Skip to main content
Tag

ویزیتور

بازاریابی ورزشی: تقسیم بندی بازارهای ورزشی/قسمت دوم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی ورزشی: تقسیم بندی بازارهای ورزشی/قسمت دوم

یکی از مهمترین مفاهیمی که در بازاریابی ورزشی باید مورد بررسی قرار بگیرد بحث اهمیت تقسیم بندی بازار ورزشی است؛ لذا قصد آن را داریم در این پست در مورد این مقوله بیشتر بحث کنیم؛ مهمترین دلایل اهمیت تقسیم بندی بازار ورزشی را می توان موارد زیر دانست:

  • می توان نیازها و احتیاجات هر بخش را در مقابل رقبا آزمایش کرد.
  • با استفاده از اطلاعاتی که از هر خرده بازار بدست می آید می توان، متناسب با بازارهای ورزشی مختلف، بودجه های بازاریابی مناسبی را به آنها تخصیص داد. 
  • با شناخت دقیق خرده بازارها، می توان در برنامه های بازاریابی ورزشی خود تغییراتی ایجاد کرد و برای جلب رضایت مشتریان ورزشی خود، تلاش کرد.
  • آگاهی از وسیع بودن بازار ورزشی و جمیت طرفدار آن برای بازاریابان ورزشی اهمیت بسیاری دارد.

  فواید تقسیم بازار

در صورتی که بخش‌بندی بازار توسط یک شرکت به خوبی انجام شده و به خوبی به کار گرفته شود، فواید زیادی را متوجه شرکت خواهد کرد؛ از جمله:

  • تسهیل انتخاب بازار هدف: از آنجا که بخش‌بندی بازار نیازمند شناسایی دقیق مشخصات گروه‌های موجود در بازار است، لذا آشنایی با این خصوصیات انتخاب بین آنها را برای شرکت تسهیل می‌کند.
  • افزایش سودآوری: گاهی امکان افزایش قیمت‌ها در ازای ارائه خدمات جدید برای کل بازار میسر نیست. در این حالت تعریف بخش‌های خاصی که مشتاق استفاده از خدمات جدید هستند، می‌تواند راهگشا باشد.
  • شکل‌دهی به نیازها: بخش‌بندی به شرکت کمک می‌کند تا بتواند نیازهای جدیدی را در گروه‌های خاصی از مشتریانش برانگیزد و همچنین پیش‌بینی بهتری از آینده آن بخش داشته باشد.
  • ایجاد نوآوری: توجه به کل بازار به‌صورت یکجا باعث می‌شود خصوصیات آن به‌طور کلی و بدون جزییات در نظر گرفته شود. اما تجزیه بازار به بخش‌های کوچک‌تر این جزئیات را برجسته کرده و موجب می‌شود شرکت در ارائه محصولات و خدمات مطابق با این خصوصیات فعال‌تر شده و دست به نوآوری‌هایی برای برآورده کردن آنها بزند.
  • افزایش کارایی بازاریابی: از آنجا که منابع هر شرکتی دارای محدودیت است، لذا تعریف دقیق نیازهای مشتریان و انجام فعالیت‌های بازاریابی مطابق با آن الزامی است. بخش‌بندی بازار یکی از راه‌هایی است که باعث می‌شود منابع بازاریابی شرکت در مسیر صحیح آن مصرف شود.
  • سودمندی مشتریان: ارائه محصولات کامل‌تری که مطابقت بیشتری با نیازهای مشتریان داشته باشد، نه تنها به نفع شرکت است، بلکه نفع مشتریان را نیز در پی خواهد داشت. مطابقت محصول با علایق مشتریان نیز نیازمند بخش‌بندی بازار و آشنایی بیشتر با خصوصیات مصرف‌کنندگان است.
  • رابطه پایدار با مشتری: از آنجا که نیازهای مشتریان در طول زمان تغییر می‌کند، بخش‌بندی بازار به تولیدکننده کمک می‌کند که از نزدیک در جریان این تغییرات باشد و محصولات خود را متناسب با نیازهای جدید آنها ارائه کند.
  • افزایش در سهم بازار: به‌دست آوردن سهم بالای بازار یکی از فواید مستقیم و مهم تقسیم بازار محسوب می‌شود. از آنجا که تقسیم بازار باعث می‌شود بخش‌های خاصی از بازار برای تولیدکننده دارای اولویت باشد، لذا تمرکز تولیدکننده در آن بخش موجب افزایش سهم وی از آن بخش و کل بازار می‌شود.

 مراحل تقسیم بازار 

در بازار­یابی مبتنی بر تقسیم­بندی بازار، سه مرحله باید پیموده شود:

  1. تقسیم بازار؛ تقسیم­بندی بازار، اقدامی است که بدان وسیله یک بازار را به چند گروه از خریداران که دارای ویژگی­ها، نیازها یا رفتار­های متفاوت هستند، تقسیم می­کنند. زیرا هریک از این محصولات به آمیزه­ای متفاوت از بازاریابی نیاز دارند.
  2. هدف قراردادن بازار؛ پس از تعیین یا شناسایی گروه­ها، موضوع هدف قرار دادن بازار مطرح می­شود. هدف قرار دادن بازار، یعنی ارزیابی جذابیت­های هر بخش از بازار و تعیین یک یا چند بخش از بازار که باید در آن به فعالیت پرداخت.
  3. در این مرحله، مدیر بازار­یابی با توجه به اهداف شرکت، امکانات مالی و فنی، پرسنل بازار­یابی، توان رقابتی و خط­ مشی بازرگانیِ بازار هدف را انتخاب می‌کند. شرکت­ها، معمولا بخش‌هایی از بازار که می­تواند بیشترین ارزش را برای مشتری (و سود مناسب برای شرکت) به‌بار آورد و قادر به حفظ آن برای یک دوره بلندمدت باشند، به‌عنوان بازار هدف انتخاب می­کنند. شرکت برای اینکه بتواند بهترین بخش­های بازار را مورد هدف قرار دهد، باید نخست، میزان رشد، اندازه، جذابیّت ساختاری، سازگاری منابع و هدف­های شرکت یا هر بخش از بازار را مورد ارزیابی قرار دهد.
  4. تعیین جایگاه بازار (market position)؛ مقصود از تعیین جایگاه) موضع( در بازار این است که شرکت، موضع رقابتی خود را از نظر محصول تعیین می‌نماید. یعنی شرکت تلاش می­کند، که نحوه ادراک مصرف‌کنندگان از محصول در مقایسه با نحوه ادراک آنها از محصول رقبا متمایز باشد.

 انتخاب بازار هدف

چندین عوامل در انتخاب بازارهای هدف یک شرکت اثر خواهند گذاشت. عوامل متعددی را که می‌توان در ارزیابی پتانسیل و تناسب بخشهای بازار به کار برد در زیر فهرست می‌شوند:

  • ویژگیهای بخش
  • رقبا در بخش
  • همخوانی(تطبیق) با شرکت
  • پتانسیل رشد
  • پتانسیل سود‌دهی
  • تعداد
  • اندازه
  • نقاط قوت
  • منابع
  • اهداف
  • کانالها

مدیران ممکن است یک یا چند بخش را به عنوان بازارهای هدف برگزینند. تصمیم‌گیری برای تمرکز بر یک بخش به عنوان بازار هدف تحت عنوان استراتژی متمرکز یا یک بخشی شناخته می‌شود. تصمیم برای تعقیب بیش از یک بازار هدف با آمیخته‌های بازاریابی متناظر برای هر کدام به استراتژی تفکیک یا چند بخشی معروف است. و نیز گاهی از آن به عنوان بازاریابی تمایزی یاد می‌شود. سومین گزینه آنست که کل بازار بالقوه به عنوان یک مجموعه در نظر گرفته شود – یک بازار هدف وسیع. از این رو به عنوان بازاریابی غیر تمایزی(یکسان) یا انبوه یاد می‌شود.

معیارهای تقسیم بازارهای ورزشی 

برای تقسیم­بندی مشتریان و خرده­ بازارها، باید معیارهای گوناگونی مورد توجه قرار گیرد. پنج معیار اصلی تقسیم بازار عبارتند از:

  1. قابلیت افزایش سود و بازده سرمایه­گذاری؛ اگر افزایش سود و بازده سرمایه­گذاری، از طریق عدم تقسیم­بندی بازار به‌دست آید، نباید هیچ‌گونه تقسیم­بندی­ای صورت گیرد. بنابراین مناسب­ترین روش برای تقسیم بازار روشی است که بیشترین فرصت را برای سود ایجاد کند.
  2. مشابه بودن نیازهای خریداران در هر قسمت؛ خریداران بالقوه در هر قسمت از بازار، باید بر مبنای فعالیت­های بازار­یابی، مانند طرح و شکل محصولات مورد نیاز یا نوع تبلیغات، باهم شباهت­هایی داشته باشند.
  3. متفاوت بودن نیاز­های خریداران در قسمت­های گوناگون بازار؛ اگر نیاز­های خریداران در قسمت­های مختلف بازار، کاملا متفاوت نیستند، تقسیمات را باید محدود کرد. ضمن اینکه هر قسمت مجزا، معمولا فعالیت­های بازار­یابی متفاوتی را می­طلبد که هزینه­های بیشتری نیز ایجاد می­کند.
  4. امکان فعالیت بازار­یابی برای دستیابی به یک قسمت؛ دستیابی به یک قسمت بازار، نیازمند فعالیت بازاریابی کارآ و سازنده است. اگر این فعالیت، امکان‌پذیر نیست، نباید بازار را تقسیم کرد.
  5. سهولت و هزینه تقسیم بازار؛ مدیر بازاریابی باید طرح تقسیم بازار را به‌سهولت و با هزینه پائین (متناسب با نوع طرح، بازار و منافع متصور آن)، اجرا کند.

روش قسمت بندی بازار(مراحل تعیین بازار)

  • گام اول: در این مرحله پژوهشگر برای دستیابی به آگاهی‌هایی در زمینه انگیزش، عقیده ورفتار مصرفی مصاحبه های اکتشافی و گروهی انجام می‌دهد.
  • ‏گام دوم: پژوهشگر در این مرحله برای از میان برداشتن متغیرهای بسیار مرتبط از تجزیه وتحلیل عاملی و برای به دست آوردن شمار مشخصی از قسمت‌های بازار که با یکدیگر بیشترین تفا وت را دارند از تجزیه تحلیل خوشه‌ای استفاده می‌کنند. گام سوم: در این مرحله بر حسب عقاید، رفتار، مشخصات رفتار شناختی، روان شناختی، قسمت‌های بازار را تعین می‌کنند.

  فرایند بخش بندی بازار

  • تعیین شاخصها و فاکتورهای تقسیم بازار: در این گام شاخصهای تقسیم بازار انتخاب می‌شوند. در این مرحله می‌توان جهت تقسیم بازار شاخص های رفتاری، جغرافیایی و …راانتخاب نمود.
  • تحقیقات بازار: در این گام براساس شاخصهایی که در قسمت قبل مشخص شده است،ویژگیهای مشتریان هر بخش مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد. در این گام براساس تکنیک‌های آماری چون فاکتور آنالیز، Cluster و …بخشهای مختلف شناسایی وتحلیل می‌شوند.
  • ارزیابی بخشهای مختلف بازار: در این مرحله بخشهای مختلف بر اساس شاخص سوددهی یا مطلوبیت برای شرکت ارزیابی می‌شوند. نهایتاً بخش یا بخشهایی از بازار انتخابمی‌شوند.
  • طراحی آمیخته بازاریابی مناسب برای بخشهای انتخاب شده: در این گام با توجه به ویژگیهای بخش یا بخشهای انتخاب شده از بازار، آمیخته بازاریابی مناسب طراحی وپیشنهاد می‌شود.

ادامه دارد…..

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی به روش پدر پولدار/قسمت اول

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی به روش پدر پولدار/قسمت اول

رابرت کیوساکی سرمایه گذاری است که تا کنون هزاران نفر را در حوزه های بازاریابی و فروش وشناخت پول در سرتاسر دنیا آموزش داده است این معلم توانسته کتابهای گوناگونی را در حوزه موفقیت مالی به چاپ برساند که از پرفروش ترین آنها می توان پدر پول دار  پدر بی پول را نام برد که در ایران هم ترجمه شده است,از دید نیویورک تایمز این کتاب با فروش بیش از ۲۶ میلیون جلد یکی از پرفروش ترین کتابهای این حوزه میباشد.

سایت مستر ویزیتور قصد دارد خاطراتی از آقای کیوساکی در ارتباط با بازاریابی و فروش را به صورت چند قسمت با عنوان بالا برای علاقه مندان این حوزه تهیه کند. “مهمترین علت مشکل مالی مردم این است که سالها درس می خوانند ولی در مورد پول چیزی یاد نمی گیرند پس برای پول کار می کنند ولی هرگز نمی فهمند که چه کنند تا پول برایشان کار کند. رابرت کیوساکی”

کیوساکی در این کتاب پدر واقعی خود پدربی پول می نامد که از سطح تحصیلات بالایی برخوردار است, او مدرک دکتری دارد دوره چهار ساله را در کمتر از دو سال گذرانده و به دلیل نمرات بالا, همیشه کمک هزینه های خوبی از دانشگاه دریافت میکرده.پدر دیگر که در واقع پدر دوست کیوساکی (مایک) می باشد را پدر پول دار می نامد که حتی کلاس هشتم را نیز تمام نکرده بود. هر دو آنها تمام عمر سخت کار کرده بودند واز نظر مالی درآمد قابل قبولی داشتند.با وجود این, یکی تا آخر عمر از لحاظ مالی تقلا میکرد و دیگری یکی از ثروتمندان شهر بود هر دو آنها نصایحی میکردن اما نصایحشان متفاوت بود.

  • اولین بازاریابی من و مایک

من و دوستم زمانی که حدود ۱۰ سال داشتیم با دریافت مبلغی اندک در یکی از فروشگاه های پدر مایک(پدر پول دار) مشغول به کار شدیم یکی از علایق من در آن سن خواندن کتابهای کمدی بود ولی با دریافت حقوق ناچیز نمی توانستم کتابهای مورد علاقه خود را تهیه کنم نکته قابل توجه این بود که در آن فروشگاه از این نوع کتاب برای فروش داشتیم .روزی  من داشتم  از مسئول فروشگاه خداحافظی میکردم که متوجه رفتار عجیبی شدم,او داشت نیمی از صفحه اول کتابهای مورد علاقه من را پاره می کرد و بقیه را داخل یک کارتون می انداخت.وقتی علت این کار را از او پرسیدم ,او پاسخ داد:نصفه صفحه اول را به عنوان اعتبار و برای دریافت کتاب های جدید نگه می دارم و به توزیع کننده می دهم و بقیه رو دور می ریزیم.

من و مایک منتظر ماندیم تا با توزیع کننده دیداری داشته باشیم,حدود یک ساعت گذشت تا او برای توزیع کتابهای جدید به فروشگاه آمد.ما از او درخواست کردیم:آیا امکان دارد کتابهایی رو که دور می اندازید رو برداریم؟ او پاسخ داد:شما برای این فروشگاه کار می کنید و اگر قول بدهید که در جای دیگر آنها را نمی فروشید مانعی ندارد.

شراکت من و مایک شروع شد؛ مادر مایک اتاق خالی در زیر زمین را که کسی استفاده نمیکرد به ما داد. آنجا را تمیز و مرتب کردیم وشروع کردیم به چیدن صدها کتاب. در مدت کوتاه کتبخانه عمومی ما به روی همه باز شد و ما خواهر کوچکتر مایک که عاشق مطالعه بود را به عنوان متصدی و رئیس کتابخانه استخدام کردیم و خودمان مشغول بازاریابی شدیم. او از هر بچه ۱۰ سنت حق ورود به کتابخانه می گرفت و ساعت کار کتابخانه از دو و نیم تا چهار ونیم بعدازظهر,یعنی تعطیلی مدارس بود.مشتری ها که شامل بچه های همسایگان بودند,اجازه داشتند هر قدر کتاب که بخواهند مطالعه کنند.برای آنان نیز این یک کتابخانه مناسب بود چون قیمت هر کتاب ۱۰ سنت بود و آنها می توانستند با پرداخت یک حق ورودی در طول ۲ ساعت چند کتاب مطالعه کنند.

خواهر مایک بچه ها رو موقع بیرون رفتن می گشت تا کتابی بیرون نرود,او هم چنین تعداد افراد و کتبها پیشنهادها وانتقادها را می نوشت. ما حدود ۱۰ دلار در هفته درآمد داشتیم که ۱دلار از آن را به خواهر مایک میدادیم و او این فرصت را داشت تا وقتی که بخواهد در کتابخانه درس بخواند ولی بعدها به دلیل دعوا در محیط کتابخانه,این شراکت قطع شد.

ادامه دارد….

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی عشقه!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی عشقه!!

  • سلااام…     سلام به همه…….
  • چطوری علی جان؟؟     خوبی مهران؟؟؟    به به!! خانوم معصومی؟!! تعطیلات خوش گذشت؟!!
  • سرماخوردگیت بهتر شد سعید جان…؟؟؟!!!   به به چه تیپی زدی امروز فرهاد؟؟!!
  •  خوب…؟؟!! همه چی عالیه؟؟؟……….

از در که میاد تو، یه عالمه انرژی با خودش میاره… همه با دیدنش ناخودآگاه شاد میشن. انگار تا نیاد، روز کاریمون شروع نمیشه!! یه چیزی کمه!! توی شرکت، بچه های شوخ و شاد زیاد داریم اما اون یه چیز دیگه ست..!! انگار همیشه به یه منبع انرژی ۲۲۰ ولت وصله!! جالبه؛ ولی فکر کنم با همه بچه ها به یه اندازه صمیمی شده؛ از معاون تاااا آبدارچی.. خیلی خوبه که توی محبت کردنش فرق نمیذاره. همه عاشقشن.. و جالب تر اینه که اگه بگم اون چه سمتی توی شرکت داره، کسی باورش نمیشه!!

  • اون آقای رئیسه!!!

البته خودش میگه منو رئیس خطاب نکنین. میگه منم مثل همه یه کارمندم؛ فقط وظیفه ام مدیریت پتانسیل این شرکته؛ و اون پتانسیل، شما کارمندها و خصوصا بازاریاب های این شرکت هستید. با اینکه چند ماهیه وارد شرکتمون شده، اما خیلی زود تغییرات احساس شد. با شادی و انرژی که به ما القا میکرد، بازاریابی و فروش محصولاتمون، رشد بی سابقه ای داشت.

خودش هم قبلا تو کار بازاریابی بوده؛ واسه همین خیلی خوب ما رو درک میکنه… به همه، صرفنظر از مقام و موقعیتشون محبت میکنه. خوب یادمه وقتی آبدارچی شرکت چند روزی توی بیمارستان بستری شده بود، همه بچه ها رو جمع کرد و با گل و شیرینی رفتیم عیادتش. بنده خدا خیلی خوشحال شد و البته انگار زودتر هم خوب شد!!

هر ماه یه جلسه به قول خودش خودمونی، با بازاریاب های شرکت داره و گزارش کار و انتقادات و پیشنهادات بچه ها رو با جون و دل گوش میکنه و در جهت رفع مشکلات، همه ی سعیشو میکنه. البته ناگفته نمونه، به وقتش هم جدی میشه. اگه کسی بخواد از زیر کار در بره و کم کاری کنه. از تنبلی و بد خلقی خیلی دلخور میشه؛ اما انصافا بچه ها هم اینقدر دوستش دارن که طاقت دیدن ناراحتیشو ندارن و هیچ وقت از کارشون کم نمیذارن.

همیشه به ما میگه: بچه ها بازاریابی عشقه..!!  با محبت کردن، به این عشق قشنگ پر و بال بدین.. نه فقط به مشتری ها، بلکه به همه انسانها، خالصانه و بی ادعا محبت کنین و بعد منتظر معجزات این عشق باشید… و بعد این جمله معروف رو زیر لب زمزمه میکنه:

اگر میخواهید دیگران همراه و هم کیش شما باشند باید صمیمانه و در نهایت اخلاص به آنها مهر بورزید….”

  • دیل کارنگی در کتاب آئین دوست یابیش مینویسه:

“این جمله را هرگز فراموش نکنید: اگر حقیقتا به دیگران علاقه مند شوید، در مدت دو ماه چنان دوست پیدا می کنید که اگر دو سال تلاش می کردید تا سایرین را به خود علاقه مند کنید، اینقدر موفق نمی شدید. برای اینکه بین مردم محبوبیت پیدا کنیم  نباید دست از زحمت کشیدن برداریم. چند وقتی است که من در دفترچه تلفن خود روز تولد دوستانم را یادداشت می کنم. این اطلاعات را خیلی آسان به دست آوردم وبه راههای مختلف از آنها روز تولدشان را پرسیدم و یاداشت کردم. وقتی روز تولدشان فرا میرسد برای آنها  پیغام تبریک میفرستم. با این کار چنان حیرتی در آنها به وجود می آید که توصیف ناپذیر است. خود شما دوست ندارید که در دل اشخاص نسبت به خودتان مهر و محبت به وجود آورید ؟ پس باید همه را با آغوش باز مورد استقبال قرار دهید. با لحنی گرم و شوق فراوان….”

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی را رنگ کنید…..

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی را رنگ کنید…..

با ورود به هزاره سوم و شدت گرفتن رقابت در دنیای تجارت، دوره جدیدی در فعالیت های بازاریابی شکل گرفته است. ایده های جدیدی در فعالیت بازاریای ظهور کرده و ساختار بازارهای جهانی تغییر کرده است، شیوه های جدید بازاریابی جای روش های سنتی را گرفته و علم بازاریابی با نگرشی نو شروع به تسخیر بازارهای جهانی نموده است.

فعالیت های تجاری در بازار های رقابتی امروز نیازمند ارتباطی قوی با خریداران می باشد، هر خریدار دارای نیاز ها و خواسته ها، عادت ها، پیشنه های فرهنگی متفاوت و ویژگی های روانی خاص است. یک مدیر بازاریابی برای موفقیت در دنیای تجارت باید اطلاعات به هنگامی را از بازار هدف داشته باشد. یکی از مهمترین مباحث در علم بازاریابی نوین بررسی رنگ ها در فرهنگ های مختلف و تاثیر آن ها بر فروش می باشد، این مبحث جذاب امروزه باعث پیوند علم بازاریابی با دنیای روانشناسی شده است.

رنگ در دنیای تجارت محسوس ترین عنصری است که توجه هر خریداری را به خود جلب می کند، یک رنگ مناسب با توجه به فرهنگ بازار های هدف می تواند روح یک خریدار را نسبت به یک کالا یا برندی خاص و یا حتی یک فروشگاه محبوس کند.شاید اگر رنگ ها را در دنیای بازاریابی و تجارت لغو کنیم تجارتی کسل کننده و خالی از هیجان را داشته باشیم. کاتلر معتقد است که بازاریابی فرآیندی اجتماعی و مدیریتی است که بدان وسیله افراد می توانند از طریق تولید و مبادله محصولات و ارزش ها با دیگران، خواسته های خود را برآورده  سازند. بسیاری از رنگ ها در فرهنگ های مختلف دارای معانی متفاوتی می باشند. برای ملموس شدن مطلب به این تحقیقات توجه کنید:

با توجه به تحقیقاتی که تا به امروز در علم بازاریابی و فروش صورت گرفته است می توان نتیجه گرفت که؛ رنگ آبی در طراحی فروشگاه ها نسبت به رنگ قرمز می تواند فروش را افزایش دهد، با توجه به تحقیقات صورت گرفته در بسیاری از فرهنگ ها رنگ آبی تمایل به خرید را افزایش می دهد و مانع از به تعویق انداختن آن می گردد. در فروشگاه های مشهور مد در جهان می توان رنگ آبی را به وفور مشاهده کرد زیرا، این رنگ ارزیابی مثبت مشتری ها را به دنبال دارد و احتمال خرید را از فروشگاه های مشهور مد افزایش می دهد. در حالت کلی برای یک فروش موفق باید از رنگ های سرد در طراحی فروشگاه ها بهره برد زیرا، این گونه رنگ ها خاصیت آرام بخشی بیشتری را نسبت به رنگ های گرم دارند.

یک بازاریاب موفق برای این که بتواند فروش بیشتری را داشته باشد همواره باید بین علم بازاریابی و روانشناسی ارتباط  مناسبی را ایجاد کند. دنیای تجارت امروزه بسیار پیچیده و متلاطم گشته است، بسیاری از برند های مشهور در سرتاسر جهان با داشتن کادر حرفه ایی بازاریابی خود و با توجه به روانشناسی رنگ ها توانسته اند به راحتی فروش بیشتری را از تجارت جهانی مد نصیب خود کنند.

در بسیاری از مواقع قضاوت خریدار نسبت به کیفیت محصول یا خدمات تحت تاثیر رنگ ها قرا می گیرد، رنگ می تواند در ارزیابی خریدار ها از کیفیت اثرگذار باشد، امروزه بسته بندی غذا ها در کارخانه های مختلف با توجه به رنگ ها و تاثیر آن ها در بازاریابی محصول های غذایی صورت می گیرد. یک رنگ مناسب می تواند حتی مزه یک ماده غذایی را در ذهن خریدار تداعی کند و بر بازاریابی و فروش اثرگذار باشد. در خیلی از مواقع کیفیت کالا هایی چون گوجه فرنگی و مرکبات را با رنگ آن ها ارزیابی می کنیم.

بازاریاب های موفق باید بتوانند بازاریابی را رنگ کنند و ذهن خریدار ها را به تسخیر در آورند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی حسی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی حسی

شرکت ها با خلق تجربه مثبت مرتبط با برند برای مشتریانشان، تلاش می کنند وفاداری مشتریان را به برند شان افزایش دهند. بنابراین ضرورت دارد که شرکت ها برای ایجاد تجربه مثبت، از بازاریابی چندحسی استفاده کنند و ارتباط حسی قوی با مشتریانشان برقرار کنند. تجربه برند مفهومی نوین در مدیریت بازاریابی است که در دهه اخیر پژوهشگران به اهمیت آن پی برده اند.

بررسی نتایج پژوهش های مختلف نشان داد که بازاریابی حسی بر رضایت، اعتماد و وفاداری مشتریان تأثیرگذار است. به صاحبان برندها توصیه می شود برای افزایش وفاداری مشتریانشان محیطی لذت بخش با استفاده از تکنیک های حسی مانند پخش موسیقی، بوی خوش، لمس محصولات و غیره، ایجاد کنند به طوری که حواس پنج گانه مشتریان را تحریک و محصولاتی با ویژگی های حسی (رنگ های مناسب،طرح، بو و …) تولید کنند.

یکی از رویکرد های جدیدی که در حیطه بازاریابی ظهور کرده است و بسیاری از برندهای معروف جهانی از آن برای فروش کالاها، جذب و حفظ مشتریان خود استفاده می کنند، بازاریابی حسی(تجربی) است. بازاریابی حسی برای اولین بار توسط اشمیت مورد استفاده قرار گرفت. وی بازاریابی را به شیوه ای جدید و متفاوت از شکل سنتی اش، قاعده بندی کرد. اشمیت معتقد بود این روش می تواند از طریق تجربه احساسی مرتبط با برند، بین شرکت و مصرف کننده ارتباط دائمی برقرار کند. بازاریابی حسی نسبت به سایر ابزارهای ارتباطات و ترویج (تبلیغات، روابط عمومی، فروش حضوری، چاشنی های فروش و بازاریابی یک طرفه)، ابزاری مهم و نسبتاً جدید محسوب می شود.

یکی از اهداف و اصول مهم بازاریابی حسی، برقرار کردن ارتباط با مصرف کنندگان و بخشهای مختلف کسب و کار و توجه نمودن به پایداری رضایت مشتریان (پس از خرید کالا) است. بازاریابی حسی بر استفاده از حواس پنج گانه انسان (بینایی ، شنوایی ،بویایی ، چشایی و لامسه) در حوزه بازاریابی تأکید دارد، اما بازاریابی سنتی دو بعدی است و در این رویکرد فقط بر استفاده از حس های بینایی و شنوایی تأکید می شود آن هم نه به شکل کاملاً ژرف. علاوه بر حواس بینایی و شنوایی سایر حواس (بویایی، چشایی، لامسه) نیز تأثیرات و کارکردهای فزاینده ای در روح و روان و قلب مشتریان خواهند داشت.

امروزه مصرف کنندگان در مقابل پذیرش آگهی های تبلیغاتی از خود مقاومت زیادی نشان می دهند و برای رهایی از تبلیغات انبوهی که وجود دارد از فناوری های خاصی برای پالایش کردن آن ها استفاده می کنند. همچنین این تبلیغات ماندگاری زیادی ندارند و به اندازه کافی برای مشتریان جذاب نیستند چون بیشتر بر کیفت و قیمت تمرکز دارند. بازاریاب ها برای غلبه بر این مشکلات می توانند از تکنیک های بازاریابی حسی بهره جویند.

صنایع زیادی در تجارتشان از آمیخته بازاریابی حسی استفاده می کنند. به عنوان مثال هتل آپسکیل برای جذب و حفظ مشتریانش از حس بویایی استفاده می کند. همچنین بعضی سازمان ها برای ارتباط برقرار کردن با برندشان از ملودی یا موسیقی خاصی استفاده می کنند که این ملودی به یادآوری برند در ذهن مشتری کمک می کند. یکی از پژوهشگرانی که در حوزه پژوهش های بازاریابی حسی بسیار فعال است و به پدر بازاریابی حسی معروف است مارتین لیندستروم است. این پژوهشگر اذعان کرد که در آینده نزدیک روند برندسازی از رویکرد دو حسی، به سمت رویکرد چندحسی حرکت خواهد کرد. همانا برندها برای جذب و حفظ مشتریانشان از تمام حواس در کنار شیوه های دیگر بازاریابی استفاده خواهند کرد و در این راه از پیشنهاد فروش کلی جامع نگر نیز بهره خواهند جست.

شرکت های ورزشی و غیر ورزشی مثل نایک، آدیداس، اپل و مرسدس بنز که در حیطه بازاریابی درسطح جهان موفق هستند از رویکرد بازاریابی حسی برای تأثیرگذاری بر رفتار خرید مشتریانشان استفاده می کنند. اکثر برندهایی که در تولید، بسته بندی محصولات و محیط فروشگاه های خود از رویکرد بازاریابی حسی استفاده کرده اند، دارای مشتریان وفادارتر هستند و مشتریان آن ها از تجربه خرید خریدشان راضی و خشنودند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی بانکداری

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی بانکداری

بی شک صنعت بانکداری امروزه از مهمترین ابزار دخیل در کسب و کار و در نتیجه فرآیند خرید و فروش به جهت جابجایی وجوه نقد و یا معادل تعریف آن می باشد. در دهه ای که تا کنون پیش رو گذاشتیم صنعت بانکداری ایران به شدت متحول شده است و خوشبختانه توانسته تا حدودی با معیار های جهانی منطبق و به روز شود. در این حین نحوه عملکرد هر بانک در جلب و سوق دادن مشتری های بیشتر با ضریب وفاداری بالا با مدد گرفتن از اصول مهم بازاریابی که معمولا توسط مدیر بازاریابی یا مدیر روابط عمومی بانک انجام می پذیرد قابل توجه است.

همه بانک ها از یک شعار خوب و مشتری پسند برخوردارند که حس اعتماد، حس پیشرفت و یا قدمت آن بانک را به مشتری القا می کنند. به عنوان مثال:

بانک ملت بانک شما

هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران می درخشد

بانک پاساردگارد بانک هزاره سوم و…

پس از ساخت یک شعار، یکپارچه سازی در سراسر کشور با کمک برند سازی به همراه تخصیص یک لوگوی مفهومی برای بانک بسیار مهم است، به عنوان مثال: سردر یا تابلو بانک ملت در سراسر کشور به یک شکل است، عابر بانک های ملت به نام ملت کارت می باشند و همیشه با رنگ صورتی به مشتری ها تحویل داده می شوند، دسته چک های معروف جام (باتوجه به برند سازی درون سازمانی) با جلد معمولا صورتی رنگ عرضه می شوند. بانک سامان که علاوه بر لوگوی جدید این بانک معمولا توپ آبی متلاشی شده می باشد  که بر روی دیوار یا سر در بانک مشاهده می شود، حک نمودن عکس کوه دماوند بر روی عابر بانک ملی و یا سرباز هخامنشی بر روی عابر بانک پاسارگاد از نمونه های دیگر قابل ذکر در جهت یکپارچه سازی است.

باید توجه داشت علاوه بر موارد فوق تقویت دو کارکرد مهم بانک که در ادامه به آن اشاره می شود می تواند در جلب توجه و بالا رفتن درصد وفاداری مشتری در سیستم بانکی موثر می باشد:

  1. سیستم پیشتیبانی خدمات بانکی
  2. بهبود عملکرد با کمک نوآوری در خدمات غیر حضوری که باعث سهولت در سیستم پرداخت و انتقال و نیز عدم مراجعه حضوری به بانک خواهد شد و در نهایت باعث تقویت برند بانک می گردد.

حال با مثالی مفهوی به شرح دو مورد بالا می پردازیم:  در ارتباط با مورد اول یعنی سیستم های پشتیبانی خدمات بانک می توان به  شرکت پشتیبان بانک ملت (شرکت بهسازان) اشاره کرد و برای مورد دوم می توان به سیستم های غیر حضوری بانک ملت (پرداخت ملت) اشاره نمود.  در این مثال همان گونه که متوجه شدید برند سازی زیرکانه درون سازمانی انجام گرفته و با گذاشتن واژه `به` در اول نام شرکت ها سعی در یکپارچه سازی و تعمیم شرکت ها به برند اصلی را داشته اند.

خدمات بانکداری غیر حضوری، امروزه یکی از مهمترین ابزار تشویقی می باشد که باعث بالا بردن درصد وفاداری مشتری به بانک می شود، در بانک ملت سیستم پایانه فروشگاهی هوشمند این بانک در سال های ۸۹ تا ۹۲ قبل از رویکرد شاپرک بهترین خدمات را به مشتری های هدف خود یعنی صنوف و کسبه ارائه می نمود. خدماتی همچون کارت به کارت با دستگاه، پرداخت قبوض و قسط های مربوط به بانک ملت، کارکرد با سرعت بالا و مناسب دستگاه ها حتی در مواقع اتمام کاغذ رسید، پشتیبانی بسیار خوب به مدد همکار های بخش خصوصی، پشتیبانی پایانه های فروشگاهی این بانک که با اعزام بازاریاب هایی با تجربه به سطح شهر سعی در افتتاح حساب و تشویق برای استفاده از خدمات این بانک را سرلوحه کار خود قرار داده است. برای درک بهتر مطلب می توان به تبلیغ معروف پایانه فروشگاهی بانک ملت اشاره کرد که در بیلبورد ها به صورت آچار فرانسه نمایش داده  می شد.

یکی از مواردی که در بازاریابی بانکداری موثر می باشد ارائه خدماتی ترغیبی و تشویقی به پذیرنده  های  نهایی بانک می باشد به عنوان مثال بانک ملت با راه اندازی باشگاه مشتریان ملت در وب سایت خود و با اعطای امتیاز به مشتریان فعال خود و به موازات آن ارائه تسهیلاتی برای مشتریان وفادار و دارای امتیاز بالا همانند اعطای وام هایی با بهره های کم توانسته تا میزان قابل توجهی رضایتمندی را برای مشتری های خود به ارمغان آورد.

با ما همراه باشید تا در مطالب بعدی شما را یشتر با بازاریابی بانکداری آشنا کنیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی را به برند کوک بزنید….

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

تجارت فقط دو وظیفه اساسی دارد: بازاریابی و نوآوری(پیتر دراکر)

بازاریابی را به برند کوک بزنید….

امروزه فعالیت های تجاری با سرعت فوق العاده ایی در حال رشد می باشند، نام های تجاری افزایش می یابند و نقش مصرف کننده ها در تمام دنیا اهمیت یافته است. در دنیای رقابتی امروز حیات و یا مرگ یک نام تجاری تنها وابسته به شرکت هایی نیست که آن ها را تولید می کنند، بلکه مصرف کننده های زیرک تصمیم می گیرند که یک نام تجاری در بازار باشد و یا آن نام را به تاریخ می سپارند. با توجه به این نکته که مصرف کننده امروزی بسیار تنوع طلب است، بنابر این محصول ها و یا خدمات تکراری را نمی خواهد و به دنبال کالا و یا خدمتی متمایز است.

یک بازاریاب حرفه ایی همواره باید تلاش کند تا مسیری متفاوت را انتخاب کند. این مسیر همیشه مانند یک جاده کوهستانی نیست، گاهی مثل یک جاده کویری ساده و بدون پیچ و خم است، اما این وظیفه ی بازاریاب است که بداند بازار یک صنعت از کدام جاده به سرزمین پیشرفت می رسد.

هنگامی که اولین بار تلفن وارد دنیای انسان ها شد، هیچ  گاه فکر نمی کردیم نبودنش ما را دچار دلهره کند…، شما امروز با تلفن های لمسی خود با مادر خودتان صحبت می کنید، ملاقات شغلی خود را با همکار خود هماهنگ می کنید، در اداره با تلفن خود بازیگوشی می کنید…! در جلسه ها سریع ایمیل خود را از طریق تلفن بررسی می کنید، در عصر یک روز جمعه همان تلفن شما را به دنیای موسیقی می برد، روزنامه های هر روز صبح را از تلفن خود می خوانید، مسابقه فوتبال پرسپولیس و استقلال را از تلفن همراه خودتان تماشا می کنید،  در اینترنت وب گردی می کنید و یا حتی دستور یک غذای فوری را در شب جمعه برای یک مهمان ناخوانده از تلفن خود برمی دارید.

برای خیلی از مردم ایران دیگر تلویزیون وسیله مورد علاقه ایی برای اوقات فراغت نیست، امروزه هر ایرانی وقتی به خانه بر می گردد بر خلاف دهه شصت اول دکمه تلویزیون را نمی فشارد، بلکه ابتدا به تلفن لمسی خود نگاهی اجمالی  می کند و سپس به کار های شخصی خود می پردازد.

  • چه عاملی باعث شد تا  مردم دنیا این گونه عاشق تلفن لمسی شوند؟ به طوری که نبود یک خط تلفن دلهره آور شود؟

یک تولید کننده موفق به سرعت نیاز دارد و یک بازاریاب می تواند بهترین گزینه برای کمک به تولید کننده باشد. جاده طلایی موفقیت برای تولید کننده، در ارائه بهترین محصول خلاصه نمی شود بلکه یک بازاریاب می تواند به تولید کننده کمک کند تا سرعت بیشتری داشته باشد. مصرف کننده امروزی تمایل دارد در زمان حال زندگی کند و از آزادی بهره برد، آن ها انتظار دارند در مقابل مبلغی که پرداخت می کنند کالا و خدمتی با کیفیت را در کوتاه ترین زمان ممکن دریافت کنند به بیان بهتر آن ها دوست دارند در لحظه زندگی کنند.

الوین تافلر یک جامعه شناس بود، او اعتقاد داشت:

” هرچه تجارت سرعت می یابد هر لحظه از زمان هم ارزش بیش تری پیدا می کند.”

نام های تجاری معروف دنیا مانند تویوتا به خوبی از این پیش بینی بهره می برند. استفاده از نوآوری در دنیای تجارت بسیار مهم است، اما قبل از آن بازاریاب باید فضا های خالی را ببیند. فضا های خالی همان مکان هایی هستند که انسان های دیگر نمی بینند. یک بازاریاب باید بهترین تمرین را فراموش کند، زیرا با تمرین بهتر می تواند مانند یک خیاط  حرفه ایی، ماهرانه بدوزد، اما هیچ گاه فضا های خالی بازار را نمی بیند و به یک کوک خلاق و نوآورنه نمی رسد.

  • بنابر این یک بازاریاب حرفه ایی باشید و  بازاریابی را به برند کوک بزنید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

هفت جمله ای که یک بازاریاب چریکی باید بداند

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

هفت جمله ای که یک بازاریاب چریکی باید بداند

اگر قصد دارید که یک بازاریاب چریکی باشید، جزئیات بی شماری وجود دارند که باید به آنها رسیدگی کنید. از استراتژی بازاریابی چریکی خود برای هدایت و سازماندهی تلاشهایتان برای همیشه استفاده کنید و هر ۶ ماه به استراتژی خودنگاهی بیندازید تا آیا اصلاح لازم دارد یا باید کنار گذاشته شود. بازاریاب خوب استراتژی خود را به طور منظم اصلاح و بهبود می بخشد. بازاریاب های چریک بزرگ هرگز استراتژی خود را عوض نمی کنند. زیرا آنها به اندازه کافی زیرک هستند تا در اولین مرحله آنرا درست انتخاب کنند.

  • طرح ۷ جمله ایی بازاریابی چریکی

این هفت جمله تمام چیزی است که شما برای ورود به کار به عنوان یک بازاریاب چریکی نیاز دارید:

  • اولین جمله مقصود بازاریابی شما را بیان می کند. افراد پس از اینکه در معرض بازاریابی شما قرار گرفتند چه عمل فیزیکی می خواهید تا انجام دهند؟ آیا از آنها می خواهید تا در یک وب سایت کلیک کنند، فکس یا ایمیل بفرستند، در خرید بعدی به دنبال محصولات شما بگردند؟ به دوستان خود اطلاع دهند؟ چه عمل فیزیکی از آنها می خواهید تا انجام دهند؟ این اقدامی است که از آنجا نیروی فزاینده آغاز می شود. شما چطور این نیروی فزاینده را بوجود می اورید؟ پاسخ این است که باتشویق و ترغیبی که درجمله اول به افراد ابراز می کنید.
  • دومین جمله بهترین مزیت رقابتی واحد را که شما برای انگیزه دادن به افرادی که به انجام دادن جمله اول تشویق کردید بیان  می کند. فرض کنیم که شما چندین مزیت به خریداران ارائه می کنید و در صورتی که مزیتی را که رقبای شما عرضه نمی کنند را عرضه کنید آن مزیت ها جزء مزیت های رقابتی شما محسوب می شوند.
  • سومین جمله جایی است که از بازار هدف لیست تهیه می کنید. هرچه لیست کوچکتر باشد بهتر می توانید بر آن تمرکز کنید. به اعضای بازار هدف خود اطمینان دهید که شما مستقیما با آنها در ارتباط خواهید بود و کس دیگری مراقب آنها نخواهد بود.
  • جمله چهارم در حقیقت یک جمله نیست بلکه یک لیست است. لیست ترفندهای بازاریابی است که شما استفاده خواهید کرد. شما به جای یک جمله از چندین جمله استفاده خواهید کرد شما باید آنها را در قالب یک لیست درآورید.
  • پنجمین جمله از استراتژی شما چیزی را که به آن باور دارید و به آن تکیه می کنید، بیان می کند و آن موقعیت یابی مناسب شماست.
  • ششمین جمله هویت شرکت شما را بیان می کند. یک تصویر به عنوان نما و ظاهر معین می شود و باعث سوءبرداشت از حقیقت می شود ولی هویت واقعی از حقیقت سرچشمه می گیرد.
  • هفتمین جمله بودجه بازاریابی شما را به عنوان درصدی ازفروش خالص پیش بینی شده شما در نظر می گیرد. از ابتدای قرن حاضر، تعداد متوسطی از شرکت ها و کسب و کارها در آمریکا، اروپا و آسیا ۴% از فروش خالص خود را به بازاریابی اختصاص می دهند.

پروکتر و گمبل یکی ازخبره ترین شرکت های بازاریابی در دنیا به حساب می آید. در ۹۷% از منازل آمریکا حداقل یکی از محصولات پروکتروگمبل وجود دارد. یکی از مواردیکه آنها به درستی انجام می دهند این است که برای هر برند واحد که به مردم عرضه می کنند یک برنامه و طرح بازاریابی خیلی مختصر دارند. شاید در حدود ۲۰۰ صفحه سند دارند اما آنها یک طرح بازاریابی خیلی خلاصه برای هر یک از برندهایشان به وجود آورده بودند. خلاصه کردن آن سندها آنها را مجبور کرده بود تا تمرکز کنند به طوری که تمام افرادی که با آن محصول کار می کردند را قادر ساخته بود تا بدانند که تلاش می کنند چه چیزی را به نتیجه برسانند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

زبان بدن: گرفتن بازو به چه معنی است؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

زبان بدن: گرفتن بازو به چه معنی است؟

شناخت تکنیک های زبان بدن در امور بازاریابی و فروش کمک حال بسیاری از تجار و بازاریابان است. از این جهت هر بار به توضیح یکی از اعلام زبان بدن می پردازیم؛ اینبار قصد آن را داریم که به ترجمان حرکات بازوان مشتریان و مخاطبان خود در معاملات تجاری بپردازیم……

  • زبان بدن: گرفتن بازو به چه معنی است؟

وقتی بچه بودیم، در وضعیت های ناراحت کننده پدر و مادرمان بغل مان می کردند تا تسلی مان دهند. حالا که بزرگ شده ایم اغلب اوقات در شرایط پر فشار سعی می کنیم همان احساس تسلی بخش را از نو خلق کنیم. به جای حرکت دست به سینه کامل که به همه نشان می دهد که ترسیده ایم، زنان اغلب اوقات از حرکت نامحسوس تری موسوم به دست به سینه مختصر استفاده می کنند یعنی، یک بازو به آن طرف بدن برده می شود تا بازوی دیگر را لمس کند و مانعی تشکیل دهد، طوری که انگار آن ها خودشان را بغل کرده اند. حرکت دست به سینه مختصر را اغلب اوقات در جلسات و ملاقات هایی می توان دید که یک نفر برای آن جمع غریبه است یا شخص اعتماد به نفس ندارد. هر زنی که در وضعیت پر فشار از این حرکت استفاده می کند معمولا مدعی است که این طوری کاملا ((راحت)) است.

مردان از نوعی حرکت دست به سینه مختصر به صورت گرفتن دست ها با هم استفاده می کنند. این حرکت معمولا توسط مردانی استفاده می شود که جلوی جمعی می ایستند تا جایزه ای بگیرند یا سخنرانی ای ایراد کنند. این حرکت که به وضعیت زیپ خراب هم معروف است باعث می شود تا مرد احساس امنیت کند زیرا با این حرکت می تواند از بدنش دفاع کند و از عواقب یک حمله رودرو در امان بماند.

  • اشخاص ثروتمند و مشهور، احساس نا امنی شان را چگونه فاش می کنند

اشخاصی که مدام زیر ذره بین دیگران هستند، مثل اعضای خانواده های سلطنتی، سیاست مداران، مجریان مشهور تلوزیون و ستارگان سینما معمولا نمی خواهند مردم بفهمند که آن ها عصبی هستند یا از خودشان مطمئن نیستند. آن ها ترجیح می دهند در انظار مردم خونسرد و آرام و مطمئنی را به خود بگیرند، اما اضطراب یا ترس و بیم آن ها به شکل انواع حرکات دست به سینه فاش می شود.

یکی از این حرکات این است که یک بازو در جلوی بدن به طرف بازوی دیگر می رود اما به جای این که شخص دست به سینه بشود، یک دستش کیف دستی دستبند ساعت لبه آستین پیراهن یا شیئی روی بازوی دیگر یا نزدیک آن را لمس می کند. مثلا صاف کردن دکمه سر دست علامت مشخصه پرنسس چارلز است که هر بار از فضای بازو از مقابل چشمان همگان ردمی شود با این کار احساس امنیت می کند. محبوب بازرگانان نا مطمئن این است که در حالی وارد جلسه کاری می شوند که کیف مدارک یا پوشه ای جلوی بدنشان گرفته اند . از دید ناظر تربیت شده این حرکات لو دهنده هستند، زیرا هیچ هدفی جز مخفی کردن عصبیت شخص ندارند.

استفاده زنان از حرکات مخفی بازو برای ایجاد مانع بین خود و دیگران، کم تر از مردان قابل مشاهده است زیرا زنان می توانند چیزایی مثل کیف دستی یا کیف پول به دست بگیرند و احساس نا امنی شان را با آن پوشش دهند. محکم گرفتن دستگل یا کیف دستی، حرکت محبوب ملکه الیزابت است.

  • ایجاد مانع با فنجان قهوه

تعارف کردن آب یا چای و قهوه طی مذاکره تجاری، بهترین استراتژی برای ارزیابی این موضوع است که شخص مقابل تان از پیشنهادتان چطور استقبال می کند. جایی که شخص طرف مذاکره شما فنجانش را بلافاصله پس از دریافت آن روی میز می گذارد کاملا نشان می دهد که آیا از حرف های شما قانع شده یانه. کسی که دودل است، از آنچه شنیده نامطمئن است یا نظرش نسبت به آن منفی است را در نقطه مخالف بدنش می گذارد تا با یک بازو مانع درست کند. وقتی او حرفهای شما را بپذیرد فنجانش را همان طرف بدنش می گذارد تا نشان بدهد که نظرش مثبت و مساعداست. گذاشتن آرنج هاتان روی صندلی هم نشانه قدرت استو تصویری قوی و روشن می فرستد. افراد افتاده و شکست خورده می گذارند بازو هایشان وسط دسته های صندلی بیفتد، پس هرگز این کار را نکنید- مگر این که هدف تان این باشد که شکست خورده به نظر برسید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

ویژگی های ویزیتور موفق: بهترین راه برای جلب توجه دیگران

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ویژگی های ویزیتور موفق: بهترین راه برای جلب توجه دیگران

چند وقتی بود تصمیم گرفته بودم که هر روز کلامی از بزرگان رو روی یه کاغذ بنویسم و سعی کنم اونو اجرا کنم. اون روز، این جمله روی در اتاقم خودنمایی میکرد:

“اگر میخواهید محبت دیگران را جذب کنید، از چیزی که به آن علاقه دارند صحبت کنید.”

  • تو دلم گفتم:” خدایا به امید تو. خودت امروز مونو به خیر کن..!!”

نزدیک ظهر یکی از مشتریایی که روز قبل براش بار فرستاده بودیم باهام تماس گرفت. ظاهراً ناراحت بود! ازم خواست که برم پیشش… وقتی منو دید با دلخوری شروع به گله و شکایت کرد. متاسفانه بار دیروز اشتباهاً ارسال شده بود و ایشون فرصت عذرخواهی هم بهم نمیداد. در همین گیر و دار توجیه و تنبیه بودیم که یاد جمله صبح افتادم: “اگر میخواهید…….”

چشمم به ویترین پشت سر فروشنده افتاد. جالب بود؛ با اینکه ربطی به حیطه ی کاری و صنف مغازه شون نداشت اما چند تا ماشین کوچولوی لوکس توی ویترین برق میزدند. فهمیدم! ماشین!! فوراً گفتم: “حالا اینارو بی خیال! میگم، ما که نفهمیدیم؛ آخرش این بوگاتی سریعترین ماشین دنیا شد یا نه؟؟!!!” خدای من! تغییر چهره اش دیدنی بود! چشماش گرد شد! اخماش باز شد! یه لبخند شوقی روی لباش نشست و گفت:” مگه تو هم عشق ماشینی؟؟!!” و بعد با شوق و اشتیاق و انرژی هرچه تمام تر برام از مدل ماشین آقاجون خدابیامرزش تاااااااااا….. آخرین های ۲۰۱۷ تعریف کرد….!!! بعد که حسابی آروم و حتی خوشحال هم شده بود، با خونسردی در مورد بار دیروز به توافق رسیدیم..! به همین راحتی…!!!

  • شاید خوندن این قسمت از کتاب “آیین دوست یابی” اثر معروف “دیل کارنگی” خالی از لطف نباشه..
  • بهترین راه برای جلب توجه دیگران

روزولت کسی بود که هر کسی با او ملاقات می کرد از وسعت اطلاعات او به حیرت می افتاد. اگر طفلی چوپان یا مورخی دانشمند یا شخصی سیاستمدار به ملاقات او می رفتند روزولت می دانست که با هر یک چگونه صحبت کند. این رمز چه بود؟ وقتی روزولت می شنید که فلان شخص به ملاقات او می آید فکر می کرد که چه مطلبی این شخص را می تواند علاقمند سازد. این روش را در روابط بازرگانی هم می توان به کار برد. آقای هنری رئیس یکی از کارخانه های بزرگ نیویورک تلاش می کرد تا محصولات خود را به یکی از هتل های نیویورک بفروشد. هر روز به دیدار مدیر هتل می رفت و در مجالس و محافلی که مدیر هتل شرکت داشت حضور پیدا میکرد. حتی برای اینکه به هدفش برسد در آن هتل سکونت کرد اما فایده ای نداشت. آقای هنری بعد از آموختن درسهایی از جانب آقای  کارنگی شیوه خود را تغییر داد و سعی کرد از سلیقه مدیر هتل اطلاعاتی کسب کند. او شرح کارش را این گونه نوشت:

“متوجه شدم که مدیر هتل جزو انجمن صاحبان مهمان خانه ایست و به خاطر علاقه اش به این موضوع ریاست انجمن را به عهده داشت. او برای شرکت در جلسات انجمن حتی اگر لازم بود صحراها و کوهها و دریاها را طی می کرد تا در آن جلسات حضور پیدا کند. وقتی من به ملاقات او رفتم از انجمن صحبت کردم. باور کنید که شوقی در این مرد به وجود امد که تا نیم ساعت راجع به انجمن سخن گفت و من متوجه شدم که این انجمن مقصود وهدف او از زندگانی است. من آن روز یک کلمه هم از بیسکویت حرف نزدم اما در کمال تعجب دیدم که چند روز بعد ناظر هتل به من زنگ زد و از من خواست که نمونه ای از محصولات را به هتل ببرم. من چهار سال این مرد را از هر طرف احاطه کردم که شاید تقاضای مرا بپذیرد. اگر به خودم زحمت نمی دادم و مبحث مورد علاقه ایشان را نمی فهمیدم هنوز باید به تمنای خود ادامه می دادم.”

ویلیام لیون استاد سابق ادبیات در یکی از خاطراتش گفته بود:” وقتی من هشت سال داشتم تعطیلات به منزل خاله خود رفته بودم. روزی برای خاله ام مهمان آمد. او بعد از تعارفات معمول، کمی با من صحبت کرد و متوجه شد که من علاقه زیادی به قایق دارم. بعد از آن شروع کرد؛ سخنانی راجع به قایق گفت که برای من خیلی جالب بود. بعد از رفتنش من به خاله ام گفتم که چه مرد خوبی بود وچه اطلاعات خوبی راجع به قایق داشت. خاله ام گفت که او دادیار است و اصلا” اطلاعاتی راجع به قایق ندارد. در واقع او اصلا علاقه ای به این موضوع ندارد. من به ناراحتی گفتم پس چرا جز مبحث قایق با من در مورد هیچ چیز دیگری حرف نزد؟ خاله ام گفت:” او مردی داناست و چون دید تو علاقه زیاد به قایق داری فقط در این مورد با تو صحبت کرد تا اینگونه خود را در دل تو جا کند.”

“اگر می خواهید محبت دیگران را جلب کنید از چیزی که به آن علاقه دارند صحبت کنید”

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!