بازاریابی بین المللی عبارت است از عملکرد فعالیت های کسب و کار به منظور برنامه قیمت گذاری، ارتقاء، هدایت جریان کالاها و خدمات برای مشتریان بیش از یک کشور جهت کسب سود. همین تفاوت نسبتاً جزیی (در بیش از یک کشور) باعث پیچیدگی عملیات بازاریابی شده است. اصول بازاریابی در کلیه نقاط جهان کاربرد دارد و کار بازاریاب چه در دارالسلام باشد و چه در تگزاس با هم تفاوتی نخواهد داشت. زیرا هدف کسب سود از طریق پیشبرد فروش و توزیع کالاهایی است که برای آن ها بازار وجود دارد. تفاوتی که در بازاریابی بین المللی و داخلی وجود دارد به اصول متفاوت بازاریابی مربوط نمی شود بلکه به محیطی که این اصول باید در آن پیاده شوند، ارتباط می یابد.
رقابت، محدودیت های قانونی، آب و هوا، مصرف کنندگان دمدمی مزاج و تعداد زیادی عناصر غیر قابل کنترل می تواند بر نتایج سودآور برنامه های بازاریابی تاثیر بگذارند در نتیجه بازاریاب باید با قرار دادن عوامل قابل کنترل بازاریابی (قیمت، کالا، ارتقاء و توزیع) در قالب چارچوب عناصر غیر قابل کنترل بازار( سیاست ها، قوانین، تکنولوژی، رفتار مصرف کننده) اهداف خود را محقق کند. گرچه اصول بازاریابی را می توان درسطح جهان به کار برد، اما مشکلاتی که محیط های مختلف به وجود می آورند اولین موضوعی است که بازاریاب های بین المللی باید به آن توجه کنند.
کارخانه فورد مثال خوبی برای بازاریابی بین المللی است. این کارخانه در سال ۱۹۱۹ در میشیگان تاسیس شد. فورد کارخانجات متعددی مانند فولادسازی، تولید شیشه و ۳۲ کارخانه تولیدی مستقل دیگر را زیر یک سقف گردآورده بود و تمام عناصر موجود برای ساخت ماشین هایش در تاسیسات تولیدی او و فقط در آمریکا تولید می شد. در اوایل ۱۹۶۰، همه چیز عوض شد و فورد اعلام کرد «برای اینکه بتوانیم به رشد خود در جهان ادامه دهیم، هر فعالیت خرید باید به دنبال این باشد که در هر جای دنیا نیازهای خود را به دست آورد» و این بدان معنی بود که اگر قیمت اقلام مورد نیاز در خارج ارزان تر است، از خارج خریداری کن. این کار صرفه جویی های فراوانی را برای فورد به ارمغان آورد. او توانست با این کار چه از طریق تولید و چه از طریق فروش از بازار آمریکا خارج و خود را به عرصه بین المللی معرفی کند.