Skip to main content
Tag

سایت آقای بازاریاب

تصمیم گیری های فاجعه بار / قسمت دوم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در قسمت قبل گفتیم که یکی از معروف ترین شرکت های شکلات سازی انگلیس برای انجام مسئولیت اجتماعی خود و مبارزه با چاقی دست به ابتکاری جالب زد که با استقبال عمومی از سوی مسئولان کشور و و مردم مواجه شد. این شرکت تصمیم گرفت به ازای هر هشت پوند که صرف خرید شکلات هایش می شود، یک پوند آن را صرف تجهیزات ورزشی کنند. مزیت این تصمیم مهم برای “کدبری” این بود که آنها نه تنها به رفع بحران چاقی از طریق ارائه تجهیزات ورزشی کمک می کردند بلکه در عین حال می توانستند شکلات های بیشتری هم به مردم بفروشند. ظاهرا این شرایط از همه نظر برای “کدبری” مفید بود. شرکت به خاطر اعتبار بلند مدتش در چشم پوشی از سود و پشتیبانی از جامعه به خود افتخار می کرد و این کمپین جدید هم، در همین راستا بود. در بهار سال ۲۰۰۳ کارخانه های شکلات سازی شروع به پخش ۱۶۰ میلیون قطعه شکلات کردند که کوپن “فعال شوید” در روی بسته های آن قرار داشت. اما “کدبری”  در بین این همه هیجان نتوانست متوجه این قضیه شود که یک محاسبه ساده، می تواند این نقشه را کلا از بین ببرد.

کمیته تغذیه انگلستان، آمار قابل توجهی ارائه کرد: فقط برای به دست آوردن یک توپ بسکتبال، کوپن ۱۷۰ شکلات لازم بود و بچه هایی که این مقدار شکلات را خورده باشند، باید با توپ بسکتبالشان ۹۰ ساعت کامل بازی کنند تا همه این کالری کسب شده از طریق شکلات را بسوزانند و همچنین برای به دست آوردن تجهیزات بازی کریکت باید ۲۷۳۰ بسته شکلات و برای به دست آوردن تجهیزات بازی والیبال میزان باور نکردنی ۵۴۰۰ شکلات لازم بود!!!

این ماجرا جالب تر از آن بود که روزنامه نگاران تشنه بتوانند براحتی از آن بگذرند. این طرح وقتی راه اندازی شد، توانسته بود به خبر دوم و یا سوم همه روزنامه ها تبدیل شود و با ارائه این آمار از سوی کمیته غذایی توانست به صدر اخبار برسد. حالا روزنامه ها و اخبار سراسر کشور به این نتیجه رسیده بودند که “کدبری”  شکلات هایش را به زور وارد دهان بچه های بیگناه می کند و این پایان کار بود.

استراتژی “کدبری” داشت نتیجه ای عکس می داد و این شبیه گل زدن به تیم خودی بود. در نتیجه این شرکت سعی کرد تا به صورت دفاعی عمل کند و بیان کرد که ۹۵% مردم شکلات می خورند و این شرکت کاری کرده که از بسته بندی هایش نیز استفاده شود و شروع کرد به جنگیدن با افکار عمومی و تلاش برای دفاع از موقعیتش. قبول این واکنش برای شرکت “کدبری”  بسیار مشکل بود اما در نهایت تلاش هایش برای جلب توجه دوباره مردم موفقیت آمیز نبود و در دسامبر ۲۰۰۳ و پس از ۸ ماه از آغاز این طرح، “کدبری”  در سکوت این طرح را به پایان رساند.

این شرکت بعد ها اذعان کرد که ما کم تجربه بودیم و درک درستی از مردم و رسانه ها نداشتیم و مسائل عمومی و روابط عمومی را نمی شناختیم و این به ضرر ما تمام شد. بعضی شرکت ها هدف خود را به دست آوردن پول می دانند و بعضی ها هم مثل “کدبری”  دوست دارند فکر کنند هدف والاتری دارند و به جامعه خدمت می کنند. اما مشکل وقتی پیش می آید این دو هدف با هم ترکیب شوند. اگر شرکت “کدبری”  تجهیزات ورزشی را بدون هیچ زرق و برقی به مردم می داد می توانست نتیجه بهتری را عاید خود کند.

همیشه در خاطر بسپاریم که وقتی برند ها به سراغ تبلیغات برای فعالیت های اجتماعی می روند مردم به آنها شک خواهند کرد و این دلیلی هست که دنبال این شرکت ها می روند تا سر از کار آنها در بیاورند زیرا مردم از خودشان می پرسند که؛ بلاخره این یک کار خیریه است یا یک کاسبی؟ آنها خیلی سریع، سر از کار شرکت ها در خواهند آورد و به بقیه هم، خواهند گفت. در نتیجه کسب و کار وقتی جواب می دهد که اهداف کاملاً مشخص شده باشند. زیرا همه متوجه می شوند هر کسی دنبال چیست و چه کسی از آن کسب و کار خود سود خواهد برد.

مدیریت بازاریابی در واقع همان مدیریت…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

مدیریت بازاریابی در واقع همان مدیریت تقاضاست.

ما در اینجا هشت حالت مختلف تقاضا و وظایفی که مدیران بازاریابی در برخورد با آنها مواجه اند را بیان می کنیم:

  1. تقاضای منفی: بازار نسبت به کالا هیچ علاقه و توجهی ندارد و از آن اجتناب می کند، مثلا کارفرمایان از به کار گرفتن افراد با پیشینه محکومیت نظر مساعدی ندارند. در اینجا وظیفه بازاریابی یافتن دلایل بی توجهی بازار نسبت به کالاست.
  2. تقاضای صفر: مصرف کننده از وجود کالا اطلاع ویا علاقه ای به آن ندارد مثلا دانشجویان ممکن است علاقه ای به شرکت در کلاسهای زبان خارجی نداشته باشند که در اینجا وظیفه بازاریابی برقراری ارتباط بین مزیتها و نیازهای طبیعی فرد است.
  3. تقاضای پنهان: مصرف کنندگان نیاز شدیدی دارند که با کالای موجود راضی نمی شوند مثلا برای سیگارهای بی ضرر تقاضای پنهان وجود دارد که در اینجا وظیفه بازاریابی انجام خدمات موثری است که تقاضای موجود را پاسخ دهد.
  4. تقاضای رو به پایین: زمانی که مقدار تقاضا نسبت به یک کالا کاهش پیدا کند، مثلا موسسات آموزش عالی خصوصی ممکن است با کاهش تعداد متقاضیان ورود به دانشکده ها باشند که وظیفه بازاریاب در اینجا بررسی دلایل کاهش تقاضا و تفییر جهت دادن تقاضای رو به پایین با استفاده از بازنگری در بازاریابی محصول است.
  5. تقاضای بی قاعده: تغییرات تقاضا بر اساس ساعت، روز و فصول مختلف سال است، مثلا در امر حمل و نقل عمومی بسیاری از وسایل نقلیه در ساعات غیر اداری بدون استفاده می مانند در حالی که در ساعات اداری رفت و آمدها ،کمبود آنها احساس می شود، در اینجا وظیفه بازاریاب استفاده از روشهای اصلاح الگوی تقاضا با به کار بردن تبلیغات و دیگر محرکهاست.
  6. تقاضای کامل: بهترین نوع تقاضاست و هنگامی است که سازمانها از عملکرد خود راضی اند، در اینجا وظیفه بازاریاب حفظ سطح فعلی تقاضا در شرایط تغییر سلیقه مصرف کنندگان و افزایش رقابت است.
  7. تقاضای بیش از حد: وقتی سازمانها با سطحی از تقاضا که بالاتر از سطح مورد انتظارشان است مواجه می شوند و توانایی مقابله با آن را ندارند ،مثلا بعضی از پارکها در ایام تابستان با ازدحام گردشگران مواجه می شوند که وظیفه بازریاب در اینجا پیدا کردن روشهایی برای کاهش موقت یا دائمی تقاضاست مانند افزایش قیمت فروش یا کاهش تبلیغات.
  8. تقاضای غیر سالم و مضر: مربوط به محصولات ناسالم است که سازمانها را به تلاشهای سازنده ای جلب می کند مثلا برای جلوگیری از مصرف سیگار تبلیغات زیادی انجام می گیرد در اینجا وظیفه بازاریابی ترغیب مردم به ترک چیزی که مورد علاقه آنهاست از طریق ابزارهایی مثل افزایش قیمت فروش و یا عدم دسترسی به آن کالاهاست.

آیا عوامل اجتماعی بر رفتار مصرف کننده تاثیر گذار

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

عوامل اجتماعی از جمله عواملی هستند که می توانند بر رفتار مصرف کننده تاثیر گذار باشند و خود به چند زیر بخش تقسیم می شوند. عوامل اجتماعی می توانند شامل: طبقه اجتماعی؛ گروه؛ خانواده؛ مقام یا نقش های اجتماعی باشند. اما هر کدام از این زیر بخش ها تاثیر خاص خود را بر رفتار مصرف کننده می گذارد.

طبقه های اجتماعی

طبقه اجتماعی خود شامل بخش های متعددی چون: درآمد، شغل، ثروت و تحصیلات است. هر جامعه ایی در هر کجای دنیا طبقه های اجتماعی خاص خود را دارد و در کل نمی  توان جامعه را بدون طبقه اجتماعی در نظر گرفت. به جرات می توان گفت طبقه های اجتماعی بخشی شناخته شده و دائمی از یک اجتماع هستند و افراد متعلق به هر طبقه ارزش های رفتاری خاص خود را دارند. این ارزش های رفتاری می توانند بر خرید مصرف کننده ها تاثیر گذار باشند.

گروه

گروه بخش دیگری از عوامل اجتماعی است که بر رفتار مصرف کننده تاثیر می گذارد. گروه های اجتماعی می توانند شامل گروه های اولیه، گروه های ثانویه و گروه های مرجع باشند. گروه اولیه گروهی است که افراد با اعضای آن به شکل غیر رسمی و متقابل و البته منظم در ارتباط هستند. این گروه می تواند شامل: دوستان شما، خانواده هایتان، همسایه ها و حتی همکاران باشد. اگر اعضای گروه روابط متقابل ولی رسمی تر و نامنظمی داشته باشند می توانیم به آن گروه ثانویه بگوییم. گروه ثانویه شامل گروه های مذهبی، اتحادیه های تجاری و شورا های حرفه ایی باشند. اعضای این گروه  اگر چه رابطه رسمی تری بر هم دارند اما، واقعیت این است که بر رفتار مصرف کننده در خرید اثر گذار هستند. گروه مرجع نیز یکی دیگر از عوامل اجتماعی است. گروه های مرجع هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیر مستقیم بر رفتار مصرف کننده تاثیر گذار هستند. این گروه ها تاثیر فوق العاده ایی بر رفتار مصرف کننده دارند. رهبران خط دهنده در این نوع گروه ها قرار می گیرند. این رهبران مهارت، شخصیت، دانش یا سایر ویژگی های خاص دیگری دارند که می توانند بر رفتار مصرف کننده اثر گذار باشند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

شماره تماس جهت مشاوره!