امروزه تمامی ابعاد زندگی بشر از جمله دانش و فناوری با شتاب زیادی در حال تحول هستند. سازمانها برای بقا و پویایی خود ناگزیر به نوآوری و تغییرات مستمر و دائمی هستند. اگر تحول ضرورت نداشت بشر هنوز در زندگی انسانهای اولیه باقی می ماند. اگر انسانها خاصیت تغییر پذیری و اصلاح نداشتند، در چارچوب تنگ فکری خود باقی می ماندند و پیشرفت نمی کردند.
اگر عوامل محیطی کاملا ثابت و پایدار بودند، اگر مهارتها و توانایی کارکنان همیشه به روز بود و منسوخ نمی شد، اگر فردا همواره مانند امروز بود، تغییر سازمانی برای مدیران هیچ اهمیتی نداشت. ولی دنیای امروز همواره در حال دگرگونی است. اگر سازمان بخواهد در صحنه رقابت باقی بماند باید اعضا و کارکنان خود را متحول کند. در سال های قبل، مدیران تغییر را یک عامل زود گذر می دانستند که تشنجی ناگهانی در سازمان ایجاد می کرد. چون در دنیایی زندگی می کردند که آرامش وجود داشت و آینده را می توانستند پیش بینی کنند. ولی امروزه چنین دنیایی وجو ندارد؛ مدیران در دنیایی زندگی می کنند که روزانه تغییرات بسیار شدیدی را مشاهده می کنند. در چنین دنیایی مدیر خود باید به عنوان یک عامل تغییر عمل کند. امروزه سازماها با محیطی پویا روبه رو هستند و مجبورند خود را با محیط سازگارکنند. عوامل محیطی موجب می شود که مدیران برنامه هایی را در جهت ایجاد تغییرات جامع در سازمان اجرا کنند. شش عامل محیطی موجب ایجاد تغییر می شود:
- ماهیت نیروی کار: در محیط سازمانها فرهنگهای گوناگونی وجود دارد، بنابراین رویه های منابع انسانی باید تغییر کند تا سازمان بتواند نیروی کار خود را از نژادها و گروه های مختلف جذب نماید. از آن جایی که ممکن است مهارت های نیروهای جدید، مناسب سازمان نباشد، سازمان ها باید مخارج زیادی بایت آموزش کارکنان متقبل شوند .
- تکنولوژی: تکنولوژی موجب تغییر کارها و سازمان ها شده است، اکنون کارها به وسیله کامپیوتر کنترل می شود و همین موجب گسترش حوزه کنترل مدیران شده است.
- شوک های اقتصادی
- رقابت: رقابت در سطح جهانی موجب شده که سازمانها خود را در برابر رقبایی که دست به ابتکار عمل و خلاقیت می زنند، مجهز کنند و حالت دفاعی به خود بگیرند. سازمان هایی در صحنه رقابت باقی می مانند که بتوانند در برابر تغییرات سریعا واکنش مناسب از خود نشان دهند .
- روند اجتماعی: با توجه به روند اجتماعی در دهه ۸۰ به این نتیجه می رسیم که سازمانها باید خود را با تغییراتی که در دهه ۹۰ رخ خواهد داد سازگار نمایند. برای مثال در دهه ۸۰ جوانان دیرتر ازدواج می کنند و نیمی از ازدواج ها به طلاق می انجامد . یکی از نتیجه گیری هایی که می شود از این روند گرفت این است که خانواده های مجرد رو به افزایش اند و تقاضا برای خانه های کوچک و مجردی افزایش می یابد، در نتیجه باید خانه هایی با ابعاد کوچک طراحی شوند و گسترش خانه های کوچک منجر به افزایش تقاضا برای غذاهای منجمد می شود.
- سیاست های جهانی: از اوایل دهه ۸۰ در دانشکده های بازرگانی در مورد پدیده جهانی شدن بحث های زیادی می کردند ولی هیچ کس نتوانست تغییرات جهانی را پیش بینی کند.
- نویسنده: خانم الهه قبولی دانشجوی کارشناسی مدیریت صنعتی
- استاد راهنما: آقای دکتر احمد رضا هدایتی