در حال حاضر آمار ها و تجربیات موجود در کشورمان؛ حاکی از آن است که تعداد بسیاری از شرکتهای ایرانی فعال در بازار صادرات، برای محصولات تند مصرف(FMCG) خود مانند نوشیدنی ها، مواد شوینده، مکمل های غذایی که با سرعت بیشتری فروخته میشوند و قیمت فروش آنها نسبتاً پایین است، به دنبال بازاری درمیان مشتریانی با درآمد اندک در بازارهای کشورهای همسایه هستند. آنها برای تعیین چه و چگونه بودن حرکت خود، این حقیقت را آزموده اند که طبقه کم درآمد جامعه کشورهای همسایه، استطاعت مالی خرید محصولات نسبتا گران تر سایر کشورها را ندارند و به محصولات ارزان ایرانی قرابت بیشتری پیدا کرده اند. این نوع نگرش در بازار صادراتی ایران تبدیل به اصل قطعی فروش صادراتی گردیده است.
جای تعجب دارد که چرا بسیاری از شرکتهای جهانی و منطقه ای با شدت و قدرت برای ساختن برند جهانی وتوسعه جغرافیایی بازار و ارائه کالای با کیفیت مبارزه می کنند ولی شرکت های ایرانی در حال مبارزه برای بدست آوردن سهم بیشتری از بازار کم درآمد کورس گذاشته اند. بدون در نظر گرفتن شعور مصرف کننده، فعالیت هایی برای لنگر انداختن در جایگاه برند منطقه ای، جستجو برای ایجاد برند مشترک صادراتی، برند سازی ملی و یا تبلیغات طولانی مدت برندهای ایرانی برای شناسایی بیشتر محصول، در این سبک نگرش به بازار محکوم به از دست دادن سهم بازار خود هستند.
آنچه که مسلم است این است که همسایگان ایران در چهارسوی جغرافیایی آن، با توجه به داشتن قرابت های دینی، زبانی و نیز قومیتی همواره از مقاصد اصلی محصولات صادراتی ایران شمرده می شوند. در طول تاریخ همواره مصایبی چون جنگ و بیماری بسیاری از همسایگان کشورمان را به مرکز اصلی نژاد و تبار شان یعنی ایران تمایل داده است و از دیر باز تا سده های اخیر، ایران مرکز تجارت و تبادل اقتصادی شرق و غرب آسیا بوده و قرار گرفتن در محدوه شمال به جنوب دریایی ایران و دسترسی به آبهای آزاد از نقاط قوت کشورمان محسوب می گردیده است اما نکته جالب در این گستره قوت و فرصت بدست آوردن سهم بازار اقشار کم درآمد این کشورهاست. هر چند که به طور کلی درصد بیشماری از مردم کشورهای هدف صادراتی کالای ایرانی از زمره کشورهای کم درآمد محسوب می شوند . اما هدف قرار دادن قشر کم درآمد آنها برای خرید ممسکانه مایحتاج روزانه کفایت کار نخواهد بود.