Skip to main content
Tag

زبان بدن

بازاریابی که می خندد، می برد!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی که می خندد، می برد!

لبخند در بازاریابی باعث فروش بیشتر می شود

خانم کارن ماچلت استاد رشته بازاریابی در دانشگاه مدیریت بازرگانی آمریکا دریافته که افزودن لبخند به آگهی ها باعث افزایش فروش می شود. وی دریافت که طنز و خنده احتمال این را که مشتریان کالاها حرف های تبلیغاتچی را بپذیرند بالا می برد و باعث کسب اعتبار بیش تر برای ارائه کننده کاللا می شود ، بنابراین یک آگهی خنده دار با یک شخص مشهور به میزان بسیار بیش تری از سوی مردم پذیرفته می شود.

چرا خنده را باید جدی گرفت

تحقیقات بازاریابی نشان داده که کسانی که می خندند یا لبخند می زنند، حتی وقتی که خیلی احساس شادی نمی کنند فعالیت الکتریکی بخش موسوم به ((منطقه شادی)) در نیمکره چپ مغز را به شدت بالا می برد. دیویدسون استاد روانپزشکی و روان شناسی در مطالعات متعددش درباره خنده ،شخص مورد آزمایش را به یک دستگاه  EE6 ((الکترو نسفالوگراف )) بست تا فعالیت امواج مغز را اندازه بگیرد. سپس فیلم های خنده دار به آنها نشان داد. لبخند زدن باعث شد تا منطقه شادی مغز آنها به شدت فعال شود.او ثابت کرد که تولید عمدی لبخند و خنده باعث می شود تا فعالیت مغز به سمت شادی و سعادت خودجوش حرکت کند. اگر دیدید که اخم کرده اید ، موقع حرف زدن دست تان را روی پیشانی تان بگذارید تا کم کم از شر این عادت خلاص شوید.

آنقدر بخندید تا اشک تان دربیاید

خنده گریه از دیدگاه روان شناسانه به هم مربوط هستند . به آخرین باری که کسی لطیفه ای برایتان تعریف کرد و از خنده روده برتان کرد فکر کنید . بعدش چه احساسی داشتید؟ در تمام بدن تان  احساس غلغلک می کردید، مگرنه  ؟مغزتان اندورفین ها را در بدن تان آزاد کرد و باعث شد تا حالتی که به آن ((نشئگی طبیعی)) می گویند به شما دست بدهد. کسانی که نمی توانند به سختی های زندگی بخندند اغلب اوقات به مواد مخدر روی می آورند  تا همان احساسی را پیدا کنند که خنده آندورفین آور ایجاد می کند.

پل اکمان دریافت که یکی از دلایل این که ما به سوی چهره های خندان جلب می شویم این است که این چهره ها عملا روی نظام عصبی خودکار اثر می گذارند. وقت یمی بینیم کسی لبخند می زند ماهم لبخند می زنیم و این امر اندورفین ها را آزاد و وارد سیستم مان می کند. اگر در محاصره آدم های عبوس و ناشاد هستید شما هم احتمالا آینه حالات آنها می شوید و به تدریج عبوس و افسرده.

لبخند و خنده راهی برای پیوند هستند

رابرت پرووین دریافت احتمال خندیدن کسانی که دور هم هستند ۳۰ بار بیش تر از کسانی است که تنها هستند. او دریافت که خنده ربط چندانی به لطیفه ها و داستان های خنده  ندارد و بیش تر به ایجاد و تقویت  روابط مربوط است. او دریافت که تنها ۱۵درصد خنده ما مربوط به لطیفه هاست هرچه آدم ها بیش تر دور هم باشند بیش تر میخندند و خنده شان طولانی تر است.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

زبان بدن: دست به سینه بودن

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

زبان بدن: دست به سینه بودن

پنهان شدن پشت یک مانع، پاسخی طبیعی است که در کودکی برای محافظت از خودمان یاد می گیریم. ما، در کودکی پشت اجسام جامدی چون میز صندلی مبلمان و پیراهن مادرمان پنهان می شویم تا از خودمان در برابر وضعیتی تهدیدکننده محافظت کنیم. وقتی بزرگتر می شویم ، این نوع پنهان کردن در ما پیچیده تر می شود. در شش سالگی ، یعنی موقعی که دیگر پنهان شدن پشت اجسام پذیرفتنی نیست، یاد می گیریم که هر وقت احساس خطر کردیم دست به سینه شویم. در نوجوانی یاد گرفتیم که کمی بازو هایمان را شل کنیم و پاهایمان را روی هم بیندازیم و به این ترتیب حرکت دست به سینه را آشکار کنیم.

همچنان که سن مان بالاتر می رود ممکن است حرکت دست به سینه نقطه ای برسد که آن را کم تر برای دیگران آشکار کنیم. با انداختن یکی از بازوها یا هر دوی تای آن ها روی سینه، مانعی تشکیل می شود که در واقع تلاشی ناخود اگاه برای محافظت از هر خطر یا شرایط ناخواسته ای است. بازوها نزدیک قلب و قفسه نگه داشته می شود تا از آسیب دیدن این اندام های حیاتی جلوگیری شود بنابراین احتمال دارد که حرکت دست به سینه حرکت مادرزادی باشد . یک چیز قطعی است: وقتی کسی نگرش عصبی و منفی یا تدافعی دارد، به احتمال بسیار قوی بازوهایش را محکم روی سینه اش چفت می کند و نشان می دهد که احساس تهدید می کند.

  • چرا دست به سینه بودن زیان بار است

وقتی در مقابل مشتری دست به سینه می نشینید اعتبارتان به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. پژوهش های به عمل آمده در ایالات متحده درباره حرکت دست به سینه نتایج بسیار نگران کننده ای را نشان داده است. از گروهی از داوطلبان خواسته شد در چند جلسه سخنرانی شرکت کنند و به هریک از آنها گفته شد که پاها را از هم باز گذاشته و دست ها را راحت بگذارند و آسوده بنشینند . در پایان سخنرانی ها، از هریک از آنها در رابطه با میزان مطالبی که در ذهنشان مانده بود سئوال شد و نگرش شان نسبت به موضوع سخنرانی و شخص سخنران ثبت شد بعد گروه دوم داوطلبان در همان موقعیت قرار داده شدند، اما از این ها خواسته شد تا دست هایشان را محکم روی سینه شان چفت کنند و در تمام طول سخنرانی دست به سینه بنشینند. نتایج این آزمایش نشان داد که گروه دست به سینه ۳۸ درصد کم تر از گروه اول چیز یاد گرفته بودند و مطالب کم تری در ذهنشان مانده بود . به علاوه گروه دوم نگرش انتقادی تری نسبت به سخنران و موضوع سخنرانی داشتند. به این علت است که مراکز آموزشی باید صندلی های دسته دار داشته باشند تا حاضرین بتوانند دست شان را راحت بگذارند.

  • بله … اما من ((راحت)) هستم

بعضی ها ادعا می کنند که آن ها از روی عادت دست به سینه می نشینند چون برایشان راحت است. هر حرکتی موقعی با احساس راحت همراه است که نگرش متناسب با آن داشته باشید، اگر نگرش منفی ، تدافعی یا عصبی داشته باشید دست به سینه نشستن راحت است. اگر با دوستان تان خوش باشید، دست به سینه نشستن ناراحت خواهد بود. یادتان باشد که در مورد کل زبان بدن ، معنای پیام هم در گیرنده است هم در فرستنده. شاید وقتی دست به سینه نشسته اید و پشت و گردن تان خشک است احساس راحتی کنید، اما بررسی ها نشان داده که واکنش دیگران به این حرکات منفی است. پس درسی که اینجا می گیریم روشن است –تحت هر شرایطی، از حرکت دست به سینه خودداری کنید مگر این که عمدا بخواهید به دیگران نشان دهید که با آن ها موافق نیستید یا نمی خواهید در صحبت شان شرکت کنید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

ویزیتور تازه کار، قسمت چهارم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ویزیتور تازه کار، قسمت چهارم

خدای من! طوری سرم داد و فریاد میکرد که یه لحظه شک کردم نکنه مرتکب قتل شدم؟؟!!! اصلا” فرصت نمیداد که توضیح بدم… فقط یه جمله واسه توضیح کافی بود:” باید حداقل یکماه این محصول رو استفاده کنید تا نتیجه مطلوب رو ازش بگیرید.” و متاسفانه هنوز یکماه نشده بود که ما این جنس رو براشون فرستاده بودیم!! مهلت همین یک جمله رو هم نمیداد!!! اصلا نمیدونستم باید چکار کنم. این اولین بار بود که یه مشتری، اینقدر با عصبانیت باهام صحبت میکرد. البته صحبت که چه عرض کنم؟؟!! لا به لای نفس گرفتنش واسه شروع جملات بعدی، سعی میکردم در مورد مشکلی که پیش اومده توضیح بدم، اما اصلا” امان نمیداد! گاهی حتی صدای خودم هم بالا میرفت و کار به جاهای باریک تر میکشید. (که البته الان میفهمم چه اشتباهی مرتکب شده بودم.)

خلاصه با کلی جر و بحث و دلخوری از فروشگاه زدم بیرون.. خیلی ناراحت بودم.. چند دقیقه ای، بی هدف تو خیابون پرسه زدم و اتفاقاتی که افتاده بود رو مرور میکردم، تا اینکه خدا لطفی کرد وبه یاد یکی از همکاران با سابقه ام افتادم. فورا” بهش زنگ زدم و مشکل رو مطرح کردم… کلی سر به سرم گذاشت و روحیه ام رو عوض کرد؛ بعد گفت:” به نظرم بهتره برات این قسمت از کتاب *آیین دوست یابی* رو بخونم شاید خودت متوجه بشی اشکال کارت کجا بوده!!”

  • “راهی آسان که به سخنگوئی عالی تبدیل شویم”

“کاسب چه باید بکند که مشتری جلب شود؟ چگونه می تواند معامله را با خوشی به پایان برساند؟ دانشمندی به نام چارلز الیوت در گفته های خود به این موضوع اشاره کرد که برای جلب محبت دیگران بیش از هر چیز باید باید به سخنان انان گوش کنیم. خیلی از افراد هستند که مغازه ای بزرگ خریداری یا اجاره می کنند و با اجناسی گران قیمت مغازه شان را پر می کنند، اما شاگردانی استخدام می کنند که با کار خود اشنایی ندارند. سخن مشتریان را قطع می کنند و با آنها ستیز می کنند. خلاصه ناخواسته تمام قدرت خود را به کار می گیرند که مشتری را از مغازه بیرون کنند.

برای نمونه این داستان که از زبان اقای  “جی .سی .ووتون” است را  بخوانید:

او از یکی از مغازه های پرهیاهوی نیویورک لباسی خرید. بعد از چند روز متوجه شد که یقه لباس رنگ می داد. پس آن را به مغازه برد. وقتی به مغازه رسید هنوز کامل مشکلش را بیان نکرده بود که شاگرد مغازه حرف او را قطع کرد و گفت: (ما لباسهای زیادی فروختیم و شما اولین نفری هستید که شکایت میکنید.) لحن گفتار او بسیار تند بود و گویی آقای ووتون را درغگو خطاب می کرد. در همین بین فروشنده دیگر آمد و گفت:( آقا هر لباسی در ابتدا رنگ می دهد بخصوص لباسهایی که با این قیمت خریداری می شوند. باید قدری تحمل کنید.) آقای ووتون بسیار عصبانی شده بود. در همین حال رئیس فروشگاه آمد ووقتی علت را جویا شد به جانب داری از آقای ووتون پرداخت و به سخنان او بدون کلامی گوش داد و بعد از آن گفت:( شما بفرمایید که چه کنیم؟ ما مطیع امر شما هستیم.) مدیر با لحن صحبتش و گوش دادن به مشکل آقای ووتون باعث شد که آتش خشم ایشان فرو نشیند و راضیشان کند که یک هفته دیگر هم از لباس استفاده کنند و اگر رنگ داد لباس را تعویض کنند. در آخر هم بابت رفتار شگردانش عذر خواهی کرد. بعد از یک هفته لباس دیگر رنگ نداد و آقای ووتون مثل سابق به آن مغازه اعتماد کرد.

در برابر کسانی که همیشه خشمگین واهل جدل هستند باید به آرامی سخنانشان را گوش دهیم. مشتریان ناراضی، دوستان رنجیده، همه و همه طالب فرصتی هستند که آنچه می خواهند بگویند تا  آسوده گردند. اگر می خواهید دیگران به شما علاقمند گردند و در خفا در مورد شما به خوبی سخن گویند دستور این است :

  • به گفتار دیگران گوش کنید و صحبتشان را قطع نکنید.
  • وقتی طرف مشغول صحبت با شماست اگر فکری به مغزتان خطور کرد صبر کنید و بعد از اتمام صحبت طرف مقابل افکار خود را بازگو کنید.
  • اگر دوست دارید که شما را هم صحبتی مطبوع بدانند، گوش کردن راتمرین کنید.
  • در هنگام گفتگو سوالاتی بپرسید که خوشایند طرف باشد و جویای کیفیت زندگی و کار او شوید.
  • گوش دادن دقیق را بیاموزید و طرف را تشویق کنید تا از خود سخن بگوید.”

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شش شرط اساسی برای نهایی کردن فروش در بازاریابی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شش شرط اساسی برای نهایی کردن فروش در بازاریابی

فروش به معنی کمک کردن به مشتری به منظور خرید و برطرف کردن نیازهای فرد با استفاده از خرید کالا است. نهایی کردن فروش در یک فرآیند بازاریابی زمانی است که مشتری آماده خرید کالا شده و تصمیم بر خرید کالا مورد نیاز را گرفته است و اغلب دشوارترین بخش در فرآیند بازاریابی، ارائه محصول است. نهایی کردن فروش کاری درونی است که با شما شروع می شود و شخصیت شما مهم تر از اطلاعاتی است که درباره محصول خود دارید. شخصیت شما ۸۰ در صد موفقیت فروش شما را رقم می زند و وظیفه شما به عنوان یک بازاریاب این است که نیازها را تشخیص داده محصول خود را ارائه کنید و به اعتراضات و سوالات مشتریان پاسخ داده و برنامه را به شکلی تدوین نمایید که به راحتی به بخش قطعی کردن فروش برسید و فرآیند بازاریابی خود را تمام کنید.

برایان تریسی سخنران انگیزشی بازاریابی و مشاور بزرگ در زمینه بهبود تکنیک های فروش است؛ وی شش شرط زیر را برای نهایی کردن فروش در فرآیند بازاریابی مطرح کرده است:

  1. باید مثبت، مشتاق و علاقه مند باشید تا فروش را نهایی کنید. احساسات سری هستند. میل و اشتیاق شما تاثیر قدرتمندی بر مشتری می گذارد و فروش را قطعی می کند.
  2. خواسته های مشتری باید برای شما روشن باشد و بدانید که مشتری چه می خواهد و از محصول شما چه انتظاری دارد.
  3. مشتری باید پیشنهاد شما را درک کند و از ارزش کالا یا خدمت شما مطلع گردد و بداند که کالای شما برای او چه می کند و چه تاثیری بر زندگی و کار او به جا می گذارد.
  4. مشتری باید به شما ایمان داشته باشد و اعتماد کند و ارتباط مؤثری میان شما و او برقرار باشد. مشتری باید مطمئن باشد محصول مورد نظر را به موقع تحویل خواهد گرفت.
  5. مشتری باید از امتیازات و فواید پیشنهاد شده از طرف شما به سود خود استفاده کند. مشتری باید کالایی که می فروشید دوست بدارد. اگر مشتری خواهان کالا یا خدمت شما نباشد قطعی کردن فروش با او بیهوده است.
  6. محصول شما باید برای مشتری مناسب باشد و نیازهای او را به بهترین شکل برآورده سازد و مشتری توانایی پرداخت داشته باشد و مطمئن شود که این محصول یا خدمت دقیقا همان چیزی است که او می خواهد.زمانی که این شش خواسته مشتری برآورده گردد می توان با اطمینان در راستای قطعی کردن فروش گام برداشت.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

ویزیتور تازه کار: قسمت سوم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ویزیتور تازه کار: قسمت سوم

با اینکه تازه توی شرکتمون به عنوان ویزیتور استخدام شده بود، ولی به راحتی تونست خودشو تو دل همه جا کنه. همه دوستش داشتن و خواه نا خواه بهش احترام میگذاشتن… انگار نیروی درونی عجیبی داشت که مشتریان و اطرافیانش رو به سمت خودش جذب میکرد… همیشه شاد و خنده رو…

 جالب اینکه با وجود تازه کار بودنش، فروش خوبی هم داشت…. خدای من! مگه میشه یه آدم اینهمه انرژی داشته باشه؟ یعنی از هیچی خسته نمیشه؟؟ یا چیزی تو این دنیا ناراحتش نمیکنه؟؟ یا مثلا حرفی از کسی تو دلش نمی مونه؟؟؟…… یا ……

خیلی دوست داشتم بیشتر باهاش آشنا بشم تا راز اینهمه انرژی رو بفهمم….. تا اینکه یه روز توی یه موقعیت، سر حرفو باهاش باز کردم… بی رو دربایستی ازش پرسیدم:

  • ” تو چطور میتونی همیشه اینهمه شاد و پرانرژی باشی؟ دوست دارم مثل تو باشم…”

جوابش برام خیلی جالب و قابل تامل بود..بهم گفت:

  • ” بخند….. اینقدر به دنیا و بالا و پایینش بخند تا دنیا هم خنده اش بگیره… اونوقت ذره ذره کائنات هم با تو میخندن و بهت انرژی مضاعف میدن.. تو هم به شکرانه اش این انرژی رو به دیگران هدیه کن… فقط با یک لبخند…”

به یاد کتاب “کسی که خندان است برنده است” از آلن و باربارا پیز افتادم:

  • لبخند باعث فروش بیشتر می شود.

خانم “کارن ماچلت” استاد رشته بازاریابی در دانشگاه مدیریت بازرگانی آمریکا دریافته که افزودن لبخند به آگهی ها باعث افزایش فروش می شود. وی دریافت که طنز و خنده احتمال این که مشتریان کالاها، حرف های بازاریاب را بپذیرند، بالا می برد و باعث کسب اعتبار بیش تر برای ارائه کننده کالا می شود. بنابراین یک آگهی خنده دار با یک شخص مشهور به میزان بسیار بیش تری از سوی مردم پذیرفته می شود.

  • چرا خنده را باید جدی گرفت؟

تحقیقات نشان داده که کسانی که می خندند یا لبخند می زنند، حتی وقتی که خیلی احساس شادی نمی کنند فعالیت الکتریکی بخش موسوم به (منطقه شادی) در نیمکره چپ مغز را به شدت بالا می برد. “دیویدسون” استاد روانپزشکی و روان شناسی در مطالعات متعددش درباره خنده، اشخاص مورد آزمایش را به دستگاه “الکترونسفالوگراف” بست تا فعالیت امواج مغزشان را اندازه بگیرد. سپس فیلم های خنده دار به آنها نشان داد. لبخند زدن باعث شد تا منطقه شادی مغز آنها به شدت فعال شود. او ثابت کرد که تولید عمدی لبخند و خنده باعث میشود که فعالیت مغز به سمت شادی و سعادت خودجوش حرکت کند.

اگر دیدید که اخم کرده اید، موقع حرف زدن دستتان را روی پیشانی تان بگذارید تا کم کم از شر این عادت خلاص شوید.

  • آنقدر بخندید تا اشک تان دربیاید!

خنده وگریه از دیدگاه روان شناسانه به هم مربوط هستند. به آخرین باری که کسی لطیفه ای برایتان تعریف کرد و از خنده روده برتان کرد فکر کنید. بعدش چه احساسی داشتید؟ در تمام بدنتان  احساس غلغلک می کردید، مگرنه؟ مغزتان اندورفین ها را در بدنتان آزاد کرد و باعث شد تا حالتی که به آن نئشگی طبیعی) می گویند به شما دست بدهد. کسانی که نمی توانند به سختی های زندگی بخندند اغلب اوقات به مواد مخدر روی می آورند  تا همان احساسی را پیدا کنند که خنده آندورفین آور ایجاد می کند. “پل اکمان” دریافت که یکی از دلایل این که ما به سوی چهره های خندان جلب می شویم این است که این چهره ها عملا روی نظام عصبی خودکار اثر می گذارند. وقتی می بینیم کسی لبخند می زند ماهم لبخند می زنیم و این امر اندورفین ها را آزاد و وارد سیستم مان می کند. اگر در محاصره آدم های عبوس و ناشاد هستید شما هم احتمالا آینه حالات آنها می شوید و به تدریج عبوس و افسرده خواهید شد.

  • لبخند و خنده راهی برای پیوند با مشتری

“رابرت پرووین” دریافت احتمال خندیدن کسانی که دور هم هستند، ۳۰ بار بیش تر از کسانی است که تنها هستند. او دریافت که خنده ربط چندانی به لطیفه ها و داستان های خنده دار ندارد و بیش تر به ایجاد و تقویت روابط مربوط است. او دریافت که تنها ۱۵درصد خنده ما مربوط به لطیفه هاست هرچه آدم ها بیش تر دورهم باشند بیش تر میخندند و خنده شان طولانی تر است.

برگرفته از کتاب آلن و باربارا پیز

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

بازاریابی و عوامل موثر بر همکاری…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

چندین عامل کلیدی وجود دارد که کشورها را به همکاری اقتصادی و توسعه روابط بازرگانی و ایجاد تشکل(اتحادیه) های تجاری تشویق می کند که عبارتند از: فرهنگ مشترک، زبان و تاریخ مشترک، هم مرز بودن و همسایه بودن و همچنین منافع مشترک. آنها برای از بین بردن موانع و قانونهای دست و پا گیر گمرکی در راه تجارت آزاد، تصمیم به تشکیل اتحادیه گرفتند:

  • کشورهایی که زبان و آداب و رسوم مشابه داشتند(مانند خاورمیانه).
  • در یک منطقه حکومت واحدی تشکیل داده بودند(مانند روسیه).
  • ویژگی همسایه بودن آنها باعث آسانی در حمل و نقل کالا بوده است.

کشورهایی که درسطح توسعه اقتصادی به یکدیگر نزدیک تر بودند در تشکیل اتحادیه ها و ادامه فعالیت نسبت به دیگر کشورها بیشتر موفق بودند و اعضایی که بزرگ و باقدرت بودند دراین میان سود بیشتری می بردند.

پیدایش و تکامل اتحادیه اروپا (European Union)

مطالعات نشان می دهد که مهمترین دلیل موفقیت اتحادیه اروپا(بازار مشترک) ویژگی های مشترک اقتصادی آنها بوده است.از عمده موارد آن می توان اشاره کرد به:

  • وجود پایه های توسعه یافته صنعت و نرخ بهره برداری تولید بالا.
  • وجود زیربنای حمل و نقل پیشرفته و گسترده.
  • وجود یک جامعه مصرف کننده با رفاه بالا که قدرت خرید بالایی دارند.

اروپای غربی در اثر جنگ جهانی خسارت جدی دیده بود و همیشه به صلح پایدار می اندیشید و همچنین از طرفی بیشتر تمایل داشت که استقلال خود را در صحنه سیاسی و اقتصادی جهان حفظ کند، از اینرو به داشتن یک اتحادیه اندیشید. بخش اصلی آن به نام جامعه فولاد و زغال سنگ درسال ۱۹۵۱ بوجود آمد که دلیل اصلی آن حذف موانع حمل و نقل زغال سنگ و فولاد بود که با شرکت فرانسه، آلمان غربی، بلژیک، ایتالیا، هلند، لوکزامبورگ بوجود آمد که با انجام توافق پولی بین اعضاء به اتحادیه اروپا تغییر نام پیدا کرد. طی سالیان، کشورهای دیگر هم به این اعضاء پیوستند. در سال ۲۰۰۳ تعداد کل اعضاء به ۲۵ کشور افزایش یافت. آنها قوانینی برای خود به تصویب رساندند، از جمله: برداشتن موانع تجاری بین عضوها و اینکه عوامل تولید بین اعضاء آزادانه جابه جا شود و برای اینکه با سایر کشورها رابطه تجاری داشته باشند تعرفه های گمرکی مشترک طراحی کردند و همچنین سیاستهای مشترک در زمینه حمل و نقل و کشاورزی اتخاذ شد. درسالهای پایانی دهه ۱۹۸۰، اروپا با دو رویداد بزرگ روبروشده بود که درراستای این طرح اعضاء برای ایجاد بازار یکپارچه اروپا تلاش کردند:

  1. فروپاشی نظام کمونیستی دراروپای شرقی
  2. پذیرش طرح اروپای واحد

آشنایی با زبان بدن : خندیدن

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یکی از مهمترین فاکتور های مؤثر در بهبود فروش هر کسب و کاری ایجاد یک ارتباط قوی و دوستانه با مشتری است؛ یکی از ابزارهای کارآمد برای نیل به این هدف استفاده ار تکنیک های زبان بدن است که ما در این پست قصد آن را داریم تا به معرفی بعضی از ویژگی های خندین بپردازیم. اولین مطالعات علمی ای که در مورد لبخند ثبت شده است مربوط به اوایل قرن نوزدهم میلادی است؛ یعنی موقعی که “گیوم دوشن دوبولون” دانشمند فرانسوی با استفاده از دستگاه های تشخیص الکتریکی و محرک های برقی سعی کرد فرق بین لبخند ناشی از رضایت واقعی و غیر واقعی را کشف کند. او در تحقیقات خود به این پی برد که لبخندها، توسط دو رشته عضلات صورت کنترل می شوند:

    خندیدن

  1. عضلات زیگوماتیک ماژور(muscle zygomaticus major) که در امتداد کنار چهره قرار دارند و گوشه های دهان را به هم وصل می کنند
  2. عضلات اوربیکولاریس اوکولی(Orbicularis Occuli) که چشم ها را به عقب می کشند.

 

عضلات زیگوماتیک ماژور در واقع دهان را به عقب می کشند تا دندان ها را نمایان کنند و گونه ها را بزرگتر کنند، عضلات اوربیکولاریس اوکولی هم چشم ها را تنگتر می کنند. درک کار این عضلات مهم است، زیرا عضلات زیگوماتیک ماژور آگاهانه کنترل می شوند؛ به عبارت دیگر از آنها برای ایجاد لبخند تصنعی استفاده می شود تا شخص دوستانه تر یا مظلوم تر به نظر بیاید. اما عضلات اوربیکولاریس اوکولی کنار چشم ها مستقل عمل می کنند و احساسات حقیقی مشتری و وجود لبخند واقعی را آشکار می سازند. بنابراین یکی از آزمون های سنجش لبخند مشتری، قبل از هر چیزی می تواند نحوه چیدمان خطوط چروک کنار چشم او باشد.

 

لبخند طبیعی، چروک های کاملا مشخص در چشمان مشتری ایجاد می کند؛ مشتری ناراحت یا ناراضی که نمی خواهد عدم رضایتش را نشان دهد فقط با دهانش لبخند می زنند و به بیانی دیگر لبخند او فقط روی لب ها تمرکز دارد. لبخند های حقیقی توسط مغز ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه ما تولید می شوند که به این معناست که آنها اصیل و معتبر هستند. وقتی ما احساس رضایت و لذت می کنیم، علائمی از مغزمان عبور می کند که این احساس را پردازش کرده و باعث حرکت عضلات دهان مان می شود، گونه هایمان را بالا می برد و کنار چشممان چین می خورد و ابروهایمان کمی پایین می آید. عکاسان به این علت از ما می خواهند بگویم “سیب” چون این واژه باعث کشیده شدن عضلات زیگوماتیک ماژور به عقب می شود اما نتیجه اش یک لبخند تصنعی و عکسی است که چهرمان در آن سرد است.

لبخند زدن و خندیدن در تمام دنیا نشانه این است که شخص شاد است. بچه ها به سرعت یاد می گیرند که با خنده کردن می توانند توجه ما را جلب کنند؛ و این لبخند زدن باعث می شود در مرکز توجه بمانیم؛ انسان ها وقتی تهاجمی می شوند لب پایینی شان را به جلو یا پایین می اندازند زیرا کارکرد اصلی آن این است که مثل غلافی، دندان های پایین را پنهان کنند. عضلات زیگوماتیک، گوشه های دهان را به طور افقی به عقب یا پایین می کشند و عضلات اوربیکولاریس چشم هم حرکتی نمی کنند. این همان لبخند عصبی شخصی است که وارد جاده ایی شلوغ می شود و نزدیک است زیر اتوبوس برود. این اشخاص از روی ترس لبخند می زنند و می گویند:” رفیق… نزدیک بود منو به کشتن بدی! “

این بحث ادامه دارد…..

برگرفته از کتاب زبان بدن نوشته آلن و باربارا پیز


  • تهیه تدوین : تیم تولید محتوا

 

فنون جذب مشتری در بازاریابی : جلب اعتماد

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

هرگز فواید بلندمدت قابل اعتماد بودن را دست کم نگیریم. “جان ماکسول”

مدتی میشه که ذهنم درگیر مسئله ای شده… ما با دیگران به خصوص با مشتریانمان چطور برخورد می کنیم؟ برای اینکه جلب اعتماد کنیم باید چیکار کنیم؟ چیکار کنیم تا اطرافیانمون حرف دلشون رو به ما بگن و به قول معروف، با ما درد و دل کنن؟ با مطالعه به نتایج خوبی رسیدم… چند تا راهکار هست که دوست دارم شما هم بدونید…

فنون جذب مشتری در بازاریابی : جلب اعتماد

توصیه می کنم اول از همه یه راز یا موضوع کاملاً شخصی خودمون رو برای طرف مقابلمون بیان کنیم. این کار باعث میشه به دوستمون ثابت بشه که به اون اعتماد داریم، البته نباید طوری رفتار کنیم که دوستمون احساس کنه ما کسی هستیم که هر حرفی یا اتفاقی که در زندگیمون میفته رو برای دیگران میگیم یا به قول معروف سفره دلمونو پیش هرکسی باز می کنیم. وقتی که ما این حس اعتماد رو در طرف مقابلمون ایجاد میکنیم، طرف مقابل به مرور زمان این حس را نسبت به ما در خودش بوجود میاره.

نکته مهم اینه که: این حس اعتماد در طرف مقابل توسط ما ایجاد میشه .وقتی این حس برقرار بشه، خود به خود طرف مقابل از لحاظ روانی به ما نزدیکتر میشه و دوست داره ارتباط بیشتری با ما داشته باشه و گفتگو براش آسون تر میشه. مطمئناً بارها در زندگیتون با افرادی رو به رو شدین که تمایلی برای بیان رازشون به شما رو ندارن. به نظرتون علت چی میتونه باشه؟

  • مهمترین دلیل میتونه خطا یا اشتباهی باشه که اونها انجام دادن و با گفتن اون احساس شرم میکن و خجالت زده میشن. راهکار چیه؟

تو این مورد ما میتونیم از خودمون شروع کنیم. با بیان مثالی از خطاهای گذشته خودمون طرفمون رو متقاعد کنیم که اشتباه برای همه هست. مطابق با شناختی که از رفتار طرف مقابل داریم، برخورد دوستانه باهاش داشته باشیم و صحبتمون رنگ و لعاب سرزنش نداشته باشه… این خیلی مهمه. حواسمون به انتخاب واژگانمون باشه، جوری حرف نزنیم که طرف مقابلمون مجبور به گفتن مسائلش بشه. هرکسی یه خصلتی داره شاید بعضی از افراد دوست نداشته باشن رازشونو به کسی بگن حتی اگه مرتکب خطایی هم نشده باشن.

  • یکی دیگراز دلایلش میتونه خطر یا مشکلی باشه که اونها را تهدید میکنه. راهکار چیه؟

توصیه میشه در این مورد، بحث را عوض کنیم. وقتی صحبت عوض بشه و از موضوع دور بشیم، فرد راحت تر با ما حرف میزنه و ما از طریق صحبتهاش میتونیم بهش نزدیک بشیم و با کمی تلاش به عمقش دست پیدا کنیم و اون رو به خودمون نزدیکتر کنیم. خوبه که هرکسی در زندگیش یک محرم اسرار داشته باشه تا بتونه از تجربه و از پندهاش استفاده کنه.

  • یک چیز مهم…

وقتی مشتری با ما درد و دل میکنه، در حقیقت ما رو انتخاب کرده چون بهمون اعتماد کرده، ما باید کاری کنیم که طرف مقابلون متوجه بشه که هدف از شنیدن صحبتهاش، فقط کمک کردنه نه کنجکاوی و دخالت. (البته این نکته رو بخاطر بسپاریم که صحبت کردن همیشه برای کمک کردن نیست، آدمها برای آروم شدن نیاز به هم صحبتی و هم نشینی دارن). چقدر خوب میشه اگه اعتمادی را که جلب کردیم به راحتی از دست ندیم.

برگرفته از کتاب: روشهای جذب ومتقاعد کردن دیگران، نوشته دکتر دیوید لیبرمن

مدیریت منابع انسانی اصلی مهم…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

امروزه منابع انسانی یکی از دانش های ضروری و کاربردی برای سمت و سو دادن به کارکنان است. مدیریت از فعالیتهای مهم انسانی و فرآیندی برای طراحی و حفظ محیط و شرایطی است که افراد برای رسیدن به اهداف، با انگیزه و مؤثر در آن فعالیت می کنند. دانش مدیریت منابع انسانی برای تمام مدیران امری لازم و ضروری است، اما به دلیل متفاوت بودن و گسترده بودن وظایف مدیران و اهمیت و نقش آن در هر سازمان، واحدی مجزا تحت عنوان مدیریت تشکیل می شود که هر فردی با توجه به تخصص در انجام هر وظیفه ای به مانند آموزش، استخدام، ارزیابی عملکرد و …. با تدوین و تنظیم مقررات و خط مشی های مناسب، مدیران اجرایی را در امور مربوط به نیروی انسانی کمک می کنند. هدف مدیریت منابع انسانی مجزا از هدف کل سازمان نیست، بلکه جزئی از مدیریت کل را تشکیل می دهد که می توان از اهداف به چند مورد اشاره کرد:

  • تامین نیروی انسانی مورد نیاز
  • پرورش و توسعه توانایی ها و انگیزه نیروی انسانی
  • حفظ و نگهداری نیروی انسانی شایسته از طریق برقراری نظام پرداخت مناسب و متعادل
  • جلب رضایت کارکنان و ایجاد هماهنگی بین اهداف فرد و سازمان

از وظایف مدیریت منابع انسانی این است که باید در حیطه انجام فعالیتهای خود به جذب و گزینش نیروی انسانی مناسب بپردازند. هر مدیر باید چهار وظیفه عمده و اصلی خود را به نحو احسن و تاثیرگذار انجام دهد تا بتواند در مسیر پیشرفت حرکت صعودی داشته باشد که این چهار وظیفه عبارتند از:

 امروزه تغییر و تحول در سازمان ها در عوامل محیطی و مشاغل و سازمان ها بسیار شدید است. عامل مؤثری که بتواند با این تغییرات در ماهیت و محتوای شغل، همچنان به طور مؤثر و مستمر به انجام وظایف بپردازد، آموزش و توسعه است. با آموزش و توسعه مناسب می توان هم زمان با تغییر و تحول به بهترین نحو به ادامه فعالیت پرداخت. در سازمان، هر فرد برای پیشرفت و نیل به اهداف تعیین شده شغلی، نیاز به آگاهی از موقعیت خود دارد و این آگاهی موجب می شود که او از نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتار خود مطلع گردد و تمهیدات لازم را برای اثربخشی بیشتر کوشش هایش به کار برد. سازمان ها شناختی از آگاهی کارایی کارکنان خود دارند تا براساس آن وضعیت نیروی انسانی خود را بهبود بخشند و بدین طریق به حجم تولید و ارائه خدمات خود بیفزایند و در روند حرکت های خود تحولات مثبت ایجاد کنند. ارزیابی عملکرد، ارتباطیست بین راهبرد سازمان و مدیریت. از ارزیابی عملکرد می توان به عنوان یک ابزار نیرومند در تسریع تحول فرهنگ سازمانی و مدیریت و در به وجود آوردن فرصت هایی برای بررسی برنامه های کاری، استفاده کرد. در اکثر سازمانها ارزیابی توسط مدیریت یا سرپرست مستقیم کارمند انجام می شود، البته ممکن است که ارزیابی توسط خود فرد یا توسط کمیته خاص و یا همکاران و یا زیردستان نیز صورت پذیرد. هدف اصلی از به کار گرفتن ارزیابی عملکرد، به حداکثر رساندن بهره وری از طریق شناسایی و سرمایه گذاری روی نقاط قوت کارکنان است.

  • برنامه ریزی نیروی انسانی

یکی از مهمترین عناصر در یک برنامه موفق، مدیریت منابع انسانی است. برنامه ریزی منابع انسانی، فرایندی است که به وسیله آن ورود افراد به سازمان، حرکت و گردش آنها در داخل سازمان و خروج آن ها، پیش بینی و برنامه ریزی می شود به گونه ای که هرگاه در هر جای سازمان پستی هایی خالی شد، مسئولان سازمان غافلگیر نشوند و همیشه نیروهای شایسته ای برای تصدی آن پست ها آماده داشته باشند.

برگرفته از کتاب مدیریت منابع انسانی، نوشته حسن زارعی متین


گوش دادن موثر

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

کم گوی و بجز مصلحت خویش مگو          وز هر چه نپرسدت کسی، پیش مگو

گوش تو دو دادند و زبان تو یکی             یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو

در ادامه مطلب قبل، در این مطلب سعی شده است در رابطه با راهکار های درست گوش دادن به اطرافیان (ازجمله، خانواده، دوستان، مشتریان و… که یکی از ابزار مهم موفقیت می باشد) نکاتی ذکر شود. همه ما افرادی را می شناسیم که بسیار گرم و جذاب صحبت می کنند ولی عموماً ما از اشخاصی که با دقت به حرفها و نظرات ما گوش می سپارند علاقه بیشتری نشان می دهیم.در اکثر موارد دلیل ناراحتی و عصبانیت افراد پیرامون ما اعم از مشتریان، کارمندان و یا دوستانمان، نبود فرصتی جهت در میان گذاشتن مشکلاتشان است. پس می توانیم بگوییم، کم هزینه ترین و مؤثرترین راه جذب علاقه و همچنین از بین بردن ناراحتی های آنها، اختصاص زمانی برای شنیدن صحبتهای آنان می باشد.

تحقیقات نشان داده است سرعت پردازش مغز در زمان گوش دادن سه برابر زمانی است که صحبت می کنیم چرا که به هنگام گوش دادن، اطلاعات وارده جدید به مغز، باید پردازش شود، و این مستلزم انرژی زیادی است و بدین خاطر است که می گویند گوش کردن سخت تر از صحبت کردن می باشد. یکی از نکاتی که مدیران فروش اکثراً از آن غافل بوده و برایشان سوال برانگیز می باشد این است که، چرا با وجود رعایت تمام اصول بازاریابی باز هم در فروش کالا با مشکل جذب مشتری روبرو می شوند و نمی توانند آنگونه که باید مشتریان خود را قانع کنند؟ پاسخ این است، که در اکثر مواقع آنها به مرحله “شنیدن مؤثر” اهمیتی نداده و تنها به معرفی محصول و امکانات آن  می پردازند؛ پس به عنوان اولین گام برای داشتن یک فروش موفق، اختصاص زمانی برای گوش دادن به خواسته های مشتریان می باشد؛ در واقع  احساس امنیتی برای اطرافیان پیش می آید و مطمئن می شوند که بادقت به خواسته های آنان گوش داده می شود.

پنج قانون طلایی برای شنیدن مؤثر

  1. بطور فعال گوش کنید و بعد در گیر بحث شوید.
  2. استفاده از تشویق های ضمنی.
  3. با طرف مقابل ارتباط چشمی مناسب داشته باشید.
  4. به سمت طرف مقابل متمایل شوید.
  5. اجازه دهید صحبت طرف مقابل کامل شود.

این پنج نکته طلایی این امکان را برای شما فراهم می سازد که از اولویت های مشتریان با خبر شده، آنها را دسته بندی کرده و در واقع  به یک نوع نیاز سنجی از مشتریان پرداخته اید. اگر درست گوش کنیم و درست مسائل را حلاجی کنیم، می توانیم گامی دیگر در جهت موفقیت برداریم. 

این مقاله توسط سرکار خانم میترا فتاحی، یکی از علاقه مندان سایت آقای بازاریاب نوشته شده است.

شماره تماس جهت مشاوره!