کارلوس اسلیم حلو
او با سرمایه ای در حدود ۶۲.۸ میلیارد دلار هفتمین ثروتمند دنیاست. مردی که در ۱۳ سالگی پدرش را از دست داد. به سختی و با حقوق ساعتی کار کرد و آموزه های پدر را در راه معیشت و سرمایه گذاری به عمل درآورد. اکنون او قدرتمندترین مرد کشورش، مکزیک است. کارلوس اسلیم حلو، در ۲۸ ژانویه ۱۹۴۰ در مکزیکوسیتی از پدر و مادری لبنانی تبار که به مکزیک مهاجرت کرده بودند، به دنیا آمد. او فرزند پنجم از شش فرزند خانواده پرجمعیت شان بود. پدر و مادر کارلوس او را با ارزشهای محکم و استواری تربیت کردند. پدرش او را به خواندن کتاب های تجاری و کسب درآمد تشویق می کرد و به او یاد داد که چگونه درآمد و هزینه هایش را ثبت کنند. بدین ترتیب کارلوس از اوایل کودکی، با هوش و استعداد بی نظیرش، به مباحث تجاری و اعداد و ارقام جذب شده و نبوغ خود را در مدرسه به نمایش گذاشت. کارلوس فقط دوازده سال داشت که اولین خرید سهام خود را از یک بانک مکزیکی تجربه کرد.
در سیزده سالگی اتفاق ناخوشایندی برای اسلیم رخ داد. او، پدرش جولیان اسلیم را از دست داد. کارلوس همواره موفقیت خود را مرهون آموزش و تشویق های پدرش می دانست. پس تمام سعی و همت خود را به کار بست تا مایه ی سربلندی پدر و خانواده اش باشد. روزها به مدرسه می رفت و برای امرار معاش به سختی کار می کرد. در ۱۵ سالگی او رسماً یکی از سهامداران کوچک بزرگترین بانک مکزیک بود. در مدرسه از همه جلوتر بود و استعدادش در علوم ریاضی همه را تعجب زده میکرد. بعد از دبیرستان در رشته مهندسی عمران وارد دانشگاه یونیور سیداد مکزیکو شد. کارلوس در دانشگاه به صورت همزمان هم دانشجو بود و هم دروس جبر و برنامه ریزی خطی را تدریس میکرد. هوش او در ریاضیات و مخصوصاً برنامه ریزی خطی، زمانی که صورت های مالی را میخواند، باعث شد دریابد که فعالیت در زمینه تجارت بیشتر از مدرک دانشگاهی اش او را به موفقیت نزدیک می کند. او در سال ۱۹۶۱ فارغ التحصیل شد و با تصمیمی به موقع، شروع به گذراندن دورههای اقتصاد در شیلی کرد. این دوره ها تاثیر بسزایی در شناخت او از بازار سهام و نحوه ی فعالیت و سرمایه گذاری در زمینه های مختلف داشت. کارلوس وارد دنیای تجارت شد و با سرمایه گذاری و خرید سهام شرکت های خرد و کلان شروع کرد.
او در زمینه کشف شرکتهایی که اوضاع اقتصادی خوبی نداشتند، فوق العاده بود. کارلوس سهام شرکت هایی که در شرایط بد اقتصادی به سر می بردند را خریده و به آنها کمک میکرد تا دوباره رشد و پیشرفت کنند. بدین ترتیب با بیرون آوردن آنها از شرایط بحرانی، سهام آنها را چند برابر می کرد و از این راه سود کلانی را به دست می آورد. این کار هم برای کارلوس و هم برای چنین شرکتهایی، یک موفقیت بزرگ به حساب میآمد. و اینگونه بود که کارلوس روزبهروز ثروت بیشتری را جذب میکرد . تا اینکه در ۱۹۶۵ بعد از به دست آوردن شرکت Jarritos del sur ، یک دفتر خرید و فروش سهام تاسیس کرد. در سال ۱۹۶۶ خرید و فروش املاک ملی بنگلادش را آغاز کرد. او در سال ۱۹۶۷ با سمیه دومیت ازدواج کرد. کارلوس و خانواده اش در آن روزها در سطح متوسطی زندگی می کردند. اما کارلوس، با درایت بالا، به جای خرید خانه و ماشین و سایر املاک، درآمد حاصل از کسب و کارش را مجدداً سرمایهگذاری میکرد. و اما بشنوید از اوج گیری کارلوس، در اوضاعی که برای همه نابسامان شده بود. در فاصله سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۶ مکزیک دچار بحرانهای مالی شدیدی در سیستم بانکی شد. این سالها اوج فعالیت و سرمایهگذاری کارلوس در زمینههای مختلف بود. او اعتماد به کشورش را از دست نداد و زمانی که دیگر سرمایهگذاران مکزیکی، پول های خود را برای سرمایه گذاری به خارج از مکزیک انتقال می دادند، او با خرید سهام شرکت های مختلف(و البته رو به رکود)، صبر کرد تا اوضاع اقتصادی کشورش بهبود یابد و پاداش این صبر به موقعش را خیلی زود چشید. بحران مالی برطرف شد و او روز به روز ثروتمندتر شد.
در سال ۱۹۹۰ اقدام به خرید شرکت تلمکس یا همان مخابرات مکزیک کرد و این کار تا کنون، سود کلانی را برای او به همراه داشته است. البته در این سالها کارلوس با قدرت مدیریت خود، در توسعه ی شبکه های فیبر نوری و نحوه ی خدمات رسانی دیجیتال به مردم مکزیک، فعالیت های گسترده و مثبتی را انجام داده است. در سال ۲۰۰۰، دیگر او، به بزرگترین سرمایه گذار در اکثر بخش های خصوصی و حتی دولتی تبدیل شده بود. او با سرمایه گذاری های پرسود در رستوران و هتل ها گرفته، تا شرکت های بیمه و تجهیزات ساخت و ساز و معدن، تنباکو، خرده فروشی، راه آهن، همه و همه را در کارنامه ی موفقیت های خود جای داده است.این تنوع در سرمایه گذاری بیان روشنی از این ضرب المثل معروف بازاریابی است که “همه ی تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید!” در سال ۲۰۰۸ کارلوس، ۶.۲ درصد از سهام نیویورک تایمز را از آن خود کرد. تمام مکزیک، طوری تحت سلطه ی قدرت کارلوس قرار گرفته است که مجله ی تلگراف در مورد او مینویسد: “قلمرو مالکیت کارلوس به قدری بزرگ است که مردم مکزیک، صبح ها ملحفه هایی را کنار میزنند که از مغازه های اسلیم خریداری شده است. نانشان را از نانوایی های متعلق به او می خرند و با ماشین هایی که توسط شرکت او بیمه شده به سرکار میروند، قهوه های شرکت او را می خورند و از بانک های او وام می گیرند…” با وجود ثروت زیاد، او اصلاً آدم ولخرجی نیست؛ هواپیمای شخصی یا وسایل لوکس و گرانقیمت ندارد. در عوض پولش را برای امور خیریه یا برای خرید مجموعه های هنری صرف می کند.
همسرش در سال ۱۹۹۹ بر اثر بیماری کلیوی درگذشت. او ۶ فرزند دارد که در حال حاضر سه فرزند پسرش، مسئولیت های کلیدی را در شرکت های اصلی او به عهده دارند. کارلوس، انسانی خانواده دوست است. او از سال ۲۰۰۴ از هیئت مدیره ی سه شرکتش استعفا داد تا فرصت بیشتری برای خانواده و سلامتی و اهداف بشردوستانه اش داشته باشد. نام شرکت او “کارسو” به یادبود همسرش از ابتدای نام کارلوس و سمیه انتخاب شده. در سال ۱۹۹۴ نیز موزه ی سمیه را تاسیس و تمام اجناس عتیقه و مجموعه های هنری جمع آوری شده اش را به آن اهدا کرد.
سخنانی الهام بخش از کارلوس اسلیم هلو
- موفقیت این نیست که شما کاری را خوب یا حتی خیلی خوب انجام دهید و از دیگران تایید بگیرید. موفقیت یک عقیده ی بیرونی نیست، یک احساس درونی از خوب بودن است. موفقیت تعادل روح است و قطعاً به احساساتی مانند عشق، خانواده، دوستی، اصالت و راستی بستگی دارد.
- در حال زندگی کنید. اجازه ندهید گذشته باری بر دوش شما باشد و بگذارید آینده به عنوان یک انگیزه برای شما عمل کنید. هر فردی خودش، سرنوشت خودش را می سازد.
- در زمان رونق اقتصادی به ریاضت ادامه دهید. این امر به پیشرفت شرکت شتاب می بخشد. این کار باعث می شود تا در زمان بحران، جلوی نیاز شدید برای تغییرات گرفته شود.
- رقابت همواره باعث پیشرفت تو می شود. حتی اگر رقیب پیروز شود.
- همیشه کسب و کارها دچار اشتباه می شوند. مهم این است که از اشتباهات بزرگ پرهیز کنید.
- وقتی برای نظرات دیگران زندگی کنی، مرده ای. من نمی خواهم در زندگی ام به این فکر کنم که چگونه به یاد آورده خواهم شد.
- اشتباهات عادی و انسانی اند. آنها را کوچک جلوه بده و قبول کن؛ آنها را تصحیح و بعد فراموش کن!