سایت بازاریابی به نقل از آلامتو :داشتن یک طرح خوب برای بازاریابی به تنهایی کفایت نمیکند شما باید روش اجرایی مناسب برای دستیابی به اهداف طرح بازاریابی خود داشته باشید.
هر سازمانی برای کسب موفقیت نیاز به تولید حجم قابل قبولی از درآمد دارد که البته این میزان درآمد ارتباطی با صنعت که در آن فعال است یا مدل کسبوکاری که از آن پیروی میکند، ندارد؛ بلکه فقط باید قادر به فروش خدمات و محصولات خودش از طریق یک طرح بازاریابی باشد.
دپارتمان بازاریابی هر سازمان نقشی حیاتی در کمک کردن به آن سازمان به اهداف خودش بازی میکند. از تعیین بازار هدف گرفته تا قیمتگذاری، توسعه محصول، بستهبندی تا تبلیغات و فروش؛ به عبارتی فعالیتهای مرتبط با بخش بازاریابی شامل مجموعه گستردهای از فعالیتها میشود که موجب هدایت رشد یک شرکت بوده و نقشی محوری در کمک به حرکت روبهجلو شرکت بازی میکند.
اکنونکه با مجموعه گستردهای از وظایف واحد بازاریابی در سازمان آشنا هستید، به چند نکته ساده اشاره میکنم که در زمان تعیین و تعریف اهداف بازاریابی باید همواره در ذهن داشته باشید:
۱- اهداف هوشمندانه یا SMART انتخاب کنید
منظور از اهداف هوشمندانه یا smart درواقع اهدافی است که دارای ۵ ویژگی مشخص بودن، قابلاندازهگیری بودن، قابلدستیابی بودن، واقعگرایانه بودن و محدود به زمان بودن باشند. در نظر داشتن تمامی ویژگیهای فوق برای اثربخشی هر طرح بازاریابی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. برخی از مدیران بازاریابی گاهی خود را در وضعیتی میبینند که تنها مشغول تهیه برنامه و چشماندازهایی برای آیندهای هستند که بههیچوجه در این چارچوب قرار نمیگیرند. تعیین اهداف مبهمی که ازلحاظ عملکردی قابلاندازهگیری نیستند، واقعگرایانه نیستند یا زمانی برای اجرا آنها در نظر گرفته نشده است، همه و همه درنهایت میتوانند منجر به نابودی یک شرکت شوند، چراکه بیش از هر چیز به یک بادکنک شبیه بوده و با کوچکترین فشاری از هم میپاشند.
۲- اهداف را با طرح کسبوکار تدوینشده ترکیب کنید
درحالیکه بهطور مشخص واحد بازاریابی در هر سازمانی یک واحد بسیار مهم است، اما باید توجه داشت که این خصوصیت تنها مختص این واحد سازمانی نیست. دیگر واحدها نیز همانند منابع انسانی، مالی و زنجیره تأمین هم در شکل دادن به یکچشم انداز سودمند هستند. پس ضروری است که طرحهای بازاریابی در هماهنگی کامل با برنامههای دیگر واحدها و بخشها تنظیم شوند. بهعنوانمثال، در یک طرح بازاریابی همواره میزان بودجهای که میتواند به آن اختصاص یابد در نظر گرفته شود که در این رابطه باید از واحد مالی استعلام شود و بهتنهایی و مستقل از اعداد در این طرح استفاده نکرد.
۳- بهشدت فروش خود را زیر نظر داشته باشید
درحالیکه حوزه فروش و بازاریابی ازنظر آکادمیک ازجمله علومی هستند که در کنار هم در نظر گرفتهشده و باهم تدریس میشوند، در مقوله اجرا این دو حوزه کاملاً جدا از یکدیگر در نظر گرفته میشوند. اهداف بازاریابی و فروش باید دست در دست هم پیش بروند و بهمنظور تعریف اهداف بازاریابی این موضوع درواقع بههیچوجه قابلمذاکره و اغماض نیست. بسیاری از مواقع دیده میشود که اهداف تعیینشده برای بازاریابی در مقام توجیه برای واحد فروش، غیرممکن تلقی میشوند. در چنین مواقعی ازآنجاییکه هیچ بازگشت سرمایه در قالب فروش محصول اتفاق نمیافتد، بخش عمدهای از هزینههای انجامشده توسط تیم بازاریابی، درواقع به سطل زباله وارد میشود.
۴- شاخصهای کلیدی عملکرد را بهصورت شفاف و دقیق برای خود تعریف کنید
تعریف کردن شاخصهای کلیدی عملکرد بهمنظور درک چگونگی اندازهگیری اثربخشی طرحها و کمپینهای بازاریابی بسیار اهمیت دارد. بدون در نظر گرفتن این مورد شرکت موردنظر درواقع در حال سرازیر کردن بودجه خود در چاهی به انتها است که از چگونگی اندازهگیری موفقیت خود اطلاعی نداشته و نمیتواند سود یا زیانی را به طرحهای بازاریابی خود مرتبط بداند.
۵- نشانها و معیارهای منظمی را برای دریافت بازخورد تعیین کنید
قرار دادن نشانها و معیارهای منظم برای ارزیابی پیشرفت طرح بازاریابی از مهمترین بخشهای هر طرح بازاریابی است. ارزیابی در بازههای زمانی منظم به شرکت کمک میکند تا بهخوبی نقاط قوت را شناسایی کند و حوزههایی که نیاز به توجه بیشتر دارند را هم بهخوبی بشناسد. اگر مدیران در جلسهای تنها پس از پایان اجرا یک طرح بازاریابی به ارزیابی اثربخشی آن بپردازند، دیگر دیر شده است. اصلاح منظم و زمانبندیشده در این مورد بسیار اهمیت دارد.
موارد ذکرشده در بالا همه و همه تنها موارد اصلی و پایهای است که در زمان تدوین یک طرح بازاریابی برای یک سازمان باید مدنظر داشته باشیم. البته موارد دیگری هم مطمئناً وجود دارد که میتواند موردبررسی قرار بگیرد، اما این نکات از مهمترینهایی هستند که پس از به نتیجه رسیدن یا احیاناً نرسیدن طرح بازاریابی، نتیجه را بیش از هر چیز مدیون آنها خواهید دانست.