بیل گیتس
او ثروتمندترین مرد جهان است. با ثروتی بالغ بر ۸۸ میلیارد دلار. تصور کنید؛ اگر روزانه ۲ میلیارد تومان درآمد داشته باشیم، حدوداً ۴۸۲ سال طول می کشد تا به ثروتمندی او شویم. این شاید ذهنیت ما را از میزان دارایی او بازتر کرده باشد. بیل گیتس، مرد ۶۲ ساله ای که با اراده ای قوی و تلاشی وصف ناپذیر، به چنین ثروت عظیمی دست یافت. او در اکتبر ۱۹۵۵ در شهر سیاتل آمریکا متولد شد. پدرش وکیل دادگستری و مادرش آموزگار مدرسه بود که در امور خیریه نیز فعالیت داشت. گیتس از کودکی اهل تلاش، رقابت و یادگیری بود. علاقه ی بیش از حد او به کتاب، پدر و مادرش را مجبور کرد برای ساعت غذا، قانون ممنوعیت کتاب خوانی را وضع کنند. پدرش درباره ی او می گوید: تقریباً هر نوع کتابی توجه اون رو به خودش جلب می کرد. کتابخانه ی کوچک او پر بود از کتاب های علمی، تخیلی، روانشناسی، زندگینامه ها و دایره المعارف ها. او تحصیلات مقدماتی را در مدرسه ای دولتی گذراند. در آنجا با رقابت و بلندپروازی، از تمام همکلاسی هایش در همه ی دروس مخصوصاً ریاضی و علوم جلو افتاد. پدر و مادرش با دیدن این استعداد، او را برای گذراندن دوران دبیرستان به مدرسه ی لیک ساید(Lake Side) فرستادند. و این جا سکوی پرواز گیتس با دو بال موفقیتش، یعنی پل آلن و کامپیوتر بود.
کامپیوترها در آن زمان بسیار بزرگ و گران بودند.مدرسه تلاش کرد با کمک های مالی والدین یک کامپیوتر را اجاره کرده و در اختیار دانش آموزان قرار دهد. گیتس گویا گمشده ی خود را پیدا کرده بود. او با کامپیوتر آشنا شد؛ در واقع بهتر است بگوییم او عاشق کامپیوتر شد و خانواده اش این را به خوبی فهمیده بودند. از طرفی نگران درس های او بودند و از طرف دیگر شور و شوق او برای کار با این ماشین تازه از راه رسیده، بیش تر از حدی بود که بتوانند او را در استفاده ار آن محدود کنند. گیتس اغلب اوقات به همراه دوستش پل آلن (که دوسال از او بزرگتر بود) و تعدادی دیگر از بچه ها (که الان همه از کارمندان ارشد مایکروسافت هستند) در اتاق کامپیوتر مدرسه مشغول کار و برنامه نویسی بودند. کم کم همه ی معلم ها از دستشان شاکی شدند. آنها نه درس می خواندند و نه تکالیفشان را انجام می دادند. تا اینکه در ۱۳ سالگی موفق شد اولین نرم افزار خود را که یک بازی کامپیوتری بود به اجرا در آورد و این برایش شروعی پر از انگیزه و هیجان بود.
در پاییز ۱۹۶۸، شرکتی به نام “مرکز رایانه” دفتری در سیاتل تاسیس کرد که فرزند یکی از کارمندان ارشد این شرکت، در مدرسه لیک ساید درس می خواند؛ به همین خاطر این شرکت، رایانه ای با زمان محدود در اختیار این مدرسه قرار داد. گیتس، آلن و بقیه بچه ها با شوقی بی اندازه، از این موقعیت استفاده می کردند و آنجا بود که “گروه برنامه نویسان لیک ساید” را تشکیل دادند. آن ها وارد سیستم های امنیتی شرکت می شدند و حتی زیرکانه، فایل های حاوی زمان استفاده ی آن ها از رایانه را دستکاری می کردند. این خرابکاری ها باعث شد شرکت آن ها را از کار با رایانه محروم کند. اما مدیران باهوش شرکت، پل و گیتس را برای کشف و رفع ایرادها و خطاهای امنیتی سیستم هایشان به کار گرفتند. در عوض آنها می توانستند بصورت نامحدودی از رایانه های آن مرکز استفاده کنند و این برای آنها یعنی غوطه ور شدن در رویایی بزرگ و البته ورودی تخصصی تر به دنیای رایانه. بعد ها گیتس در این باره گفت:«سرانجام ما توانستیم برای خودمان یک رایانه داشته باشیم و اینطور بود که ما وارد منطق سیستم رایانه ای شدیم.»
یکسال بعد “مرکز رایانه” دچار مشکلات مالی شد و گروه برنامه نویسان لیک ساید باید جای جدیدی برای استفاده از رایانه پیدا می کرد. آنها با هر زحمتی که بود یک رایانه در دانشگاه واشنگتن، محل کار پدر آلن، پیدا کردند و اولین سفارش کاری خود را از یک شرکت برای کارهای محاسباتی به عهده گرفتند. بدین ترتیب آنها اولین حقوق خود را از این راه دریافت کردند. بعد از آن تا مدتی تحت پروژه ای با عنوان Traf o data به کمک یک رایانه ی کوچک، به محاسبه ی ترافیک شهری مشغول شدند. در پاییز ۱۹۷۳، گیتس با اصرار خانواده، وارد دانشگاه هاروارد شد، غافل از اینکه فکر و ذهن و حتی قلبش را بیرون از دانشگاه، کنار رایانه اش جا گذاشته بود. در دانشگاه با استیو بالمر Steve Ballmer)) که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد. او شب تا صبح با آلن پشت میز رایانه بودند و صبح ها سر کلاس فقط چرت می زد. بالاخره آلن، گیتس را راضی کرد که یک شرکت مستقل رایانه ای بزنند؛ اما گیتس هنوز تصمیم قطعی خود را در مورد ترک دانشگاه نگرفته بود. تا اینکه در پاییز ۱۹۷۴ اتفاق جالبی افتاد. آن ها بطور اتفاقی، طرح رایانه ی آلتیر ۸۰۸۰ را روی جلد مجله دیدند و دست به شیطنت عجیبی زدند. گیتس با شرکت MITS تماس گرفت و ادعا کرد که یک برنامه BASIC برای رایانه آلتیر آنها نوشته است! یک لاف بزرگ! آن ها یک خط از برنامه را هم ننوشته بودند! آن ها حتی یک آلتیر۸۰۸۰ را از نزدیک ندیده بودند! اما این دو جوان تصمیم خود را گرفته بودند. شبانه روز تلاش کردند تا اینکه حدود دو ماه بعد از اولین تماس، آلن به دفتر شرکت MITS رفت و برنامه را نشان داد. برنامه بدون خطا اجرا شد. برنامه ای که روی کامپیوتر لیک ساید نوشته شده بود، اکنون بدون کوچکترین خطایی روی یک آلتیر۸۰۸۰ کار می کرد. و جالب اینکه این اولین بار بود که آلن یک آلتیر۸۰۸۰ را از نزدیک می دید! آن ها کلیه حقوق این برنامه را به شرکت MITS فروختند و از این راه درآمد نسبتاً خوبی بدست آوردند.
بیل دیگر مردد نبود. او به خوبی فهمیده بود که دانشگاه جایی نیست که عطش سیری ناپذیر او به رایانه را سیراب کند به همین خاطر بزرگترین تصمیم زندگی خود را گرفت و از دانشگاه هاروارد انصراف داد. در سال ۱۹۷۵ همراه با آلن شرکت مایکروسافت را با شعار «در هر خانه یک کامپیوتر» تاسیس کردند. آن روزها این شعار یک ادعای رویایی بود که خیلی ها آن را به سخره گرفتند. چندین سال بعد گیتس در مصاحبه ای گفت:«این شرکت بر اساس ایده ی دیوانه واری شکل گرفت که هیچ کس دیگری با آن موافق نبود. اینکه چیپ های رایانه ای آنقدر قدرتمند شوند که رایانه ها و نرم افزارها به ابزاری روی تمام میزها و در تمام خانه ها بدل خواهند شد.» اما گیتس و آلن به هدف خودشان اعتقاد داشتند. تمام ۴۰ کارمند مایکروسافت با تمام توان کار می کردند و انواع برنامه ها را برای رایانه های مختلف می نوشتند. گیتس در کار خود جدی و خستگی ناپذیر بود. بارها اتفاق افتاده بود که آنقدر درگیر کار و برنامه نویسی می شد که چند روز محل کار خود را ترک نمی کرد و به همراه کارمندان خود، سرسختانه بر روی برنامه های مختلف و سفارش مشتریان کار می کرد. کارمندان مایکروسافت که با وسواس خاصی از طرف گیتس انتخاب می شدند همگی دارای ضریب هوشی بالا، متخصص، با اراده و سخت کوش بودند. آن ها سخت کار می کردند اما در آمد سالانه ی مایکروسافت از ۲.۴ میلیون دلار تجاوز نکرد. تا اینکه دنیا پاسخ تلاش های شبانه روزی گیتس را داد و اتفاقات خوب از راه رسید. در سال ۱۹۸۰ شرکت IBM نسل جدیدی از رایانه های شخصی بنام PC را تولید کرد و تصمیم گرفت کار نرم افزار آن را به شرکت دیگری واگذار کند. و در این زمان بود که پرنده ی خوشبختی بر شانه های مایکروسافت نشست.
مایکروسافت طی قراردادی یک نسخه از نرم افزار مورد نظرشان که DOS86 نام داشت را از شخصی به نام تیم پاترسون خریداری کرد. بیل و آلن DOS86 را متناسب با کامپیوتر های IBM تغییر داده و امکانات بیشتری بر روی آن اضافه کردند و سیستم عامل قویتری به نام MS DOS را تحویل IBM دادند. از آن پس IBM درصدی از فروش خود را در ازای استفاده از MS DOS به مایکروسافت پرداخت کرد. سهام مایکروسافت روز به روز ارزش بیشتری پیدا می کرد و بیل و آلن هر روز ثروتمندتر می شدند. اما گیتس انسانی نبود که به همین حد بسنده کند. هدف اصلی او ثروتمند شدن نبود که همین جا توقف کند. هدف اصلی او برقرار کردن ارتباطی نزدیکتر بین انسان و رایانه بود. برای همین دست از تلاش بر نداشت. چندی بعد با طراحی سیتم عامل گرافیکی Windows تحولی بزرگ در صنعت رایانه ها پدید آورد و پس از آن رونمایی از Office ، مایکروسافت را به اوج رساند. گیتس با کار و تلاش خستگی ناپذیر فقط به پیشرفت فکر می کرد. همکارانش می گفتند: او فوق العاده فنی بود اما اگر به کسانی که بر روی یک پروژه کار می کردند، اعتماد کامل داشت، هرگز در کار آن ها دخالت نمی کرد. گیتس همواره اصرار زیادی بر استفاده ی به روز از دنیای دیجیتال و فن آوری برای مدیریت کارها دارد. از فروش کالا و ارائه ی خدمات گرفته، تا رسیدگی به امور مشتریان و حتی کارمندان. شاید این یکی از عوامل مهم در پیشرفت مایکروسافت بود. مشتریان به راحتی می توانستند با شرکت ارتباط برقرار کرده و نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را بیان کنند و این احساسی خوشایند از خریدی مطمئن را برای آن ها به همراه داشت. عمده موفقیت بیل گیتس مرهون تصمیمات درست و به موقعش در دوران کاری ست. همانطور که می دانید بیشتر شرکت های تازه تاسیس، برای جذب سرمایه، حاضر به فروش درصدی از سهام خود به سرمایه گذاران اولیه هستند. البته با پول نقدی که دریافت می کنند می توانند تجارتی قابل اطمینان تر بر پایه ی بالا بردن سطح خدمات و نه سودآوری بیشتر داشته باشند. شرکت هایی چون گوگل، توییتر و فیسبوک به همین شکل رشد کرده اند. اما بیل گیتس با تصمیمی هوشمندانه در زمان شکوفایی شرکت، حاضر به فروش درصدهای بالایی از سهام آن نشد. با وجود اینکه در صورت انجام چنین کاری، مایکروسافت با سرعت بیشتری رشد می کرد. بدین ترتیب با وارد شدن و بالاتر رفتن سهم مایکروسافت در بورس، ۴ نفر میلیاردر و ۱۲۰۰۰ نفر از کارمندان آن میلیونر شدند.
پل آلن، همراه و شریک گیتس در سال ۱۹۸۳ به سرطان لنفاوی مبتلا شد. با اینکه بیماری او با چند ماه درمان کاملاً برطرف شد، اما آلن دیگر به مایکروسافت بر نگشت و بتدریج از آن فاصله گرفت. با رشد مایکروسافت و بالا رفتن سهام شرکت، آلن در سی سالگی میلیاردر شد اما تصمیم گرفت روی پروژه های دیگری سرمایه گذاری کند.او در سال ۲۰۰۰ رسماً از مقامش در هیئت مدیره ی مایکروسافت کناره گیری کرد اما از او درخواست شد که به عنوان یک مشاور استرانژیک ارشدبه مدیران اجرایی شرکت مشاوره دهد. در حال حاضر آلن با ۲۳.۷ میلیارد دلار سی و دومین ثروتمند روی زمین است. گیتس در ژانویه ۱۹۹۴ با ملیندا فرنچ ازدواج کرد و آنها اکنون صاحب ۳ فرزند هستند. گیتس و همسرش با هدف افزایش سلامتی و کاهش فقر در دنیا، بنیاد خیریه بیل و ملیندا گیتس را بنا نهادند. سالانه میلیون ها دلار از ثروت او صرف امور خیریه می شود. در مورد او می گویند: ثروتمند خیری است که هر چه می بخشد، ثروتش بیشتر هم می شود. او وصیت کرده است که پس از مرگش فقط ۳۰ میلیون دلار به هر فرزندش به ارث برسد و بقیه صرف امور خیریه شود. در حال حاضر بزرگترین دغدغه ی او به گفته ی خودش، کم کردن آمار مرگ و میر در کودکان زیر ۵ سال بر اثر بیماری ها در کشور های فقیر است.
۱۰ درس از زبان بیل گیتس
- هدف بزرگی برای خود تعیین کنید.
- ریسک های محاسبه شده را قبول کنید.
- برای رسیدن به رویاهای خود، سخت تلاش کنید؛ راه دیگری وجود ندارد!
- با یک شریک قدرتمند که شما را به چالش بکشد ازدواج کنید.
- مطالعه کنید؛ مطالعه کنید؛ مطالعه کنید.
- ناراضی ترین مشتریان شما در واقع بهترین منابع پیشرفت شما هستند.
- نمی دانم را به هنوز نمی دانم تغییر دهید.
- هیچ گاه خود را با کسی مقایسه نکنید.
- اجازه ندهید که موفقیت حواس شما را پرت کند.
۱۰-از موقعیتی که دارید برای بخشیدن آنچه که بدست آورده اید، استفاده کنید.
بیل گیتس یک کارآفرین است زیرا…
بیل گیتس مدیر عامل مایکروسافت است، بعلاوه او یک کارآفرین نمونه است. کارآفرینی در همه جا رخ می دهد. مهم نیست شما چه میزان امکانات دارید اما مهم است که روح کارآفرینی در شما رشد کرده باشد. در واقع اگر شما روح کارآفرینی را در خودتان زنده کنید می توانید به تفکر بیل گیتس نزدیک تر شوید! به توانایی های خود اعتماد می کنید و از ایده های جدید استقبال خواهید کرد. او کسی است که با قدرت اراده ی خود توانست با تکیه بر توانایی هایش به فردی موفق در جهان بَدل شود. این شخص، آنچنان جسور است که ایده هایی که به ذهنش می رسد را عملی می کند کارآفرینی به معنای عمل گرا بودن است. کارآفرین کسی است که به تصمیم هایش جامه ی عمل می پوشاند و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نمی کند چنین شخصی فرصت را خلق می کند. بله، کارآفرینی خلق فرصت، بدون توجه به منابع نیز تفسیر می شود. همان طور که بیل در ابتدا چنین کاری را انجام داد. اگر شخصی بتواند چنین خصیصه ایی را داشته باشد بدون شک توانایی کارآفرین بودن را هم دارد. کارآفرینی می تواند نهراسیدن از شکست هم فرض شود. همان طور که بیل گیتس با تمام تلاش های خود هیچ گاه از شکست هایش ناامید نشد و امروزه او در دنیا به یک الگوی موفقیت تبدیل شده است. بعلاوه ی تمام نکته هایی که ذکر شد باید بدانید هر کارآفرینی باید انگیزه های خود را هرز چند گاهی تازه و نو نماید. واقعیت این است که همه انسان ها برای انجام کار به انگیزه نیاز دارند و این حالت در افراد کارآفرین بیشتر نمود پیدا می کند زیرا آن ها به صورت مستمر انگیزه های خود را نو می کنند. بیل گیتس شخصیتی است که در درون خود به خلق انگیزه می پردازد زیرا می داند برای رشد به انگیزه های قوی نیاز دارد.
مدل ذهنی بیل گیتس
شاید تا به حال با خود فکر کرده باشید مدل ذهنی بیل گیتس چیست؟ یا چه اصولی را در ذهن خود برای زندگی در نظر دارد؟
جالب است بدانید که بیل معتقد است که ۷ اصل اساسی در زندگی وجود دارد:
- در زندگی هیچ چیز عادلانه نیست و بهتره با این موضوع کنار بیابید.
- دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قائل نیست و انتظار می رود که قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.
- پس از فارغ التحصیل شدن و استخدام کسی به شما رقم فوق العاده ایی پرداخت نمی کند، به هیمن ترتیب قبل از اینکه به مقام معاون ارشد با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایاش زحمت بکشید.
- آشپزی در رستوران ها با غرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگ های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آن ها این کار یک ” فرصت ” بود.
- اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید. از نالیدن دست بکشید و از اشتباه های خود درس بگیرید.
- قبل از اینکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما می رسد ملال آور نبودند.
- اگر فکر می کنید آموزگاران سخت گیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
با مایکروسافت بیشتر آشنا شوید!
با توجه به زندگی بیل گیتس شاید برای شما جالب باشد اطلاعاتی هم از شرکت مایکروسافت داشته باشید. در ادامه به اطلاعات جالبی از شرکت مایکروسافت اشاره خواهیم کرد تا بتوانید پازل ذهنی خودتان را نسبت به این مرد بزرگ و تلاش های کاری او کامل نمایید.
شرکت مایکرو سافت در چند کشور فعالیت دارد؟
این شرکت بزرگ فعالیت های گسترده ایی در سطح جهان دارد. شرکت مایکروسافت در کشور های متعددی فعالیت می کند و فعالیت های بین المللی و فرامرزی دارد. شرکت مایکروسافت در بیش از ۹۰ کشور دنیا فعال است. این شرکت حدود ۶۰۰۰۰ کارمند دارد که از اقصی نقاط جهان در این غول تکنولوژی فعالیت می کنند.
آیا ایرانیان هم در مایکروسافت فعال هستند؟
با توجه به این که غول های بزرگی چون مایکروسافت در کشور ایران هیچ شعبه ایی ندارند اما، جالب است بدانید که ایرانیان زیادی در این شرکت بزرگ فعالیت می کنند. در شرکت مایکروسافت ۱۲۸ ایرانی فعالیت می کنند. این تفکر نشان دهنده ی این است که بیل گیتس به توانایی های کارکنان خود به صورت فرامرزی تمرکز می کند. این خصیصه یکی از ویژگی های کارآفرینان موفق است که برای رشد ایده های خود نگاهی فراملی را سرلوحه ی فعالیت های خود قرار می دهند. نگاهی که سبب شد امروزه بیل فردی موفق باشد.
حقوق کارمندان مایکروسافت چه میزان است؟
کارمندان شرکت مایکروسافت حقوق های متفاوتی دریافت می کنند. کارمندان این غول تکنولوژی با توجه به فعالیتی که انجام می دهند و با توجه به پُست هایی که دارند میزان دریافتی متفاوتی دارند.
Group Program Manage
واقعیت این است که اگر کسی در مایکروسافت مدیر برنامه ی کار گروهی باشد مسئولیت های زیادی دارد. برای این که بتوانید مسئولیت چنین شخصی را بهتر در ذهن تجسم کنید می توانید مدیر پروژه را در ذهن خود تداعی کنید در واقع مدیر برنامه ی کار گروهی، توانایی انجام کار هایی مانند مدیر پروژه را دارد. این مدیر فعال صدای مشتریان است و بعلاوه صدای شرکت مایکروسافت هم هست. مدیر برنامه ی کار گروهی هم پروژه ها را از آغاز تا پایان پیگیری می کند و هم مسئول پیگیری بازخورد مشتریان است. چنین مدیری در شرکت مایکروسافت حقوقی معادل ۲۳۰ هزار دلار را در سال دریافت می کند.
Partner Scientist
مشاور یا پژوهشگر، شخصی است که فعالیت او بیشتر جنبه ی تحقیقی دارد. در شرکت مایکروسافت چنین شخصی با توجه به تحقیق هایی که می کند به شرکت کمک می کند تا فعالیت خود را بهبود بخشد و محصول های بهتری را تولید کند. درآمد سالانه ی چنین شخصی در مایکروسافت ۱۲۰ هزار دلار است.
Software Architect
این شغل همان برنامه نویسی است. شخصی که در این شغل در مایکروسافت فعالیت می کند پشتیبانی نرم افزار ها را به عهده دارد. حقوق سالانه ی چنین شخصی برابر با ۱۲۰ هزار دلار است اما تا ۲۱۰ هزار دلار هم قابلیت افزایش دارد.
Director of Engineering
این فعالیت نوعی شغل مدیریتی است. افرادی که در این شغل فعال هستند به پشتیبانی از تیم های مهندسی شرکت مایکروسافت می پردازند. حقوق در نظر گرفته شده در این شغل ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار دلار در سال است.
Director of Development
مدیر توسعه نام این شغل است. شخصی که در این شغل فعال است باید دارایی های شرکت را به صورت بهینه به پروژه ها شرکت اختصاص دهد. چنین شخصی سالانه ۱۹۰هزار دلار حقوق دریافت می کند.
Senior Software Developer
بله، درست حدس زدید! طراح ارشد نرم افزار نام این شغل است. چنین شخصی به طراحی نرم افزار ها و پیدا کردن عیوب نرم افزار ها می پردازد و حقوق سالانه ایی معادل ۱۸۰ هزار دلار دارد.
Senior Marketing Director
مدیر ارشد بازاریابی، به بهبود بازاریابی محصولات شرکت مایکروسافت کمک می کند و به هیچ عنوان عجیب نیست که در شرکت مایکروسافت درآمدی معادل ۲۰۰ هزار دلار در سال به چنین شغلی اختصاص یافته است.
Principal Product Manager
مدیر ارشد تولید شخصی است که وظیفه اش بهبود تولیدِ شرکت مایکروسافت است. چنین شخصی برای بهبود تولید شرکت به بازخورد مشتریان نیز توجه ویژه ای دارد. شخصی که در این شغل در مایکروسافت فعال است به طور متوسط سالیانه ۲۱۰ هزار دلار حقوق می گیرد.
Senior Director Engineering
مهندس ارشد یا مدیر ارشد شخصی است که مسئول مدیریت کردن تیم مهندسی و ارتباط آن با مشتریان است. شرکت مایکروسافت درآمد سالانه ی ۱۷۰ تا ۲۲۰ هزار دلار را برای چنین سمتی در نظر گرفته است.