جک ما
ما یا همان جک ما یکی از افراد ثروتمند دنیا و یک کارآفرین نمونه است. ما در ۱۵ اکتبر ۱۹۶۴ در هانگژو چین متولد شد. ما را با القاب مختلفی می شناسند و مشهورترین القاب او کارآفرین، صنعت گر و مدیر ارشد اجرایی است اما از بین این القاب، عنوان ثروتمند و کارآفرین باعث شده است که او در سایت بلومبرگ خوش بدرخشد. ما در سنین جوانی تلاش کرد تا انگلیسی را یاد بگیرد و یک راه ساده به او کمک کرد تا این فرآیند سریع تر پیش رود او هر روز با انگلیسی زبانان یک هتل که در نزدیکی خانه شان بود تمرین می کرد در واقع راه حل او این بود که نه سال انگیسی زبانان هتل را برای گردش به شهر و مناطق اطراف شهر می برد تا ضمن بازدید های گردشگری و صحبت با آنان، زبان انگلیسی خود را تقویت کند و این کار را رایگان انجام می داد. راه حل ساده و خوبی بود زیرا او بابت این کار پولی پرداخت نمی کرد اما برایش سود خوبی داشت زیرا، خود را در معرض یادگیری زبان انگلیسی قرار می داد. ۹ سال گذشت و او با یکی از این افراد انگلیسی زبان دوست صمیمی شد این فرد تلفظ نام ما برایش سخت بود بنابر این به ما به صورت مستعار جک می گفت.
تحصیلات
ما به معنای واقعی کلمه سخت کوش بود او دانشگاه رفتن را دوست داشت. به همین علت کنکور داد نه یه بار بلکه سه بار! و هر سه بار هم رد شد… ولی او دست بردار نبود ما عاشق یادگیری بود. پس از رد شدن در کنکور او تصمیم گرفت در موسسه دبیری هانگژو ثبت نام کند بالاخره او باید راهی را به سمت فراگیری دانش برای خود باز می کرد. مدت زمانی را با تحصیل کردن گذراند و در سال ۱۹۸۸ میلادی ما فارغ التحصیل شد. او حالا دانش آموخته رشته دبیری انگلیسی بود. موسسه هانگژو امروزه با نام دانشگاه هانگژو شناخته می شود. ما در حین تحصیل خود رییس شورای دانش آموزی بود اما پس از اخذ مدرکش مدرس زبان انگلیسی و تجارت بین المللی در دانشگاه شد ما تشنه فراگیری بود بنابر این در CKGSB ثبت نام کرد و در سال ۲۰۰۶ میلادی فارغالتحصیل شد.
شروع مسیر شغلی و حرفه ایی او
ما هیچ وقت نا امید نمی شد. شاید اگر یک دانش آموخته در کشور خودمان ۳۰ بار برای استخدام تلاش کند و رد شود از زمین و زمان بنالد اما ما اصلا این طور نبود او نه یک بار نه دوبار نه سه بار بلکه ۳۰ بار برای داشتن شغل های مختلف اقدام کرد جالب است که هر۳۰ بار هم رد شد! اما چه کسی مانند ما می تواند روحیه ایی شکست ناپذیری را در خود پرورش دهد و منتظر روز های خوب باشد… او می خواست شغل داشته باشد، صاحب درآمد شود بنابر این از کار پلیسی تا کار در KFC را دنبال کرد. خب او تلاش می کرد اما با وجود تمام تلاش هایش در شغل های مختلف پذیرفته نمی شد ولی دنیا به تلاش انسان پاسخ می دهد و سرانجام ما به آمریکا مهاجرت کرد. ما در امریکا با اینترنت آشنا شد. اینترنت برای او دنیای عجیبی بود پر از ابهام و در عین حال پر از فرصت به اصطلاح ما ایرانیان پر از پارادوکس! ما تصمیم گرفت بیشتر با این دنیای ناشناخته آشنا شود و شروع کرد!!! او شروع به جستجوی واژه آبجو کرد و در کمال ناباوری هیچ اطلاعاتی در این زمینه از چین به دست نیاورد. او جستجو های خود را بیشتر گسترش داد به عنون نمونه اطلاعات کلی تری را راجع به چین جستجو کرد و باز هم چیزی نیافت. کم کم ما به این نتیجه رسید چرا در دنیای اینترنت جایی برای کشور من نیست؟ چرا نتیجه جستجو های من راهی را به سمت کشورم نشان نمی دهد؟ ما با کمک همسر و یکی از دوستانش وب سایتی را راجع به چین راه اندازی کردند و به ۵ ساعت نکشید که ایمیل هایی از هموطنان خودش دریافت کرد. هموطنان او می خواستند بدانند ما کیست؟ و این طبیعی بود و ما را شگفت زده و مشتاق تر کرد. در سال ۱۹۹۵ میلادی ما شروع کرد به ایجا یک شرکت اینترنتی ۲۰۰۰۰ دلاری… این شرکت با هدف ایجاد وب سایت برای شرکت های خصوصی طراحی شده بود و با عنوان صفحات زرد چینی شناخته می شد. سه سال به این شکل گذشت و ما در این سه سال پنج میلیون یوان چین را از این طریق کسب کرد که معادل دلاری این مبلغ برابر با هشتصد هزار دلار در آن زمان بود! ما کم کم راه خودش را پیدا کرد او فهمیده بود دنیای اینترنت مثل یک دشت پر از برف و سفید است که او می تواند جز اولین نفراتی باشد که می تواند رد و پای خود را در برف بگذارد…
ظهور علی بابا!
امروزه جک ما را با عنوان علی بابا می شناسند. شرکت علی بابا در سال ۱۹۹۹ میلادی در آپارتمان جک ما در پکن راه اندازی شد. ما به دنبال ایجاد یک کسب و کار در دنیای اینترنت بود به همین علت یک روز در سانفرانسیسکو در کافی شاپی نشسته بود و به این موضوع فکر می کرد که اگر قرار باشد کسب و کاری در فضای اینترنت ایجاد کنم با چه برندی اینکار را آغاز کنم. در همین بین گارسون به سمت ما آمد و ما از او یک سوال پرسید که آیا علی بابا را می شناسی؟؟ و او هم یک عبارت گفت: علی بابا و چهل دزد بغداد…. ما با خود گفت این اسم بهترین برند برای کار من است اما برای اطمینان بیشتر به خیابان رفت و از عابران و توریست ها هم سوال کرد و همه جواب گارسون را می گفتند: علی بابا و چهل دزد بغداد… تلفظ علی بابا در هر زبانی راحت بود و برای همه شناخته شده بود. بنابر این ما تصمیم گرفت نام کسب و کار اینترنتی خود را علی بابا بگذارد. اما شرکت علی بابا چگونه شرکتی است؟ در علی بابا چه می گذرد و این شرکت چه کار هایی را انجام می دهد؟
شرکت علی بابا
شرکت علی بابا که با جرقه های ذهنی جک ما شکل گرفت یک شرکت چینی در زمینه تجارت الکترونیک است که، به فعالیت فروش و خدمات پس از آن می پردازد و این کار را از طریق پورتال وب و به شکل؛ مصرف کننده به مصرف کننده، بنگاه به بنگاه و بنگاه به مصرف کننده انجام می دهد. گروه علی بابا در زمینه فروشگاه اینترنتی نیز فعال است و بعلاوه به فعالیت های خرده فروشی و رایانش ابری هم می پردازد. علی بابا به رقیب خود یعنی ای بی خیلی شباهت دارد و کالا های زیادی را ارایه می کند اما، این شرکت چینی رقم فروش سالانه اش از رقیب هایش مانند آمازون و ای بی بسیار بیشتر است. وب سایت علی بابا جز ۲۰ وب سایت برتر دنیا محصوب می شود. حضور کاربران چینی نیز در رونق علی بابا بی تاثیر نبوده است زیرا، ۶۰ درصد بسته های تحویلی در ماه مارس سال ۲۰۱۳ میلادی مربوط به کاربران چینی بوده است و امروزه بیش از ۸۰ درصد فروش بر خط ( آنلاین ) در کشور پهناور چین توسط شرکت علی بابا انجام می شود. شاید باورش برای شما سخت باشد که: ما حتی یک خط کد هم ننوشته و اولین کامپیوتر خود را در سن ۳۳ سالگی خریده است! اما امروزه نام او با دنیای اینترنت در جهان شناخته می شود. علاقه مردم به خرید از علی بابا به دلیل اعتماد آنان به علی بابا است. جک ما در جمله معروفی می گوید: ما امروز پول به دست نیاوردیم؛ بلکه امروز توانستیم اعتماد مردم را جلب کنیم.
زندگی شخصی ما
ما در زمان تحصیل خود با همسرش آشنا شد. همسر او به نام ژانگ یینگ به همراه ما پس از فارغ التحصیلی به عنوان معلم مشغول به کار شد. این زوج در دنیای امروز میلیارد هستند و صاحب دو فرزند هستند یک دختر و یک پسر. از خصوصیت بارز ما این است که او هیچ گاه ویژگی های شرقی خود را فراموش نگرد او عاشق هنر های رزمی است و بعلاوه مدیتیشن و تمرین تای چای را انجام می دهد. ما عاشق نوشتن است فعالیت های بشر دوستانه انجام می دهد و عاشق حفاظت از محیط زیست است. جک ما مانند بسیاری از مردم مشرق زمین است یکی از خصوصیات خوب او این است که هیچ گاه خانواده خود را در مرکز توجه رسانه ها قرار نداده است و نگذاشته است که آرامش خانواده اش از بین برود. ما با این که میلیارد است هیچ وقت خرید های خیلی بزرگی انجام نداده است. او خیلی ساده زیست است.
جمله های معروف از جک ما:
- هیچگاه تسلیم نشوید؛ چرا که امروز دشوار است، فردا دشوارتر خواهد بود، اما پسفردا، روز زیبایی خواهد بود.
- فردی را استخدام کنید که برای شغل مورد نظر مناسب باشد نه اینکه استعداد بالایی داشته باشد. وقتی بخواهید یک تراکتور بسازید نیاز به موتور بوئینگ ندارید.
- هیچگاه دیگران را در زندگی شخصی و کاری فریب ندهید. در سال ۱۹۹۵، چهار شرکت مرا فریب دادند و اکنون هیچ کدام از آنها وجود خارجی ندارند.
- برای مدیریت افراد نابغه، نیاز به فردی ساده است. او از دیدی متفاوت به مسائل نگاه میکند و تیم را بهتر مدیریت میکند.
- این سه اصل را همیشه در ذهن داشته باشید: چه کاری را دوست دارید، چه کاری را باید انجام دهید و برای چه مدت باید آن را انجام دهید.
- از رقیبانتان بیاموزید؛ اما هیچگاه کار آنها را کپی نکنید.