شود که معمولا بهتر است صحبت شان را با معرفی محصول شروع نکنند و صبر کنند تا علت دست به سینه بودن مشتری معلوم شود. بیش تر اوقات، خریداران اعتراضات نهفته ای دارند که بیش تر فروشنده ها هرگز کشفش نمی کنند زیرا مجموعه حرکات خریدار دست به سینه را که نشان می دهد احساسات او در آن زمینه منفی است نمی بینند.

به چالش کشیدن دست به سینه بودن مشتری

  • حرکت دست به سینه تشدید شده

اگر کسی کاملا دست به سینه نشسته و مشت هایش را هم گره کرده، این مجموعه زبان بدن که به حرکت دست به سینه با مشت گره کرده معروف است، هم خصومت و هم تدافعی بودنش را نشان می دهد. اگر این حرکت با لبخند-با- لبان بسته یا دندان های به هم فشرده و صورت قرمز همراه باشد، ممکن است حمله زبانی یا بدنی هم صورت بگیرد. البته اگر قبلا دلیلش معلوم نباشد. این شخص نگرش تهاجمی داردکه در پی حمله است.

  • گرفتن بازو

گرفتن هر دو بازو به این صورت است که شخص به بازوی چنگ می زند تا آن ها را محکم نگه دارد و از باز کردنو نشان دادن جلوی بدنش خودداری کند. گاهی ممکن است چنان به بازوها چنگ زده شودکه با قطع جریان خون به بازو تمام انگشت ها و بند انگشت ها سفید و بی رنگ شود. شخص از راه بغل کردن خئد می خواهد خودش را تسلی بدهد. گرفتن بازوها معمولا در اتاق انتظار پزشکان و دندان پزشکان یا مسافرانی که بار اول است که سوار هواپیما می شوند و منتظر بلند شدن هواپیما از روی زمین هستند دیده می شود. این حرکت نگرش منفی و محدود است. احساس عدم امنیت و نخریدن چیزی که می فروشید. در سالن دادگاه می توان دید که شاکی دعوی از حرکت دست به سینه با مشت گرده استفاده کرده ولی متهم از گرفتن ه دو بازو استفاده کرده است.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی و ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری (بخش دوم)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی و ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری (بخش دوم)

مشتری مهمترین ناظر بر فعالیتهای ماست او به ما وابسته نیست، ما به او وابسته هستیم.مشتری در کار ما یک هدف زود گذر نیست، بلکه مشتری هدف و غایت همه اقدامات ماست. او یک فرد خارجی در سازمان ما محسوب نمی شود، بلکه مشتری جزئی از سازمان ماست. ما با خدمتی که به مشتری ارائه می نماییم به او لطف نمی کنیم، بلکه او از این طریق فرصتی برای ادامه کار به ما می دهد و در  حق ما لطف می کند. “مهاتما گاندی”

بازاریابی و ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری (بخش دوم)

در ادامه مبحث پیشین، در این پست قصد داریم به سوال زیر پاسخ دهیم:

به راستی عدم افزایش مشتری و عدم وفاداری مشتریان قبلی علیرغم تبلیغات فراوان ، بر اثر چیست؟

برای این مسأله، احتمالات گوناگونی وجود دارد :

  1. شاید مشتری دیگر نیازی به ما ندارد،
  2. شاید مشتری خدمات بهتری از دیگر رقبا دریافت می کند،
  3. شاید مشتری با کیفیت بهتر از کیفیت ما به خدمت یا کالای مورد نظر خود می رسد،
  4. شاید مشتری در زمان کوتاهتری از زمان ارائه ما به خدمت یا کالای مورد نظر خود می رسد،

در پی این احتمالات، سؤالات متعددی برای ما پیش می آید و درصورت وجود هر کدام از احتمالات فوق یا موارد دیگر ، به طور قطعی این اشکال از کجا سرچشمه می گیرد؟

  • شاید شرکت ما از تمام ظرفیت خود برای به دست آوردن رضایت مشتری بهره نمی گیرد…
  • اصلاً شاید همه ظرفیت ما نمی تواند رضایت نسبی مشتری و کیفیت نسبی کالا و خدمات را به دست آورد…
  • اما شاید اگر از نظر متصدیان شرکت، شرکت به موفقیت نسبی دست پیدا کند، دیگر سعی در جلب رضایت مشتریان نمی کند…

شرکت هایی که نمی توانند مشتریان خود را افزایش دهند یا مشتریان قبلی خود را حفظ کنند شاید به نظر خودشان به یک موفقیت نسبی رسیده اند و دیگر انگیزه زیادی برای موفقیت بیشتر یا سود بیشتر ندارند، اما سطح موفقیت هم برای هر شرکت و هر مجموعه ای متفاوت است، و هرکسی تعریف مشخصی از موفقیت دارد. مثلاً از نظر عده ای داشتن یک تعداد مشخص مشتری در سال موفقیت است ، از نظر عده ای دیگر افزایش مشتری موفقیت است، ممکن است  از نظر عده ای، مقداری سود ثابت و از نظر عده ای دیگر مقداری ثابت افزایش سود رضایت بخش باشد..

 به هر حال تعریف هر کس از “موفقیت” متفاوت است.

اما در اینجا ما موفقیت را تلویحاً رضایت مشتری تعریف می کنیم؛ چون در پی رضایت مشتری در این جنس از کار و خدمات، هم اقبال مشتری به شرکت ما بیشتر می شود و هم مشتریان دیگری به ما اضافه می شود. اما در این نوع کار رضایت مشتری تا حد بسیار زیادی به تهعد زمانی شرکت می باشد ، یعنی طبق وعده ای که برای یک زمان مشخص به مشتری داده شده خدمات به مشتری ارائه شود؛ شاید این جمله خیلی برای ما آشنا باشد: (حق با مشتری است) و ما به سادگی از کنار آن گذر کرده باشیم، اما واقعاً این جمله کلیدی است. این جمله دیگر تنها یک شعار نیست، بلکه یک واقعیت است، چون رضایت مشتری تضمین کننده تداوم فعالیت سازمان است و باعث حضور در چرخه حیاتی تولید می گردد و کلید و رمز موفقیت هر شرکت و سازمانی، چه تولیدی و چه خدماتی و … مشتریان آن شرکت و سازمان می باشند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چگونه در دید مشتری، یک بازاریاب یا فروشنده ی حرفه ای جلوه کنیم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تصویر ذهنی از خود، کلید شخصیت و رفتار انسانی است. تصویر ذهنی خود را تغییر دهید. “ماکسول مالتز”

چگونه در دید مشتری، یک بازاریاب یا فروشنده ی حرفه ای جلوه کنیم؟

ما هم می توانیم یک بازاریاب یا فروشنده موفق باشیم، اگر بیشتر خود را مشاور، راهنما و دوست مشتری بدانیم تا کسی که فقط می خواهد بفروشد. آخرین باری که با یک فروشنده برخورد داشتیم، آنقدر سرد و بد برخورد کرد که به کسی که همراهم بود گفتم”انگار با خودش هم قهر است.” زمانی که سؤالی از این شخص که کاملاً بیگانه به نظر می رسید، پرسیدم، حتی برای پاسخ دادن سرش را بلند نکرد و به قدری ابروهایش در هم گره خورده بود که اگر بشکاف به همراه داشتم، حتما گره از نخ ابروهایش باز می کردم.

به احساسی که این فروشنده در من و یا هر فروشنده ی دیگری در ذهن شما می تواند به وجود آورد، “جایگاه” می گویند. جایگاه یک فروشنده، دقیقاً همین تصویر ذهنی و کلماتی است که ما برای توصیف او، از آن ها استفاده می کنیم. وقتی مشتری، فروشنده ی محصول تخصصی خود و یا خدمتی که به آن نیاز دارد را مشاور و دوست خود بداند، هرگز از دیگری خرید نخواهد کرد. حتی اگر در قیمت و کیفیت محصول تفاوت جزئی حس کند. مردم، هر گونه که خود را معرفی کنیم بی چون و چرا قبول می کنند. چون اصلاً دلیلی برای مخالفت ندارند. ولی آنقدر با هوش هستند که منتظر می مانند برخورد واقعی ما را ببیند تا مطمئن شوند با ادعاهایمان هم خوانی دارد یا خیر؟!

اگر می خواهیم از این به بعد یک مشاور قابل و کاردان با دستمزد چشم گیر باشیم:

  • پس باید مثل یک مشاور راه برویم، حرف بزنیم، برخورد کنیم و وقتی کسی می پرسد: شغلتان چیست؟ با افتخار بگوییم “من مشاور هستم”
  • اولین قانون روانشناسی تصویر ذهنی را سرلوحه ی خود قرار دهیم و به همان شخصی تبدیل شویم که در ذهن خود می پرورانیم. تصویری که ما از خودمان در درونمان داریم، نوع برخوردمان را در بیرون تعیین می کند.

اینکه مشتریان بیشتر به عنوان یک مشاور و صاحب نظر در رشته ی تخصصیمان به ما نگاه کنند تا یک فروشنده که فقط به فکر سودآوری بیشتر و بهینه سازی کار و زندگی خود است، باعث می شود بهترین جایگاه را بین مشتریان بالقوه ی خود پیدا کنیم. همینجا است که به عنوان مشاور خود را از فروشندگان جدا می کنیم و سعی داریم به آن ۱۰% اول رشته ی خود یا همان فوق ستارگان فروش بپیوندیم.

برگرفته از کتاب فوق ستاره فروش شوید (۲۱روش عالی برای فروش بیشتر، سریعتر و راحتتر در بازار سخت امروز) اثر برایان تریسی، مترجم علی معتمدی.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی و ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی و ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری

  • مشتری مداری ۲ اصل دارد:
    • اصل اول: همیشه حق با مشتری است
    • اصل دوم: زمانی که شک دارید که آیا حق با مشتری است یا نه، به اصل اول مراجعه نمائید”برایان تریسی”

در ادامه مبحث پیش، این بار به توضیحات بیشتری در خصوص ضرورت مدیریت ارتباط با مشتری خواهیم پرداخت. به طور کلی ضرورت انجام این گونه ارتباطات بدین شرح می باشد که هر بنگاه اقتصادی بتواند با مطالعات علمی و برنامه های کاربردی در بازار پرتلاطم و لبریز از تولیدکنندگان و عرضه کنندگان گوناگون (چه در سطح محدود یک شهر ،کشور و یا حتی در سطح بین الملل) جایگاه خود را حفظ، تولیداتش را عرضه و در نهایت، آن چیزی که در حقوق تجارت جز لاینفک یک تاجر می باشد (که همان کسب سود است) را بدست آورد. ارتباطات مشتریان با سازمان از طرق مختلف، از جمله وب، تلفن، مراکز فروش، توزیع کنندگان و شبکه های همکار صورت می پذیرد. از آنجاییکه CRM در راستای مدیریت ارتباطات مشتری با سازمان و به منظور به حداکثر رساندن ارزش هر مشتری، سازمان را یاری می نماید، وظیفه اصلی آن  تسهیل دربرقراری ارتباط مشتری با سازمان(به هر صورتی که مشتری تمایل دارد ) بدون محدودیت زمانی، مکانی و ملیتی می باشد به نحوی که مشتری احساس کند با سازمان واحدی در تماس است که وی را می شناسد، برای وی ارزش قائل است و نیازهای او را به سرعت و با آسانترین روش ارتباطی مرتفع می نماید.

با این اوصاف در بازار کنونی تولیدکنندگان مختلف با اهداف متغیر در انجام فعالیت های اقتصادی در تولید محصولات، اقدام به فعالیت می نمایند. بحث اقتصاد در جوامع امروزی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد چرا که با کوچکترین خطایی در فرآیند تولید و توزیع باعث بوجود آمدن ضرر و زیان های جبران ناپذیری می گردد که گاهاً باعث شده شرکت و یا بنگاه اقتصادی با فراهم نیاوردن فاکتورهای صحیح و معقول، کلیه سرمایه خود و شرکا را از دست داده و حتی در این امر بدهکار بانکها و یا مرکز تامین منابع مالی خود گردد.

در خصوص ارتباط با مشتری ، با سؤالات زیر مواجه می شویم:

  • چگونه می توانیم مشتری را جهت خرید نسبت به کالای خود جذب نماییم؟
  • چگونه می توانیم با توجه به جذب مشتری به طور مداوم و مستمر تعداد آنها را افزایش دهیم؟
  • چگونه می توانیم از خروج و عدم اطمینان مشتری نسبت به کالای خود جلوگیری کنیم؟
  • چگونه می توانیم با تولید یک محصول نسبت به محصول مشابه ساخته شده در یک شرکتی دیگر، مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب کنیم؟
  • راههای آسان و شفاف جهت معرفی محصول تولیدی خود به اکثر مصرف کنندگان در کلیه مناطق، چه داخلی و چه خارج از مرزهای تولید شده کدامند؟

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تأثیر رنگ بر بازاریابی و فروش

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

رنگ ها بر احساسات مشتریان ما تاثیر می گذارند، چه متوجه باشیم چه نباشیم، برخی بیشتر و برخی کمتر؛ پس بهتر است که در اجرای طرح های بازاریابی و فروش خود به اثرات رنگها بیشتر دقت کنیم. اگر زبان رنگ ها را بدانیم، می توانیم با استفاده مناسب و بجا از آنها در طراحی تبلیغات محصول خود، دکوراسیون فروشگاه، بسته بندی محصولات، طراحی وب سایت کمپانی، طراحی تابلوی مغازه و بروشورها نهایت استفاده را از تاثیر روانی آنها بر رفتار مصرف کننده ببریم. تحقیقات نشان می دهد که یک مشتری در یک شانزدهم ثانیه به یک محصول نگاهی می اندازد و از کنار قفسه های فروشگاه می گذرد. پس اگر بتوانیم رنگی را به کار ببریم که به چشم بزند او را وادار کرده ایم که با دقت بیشتری نگاه کند، چون چشم ما به طرف رنگ ها کشیده می شود. درک عمیق تر معنی رنگ ها به ما کمک می کند که ترکیبی  مناسب از آنها را انتخاب کنیم همچنین با توجه به عملکرد و مقیاس فضای مورد نظر (فروشگاه، رستوران، کافی شاپ، بانک و …) می توان رنگ پردازی کرد که این رنگ پردازی شامل سقف، دیوار، کف، پرده ها و مبلمان می شود. به عنوان مثال به مفهوم بعضی از رنگ ها اشاره می کنیم:

  • سبز

رنگ خوشبختی، هماهنگی و آرامش. سبز تیره نشان نیرومندی، پایداری و ثروت است. خانواده سبز در تون های روشن این احساس را در افراد ایجاد می کند که دیوارها عقب ترند، اشیاء، دورتر و کوچکترند و فضا را بزرگ تر نشان می دهد ضمن اینکه به فضا آرامش خاصی می بخشد به طور مثال کافی شاپ کاج از ترکیب خاکستری سبز فام در دیوارها و سبز سیر در کف استفاده کرده با این هدف که فضا بزرگ تر به نظر آمده و احساس خوشی و آرامش را به مشتریان القاء کند. همچنین در بیمارستان ها نیز به دلیل اینکه بیماران از آرامش لازم برخوردار باشند، اغلب از رنگ سبز استفاده می شود.

  • زرد

رنگ شادی، بشاشیت، خشنودی، ایجاد توجه و تمرکز. فضاهای تاریک را روشن تر و درخشان تر می کند به طوری که معمولا در کتابخانه ها از این رنگ استفاده می شود، زیرا زرد رنگ تفکر است و تمرکز را تقویت می کند. همچنین از رنگ زرد در رستوران ها نیز استفاده می شود که منجر به افزایش تمایل مشتریان به صرف غذا می گردد.

  • قرمز

رنگ اقدام، انگیزه، عشق و خشم. رنگ قرمز موثرترین رنگ به لحاظ روانی لست. این رنگ اشیاء را شفاف تر نشان داده و باعث جلب توجه شده و به اتاق های تاریک، روشنایی و با اتاق های سرد، گرما می بخشد. البته باید به شور و هیجان موجود در رنگ قرمز هم توجه خاصی نمود که سایت مستر ویزیتور لباس خود را با آن آراسته است و به مخاطب یک انگیزه و انرژی را می دهد تا مطالب را دنبال کند؛ چراکه حرفه بازاریابی و فروش نیازمند شادابی و طراوت و سرزندگی است که این در تم رنگ قرمز یافت می شود.

  •  آبی

رنگ آرامش، صلح، اعتماد و صداقت. آبی رنگ آسمان و دریا و یکی از رایج ترین رنگ هاست. آبی صلح آمیز و آرام بخش است و باعث می شود تا بدن مواد شیمیایی آرامش بخش تولید کند. بنابراین پیشنهاد می شود افراد در مصاحبه های استخدامی لباس آبی رنگ بپوشند زیرا نمایانگر صداقت است. مطالعات نشان می دهد که وزنه برداران در محیط های آبی رنگ، وزن های سنگین تری بلند می کنند. بانک ها نیز از رنگ آبی در طراحی داخلی استفاده می کنند به این منظور که صداقت و اعتماد را به مشتریان خود القاء کنند، مانند: بانک صادرات و یا بانک سرمایه.

  • مشکی

کارایی، اثربخشی، کمال، جذابیت، فریبندگی. رنگ مشکی رنگ اقتدار و توانایی است. معمولاً رستوران ها، کافی شاپ ها، طلافروشی ها از رنگ مشکی برای طراحی دکوراسیون خود استفاده می کنند با این هدف که مجموعه خود را متمایز و برجسته تر نشان دهند.

  • بنفش

رنگ اصالت، معنویت، و خلاقیت. رنگ بنفش ارتباط دهنده ذهن و احساسات است. فضایی که در آن از ارغوانی روشن استفاده شده است تقویت کننده و نشاط بخش روان به شمار می آید و آثار مخرب زندگی پرتحرک را می زداید، به طور مثال عطر فروشی ها از رنگ بنفش جهت طراحی دکوراسیون خود استفاده می کنند.

مدیریت ارتباط با مشتری و ویژگی های یک ارتباط خوب ( CRM )

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در پست قبلی به تاریخچه CRM و هدف از برقراری آن و چگونگی انجام آن پرداختیم، اکنون درباره پیامدهای ارتباط، انواع ارتباط و تأثیر تبلیغات بر جذب مشتری می پردازیم:

  • چه زمانی در ارتباطمان موفق هستیم؟
  • چه زمانی کمیت ارتباطمان را با مشتری افزایش دهیم؟
  • چه زمانی کیفیت ارتباطمان را با مشتری ارتقاء دهیم؟

مهارت ارتباطی یعنی چه؟

ما باید توانایی برقرار کردن ارتباط خوب را با دیگران داشته باشیم تا بتوانیم پیاممان را به راحتی به طرف مقابل انتقال دهیم و بر او تاثیر مثبتی داشته باشیم، همچنین باید بتوانیم عکس العمل خوبی از وی دریافت کنیم.

پیامدهای عدم ارتباط خوب چیست؟

  • احساس نارضایتی از طرف مقابل
  • احساس خشم و تعصب
  • استرس

برای اینکه بتوانیم با  مشتری ارتباط خوب و تاثیر گذاری داشته باشیم باید:

  • احساسات را انتقال دهیم.
  • بیان نیاز ها باید به راحتی انجام گیرد.
  • انتقال اطلاعات به مشتری به سهولت صورت پذیرد.

حال با توجه به مطالب بالا تعیین قصد و هدف از برقراری ارتباط چیست؟

  • در مرحله اول از هدف خود آگاهی کامل داشته باشیم.
  • در مرحله دوم ارتباطمان دو طرفه باشد.
  • و نهایتا هدف باید صادقانه و روشن باشد. (بدون ابهام )

انواع مهارت های ارتباطی در دو زیر مجموعه کلی قرار می گیرند:

  • مهارت های انتقال پیام، مانند: مشاهده و پاسخ دادن.
  • مهارت های دریافت پیام، مانند: مهارت های کلامی(بیان کلمات و حروف که معنی اطلاعات را می رساند)، مهارت های غیر کلامی(حرکات سر وگردن) و گوش دادن می باشند.

حال باید بدانیم موانع ارتباطات چیست؟

موانع ارتباطات در دو دسته خارجی و داخلی تقسیم بندی می شوند: موانع داخلی شامل احساسات و عواطف می باشند؛ در حالی که موانع خارجی مانند سر وصدا و یا گرما و…. می باشند.

ویژگی های ارتباط خوب شامل موارد زیر است:

  • صادقانه و واضح باشد.
  • ساده صحبت کنید.
  • در پی یک کار خوب باشید.
  • شنونده  خوبی باشید.
  • پیام خود را به صورت جذاب بیان کنید.
  • پیام خود را خلاصه بیان کنید.

در سالهای گذشته مردم خیلی سخت تر  با یگدیگر ارتباط برقرار می کردند، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی و عصر ارتباطات مردم توانسته اند با یکدیگر به راحتی ارتباط بر قرار کنند. مثلاً از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن همراه و… به راحتی اطلاعات زیادی را در زمان کمی به دست می آورند به همین دلیل یکی از راهکار های تاثیر گذار بر مشتری تبلیغات است که امروزه تاثیر بسیار خوب و زیادی بر ذهن مشتری دارد. در یک تبلیغات خوب باید خلاقیت و سلیقه و تجربه به کار رود تا بتوانیم مشتریان جدید به دست آوریم و حتی مشتریان قدیمی خود را حفظ کنیم. مشتریان قدیمی تأثیر بسیار زیادی دارند طبق تحقیقات که توسط کارشناسان انجام شده هنگامی که شخصی قصد خرید محصولی را دارد از دیگران تحقیق می کند و خصوصیات آن محصول را می پرسد که حتی تأثیر این کار از تبلیغات تلویزیون و مجلات بسیار زیادتر است که به این کار word of mouth marketing یا بازاریابی دهان به دهان گویند. در پایان برای این که بتوانیم محصولات خود را به راحتی بفروشیم ابتدا باید با تعریفی کاملی از ارتباطات و اثرات آن آشنایی داشته باشیم  و در مرحله بعدی با استفاده از همین ارتباطات موثر تبلیغات کار آمدی را ارائه دهیم.


با مشتری خود رفاقت کنیم!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سر و کار داشتن با مشتری مخصوصا در صورتی که یک بازاریاب نیز باشیم، چالشی بزرگ است؛ آری این یک حقیقت است و درمورد همه از یک دکتر فرهیخته و مهندس کوشا و حتی یک کدبانو  هم صدق می کند. تحقیقاتی که توسط محققین درمورد معلمان انجام شد، حقیقت بسیار مهمی را آشکار ساخت؛ حقیقتی که بعدا مطالعات مؤسسه ی تکنولوژی دیل کارنگی نیز تاییدش نمود. این تحقیقات نشان داد که حتی در رشته های فنی و مهندسی در حدود ۱۵درصد موفقیت مالی ناشی از اطلاعات فنی شخص و ۸۵ درصد آن موفقیت ها نتیجه ی مهارت در مهندسی انسانی یعنی نتیجه ی داشتن شخصیت و مهارت در رهبری کارکنان خود بوده است. با توجه به مطالب ذکر شده ما می توانیم با بهره گیری از نه روش زیر نظر مشتری را بدون ناراحت کردن و جریحه دار ساختن احساساتش به خود جلب کنیم و به بیانی دیگر با او رفاقت کنیم:

  • با تعریف و تمجید صادقانه شروع کنیم
  • توجه مشتری را از طریق غیر مستقیم متوجه اشتباهش نماییم یا به سخنی دیگر به طور سوم شخص با فرد صحبت کنیم نه اول شخص
  • قبل از انتقاد کردن از دیگران( رقبا و  یا مشتریان خود) از اشتباهات خود صحبت نماییم
  • به جای دستور دادن مستقیم با مطرح کردن سوال هایی روش صحیح را بیان کرده و بگذاریم خود مشتری انتخاب نماید
  • بگذاریم فرد آبرویش را حفظ کند و  دقت نماییم که هرگز مشتری را تمسخر ننماییم
  • کمترین پیشرفتی که در فردی می بینیم تعریف نماییم و در تعریف خود اندازه نگه داریم
  • به مشتری خود نظر خوش نشان دهیم تا او نیز مجذوب رفتار و کردار خود کنیم
  • مشتری را تشویق کنیم و به گونه ای رفتار کنیم که به نظر رسد رفع و اصلاح عیوب مشتری کاری سهل و آسان است
  • فرد را تشویق کنیم تا کاری را که به او پیشنهاد کرده ایم با خوشحالی انجام دهد

به عبارت دیگر قدرت آدمی فراتر و گسترده تر از آن است که هم اکنون زندگی خود را در آن محدود نماید. انسان دارای قدرت های گوناگون است و معمولا از بیشتر آن ها استفاده نمی نماید. آری، ما که این سطور را می خوانیم دارای قدرت های گوناگونی هستیم، که معمولا از آن ها استفاده نمی نماییم و یکی از قدرت هایی که ممکن است از آن به طور کامل استفاده ننماییم، قابلیت ما در تشویق مردم و آگاه ساختن آنها از امکاناتی است که درون آنها نهفته است.

برگرفته از کتاب آیین دوست یابی اثر دیل کارنگی


  • نویسنده: خانم آرزو محمد، دانشجوی کارشناسی مدیریت بازرگانی
شماره تماس جهت مشاوره!