Skip to main content
Tag

برند

بازاریابی هنر نفوذ به ذهن مشتری است

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی در جهان امروز در حالی صورت می گیرد که ارتباطات گسترده ایی در جریان است. به جرات می توان گفت برای بازاریابی موفق داشتن ارتباطات قوی بسیار کارساز است. واقعیت این است که اگر ارتباطات خوبی برقرار کنید تا حدود ۸۰ درصد موفقیت برای شما در بازاریابی فراهم می شود اما، اگر نتوانید چنین کاری کنید، تقریبا شکست خورده اید و در این میان اصلا مهم نیست چه قدر استعداد یا هوش دارید!

اولین باشید…

زمانی که ارتباطات خوبی در بازاریابی برقرار کنید می توانید به ذهن مشتریان خود نفوذ کنید. اما به غیر از ارتباطات قوی برای نفوذ به ذهن مشتریان باید چند نکته ی دیگر را هم رعایت کنید. یکی از موارد مهم در نفوذ به ذهن مشتری این است که اولین باشید! معمولا نام اولین ها در ذهن می ماند اما نام نفرات بعد نه! به این مثال ها توجه کنید:

اولین نفری که بر روی اقیانوس اطلس پرواز کرد؛ شخصی به نام چالز لیندبرگ بود اما، کسی نام دومین نفر را نمی داند… این مورد در اجسام بی جان هم صادق است مثلا: اولین قله ی بلند جهان را افراد می شناسند؛ قله ی اورست… اما دومین و سومین قله ی بلند دنیا را افراد به درستی نمی شناسند. یا در عشق! در این فرآیند هم اولین بودن بهتر است…

در بازاریابی هم همین روند جریان دارد. شما به عنوان یک بازاریاب به ذهن هایی نیاز دارید که فقط با نام برند شما پر شوند و شما برای آن ها اولین باشید.

زماین که بازاریابی خود را با دو فاکتور ارتباطات و اولین ها پیش ببرید در ذهن مشتری نفوذ کرده اید و نتیجه ایی به شما می دهد که همان وفاداری نام دارد. در واقع شما توانسته اید در ذهن مشتری خود با ارتباطات خوب و ایجاد اولین تجربه ی خوشایند ثبت شوید. سپس مشتریان نسبت به برند شما وفادار می شوند و اگر بین هزار هزار برند حق انتخاب داشته باشند باز برند شما را انتخاب خواهند کرد.

البته همیشه در بازاریابی مواظب باشید که انقدر خوب باشید که جایی برای جایگزینی در ذهن مشتری توسط رقیبانتان باز نکنید.


ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

بازاریابی از طریق تعامل محتوایی با مشتریان

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

چگونه مشتریان خود را تبدیل به حامیان اصلی برند و محصول خود کنیم به طوری که مشتریان به صورت خود جوش برای خدمات ما تبلیغات کنند؟

 اگر می­‌خواهید در دنیای امروز یک برند بسازید، نمی­‌توانید از شیوه‌های بازاریابی گذشته پیروی نمایید. شرکت­‌ها قبلاً کنترل کلی بر چگونگی دریافت پیام­‌های تبلیغاتی خود بوسیله عموم مردم را داشتند، اما در عصر شفافیت بالا و توانمندسازی مصرف­‌کنندگان از طریق رسانه‌های اجتماعی، کسب‌و‌کارهای مدرن می‌دانند که اصالت و درگیر کردن، اولویت‌های درجه اول هستند.

برای پاسخگویی به این اولویت­‌ها، برندهای بسیاری محتوای تولید شده توسط کاربران (User Generated Content, UGC) را در استراتژی‌های بازاریابی خود ترکیب نموده‌اند. با توییت نمودن مجدد پست‌های دنبال­‌کنندگان، اجرای مسابقات عکس و ویدئو یا تشویق مصرف‌کنندگان برای به اشتراک‌گذاری تجربیاتشان در مورد برند، شرکت می‌­تواند از این محتوای عالی بهره ببرد، زمانی‌­که این موارد در جهت درست استفاده شود، می­‌تواند تصویر مثبت‌تر و واقعی‌تری از برند نسبت به تصویری که هر کمپین داخلی ایجاد می­‌کند ترسیم نماید.

آپو گوپتا، مدیرعامل کورالیت، پلتفرم بازاریابی رسانه­‌های اجتماعی تصویری، می‌گوید: «باهوش‌­ترین برندهای امروزی مصرف‌کنندگان خود را به عنوان همکاران سازنده در نظر می­‌گیرند. آن‌ها به طور فعال مشتریان را برای به اشتراک گذاشتن تجربیات برند محور خود تشویق می‌­کنند و آن تجربیات را بوسیله­‌ی آمیختن در ابتکار­های بازاریابی خودشان تقویت می­‌کنند.»

به طور مشابه، جو هولاند، بنیان‌گذار و مدیرعامل ویدئو بلاک می­‌گوید شرکت‌­هایی با بهترین تلاش‌های بازاریابی شرکت­‌هایی هستند که به مشتریان اجازه می­‌دهند تا داستان برند آن­‌ها را تعریف کنند.

وی در «Business News Daily» بیان کرده است: «میزان محتوای در حال توزیع در شبکه‌های اجتماعی روزانه رو به افزایش است. این یک فرصت بزرگ است تا از پایگاه مشتریانتان بهره ببرید، بسیاری از آن‌­ها پیش از این محتوا را به اشتراک گذاشته و ایجاد نموده‌­اند و در صورتی‌­که آن­‌ها بخواهند داستان برند شما را تعریف کنند این محتوا را دارا هستند.»

اشتراک‌گذاری و پاسخ به نظرات و توییت‌های مشتریان در مورد کسب‌وکار شما در کانال­‌های اجتماعی روش‌های بسیار عالی هستند تا بر محتوای تولید شده توسط کاربران سرمایه گذاری کنید، اما مشتریان امروزی تمایل دارند تا به رسانه‌های تصویری بهترین پاسخ را دهند. این همان دلیلی است که برای برندها داشتن حضوری قوی در شبکه­‌هایی مانند اینستاگرام، پینترست، تامبلر و یوتیوب بسیار مهم است.

جاستین گراتی، مدیر شرکت تایگرلاجیک که مالک پستانو، پلتفرم بازاریابی تصویری است می‌گوید: «بازاریابی اجتماعی همان گونه که رو به جلو می‌رویم بیشتر تصویر محور می‌­شود. تعداد افرادی که از برنامه‌های کاربردی تصویری و ویدئویی استفاده می‌کنند رو به رشد است. این برنامه­‌ها فقط در مورد این نیست که بگوییم در سالن ورزشی هستم بلکه در شبکه­‌هایی مانند توییتر یا فیس‌بوک شامل یک عکس نیز می­‌شود.»

استفاده و بکارگیری محتوای تصویری تولید شده توسط کاربران می­‌تواند ترقی بزرگی برای برند شما باشد، اما تنها در صورتی­ که از آن به درستی استفاده نمایید. در اینجا به چند تاکتیک متفاوت که می­‌توانید امتحان کنید، و بهترین روش ها برای اجرای آن‌ها اشاره شده است.

تعامل با محصول:

یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین نوع از محتوای تولید شده توسط کاربران، تشویق مشتریان برای گرفتن عکس­‌ها و ویدئو­هایی است که آن­ها را در حال استفاده از محصول شما نشان می‌دهند و دنبال کردن آن­‌ها از طریق اشاره مستقیم و یا تعیین هشتگ است. برای مثال، فروشگاه لباس وِت سیل برای پیدا کردن و اشتراک گذاشتن عکس­‌هایی از مشتریان که لباس­‌هایی با برند وت سیل را پوشیده‌­اند از هشتگ #WSonME استفاده می‌­کند. گوپتا خاطر نشان می‌کند که شما نیز می‌توانید مشتریان محلی را با درخواست از آن‌ها برای عکس‌برداری در فروشگاهتان در این کار درگیر کنید. اگر آن‌ها موافقت کردند، اقدامشان را با لایک کردن عکس‌هایشان، گذاشتن نظرات دوستانه و اجازه گرفتن برای به اشتراک‌گذاری محتواهایشان بر روی شبکه­‌های اجتماعی خودتان مورد تقدیر قرار دهید. برای شیرین کردن این توافق، می‌توانید با اعطای یک کوپن خرید یا تخفیف در فروشگاه سنگ تمام بگذارید.

یکپارچه‌سازی محصول:

اگر عکس­‌های تعامل با محصول معادل تبلیغات «فروش سخت» (hard selling) هستند، یکپارچه‌سازی محصول «فروش نرم» (soft sell) است. این محتوا نشان می‌­دهد که چگونه محصول شما متناسب با بافتار گسترده‌تر زندگی مصرف­‌کنندگان است. این رویکردی به‌مراتب ظریف‌انگارانه‌تر است، اما می‌تواند به اندازه یا حتی بیشتر نوع قبلی محتوای تولید شده توسط کاربران اثربخش باشد.

گراتی در «Business News Daily» بیان کرده است: «شبکه‌های اجتماعی به طرفداران اجازه می‌دهند تا ارتباط خود را با برندها نشان دهند.» در عکسی از دویدن صبحگاهی خود، می­‌توانید اشاره‌­ای به کفش­‌هایی داشته باشید که به پا دارید. شما می­‌توانید در مورد گروهی که برای دیدن اجرای آن­‌ها به کنسرت رفتید و آهنگ مورد علاقه‌تان را اجرا نمودند توییت کنید. در هر زمان که شما با برندی رابطه دارید می­توانید تحسین خود را در مورد آن‌ها به اشتراک بگذارید.»

گراتی خاطر نشان نمود که این نوع از پست‌ها بطور خاصی تأثیرگذارند زیرا آن‌ها تجربه‌ای را از یک شیوه‌ی شخصی و متفکرانه بیان می‌­کنند.

گراتی می­‌گوید: «برندها از طرفداران می­‌خواهند تا فراتر از یک اشاره­‌ی ساده رفته و خلاق‌تر باشند. به آن‌ها این بهانه را می‌­دهد تا چیزی را به تایم‌لاین خود اضافه کنند که در میان دوستان خود باعث برانگیختن علاقه خواهد شد.»

مسابقات:

برای این‌که به مشتریان خود این شانس را بدهید تا جایی که ممکن است خلاق باشند، میزبانی رقابت عکس و فیلمی را در نظر بگیرید که در آن از دنبال‌کنندگان می‌خواهید تا محتوای ویژه‌ای را برای شما ایجاد کنند. این امر به آن‌ها اجازه می‌­دهد تا بخشی فعال و مستقیم از استراتژی برندسازی شما باشند، و این را حس کنند که صدای آن­‌ها بوسیله شرکت شما شنیده شده است. یکی از بارزترین مثال­‌ها، کمپین «Crash the Superbowl» دوریتوز است، یک مسابقه­‌ی سالانه که در آن یک جایزه‌ی نقدی و امکان پخش در طول سوپر بول به بهترین تبلیغ ساخته شده از سوی طرفداران اعطا می‌شود.

هولاند که شرکتش در این مسابقه‌ی سالانه شرکت دارد، می­‌گوید: «با انجام این کار، شما بهترین مشتریان خود را توانمند می­‌سازید تا حامی برند شما باشند. این کار قدرتمندتر از تبلیغات سنتی است و زمانی که آن را به درستی انجام می‌­دهید دشوار نیست.»

گوپتا خاطر نشان کرد مسئله این نیست که شما کدام یک از استراتژی­‌های محتوای تولید شده توسط کاربران را بکار می‌برید. مهم تداوم تعامل طولانی مدت مشتریان بعد از این‌که کمپین به پایان می­‌رسد است. وی عقیده داشت که هدف نهایی تشویق به یک تغییر است؛ از مصرف‌کننده به طرفدار حقیقی.

گراتی این طور گفته است که: «یک طرفدار به احتمال بیشتریبا برند به عنوان بخشی از هویت خود ارتباط برقرار می­‌کند.»

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

ویژگی های برندهای موفق

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یک برند معروف چگونه به این موفقیت رسیده است؟ آیا ویژگی های خاصی در مدیریت و رهبری آنها وجود دارد؟

با توجه به حجم رقابتی که این روزها بیش‌تر صنایع با آن روبرو هستند، شاید چیزی مهم‌تر از این نباشد که با آشنایی با ویژگی برندهای موفق از رقابت بیرون بروید و با برندسازی راهبردی یک شخصیت بی‌همتا و یک گزاره‌ی ارزشی را خلق کنید. هیچ‌کس تردید ندارد که عرضه‌ی کالاها و ارائه‌ی خدمات کیفی از اهمیت برخوردار است، ولی برندسازی موثر غالبا مهم‌ترین کاری است که لازم است کسب و کارها برای رسیدن به رشد و شکوفایی انجام دهند.

جری‌مک‌لافین معتقد است “برند یا نمانام ادراک ذهنی آدم‌ها از شما، یک محصول، یک خدمت، یک سازمان، یک انگیزه و هدف، یا یک ایده است، برندسازی کوشش‌های اندیشمندانه و ماهرانه‌ برای ایجاد ادراک مطلوب و خواستنی در ذهن اشخاص دیگر است.”

اجازه دهید ویژگی برندهای موفق و کامیاب را بررسی کنیم تا بر آن اساس شما نیز بتوانید برند خودتان را بسازید.

۱. شناخت مخاطب در برندهای موفق

بهترین برندها یا نمانام‌ها شناخت کاملی از خصوصیات جمعیتی بازار هدف و علایق و شیوه‌ها و ابزارهای ارتباط‌گری آنان دارند. به استثنای ابرشرکت‌های زنجیره‌ای مثل وال‌مارت، اکثر کسب و کارها به دنبال مخاطبان هدف مخصوصی هستند. شناخت بازار هدف از آن رو اهمیت دارد که ضمن حفظ هویت کلی یک برند زمینه را برای رساندن صدا به مشتریان و دسترسی به کمپین های تبلیغاتی، فراهم می‌کند و در عین حال به خلق یک پیوند انسانی و ارگانیک بین شرکت و مخاطبانش کمک می‌کند.

پر واضح است که نمی‌توان همه‌ی سلایق را پاسخ داد. به همین دلیل تلاش برای جلب رضایت همه (به‌عبارتی نادیده‌انگاری مفهوم یک بازار هدف) می‌تواند معکوس عمل کند و عملا باعث شود برند یک شرکت تضعیف شود و شکست بخورد. یافتن رهیافت برندسازی درست در وهله‌ی نخست مستلزم شناخت بازار هدف است.

۲. بی‌همتایی (یا منحصربه‌فردی)

یک هویت یا شخصیت برند مستلزم وجود چیزی متمایز و مشخص است. برای نمونه ، اپل را در سراسر جهان به خاطر محصولات خلاقانه و نیز جاذبه‌ی زیباشناسی و مینی‌مالیستی(ابزارک‌سازی) می‌شناسند. پیتزا دومینو مجبور بود که به مشتریانش تضمین بدهد که پیتزاهایشان تا ۳۰ دقیقه خواهد رسید و در غیر این‌صورت مجانی هستند. شرکت تامس(TOMS) برای ایجاد جاذبه‌ی فروش به ازای خرید هر جفت کفش یک جفت کفش را به رایگان به کودکان نیازمند اهدا می‌کند.

خلق یک شخصیت یا هویت در عرصه‌ی اقتصاد و دنیای کسب و کار به یک ایده‌ی انقلابی نیاز دارد. به عبارتی دیگر مستلزم چیزی مشخص و خاص است که آن را از رقبا متمایز کند. در دنیای واقع، وجود یک شرکت فقط با یک شگرد و قابلیت منحصر به فرد امکان‌پذیر است مشروط بر آن که آن شگرد واقعا خوب باشد. به محض این که شرکت به آن شگرد پی ببرد بهتر است روی آن متمرکز شود و به موقع آن را عرضه و معروف کند. آیا می‌دانید کدام محصول، خدمت یا جاذبه‌ی فروش بی‌همتا در توان و استعداد شرکت شما وجود دارد؟ اگر نمی‌دانید بهتر است از همین حالا راهبرد برندسازی خود را آغاز کنید.

۳. اشتیاق

اشتیاق یکی از ویژگی برندهای موفق است. با این که در کوتاه‌مدت می‌توان یک برند را بدون اشتیاق ساخت، ولی حفظ و ماندگاری آن در بلند مدت امکان‌پذیر نیست. وقتی شما گذشته‌ی آدم‌های بسیار موفق مثل استیوجابز را بررسی می‌کنید می‌بینید که همه‌ی آنان یک شور و شوق یا اشتیاق وصف‌ناپذیر داشتند که آنان را به حرکت وامی‌داشت تا سخت کار کنند و مداوما به افتخار و کامیابی دست یابند. آن اشتیاق به تعصب، حمیت، و لذت ناب می‌انجامد، که به انسان‌های دیگر نیز سرایت می‌کند.مشتریان اغلب فقط نسبت به یک محصول یا خدمت تعصب و وفاداری نشان می‌دهند، که این علاقه مندی به نوبه ی خود به تبلیغات و ارجاعات شفاهی می‌انجامد. اشتیاق و عشق وافر هم‌چنین به شرکت‌ها کمک می‌کند که در برابر مشکلات و شداید مقاومت کنند.

۴. ثبات کیفیت در برندهای معتبر

وقتی مشتریان برای تکرار خرید به یک شرکت یا محصولات و خدمات آن مراجعه می‌کنند معمولا انتظار دارند همان سطح کیفیت را که اولین‌بار تجربه کردند دوباره دریافت کنند.

رستوران‌ها و کیفیت غذاها و خدمت‌شان بهترین مثال از این دست است. آدم‌ها دوست ندارند از شرکتی خرید کنند که نمی‌توان به یکسانی یا ثبات کیفیت آن اتکا کرد. با این که اکثر صنایع از رقبا و رقابت اشباع شده‌اند ولی نداشتن ثبات یا یکسانی کیفیت می‌تواند دلیل کافی برای مشتریان باشد تا از جاهای دیگر خرید کنند. به همین دلیل است که اهمیت دارد یک استاندارد کیفی معینی برای محصول یا خدمت رعایت شود، مک دانلدز مثال بارزی از یک برند است که یکسانی و ثبات رویه‌ی شگفت‌انگیز و کم‌نظیری را به نمایش می‌گذارد.

این قدرت برتر صنعت تغذیه‌ی فوری به مشتریان پر و پا قرصش منویی از غذاها را عرضه می‌کند که در سراسر جهان یک دست و یکسان است. تفاوتی ندارد که یک نفر غذایش را در فلوریدا یا چین سفارش ‌بدهد چون اطمینان دارد که بیگ‌مک در همه جا طعم و مزه‌ی یکسان دارد.

۵. رقابت در برندهای معروف

رقابت نیز یکی دیگر از ویژگی برندهای موفق است. رسیدن به سطح برتر جهان کسب و کار به هیچ وجه کار آسانی نیست. برای آن که یک برند بتواند نامی را برای خود بسازد لازم است اعضای تیم در رقابت کامیاب شوند و دائما در جنب و جوش باشند که بهتر بشوند. این اصل اساسی جوهره‌ی کتاب سیهاکز کوچ پیت کارول، با عنوان “همیشه برنده”، و نیز روش مدیرت تیم توسط وی است.

هیچ‌یک از بازیگران اصلی هر صنعتی به امید مصرف‌کنندگان‌شان نمی‌نشینند. برعکس، آنان دوست دارند بدون خستگی در راستای برندسازی، و بهینه‌سازی برندشان آن قدر تلاش کنند تا از انتظارات مصرف‌کنندگان پیشی بگیرند. نتیجه‌ی نهایی می‌تواند یک برند باشد که به طور مداوم در راس و فراز صنعت جای دارد.

۶. اطلاع رسانی در برندهای بزرگ

بخش بزرگ دیگری که به عنوان یک ویژگی برندهای موفق و متمایز شناخته شده است توانایی دسترسی به مصرف‌کنندگان از طریق چند کانال اطلاع‌رسانی و ارتباط‌گری است.

بدیهی است که شرکت‌های بزرگ از مزیت تبلیغات برخوردارند، چون بودجه‌ی بازاریابی بزرگ‌تر و روابط پردامنه‌تری دارند. آن‌ها می‌توانند هزینه‌ی تبلیغات هنگفت تلویزیونی را بپردازند، در مجلات مشهور و پرطرفدار جهانی نقش اصلی را داشته باشند، و رتبه‌ی بالایی را در نتایج موتورهای جستجوگر اینترنتی مثل گوگل کسب کنند، با این وجود، اینترنت و رسانه‌های اجتماعی فاصله‌ی بین شرکت‌های بزرگ و کوچک را باریک‌تر کرده‌اند.

در حال حاضر در مقایسه با گذشته ابزارهای اطلاع‌رسانی بیش‌تری وجود دارد که به تمام شرکت‌ها فرصت ساختن برندشان را می‌دهد. هر شرکتی با حضور در شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر، لینکداین، و گوگل‌پلاس می‌تواند تقریبا به هر مصرف‌کننده‌ای دست یابد. فقط باید بداند چگونه این کار را انجام دهد.(مهم‌ترین بخش یا ویژگی همین است.)

۷. رهبری برندهای معروف

مثل هر جامعه‌ی پررونق یا تیم‌های ورزشی، عموماً یک رهبر بانفوذ نیز ورای هر برند موفقی است. این آدم برای شرکت‌های بزرگ ممکن است مدیر ارشد اجرایی(عموما مدیرعامل) باشد. ولی در شرکت‌های کوچک‌تر معمولا خودمالک این نقش را برعهده دارد.

برای هماهنگ کردن کوشش‌های اعضای تیم و حرکت به سوی یک چشم انداز راهبردی از یک برند، یک نفر باید پیش قدم شود و هدایت کشتی را بر عهده بگیرد. این رهبر مشکلات غامض را حل و فصل می‌کند و برای ایجاد هماهنگی بین افراد به عنوان رابط بین بخش‌های متفاوت عمل می‌کند. رهبران هم‌چنین انگیزه‌دهندگان و مشوقان ماهری هستند و خوب می‌دانند چگونه توانمندی‌ها و قوت‌های اعضای مختلف تیم‌ها را بیشینه کنند.

نتیجه گیری

برندهای مختلف در این ۷ ویژگی سهیم هستند. با این ویژ گی‌ها چگونه برند شما اندازه‌گیری می‌شود؟ آیا ویژگی‌ای از قلم افتاده است؟ اگر افتاده است برای ما بنویسید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

برندسازی در اینستاگرام چگونه است؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

امروزه شبکه‌ی اجتماعی اینستاگرام با بیش از ۶۰۰ میلیون کاربر در ماه، به یکی از محبوب‌ترین و قدرتمندترین شبکه‌های اجتماعی موجود تبدیل شده است. زیرا با توجه به گرایش مردم به رسانه‌های تصویر محور، برندسازی در اینستاگرام به یکی از موثرترین راه‌های جذب مشتری تبدیل شده است. اما ممکن است برای شما نیز این سوال به وجود آید که برندسازی در اینستاگرام چگونه انجام می‌گیرد؟ و برای موفقیت در این رسانه‌ی اجتماعی چگونه باید عمل کرد. در ادامه به بررسی عوامل موثر در موفقیت برندسازی در اینستاگرام می‌پردازیم.

۷ راهکار برای موفقیت برندسازی در اینستاگرام و افزایش فالور

۱. ایجاد یک پروفایل با مشخصات کامل و شفاف

مشخصات وارد شده در پروفایل هر برند مهمترین دارایی آن محسوب می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت عکس پروفایل، توضیحات موجود در بیو پیج و لینک‌های موجود در قسمت بیو مهمترین عامل در جلب اعتماد مشتری است. بنابراین برای برندسازی در اینستاگرام سعی کنید تصویر لوگوی برند خود را به عنوان عکس پروفایل پیج خود قرار دهید. در ضمن بهتر است این لوگو با لوگوی موجود در سایت رسمی برند شما یکسان باشد. زیرا این لوگو کلیدی برای جلب اعتماد و جذب مشتری بیشتر است. توضیحات موجود در بیو پیج در یک نگاه اطلاعات جامعی را در مورد برند و پیج شما در اختیار مشتریان قرار می‌دهد. بنابراین سعی کنید جملات کوتاه و جذابی را برای بیو پیج خود انتخاب کنید. این جملات باید هدف کلی برند شما را برای مشتری آشکار کند.

۲. استفاده از عکس‌های مرتبط و منسجم

در هر زمینه‌ای فعالیت می‌کنید برای جلب اعتماد مشتری بهتر است تصاویر منسجم و یک دستی را برای پیج خود تهیه کنید. به منظور یک دست بودن پیجتان می‌توانید قالب، تمپلیت و یا تمی را مطابق با رنگ سازمانی برند خودتان تهیه کنید. بنابراین هر تصویری که قرار است داخل پیج قرار گیرد را به کمک این قالب به تصویری مرتبط با پیجتان تبدیل کنید. در صورتی که عکاسی محصولاتتان را خودتان انجام می‌دهید بهتر است زمینه‌ی یکسانی را برای این محصولات در نظر بگیرید. این کار سبب می‌شود که مشتریان شما راحت‌تر به شما اعتماد کنند.

۳. استفاده از هشتگ‌های مناسب

استفاده از هشتگ‌های مناسب در کپشن اینستاگرام یکی از عوامل موثر در پروموت کردن پست‌های اینستاگرامی است. البته نکته‌ی مهمی که در ارتباط با انتخاب هشتگ مناسب وجود دارد انتخاب و استفاده از تعداد محدودی هشتگ مرتبط و تخصصی است. اهمیت هشتگ از آنجا ناشی می‌شود که معمولا مشتریان حرفه‌ای با جستجوی هشتگ‌های تخصصی به پست‌های شما خواهند رسید. بنابراین قبل از انتخاب هشتگ‌های مناسب بهتر است با بررسی پیج‌های رقبا هشتگ‌های پرطرفدار را انتخاب کنید.

۴. استفاده از محتوای ویدئویی

محتوای ویدئویی سبب افزایش تعامل برند شما با مشتریانتان خواهد شد. به اشتراک‌گذاری ویدئوهای آموزش استفاده از محصول و مراحل تهیه‌ی آن باعث می‌شود که نام برند شما به عنوان یک برند معتبر در ذهن مشتری ماندگار شود. بنابراین سعی کنید گاهی ویدئوهایی از همکاران و کارمندان خود نیز تهیه کرده و در پیج اینستاگرام خود منتشر کنید. استوری اینستاگرام نیز یکی دیگر از عوامل مهمی است که می‌تواند سبب افزایش تعامل با مشتریان شما شود.

۵. انتشار پست در بازه‌های زمانی مشخص

انتشار پست در بازه‌های زمانی مشخص به نوعی احترام به مخاطب تلقی می‌شود. بسته به نوع فعالیت‌های برند خود می‌توانید بازه‌های زمانی روزانه و هفتگی مشخصی را طبق تقویم محتوایی مشخص برای برند خود در نظر بگیرید. داشتن تقویم محتوایی سبب انسجام فعالیت‌های برند شما شده و به دسته‌بندی ذهن مخاطبان شما کمک خواهد کرد.

۶. تولید محتوای خلاق

تولید محتوای خلاق یک مزیت رقابتی در عصر دیجیتال است. با توجه به عکس محور بودن اینستاگرام احتمالا تولید محتوای خلاق برای آن دشوار خواهد بود. بنابراین بهتر است با استخدام نیروی گرافیک خلاق پست‌های خلاقانه بیشتری را تهیه کنید و از طریق این پست‌ها مخاطبان خود را به چالش بکشید.

۷. تبادل با سایر پیج‌ها و تاثیرگذاران

تبادل با تاثیرگذاران و سایر پیج‌های مرتبط سبب جذب مخاطبان جدید خواهد شد. زیرا افراد بیشتری با برند شما مواجه می‌شوند. همین مواجه شدن افراد جدید و به اشتراک‌گذاری تجربه‌ی مشتریان می‌تواند وجهه مثبتی به برند شما ببخشد. بنابراین تبادل با پیج‌های پرطرفدار مرتبط با محصولات برندتان را به عنوان گامی موثر برای برندسازی در اینستاگرام فراموش نکنید.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چگونه نام برند انتخاب کنیم؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سایت بازاریابی آقای بازاریاب به نقل از مردمان :یک عنصر مهم در هر کار و تجارت ایجاد نام و علامت تجاری (برند) میباشد و از آن طریق است که مردم آن محصولات یا خدمات را میشناسند. این یکی از اولین چیزهایی است که باید به آن فکر کنید و تا آخر با کار شما همراه خواهد بود.

به همین دلیل است که انتخاب نام تجاری اهمیت بسیار زیادی داشته و به عنوان موضوعی خاص باید به آن نگاه کرد. شاید خیلی کار نگران کنندهای به نظر نرسد اما نیاز به دقت بسیار بالا و توجه به کلیه جنبه های نوع محصول یا خدمات شما دارد. از همه اینها گذشته، نام تجاری شما به همراه لوگو آن، به طریقی سمبلیک خلاصه شده همه آن چیزی است که ارائه میکنید.

دقت کنید که اینترنت پذیر باشد.

در این دوره و زمان، اگر میخواهید کار و تجارتتان شکوفا شده و سودرسان باشد، وارد کردن آن به دنیای اینترنت یک ضرورت است. به همین دلیل باید دقت کنید که نام تجاریتان برای اینترنت آشنا باشد. به این معنی که کاربران اینترنتی مشکلی برای دریافت اطلاعات درمورد کار شما از طریق نام تجاریتان نداشته باشند.

اول اینکه، اگر میخواهید از اینترنت برای بیزنس خود استفاده کنید، نیاز به یک وب سایت قانونی دارید که منبعی راحت برای دریافت اطلاعات درمورد برندتان باشد. این یعنی دامنه اینترنتی داشته باشید که به طور ویژه مربوط به بیزنس شما باشد. به همین دلیل باید نام تجاری انتخاب کنید که خیلی راحت توسط عموم مردم به خاطر سپرده شود و چیز پیچیده یا بی مفهومی نباشد.

بعنوان مثال، www.tchm.com را با www.tchmedical.com مقایسه کنید. به خاطر سپردن مورد دوم بخاطر کلمه «مدیکال» بسیار ساده تر است تا اینکه مورد اولی را حفظ کنند که نه کلمه معناداری است و نه هیچ اشاره ای به زمینه کاری مربوطه دارد.

دوم اینکه، شبکه های اجتماعی محبوبی مثل فیسبوک را یکی از راههای تبلیغاتی خود در آینده در نظر بگیرید. از اینرو چیزی که باید چک کنید این است که هیچ صفحه ای با نام موردنظر شما در آن ساخته نشده باشد. این باعث میشود افراد بسیار راحتتر شما را در فیسبوک پیدا کرده و اطلاعات موردنیازشان را دریافت کنند.

مسئله دیگری که بد نیست در نظر داشته باشید آدرس ایمیل کار شماست که باید بسیار شبیه و نزدیک به نام تجاریتان باشد.

سادگی

هرچه برند شما راحتتر تلفظ شود، بسیار بهتر دهان به دهان پخش خواهد شد. همینطور هر چه تعداد کلمات استفاده شده در آن کمتر باشد، به خاطر سپردن آن نیز سادهتر خواهد بود.

گاهی اوقات کلمات آنطور که نوشته میشوند، خوانده نمیشوند و افراد برای جستجو آن شرکت در اینترنت دچار مشکل میشوند. بعنوان مثال بااینکه برند “Xerox” به نام تجاری خوبی تبدیل شده تا آنجا که حتی گاهی معادل فتوکپی از آن استفاده میشود، احتمالاً در ابتدای تولد آن مشکلات تلفظی داشته است.

خیلی افراد ممکن است آن را با دیکته اشتباه “Zerox” اشتباه گرفته باشند و شرکت تعداد قابل توجهی از مشتریان احتمالی خود را بخاطر همین مشکل از دست داده باشد. بنابراین اگر میخواهید که مطمئن شوید که مردم میتوانند برند شما را به خوبی به خاطر بسپارند، یادتان باشد که سادگی بهترین راهکار است.

متفاوت باشید.

جدا از سادگی، نامهای تجاری باید جالب هم باشد تا بتواند سروصدایی ایجاد کرده و مردم را به برقراری ارتباط با آن مشتاق سازد. اینکه نام تجاریتان را خیلی توصیفی و رک و راست انتخاب کنید، کنجکاوی لازم برای حفظ اشتیاق در مخاطب را از بین خواهد برد.

قبل از اینکه چند نمونه نام تجاری برای کار خودتان کاندید کنید، بهتر است تحقیقی درمورد نامهای تجاری که رقیبانتان انتخاب کرده اند داشته باشید. شباهتهای بین برندهای مختلف را مشخص کنید و سعی کنید نام انتخابی شما شبیه به آنها نباشد.

به عبارت دیگر نام تجاری شما باید بسیار متمایز با آنها باشد. وقتی مشتری بخواهد از بین چند برند در یک زمینه یکی را انتخاب کند، کدام اول نظرش را جلب خواهد کرد؟ مطمئناً آنی که نام تجاری آن شبیه به بقیه نیست.

علامت تجاری (لوگو) هم در نظر داشته باشید.

نام و علامت تجاری کاملاً با هم در ارتباط هستند. اگر میخواهید برند فوق العادهای برای بیزنس خود داشته باشید، مطمئن شوید که مردم بتوانند نام تجاری شما را با علامت تجاریتان مرتبط ببینند.

بعنوان مثال برند “Apple” را در نظر بگیرید که لوگویی بسیار مستقیم و مشخص از شکل یک سیب دارد. این باعث میشود مردم بتوانند خیلی راحت آن برند را به خاطر بسپارند. چرا؟ زیرا به جای اینکه فقط به حافظه زبانی خود تکیه کنند، میتوانند حافظه بصری آن برند را هم ذخیره کنند.

حال که میدانید ارتباط بین نام و علامت تجاری تا چه اندازه اهمیت دارد، لازم است که به نامی فکر کنید که آزادی بیشتری برای ساخت لوگو به شما میدهد. معمولاً لوگوهای تصویری بسیار قویتر از لوگوهای کلمه ای هستند، به همین دلیل بهتر است به نام تجاری فکر کنید که سمبل شیء یا چیزی باشد.

مثلاً لوگو تصویری “Apple” را با لوگو کلمه ای “Microsoft” مقایسه کنید. مطمئناً شما هم بر این عقیده هستید که به خاطر سپردن اولی به منابع شناختی کمتری نیاز دارد تا دومی.

ذات بیزنستان را در بر داشته باشد.

همانطور که بیزنستان باید رویکرد فروش متفاوتی داشته باشد تا بتواند از رقیبانتان متمایز باشد، نام تجاری شما هم باید این متمایز بودن را نشان دهد. همچنین میتوانید از آن برای منعکس کردن قدرت بیزنستان یا نشان دادن نوع خدمات و محصولاتی که ارائه میکنید استفاده کنید.

بعنوان مثال موتور جستجوی “Google” را در نظر بگیرید که تصویر چشمانی جستجوگر را در ذهن ایجاد میکند. چنیننام تجاری باعث میشود مخاطبین خیلی راحت بین علامت تجاری و آنچه شرکت به آنها ارائه میکند ارتباط برقرار کنند و همین باعث میشود آن را راحتتر به خاطر بسپارند.

خیلی از برندها هم ارتباط چندانی با نوع بیزنس خود ندارند اما بر جنبه حسی آن اسم تاکید میکنند. خیلی ها ممکن است وقتی برای اولین بار نام “Starbucks” به گوششان خورد، تصوری از محصولات یا خدماتی که ارائه میکند نداشته اند اما وقتی میفهمند که نام یک کافی شاپ زنجیرهای است، به طور عجیبی در ذهنشان مینشیند. این اسم انرژی را در فرد بیدار میکند، درست همان کاری که یک فنجان قهوه اول صبح میکند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

آیا بازاریابی در حال مرگ است؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سایت بازاریابی آقای بازاریاب به نقل از آلامتو :خوب، پس به هر راه و روشی که بود بالاخره موفق به کسب سمت مدیریت ارشد بازاریابی در سازمان خودتان شدید. برای خودتان بخاطر این دستاورد، تشویقی مناسب در نظر بگیرید، که واقعاً شایسته این تشویق هم هستید.

خوب؟ حالا ضمن پذیرش تبریکات من، از شما تقاضا دارم که مراتب همدردی و تسلیت من را هم پذیرا باشید، چرا که سمت شغلی شما دیگر غیر متداول و قدیمی شده و اگر برای دست یافتن به سمت مدیر ارشد روابط عمومی در کنار داشتن وظایف یک مدیر ارشد بازاریابی تلاش نکنید، مطمئنا دیر زمانی نخواهد کشید که شخص دیگری را جایگزین شما می کنند.

برای قبول حرف من نیاز به گواه و مدرک دارید؟ به عنوان نمونه می توانید به موقعیت و سهم بازار محصولات اپل در کشور های مختلف اشاره بکنیم. با کوچکترین بررسی و مقایسه ای بین محصولات مختلف این شرکت شامل گوشی تلفن آن که تحت عنوان آیفون شناخته می شود و چند نمونه از محصولات جدید آن در بازار که یکی پس از دیگری به بازار معرفی می شوند اما بر خلاف گوشی های آیفون از سهم بازار آنچنانی برخوردار نمی شوند، می توانید به ارزش و جایگاه بازاریابی و روابط عمومی در فروش یک محصول و کسب سهم بازار بالاتر پی ببرید. اگر بطور دقیق تر بخواهم به این موضوع اشاره کنم باید به میزان وفاداری ۸۷% مشتریان به این گوشی های تلفن اشاره کنم. مشتریانی که از این محصول شرکت اپل استفاده می کنند، بطور غریضی قبل از اینکه گوشی آیفون قبلی که در حال استفاده از آن هستند از رنگ و رو بیفتد، به محض مطلع شدن از عرضه مدل جدیدی از گوشی نسبت به ثبت پیش سفارش خود اقدام می کنند. این سطح از وفاداری به شدت بالا در بین گروه اول از این مصرف کننده گان موجب ایجاد اعتماد به نفس در دیگران شده و در نهایت منجر به فروش بیشتر این محصول می شود – که به عبارتی می توان می گفت ۷۴.۵ میلیون دستگاه از این گوشی ها تنها در طی سه ماه گذشته به فروش رفته است، در عین حالیکه شاید بتوان گفت در سطح شبکه های تلویزیونی و سایت های اینترنتی مختلف هیچ نشانی از تبلیغات این محصول را نمی بینید.

البته باید توجه داشت که هر شرکتی اپل نیست و هر محصولی هم گوشی آیفون و این ایده هم که “اجازه دهید هر محصولی خود معرف خودش باشد هم برای محصول هر شرکتی کارایی ندارد”، اما بطور خلاصه می توان گفت که راه چاره در دنیای امروزی برای هر برندی “تلاش برای عدم تاکید بر شیوه های بازاریابی سنتی و در عوض تمرکز بر موضوع وفاداری است”.

برای اغلب مردم، کلمه “بازاریابی” فقط و فقط یک معنا دارد و آن هم یک تمرکز تک وجهی بر موضوع فروش محصولات به هر شکل و قیمتی است. اما این رویکرد در دنیایی که شبکه های اجتماعی بلندگویی پر قدرت در اختیار مصرف کننده گان قرار داده است که از لحاظ قدرت با قدرت آن بلندگویی که پیش از این در اختیار بازاریابان بود برابری می کند، دیگر کارساز نیست.

در عوض، در این دوره موضوع وفاداری مطرح شده است که نیازمند انتقال ارزش هایی از برند است که مردم خواهان آشنایی با آن هستند. امروزه مصرف کننده گان از انتخاب های بسیار زیادی برخودار هستند و بیش از هر زمانی برند هایی را انتخاب می کند که بتوانند در مورد آن ارزش یا اعتقادی شخصی را به دیگران انتقال دهند. پس راه چاره برای انتقال ارزش های عمومی تولید محتوایی اختصاصی و هدفمند برای گروه مشتریان هدف است که نه تنها برند را معرفی کند، بلکه معرفی از مصرف کننده هم باشد.

به عنوان یکی نمونه کوچک ایرانی از این مورد هم می توان به مجموعه رستوران های پدر خوب اشاره که در ابتدا با هدف ارزش آفرینی برای مشتری و با پشتوانه فکری – – “اگر راضی نیستم دخترم از غذای رستورانم بخورد، نباید راضی باشم که بچه های مردم هم از این غذا بخورند” – – ایده فست فود بدون روغن را ارائه کرد و با وجود اینکه مدت زمان زیادی از تاسیس آن نمی گذشت موفق به داشتن ۲۵ شعبه در سالهای اول تحت نظارت بالا بر روند کیفیت و ارائه خدمات و همچنین در نظر داشتن تمامی زیرساخت های لازم نمود که همگی می تواند به دلیل ارزش نهادن به مشتری باشد. البته به نظر می رسد که این مجموعه رستورانی در سالهای اخیر با سرعت سالهای اولیه رشد نکرده و از برنامه خودش که قرار بود در طی ۵ سال ۱۱۰ شعبه در سراسر کشور داشته باشد، عقب افتاده است؛ چرا که در حال حاضر طبق اطلاعات منتشر شده بر روی سایت رسمی این مجموعه تنها ۳۳ شعبه در سراسر کشور را تحت مدیریت خودش دارد.

زمانی که یک مشتری به یک برند وفادار می شود، همواره برای خرید های بعدی خودش هم به آن مراجعه می کند، چرا که در مراجعه به فروشگاه های برند احساسی ناشی از متفاوت بودن نسبت به دیگران در خودش می بیند. اصولا مردم در پی یک تعامل مالی همواره در پی کسب مطلوبیت هستند، اما نکته بالاتر و با ارزش تر از این مطلوبیت احساسی ناشی از معنا است. ایجاد وفاداری در مشتری کاری بس سخت تر از بازاریابی و فروش به وی است و نه تنها نیاز به ارزش گذاشتن به مشتری را می طلبد، بلکه نیازمند دوست داشتن وی و داشتن تعاملی دو سویه با وی می باشد.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

۱۰ چیزی که آینده بازاریابی را متحول میکند

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

سایت بازاریابی آقای بازاریاب به نقل از آکاایران :پیشرفت های تکنولوژی میتواند به صورت مستقیم بر روی آینده بازاریابی تاثیرگذار باشد به نحوی که بخش عظیمی از فرآینده بازاریابی را تغییر دهد.بازاریابان همواره نگاه رو به جلویی دارند تا بتوانند آینده بازار را پیش‌بینی کنند. زیرا پیش‌بینی بازار امکان توسعه برند و جذب مشتری جدید را افزایش می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت که بازاریابان موفق برای پاسخ به سوالات خود همواره در حال تحقیق و محاسبه هستند. زیرا با پیش‌بینی بازار و داشتن چشم‌انداز درستی از آن می‌توان از تبلیغات و نوآوری‌های پیشرفته استفاده کرد و آینده بازاریابی را نیز پیش‌بینی کرد. آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که رهبران بازاریابی جهان مانند جف بیر چگونه می‌توانند به پیش‌بینی بازار هدف خود بپردازند؟ در این مطلب با ۱۰ روند مهم که آینده بازاریابی را تحت تاثیر قرار می‌دهند آشنا می‌شویم.

۱۰ روند مهم که آینده بازاریابی را تحت تاثیر قرار می‌دهند:

۱. تلفن همراه

در چند سال اخیر تلفن همراه به یکی از عناصر کلیدی بازاریابی تبدیل شده است. امروزه تلفن همراه هوشمند، تبلت، گجت‌های پوشیدنی و دستگاه‌های مکمل تلفن همراه به پرکاربردترین ابزارهای بازاریابی دیجیتال تبدیل شده‌اند و آینده بازاریابی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. در حقیقت می‌توان گفت توسعه بازاریابی موبایلی امکان برقراری ارتباطات موثر با مخاطبان را برای برندها فراهم کرده است. این امر سبب بهبود فرآیند بازاریابی نیز می‌شود.

۲. بهبود تعامل برند با مشتری

تعامل برند و مشتری یکی از عوامل تعیین‌کننده آینده بازاریابی است. مشتریان امروز همواره به دنبال یافتن راه‌های جدیدی برای افزایش تعامل با برندهای مورد علاقه‌ی خود هستند. بنابراین برندها نیز می‌توانند با فراهم کردن امکان تعامل اثربخش با مشتریان برای کسب و کار خود ارزش آفرینی کنند. توجه داشته باشید که تحقق این امر می‌تواند یک برند عادی را به یکی از رهبران بازار تبدیل کند.

۳. محتوای ناب

تولید محتوای ناب به ویژه محتوای تصویری یکی از عوامل تعیین کننده در توسعه برند و موفقیت فرآیند بازاریابی آن است. هر چند امروزه بسیاری از برندها فرآیند بازاریابی محتوایی خود را پیش می‌برند. اما جالب است بدانید که بازاریابی محتوایی مانند روشهای بازاریابی معمولی نیست و نیاز به تخصص و تبحر دارد. بنابراین تولید محتوای ناب و تخصصی می‌تواند یکی از عوامل تاثیرگذار در آینده بازاریابی باشد.

۴. محتوای تولید شده توسط کاربر

محتوای تولید شده توسط کاربر نقش موثری در پیشبرد استراتژی بازاریابی برندها ایفا می‌کند. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که محتوای تولید شده توسط کاربر در بین پست‌های وبلاگی و شبکه‌های اجتماعی محبوبیت فراوانی دارد. بنابراین ایجاد یک ذهنیت مثبت در مخاطبان از طریق اجرای کمپین‌های تولید محتوا توسط کاربر و تولید محتوای تعاملی نقش تعیین‌کننده‌ای برای برندها دارند و آینده بازاریابی را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

۵. شبکه‌های اجتماعی

امروزه شبکه‌های اجتماعی به بخش جدایی‌ناپذیری از استراتژی بازاریابی تبدیل شده‌اند. در حقیقت تمام برندها در سیاست‌گذاری‌های آینده بازاریابی خود، فعالیت اثربخش در شبکه‌های اجتماعی را در اولویت قرار می‌دهند. زیرا رسانه‌های اجتماعی پتانسیل فوق‌العاده‌ای برای پیشبرد اهداف بازاریابی برندها دارند.

۶. مخاطبان برند

برقراری ارتباط مستقیم برندها با مخاطبان، آن‌ها را به مشتریان وفادار و حامیان برندها تبدیل می‌کند. بنابراین توجه به احساسات مشتری و پاسخ به آن‌ها سبب می‌شود که مشتریان راضی کلاه بازاریابی برند را سر کنند. و نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده بازاریابی برندها داشته باشند.

۷. تمرکز به برقراری ارتباط با نسل جدید

نسل جدید هر جامعه در حقیقت مشتریان بالقوه‌ی بازار آینده آن هستند. از این رو درک و توجه به نیازهای نسل جدید می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در پیشبرد فرآیند بازاریابی آینده هر برند داشته باشد. بنابراین بسیاری از برندهای دنیا بر روی نیازهای نسل جدید متمرکز شده‌اند.

۸. محصول محور بودن

همانگونه که می‌دانید هدف شرکت‌های خدماتی جلب رضایت مشتری و ارائه بهترین خدمات به آن‌ها است. در مقابل شرکت‌های محصول محور بیشتر بر روی نوآوری در محصول و استفاده از تکنولوژی‌های جدید تمرکز دارند. می‌توان گفتآنچه برای آینده بازاریابی بدان نیاز است استفاده از فناوری‌های جدید و نوآوری‌های پیشرفته است. و شرکت‌هایی که فقط بر روی خدمات متمرکز هستند از دور رقابت خارج خواهند شد. زیرا ارزش افزوده و نوآوری‌های جدید هستند که می‌توانند آینده بازاریابی را تحت تاثیر قرار دهند.

۹. تحلیل بزرگ داده‌ها

می‌توان گفت که تحلیل بزرگ داده‌ها نقطه جدا کننده بازاریابی مدرن و سنتی است. لازم به ذکر است که رفته رفته تاثیر بازاریابی سرزده رنگ می‌بازد و بازاریابی هدفمند جای پای خود را محکم می‌کند. در حقیقت امروز تحلیل داده‌های به دست آمده از رسانه‌های اجتماعی و سایت‌ها می‌تواند نقش به سزایی در پیش‌بینی بازار آینده و تشخیص مشتریان هدف داشته باشد.

۱۰. داده‌کاوی

گر چه تا چند سال اخیر تعداد بازدید و لایک پست‌های یک برند معیاری برای سنجش میزان موفقیت آن تلقی می‌شد. اما باید بدانید که امروزه غرور حاصل از تعداد لایک یک پست بی‌معنی است. بلکه این ابزارهای دقیق داده‌کاوی و تحلیل داده‌ها هستند که می‌توانند به ارزیابی موفقیت استراتژی بازاریابی برند و میزان جذب مخاطب آن بپردازند.

با توجه به آنچه که تا کنون گفته شد به نظر شما کدام یک از این روندها می‌تواند نقش موثرتری در پیش‌بینی آینده بازاریابی و جذب مشتری داشته باشد؟

منیع: آکاایران

اشتباه مشترک تمام برندها در بازاریابی محتوا

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

همه‌ی بازاریابان می‌دانند استراتژی محتوا تا چه اندازه در موفقیت بازاریابی نقش دارد. حتی می‌توان گفت تفاوت میان شناخته شدن و نشدن برند به محتوا بستگی دارد. به همین دلیل ۸۶ درصد بازاریابان B2C (تجارت بین کسب‌وکار و مصرف کننده) و ۹۱ درصد بازاریابان B2B (تجارت بین دو کسب‌وکار) از محتوا برای درگیر کردن مخاطبان استفاده می‌کنند. با وجود اینکه بازاریابی محتوا به شکلی گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما یک مشکل مشترک میان تمام مصرف‌کنندگان آن وجود دارد. مشکل این است که کسب‌وکارها به طور دائم محتوا تولید نمی‌کنند. اغلب زمانی سراغ تولید محتوا می‌روند که بخواهند برای کمپین یا رویداد خاصی تبلیغ کنند. البته استفاده از محتوا در چنین مواردی درست است اما اگر مستمر باشد ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کرده و نتایج بهتری دارد.

محتوا، استراتژی نیست که با یک یا دو بار استفاده جواب دهد. بسیاری از بازاریابان برای ماندگاری نام برند از محتوا استفاده می‌کنند. این افراد باید بدانند رمز موفقیت در تولید محتوای پیوسته است.

چرا پیوستگی در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟

یکی از ویژگی‌های محتوای ارزشمند این است که طبق آخرین اخبار نوشته شده و به روز باشد. محتوای قدیمی هیچ ارزشی ندارد و هیچ مخاطبی را جذب نمی‌کند. شناسایی نیاز، تولید محتوای با ارزش برای رفع آن و اشتراک‌گذاری دروب‌سایت و شبکه‌های اجتماعی از مراحل بازاریابی محتوا هستند. از آنجایی که هر روز موضوعات جدیدی نیاز به رسیدگی دارند درنتیجه تولید محتوا نیز باید پیوسته باشد. بازاریابان مانند موسیقیدانان هستند. شخصی که آهنگ پرطرفداری را می‌سازد نامش سر زبان‌ها می‌افتد و تا مدت‌ها با همان یک آهنگ شناخته می‌شود. اما هنرمندی که به طور دائم قطعات موسیقی زیبا درست می‌کند به مرور زمان معروف‌تر می‌شود و طرفداران سبک خودش را جذب می‌کند. تأثیر محتوای پیوسته نیز برای برندها به همین صورت است.

چگونه استراتژی تولید محتوای پیوسته داشته باشیم؟

هیچ برندی دوست ندارد نامش تنها یک بار سر زبان‌ها بیفتد. تولید محتوای ارزشمند در زمینه‌ی کاری مورد نظر یعنی به مخاطبان خود اهمیت می‌دهید. سه روش زیر به پیاده‌سازی استراتژی تولید محتوای پیوسته کمک می‌کنند.

 صدای خود را پیدا کنید

یکی از ویژگی‌های خوب محتوا این است که هر برندی می‌تواند در مورد هر موضوعی مقاله بنویسد. تنها موضوعی که اهمیت دارد این است که سبک نوشتن مقاله باید در تمام محتوا یکسان باشد. مهم نیست مطب در مورد آخرین اخبار صنعت نوشته شده است یا در مورد انرژی سبز صحبت می‌کند. مخاطب از روی سبک مقاله باید متوجه شود محتوا توسط چه برندی نوشته شده است.

مخاطبان و سبکی که محتوا را بر اساس آن تولید می‌کنید، صدای شما هستند. زمانی که از شیوه‌ی همیشگی فاصله می‌گیرید و با سبکی متفاوت محتوا تولید می‌کنید، مخاطب متوجه این موضوع می‌شود و از برند فاصله می‌گیرد. لحن مطالبی که می‌نویسید طنز است یا جدی؟ آیا ترجیح می‌دهید مخاطبان خودشان راه حلی برای رفع مشکل ارائه دهند یا شما چند راه حل ارائه می‌دهید؟ پیش از هر چیزی نحوه‌ی نوشتن و نحوه‌ی شنیدن مخاطبان را مشخص کرده و سپس از این اطلاعات برای بازاریابی بهتر محتوا استفاده کنید.

 برنامه‌ریزی و اندازه‌گیری کنید

یک برند هر تعداد محتوا که بخواهد تولید کرده و با هر سرعتی که بخواهد منتشر می‌کند. اما حجم و سرعت تنها عوامل مهم و تأثیرگذار نیستند. زمان‌بندی کمک می‌کند محتوا در بهترین شرایط زمانی در اختیار کارمندان هدف قرار بگیرد. برای این منظور یک تقویم ویرایشی محتوا تهیه کنید. ایده‌ها، کمپین‌ها و پروژه‌های جدید را در آن یادداشت کنید. سپس بر اساس نیاز و در زمان مناسب از آن‌ها استفاده کنید.

محتوا و ابزارهایی که برای ارزیابی آن استفاده می‌شود باید در جهت رسیدن به هدف اصلی برند باشد. جذب مخاطب، افزایش مشتری، کسب رتبه‌ی بهتر در موتورهای جستجو نمونه‌هایی از اهداف بازاریابی محتوا هستند. تعیین هدف مشخص به حفظ یکپارچگی محتوا و تولید پیوسته‌ی آن کمک کرده و روند ارزیابی را تسهیل می‌کند.

 درخواست از دیگران برای تولید محتوای بیشتر

مطمئنا یک نفر به تنهایی دانش کافی برای تولید محتوای کل شرکت را ندارد و این کار باید به صورت گروهی انجام شود. از افراد متخصصی که ایده‌های خوبی دارند کمک بگیرید و بخواهید در مورد موضوعات روز مطلب بنویسند. رهبران و افراد با تجربه، بیشتر از دیگران موضوعات مهم صنعت را می‌شناسند. از این اطلاعات برای تولید محتوا در مورد موضوعات مهم استفاده کرده و مخاطبان بیشتری را جذب کنید. کمک گرفتن از افراد با تجربه کیفیت و پیوستگی محتوای تولید شده را بالا می‌برد.

برندهای مختلف به استراتژی‌های مختلفی برای بازاریابی محتوا احتیاج دارند. استراتژی که برای یک برند جواب داده است تضمین اجرایی برای سایر برندها ندارد. هر برندی باید با توجه به هدفی که تعیین کرده است نسبت به چگونگی و سبک تولید محتوا تصمیم بگیرد و با کمک اعضای تیم و استفاده از تقویم تولید محتوا اقدام به پیاده‌سازی استراتژی خود کند.

منبع: شهر خبر

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

چرا مشاوره برندینگ دارای اهمیت است؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در شرایطی که رقابت های فشرده ایی در بازار صورت می گیرد اهمیت مشاوره برندینگ بیش از پیش می باشد زیرا شرکت ها و یا تولید کنندگان زیادی برای حفظ موقعیت رقابتی خود باید بتوانند بر موانع روبروی خود فائق آیند. یکی از این موانع نداشتن برند مناسب است و این مشکل می تواند با مشاوره برندینگ به خوبی مرتفع گردد.

درست همزمان با وقوع انقلاب صنعتی در دنیا، مسئله مالکیت شکل گرفت. البته در آن زمان مالکیت برند ها آنچنان اهمیت نداشت و آن چه اهمیت داشت مالکیت ابزار تولید بود. اما همین مسئله شروعی بر رشد حوزه برندینگ و به موازات آن مشاوره برندینگ بود. به مرور زمان شرکت ها علاقمند شدند که مالکیت بیشتری بر دارایی های خود داشته باشند و برای نام های تجاری خود اهمیت بیشتری قائل شدند.

در مشاوره برندینگ ابتدا باید دانست برند چیست؟ در حقیقت برند یک پیام تبلیغاتی یا چیزی مشابه آن نیست، برند یک نشان یا یک نام است، برند همان چیزی است که محصول شما را برای مصرف کننده منحصر به فرد می کند و بدون شک می توان گفت این مصرف گنندگان هستند که به برند ها جان می دهند. درست بر عکس تبلیغات؛ زیرا در تبلیغات شرکت ها هستند که به پیام تبلیغاتی روح می دهند…

چرا مشاوره برندینگ…؟

در واقع یکی از دلایل اهمیت مشاوره برندینگ در سازمان ها، شرکت ها و کارخانه ها در این است که شرکت ها دریافته اند که امروزه اگر بتوانند نام تجاری خود را در ذهن مشتری جاودانه کنند بهتر می توانند با سایر رقبای خود در صنعت رقابت کنند.

زیرا هنگامی که بازار پُر از محصول ها و خدمات مشابه است با ارائه مشاوره برندینگِ به موقع می توان محصول یا خدمت خودتان را با داشتن یک نام تجاری مناسب از سایر رقبایتان متمایز کنید و این کار سبب می شود که در بین تمام محصولاتی که در شرایط کنونی بازار وجود دارد یا در بین تمام خدمات مشابه ایی که در بازار ارائه می شود مشتری نام تجاری یا برند شما را به خاطر آورد و در نهایت از شما خرید کند؛ مشاوره برندینگ به شما کمک می کند تا در شلوغی بازار محصول و خدمت شما گم نشود…

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

برندبازی یا برندسازی؟

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

برند خوب، یعنی برنده شدن. برند مورد علاقه‌تان را که می‌بینید یا می‌شنوید یا حس می‌کنید یک حس خوب آشنا را تجربه می‌کنید، احساس تعلقی که ویژگی‌های آن را در قلب و ذهن شما تداعی می‌کند. برند، نشانه یا شناسه‌ای است که کالا، خدمات، یا حتی اشخاص را از دیگر محصولات و افراد متمایز می‌کند. پس محصول به ذات خود باید نقطه‌ای برای تمایز داشته باشد. برند به خودی خود تضمین‌کننده‌ی سطح مشخصی از کیفیت و ارزش است.

برندبازی یا برندسازی؟

برند ها شخصیت دارند، هویت اجتماعی دارند، و گاهی آنقدر نزدیک به شما زندگی می‌کنند که نمی‌توان گفت، شما زیر نفوذ آنها هستید یا آن‌ها تحت مالکیت شما هستند. این نزدیکی که عواطف و هیجان‌های شما را درگیر می‌کند، اعتماد می‌آفریند، و انتظار هر کسی از اعتمادش به برند، پایندگی و برتری آن است.

در ایران، “برند” معمولاً برای محصولات یا خدماتی به کار می‌رود که ارزششان به لحاظ کیفی، اعتباری و اجتماعی در سطح بالایی قرار دارد. در اینجا که کم و بیش دچار تحریم هستیم، آشنایی با بسیاری از برندهای بین‌المللی مقدور نیست. برند های داخلی اگرچه خوب هستند، ولی نتوانستند مصرف‌کنندگان‌شان را آن قدر پایبند کنند که اگر پایشان به خارج از مرز رسید با دست‌هایی پر از برندهای خارجی برنگردند.

بازار جهانی باید باشد، نمی‌شود یک کشور، تمام احتیاجات مردم‌اش را با قیمت و کیفیت مناسب در تمام زمینه‌های تولیدی و خدماتی تأمین کند. بازار داخلی هم باید باشد ولی باید یارای رقابت با جهان را داشته باشد. مشتری، بهترین محصولات را می‌خواهد. آیا محصولات داخلی آن قدر با کیفیت هستند که در صورت ورود برندهای خارجی به ایران، همچنان به فعالیت خود ادامه دهند؟ آیا آنقدر ارزش‌آفرین هستند که مردم مجبور نباشند حتی در ازای پرداخت هزینه‌ی بیشتر،  و دریافت کیفیت بهتر، برند خارجی را برگزینند؟

کپی برداری برند

اگر امروز در ایران فرصت این را نداریم که یک روز عصر با دوستانمان به استارباکس برویم و قهوه‌ای بنوشیم، دور نیست روزی که می‌توانیم این کار را بکنیم و آن روز با دو موضوع مواجه می‌شویم. یکی انتخاب از بین کافی‌شاپ‌های متعددی که وجود دارند، دیگری این‌که نگاهی به نشانه‌ی سبزرنگ مخصوص استارباکس می‌اندازیم و می‌بینیم چقدر شبیه این را قبلا در کوچه و خیابان‌ها و بالای ورودی کافی‌شاپ‏ها دیده‌ایم!

امروزه به لطف رسانه‌ها، دسترسی به این دانسته‌ها چندان هم سخت نیست، پس چرا هنوز کسی که می‌خواهد کسب و کاری را شروع کند نام برندش، نمادش، رنگ‌اش، شکل‌اش و تمام ماهیت و هویت برندش را کپی‌برداری می‌کند و کسی مانع‌ش نمی‌شود؟ چرا پس از خرید از یک فروشگاه متوجه می‌شویم که به اشتباه و از روی شباهت بسیار زیاد، بسته‌ی نسکافه‌ای را خریداری کرده‌ایم که شبیه نِسله بوده است؟ یا وقتی داریم بیمه‌های داخلی را بررسی می‌کنیم با آرمی شبیه چتر مواجه می‌شویم که نشانه‌ی یکی از بزرگ‌ترین بیمه‌های جهان است؟

این، عادی نیست! این حتی شیوه‌ی بازاریابی مقلدانه هم نیست! این کپی‌برداری است! یک سرقت معنوی است که هیچ‌کس به آن اعتراض نمی‌کند شاید چون فرقی به حالش نمی‌کند ولی به این بیندیشید که شما بانی یک کسب و کار باشید، ایده‌ای بکر داشته باشید یا قابلیت تولید محصولی که کمتری کسی می‌تواند داشته باشد، حتی به این فکر کنید که می‌خواهید شعبه‌ای از یک برند معروف را در داخل کشور راه بیندازید، برندی که مثال‌های غیر‌اصلی‌اش بسیار است. به این فکر کنید که صرفاً مصرف‌کننده‌اید و روی برند تان تعصب دارید ولی روزی ده نمونه شبیه‌اش را گوشه و کنار خیابان می‌بینید که نه نشانگر ماهیت واقعی آن برند است نه نمایانگر کیفیت و ارزش آن.

برند سازی نه برند بازی

موضوع این است که اگرچه برنده شدن در گرو برند است ولی باید برند سازی کرد نه برند بازی. اگر به سادگی طرح لوگوی یک شرکت مطرح در سطح بین‌المللی را که ساعت‌ها برای طراحی آن وقت صرف شده است و از ایده‌ی چند متخصص بهره گرفته شده است به عنوان نماد شرکت خود معرفی می‌کنیم، باید به زودی زود منتظر عواقب حقوقی آن باشیم. اگر طرح و اندازه و رنگ بسته‌بندی محصول‌مان با یکی از پرفروش‏ترین محصولات دنیا یکی است، باید منتظر آگاه‌تر شدن مصرف‌کنندگان و آبرو‌ریزی ناشی از ساده‌اندیشی خود باشیم. متأسفانه مثال‌های مربوطه یکی دو تا نیست. این بیماری مُسری به تیزرهای تبلیغاتی و موسیقی‌های داخلی نیز رسیده است.

ایده‌ها کم نیستند، اجرا‌کنندگان خبره در اجرای ایده‌ها نیز حضور دارند، پس منشأ این بیماری چیست؟ چه چیز سبب می‌شود آگهی بازرگانی فروش یک کفش دقیقا شبیه نمونه‌ی خارجی خود باشد؟ الگو گرفتن بسیار خوب است، تقلید خلاقانه هم قابل تقدیر است، اما اگر می‌خواهید کفشی را تولید کنید که دقیقاً رنگ و جنس و اندازه‌ی یکسان با یک برند کفش را دارد چرا یک نمایندگی از آن را تأسیس نمی‌کنید و مصرف‌کنندگان را به خرید از محصولی که شناخته شده‌تر و قابل اعتمادتر است دعوت نمی‌کنید؟ کپی‌کردن همیشه آسان‌ترین راه و کم‌بازده‌ترین راه است و نوید هیچ پایندگی را نمی‌دهد. دور نیست که نهادهای ناظر بر حوزه‌ی برند سازی با قدرت و شدت بیشتری به کنترل و مدیریت مسائل این حوزه بپردازند و به داوری عادلانه‌ی برند بازی بپردازند.

منبع: فرصت امروز

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!