اثر جلسات طوفان مغزی در عملکرد ویزیتور صادراتی
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئله به یک گروه کوچک ارائه می شود و از آن ها خواسته می شود، به سرعت و فی البداهه برای آن پاسخی بیابند و سپس پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته شده که همه اعضای جلسه می توانند آن را ببینند، و این امر باعث می شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری بپردازد.
در سال ۱۹۶۱ روانشناسی به نام “گوردون” نتایج پژوهش های ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر کرد و اظهار داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت ایجاد می شود. او در گروه های ۶ تا ۸ نفره برای ایجاد خلاقیت، از طریق به کار گیری یک جریان تمثیلی و استعاره ای افراد را به گردش تخیلی ترغیب و در این حالت ایده ها و نظرات بدیهی کشف می کرد. ذهن افراد در این گردش تخیلی پدیده هایی که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کرد و به ایده های جدید دست می یافت و از این رو روش گوردون شیوه تلفیق نامتجانس نیز نام گرفته است.
نیاز به ایجاد جلسات طوفان مغزی برای یک ویزیتور صادراتی؛ قبل از عزیمت به کشور مقصد به مثابه مجهز ساختن یک کامپیوتر به انواع نرم افزارهای مورد نیاز است. بدیهی است که وی قبل از هر چیز می بایست اطلاعات عمومی و جامعی در مورد کشور هدف خود و محصولی که به فروش آن مبادرت می نماید را داشته باشد.
اما یک ویزیتور صادراتی قبل از دیدار کشور مقصد، نیاز مبرم به آماده داشتن پاسخ و ایده هایی خلاقانه در زمینه کالا؛ برند سازی و برنامه های توسعه بازار به شرکا و خریداران قطعی محصولات خود خواهد داشت و عمدتا داشتن آگاهی کافی از محصولی که در کشور هدف مورد نیاز احتمالی خواهد بود؛ و می بایست در کشور فروشنده تولید شود نیز از الزامات پیش بینی شده سفر وی می گردد. این پاسخها در جلسه ای با حضور کارشناسان تولید R & D تدارکات حاصل می شود. بنابر این یک ویزیتور صادراتی، یا بهتر بگوییم یک بازاریاب بین المللی؛ با جمع آوری اطلاعات کافی و ایده های خلاقانه و پاسخهای پیش بینی شده که از طریق ایجاد این جلسات بدان دست یافته؛ در مدت زمانی نزدیک به تمام آنچه که در سفر خود برنامه ریزی نموده است دست خواهد یافت.