بازاریابی بین الملل : تصمیم گیری برای انتخاب بازار خارجی
یک شرکت هنگام ورود به بازار های خارجی باید اهداف و سیاست های بازاریابی بین المللی خود را تعیین کند. بیشتر شرکت ها در چنین بازار هایی به صورت محافظه کارانه عمل می کنند و دلیل آن این است که آنها می خواهند درصد فعالیتشان حتی المقدور کم باشد. برخی دیگر نیز به گونه ای رفتار می کنند که میزان فعالیتشان در خارج مساوی یا حتی بیش از فعالیت داخلیشان باشد. در مجموع شرکت باید بداند در کدام یک از کشور ها به فعالیتش بپردازد. برای مثال شرکت ساعت سازی”بولاو” تصمیم گرفت تا در بیش از یکصد کشور به فعالیت بپردازد. این شرکت با توجه به ارزیابی های خود تنها توانست در ۲ کشور به فعالیت بپردازد و در پایان حدود ۴۰ میلیون دلار خسارت دید. برعکس این شرکت، شرکت”ام وی” که در زمینه گسترش کالاهای مصرفی فعالیت می کرد پس از ده ها سال حضور در بازار های خارجی، توانست خود را به عنوان یک شرکت شبکه مستقیم همسایه به همسایه به شهرت برساند.
“ام وی” در سال ۱۹۷۱ وارد استرالیا شد، کشوری که با توجه به دور بودن از بازار ایالات متحده امریکا،شباهتی زیادی به این بازار داشت و پس از آن در سال ۱۹۸۰ دامنه فعالیت خود را به بیش از ۱۰ کشور توسعه داد و همچنان در حال افزایش است. به طور کلی شرکت ها باید در معدودی از کشور ها به فعالیت بپردازند از این رو “ایال” و “زیف” می گویند در صورتی امکان پذیر نیست که:
- هزینه های ورود و کنترل بازار زیاد باشد
- هزینه تعدیل و انطباق کالا و ارتباطات بالا باشد
- شمار جمعیت و میزان درامد و رشد در کشور هایی که نخست برای ورود انتخاب شده اند زیاد باشد
- شرکت های خارجی مسلط، توانایی ایجاد موانع بلند برای ورود را داشته باشند
شرکت باید درباره نوع کشور هایی که ورود پیدا می کنند تصمیم بگیرد.جذابیت یک کشور به عواملی نظیر: کالا،عوامل جغرافیایی،درامد و جمعیت،اوضاع و احوال سیاسی بستگی دارد. در این میان کینچی اوهما توصیه می کند که کشور ها به فروش در بازار سه گانه ی ایالات متحده امریکا،اروپای غربی و ژاپن توجه بیشتری کنند چرا که این ها بالاترین درصد فروش جهانی را به خود اختصاص داده اند.
نظر اوهما به نظر در زمان کوتاه مدت عملی می باشد زیرا در بلند مدت اقتصاد جهانی به مشکل خواهد خورد. بازار های سه گانه نیز غنی هستند و به مرحله بلوغ رسیده اند از این رو شرکت ها باید از نبوغ و خلاقیت خود استفاده کنند تا راه به بازار کشور های در حال توسعه یابند،این بازار ها شرایط مناسبی برای مواد غذایی،پوشاک،مسکن،لوازم خانگی و… دارند.
فرض کنید یک کشور فهرستی از بازار های بالقوه صادراتی را تهیه کرده،حال سوال این است شرکت از میان این کشور ها چگونه انتخاب می کند… بیشتر کشور ها ترجیح می دهند به کشور های مجاور خود محصولاتشان را بفروش برسانند زیرا امکان مبادله و هزینه فروش هم به راحتی می باشد،پس جای شگفتی ندارد اگر بزرگترین بازار ایالات متحده امریکا کاناداست و شرکت های سوئدی هم نخست کالاهایشان را به اسکاندیناوی فروختند. گاهی این همجواری به صورت روانی است تا همجواری جغرافیایی، مثل کشور امریکا که محصولات خود را در کانادا و انگلیس و استرالیا به فروش می رساند و چندان تمایلی به کشور هایی نظیر آلمان و فرانسه ندارد زیرا این کشور ها از نظر زبان،قوانین و مقررات و فرهنگ در کشور های گروه اول احساس آرامش بیشتری می کنند.
به طور کلی کشور کاندیدا باید از نظر سه معیار زیر در رتبه نخست قرار داشته باشد:
- جذابیت بازار
- مزیت رقابتی
- مخاطره
- آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
- موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده