Skip to main content
Tag

visitor

فاکتورهای کلیدی فروش

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

ما اول باید بدانیم که چه می خواهیم، اگر آنچه را که می خواهیم در ذهنمان تصور کنیم و آن را باور داشته باشیم، به نتایج کلیدی و تعیین کننده ای در کار فروش خواهیم رسید. از طریق تحقیقات بازاریابی(Marketing Research) می توان به هفت زمینه مهم در کار فروش دست یافت مانند: محیط بازار، مشتریان، پاسخگویی به اعتراضات، رقبا و …. ما می توانیم با تمرین و پشتکار در هر کدام از این مهارت ها به سطح مورد قبولی برسیم. در دنیای کنونی تمامی شرکت های موفق یک وجه اشتراک دارند و آن توجه به مشتری و بازار می باشد. ما باید در ذهن خود یادگیری و تمرین را مرور کنیم چرا که تصویر ذهنی بد در کار فروش، ما را از انجام آن فعالیت منع می کند.

  • مهارت لازم را بدست آوریم (Taking Necessary Skills)

برای از بین بردن ترسهای ناشی از شناخت ناکافی در کار فروش باید مهارت لازم را بدست آوریم. راههای گوناگونی در این زمینه وجود دارد، مانند: کتابها، نرم افزارها و دوره های آموزشی و… در حقیقت با شناسایی نقاط قوت و ضعف شرکت ها و ارزیابی فرصتها و تهدیدات، امکان شناسایی ظرفیت های مطلوب به وجود می آید. می توانیم راه برقراری ارتباط اثر بخش(Effective Communication) با مشتریان اعم از عمده فروشان، خرده فروشان و مصرف کنندگان نهایی را بیاموزیم، به عنوان مثال: با ارزیابی نیاز، خواست و ترجیحات مشتریان و تمرکز و یا پراکندگی جغرافیایی آنها می توانیم به طرز مؤثری مشتریان احتمالی خود را پیدا کنیم. برای برطرف کردن شکایات مشتریان می توانیم فهرستی از شکایات مشتریان طرح کنیم و سیستم مدیریتی شرکت(Management Company Teams) را بررسی و علل این نارضایتی ها را بسیج کنیم. همچنین می توانیم با ارائه خدمات آزمایشی، واکنش مشتریان را در مورد محصول یا خدمت جدید ارزیابی کنیم.

  • در کارمان بهتر شویم (Being Better In Our Job)

روی نیازها و خواسته های مشتری تمرکز کنیم، تقاضا را پیش بینی و آنها را برآورده سازیم، زیرا وقتی خواسته مشتری را نشناسیم نمی توانیم از مزایای محصول یا خدمتمان برای او صحبت کنیم. مشتری تنها زمانی جذب می شود که به او بگوییم آنچه شما به او ارائه می کنیم چگونه زندگی یا کسب و کار او را بهتر می کند. مهارت گوش دادن (Listening Skill) در ارتباط با مشتری مهم است چرا که مشتری مدت زمان کوتاهی را به دقت گوش می دهد و وقتی که صحبت ما طولانی شود دیگر گوش نمی دهد و در نظر مشتری ما خیلی حرف می زنیم.

همچنین با شناخت استراتژی بازاریابی می توانیم یک قدم به سوی بهتر شدن کار خود برداریم. در هر استراتژی بازاریابی چهار عامل(محصول، قیمت، توزیع، ترویج) مورد ارزیابی قرار می گیرد که به آمیخته بازار یابی(Marketing Mix) مشهور است. پس می توان نتیجه گرفت با شناخت بازار، اطمینان ما نسبت به توانایی های خود بیشتر شده و همچنین اعتماد به نفس ما افزایش می یابد و موفقیتمان بیشتر می شود.

برگرفته از کتاب روانشناسی فروش، نوشته برایان تریسی


راز موفقیت جفری گیتومر

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

کلیپ فوق بخش کوتاهی از رازهای موفقیت جفری گیتومر به عنوان یکی از اساتید و سخنرانان معروف تکنیک های فروش است. وی در ۱۵ سال گذشته به طور میانگین سالانه بیش از ۱۰۰ کنفرانس در کشورهای مختلف آمریکایی، اروپایی، آسیایی و آفریقایی برگزار کرده است. همچنین یکی از کتاب های معروف وی “کتاب مقدس فروش” است. شما دوستان عزیز را به دیدن این کلیپ فوق العاده ساده و پر مفهوم دعوت می کنیم(سخنان جفری گیتومر در بخش زیر آمده است):

  • شرکت هایی وجود داشته اند که در عرض هفت سال، حدود شانزده میلیون از مشتری خود را از دست داده اند…
  • چرا این حادثه رخ داده است؟
  • دو دلیل مهم وجود دارد:
  1. خدماتی که خوب ارائه نشدند.
  2. تکنولوژی پائین
  • آیا می دانید روزی که جنرال موتورز تصمیم به آیکن فروش (هم اکنون خرید کنید) بگیرد و بخواهد آن را راه اندازی کند(منظور خرید آنلاین است)، تمام فروشندگان جنرال موتورز در سراسر دنیا شغل خود را از دست خواهند داد.
  • نیات بسیار قوی تر از اهداف هستند…
  • تمام آنچه که شما باید درباره خدمات بدانید این است که انسان خوبی باشید.
  • با دیگران منصفانه بازی (برخورد) کنید.
  • افراد دوست دارند در شرایط برابر با دوستان خود معامله کنند.
  • همچنین افراد دوست دارند درشراط تقریباً نابرابر نیز با دوستان خود معامله کنند.
  • ارزش اعطا کردنی نیست، ارزش درک کردنی است.
  • اگر من چیزی را به عنوان یک ارزش درک نکنم و شما فکر کنید که آن چیز یک ارزش است، در واقع آن یک ارزش نیست…همه چیز به همین سادگی است…
  • اعتماد در بلند مدت به آهستگی به دست می آید و شما می توانید به راحتی آن را در یک چشم بر هم زدن از دست بدهید.
  • این اعتماد را چگونه از دست می دهید؟
  • خیلی ساده است، تنها با یک دروغ.

 

رونق بازاریابی گردشگری با فولکلور ایرانی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

احتمالا همه شما با داستان پترس فداکار در کتاب فارسی دبستانتان آشنا هستید. پسری کوچک که برای نجات شهرش انگشت خود را در سوراخ ایجاد شده در سد فرو برد و کمک کرد تا شهر به زیر آب نرود و تبدیل به افسانه شد، حال چه قدر این افسانه را باور دارید؟ جالب است بدانید این افسانه دروغ است، نه پترسی بوده است و نه سدی. پترس یک افسانه دروغین است؛ اما جالب تر از آن که شاید باعث شود شما تا چند ثانیه انگشت به دهان بمانید این است که هلندی ها با این افسانه دروغین خود سالانه میلیون ها گردشگر را به کشور خود می کشانند که از سدی دیدن کنند که پترس دروغین یک شب سرد زمستانی را در کنار آن گذرانده است.

پترس، دروغ صنعت گردشگری است. جالب است، تعجب کردید؟ و این افسانه های دروغین به راحتی وارد ادبیات عامیانه دیگر کشورها می شوند. کشوری که ادبیات عامیانه غنی ندارد به طبع نمی تواند افسانه هایی سرشار از زیبایی را داشته باشد و برای جذب گردشگر از افسانه های دروغین استفاده می کند. ادبیات عامیانه هر کشوری بخش وسیعی از فرهنگ فولک لوریک هر کشور را تشکیل می دهد این گونه ادبیات خود شامل زیر بخش های متعددی است که یکی از آن زیر بخش ها افسانه های عامیانه می باشند. بسیاری از کشور های جهان افسانه هایی دارند اما شاید تعجب کنید اگر بفهمید که اکثر این افسانه ها از واقعیت نشات نگرفته اند؛ معمولا این افسانه ها از یک دورغ سرچشمه می گیرند که گاهی اوقات خیلی هم اغراق گونه هستند و مانند داستان پترس؛ هر یک از ما بعد از مدتی که بزرگ تر می شویم با خود می گوییم چه طور انگشت یک بچه می تواند سوراخ ایجاد شده در سدی را مهار کند؟ چه طور فشار عظیم آب  پشت سد باعث نمی شود که سد بشکند؟ واقعا چه طور و چه گونه پترس یک افسانه جهانی شد؟

 متاسفانه کشورهایی مانند ایران بسیار از فرهنگ فولک لوریک خود غافلند تا جایی که افسانه پترس دروغین عامل مهم صنعت گردشگری می شود و در چارچوب افسانه ایی تا قلب فرهنگ یک کشور با تمدنی غنی رسوخ می کند؛ در حالی که کشور ایران سرشار از افسانه هایی است که نه تنها ارزش خواندن دارند بلکه باید الگوی زندگی ما شوند و  عامل جذب گردشگران داخلی و خارجی باشند و جالب تر این است که بدانید اکثر افسانه های ایرانی دورغ نیستند؛ افسانه های ایران از واقعیت ها شکل گرفتند و رشد کردند و زیبایی زندگی ما ایرانیان را به تصویر کشیدند اما سهم این گونه افسانه ها در صنعت گردشگری ایران آن قدر ناچیز است که ما ایرانیان و بازاریابان ایرانی باید آن قدر تلاش کنیم که بتوانیم این زیبایی ها را به جهانیان نشان دهیم و یا حداقل برای به دست آوردن سود و وارد کردن ارز به داخل کشورمان از این میراث فرهنگی و گردشگری که گذشتگان برای ما به یادگار گذاشته اند استفاده کنیم.

افسانه ها ایرانی خود شامل پنج دسته می شوند که عبارتند از: افسانه های سحر آمیز، افسانه های تمثیلی و یا از زبان حیوانات، افسانه های طنز آمیز و فکاهی، افسانه های تاریخی و افسانه های عاشقانه. تمامی این افسانه ها در فرهنگ فولک لوریک ایرانیان حائز اهمیت بوده اند اما بعضی از این افسانه ها توجه بیشتری از مردم را به خود جلب می کنند و برای آن ها جالب تر هستند افسانه های عاشقانه معمولا دارای این خصوصیت می باشند. ایرانیان درگذشته خود افسانه های عاشقانه زیادی دارند در این گونه از افسانه ها عشق در مرکز افسانه قرار می گیرد در واقع اگر آن را حذف کنید متوجه می شوید که افسانه معنای واقعی خود را از دست می دهد و جذاب نیست. تمایل اکثر مردم کشورمان به این گونه  افسانه ها به حدی بوده است که زندگی واقعی بسیاری از زنان و مردان جوان ایرانی سینه به سینه نقل شده است و امروزه به شکل افسانه های عاشقانه به دست ما رسیده است در واقع منشاء افسانه های عاشقانه ایران دروغ نیستند؛ نمونه ایی از این افسانه ها عبارتند از لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، خسرو و شیرین، ویس و رامین، وامق و عذرا و… می باشند. اما یکی از این افسانه ها که می تواند نقش مهمی در صنعت گردشگری ما داشته باشد  افسانه جذاب شیرین و فرهاد است.

فرهاد در گذشته ما ایرانیان، دروغ نبود. فرهاد نمونه ایی از یک جوان پاکدامن ایرانی بود که برای رسیدن به آرزوهای خود با زندگی مبارزه کرد او تلاش کرد و زمان زیادی را برای رسیدن به آرزوهایش صبر کرد اما پاکدامنی خود را قربانی هوای نفس نکرد در نگرش فرهاد استفاده از هوای نفس در راه رسیدن به هدف معنا نداشت هرچند هدف فرهاد از دنیای او خیلی دور بود و سرانجام در راه آرزو و عشقش از این دنیا رخت بربست. بسیاری از ما بارها از کرمانشاه می گذریم و حتی یک بار هم از بیستون دیدن نمی کنیم. استان کرمانشاه در قلب خود یکی از زیباترین افسانه های فولک لوریک ما را نگاه داشته است و این افسانه پرشور قابلیت این را دارد که بتواند صنعت گردشگری بین المللی ایران را متحول کند اگر هر سال میلیون ها گردشگر برای دیدن شاهکار پترس دروغین به هلند سفر می کنند ما ایرانیان  نیز می توانیم توریست ها را برای دیدن بیستون و فرهادی که از قلب تک تک ما ایرانیان برخاست به سفر به ایران ترغیب کنیم با این تفاوت که فرهاد ایران دروغ نبوده و نیست. به راستی اثر هنری بیستون بدون فرهاد می تواند معنا داشته باشد؟ به نظر من نه….. فولک لوریک زیبای ایران به بیستون معنا و مفهوم می بخشد. در پایان چه زیباست این نوشته را به امید باز شدن افق های جدیدی در صنعت گردشگری کشورمان با این شعر زیبای حزین لاهیجی شاعر سبک هندی ایران زمین به پایان  ببریم:

دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد

                                               شاید به خواب………………..

ارزش آفرینی هلدینگ (۲)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه پست قبل این بار به معرفی دو نوع نفوذ دیگر در ارزش آفرینی هلدینگ ها خواهیم پرداخت:

سومین نوع نفوذ، به دلیل ارائه خدمات موثر هلدینگ از نظر هزینه ها و کمک های اجرایی، نفوز عملیاتی و  خدماتی نام گذاری شده است؛ نفوذی که به سبب اثربخشی در کسب و کار و ارتقای عملکرد شرکت های زیرمجموعه خود، در دو حوزه عملکردی توزیع می شود: در حوزه وظایف تخصصی، هلدینگ هدایت عملیات شرکت های زیرمجموعه را در بخش هایی همچون مالی، اداری، بازاریابی، مهندسی یا خدمات فنی برعهده می گیرد. همچنین مدیران هلدینگ، برای بهبود عملکرد مدیران شرکت های زیرمجموعه و توسعه ارتباطات میان آن ها، باید به آن ها کمک کنند. باید توجه شود در حوزه ارائه خدمات، هلدینگ، خدماتی را به شرکت های زیرمجموعه ارائه کند که هزینه آن برای این شرکت ها کمتر از حالتی باشد که خدمات مدنظر را از داخل شرکت خود یا از منابع خارجی دریافت کنند. هلدینگ در این روش با ایجاد ارزش در شرکت های تابع، در نهایت به ارزش آفرینی دست پیدا خواهد کرد.

نفوذ توسعه ای آخرین نوع از نفوذ هلدینگ در شرکت های زیرمجموعه است که طی آن ستاد با اتخاذ تدابیری مثل تغییر و ترکیب کسب و کارها، فعالیتهای مجموعه را توسعه می دهد و هم افزایی کل و گروه را اعتلا می بخشد. در این روش، ستاد منابع انسانی باید بتواند با اخذ تدابیری مانند ایجاد تنوع در فعالیتهای منابع انسانی یا تعریف الگوها و مدل های نوین در حوزه منابع انسانی را توسعه دهد و هم افزایی گروه را اعتلا ببخشد. هلدینگ باید علاوه بر تاثیرگذاری بر شرکت های زیرمجموعه، ترکیب شرکت ها و واحدهای کسب و کار موجود در هلدینگ را نیز تعیین کند؛ همچنین می تواند برای خرید، فروش، ادغام و تجزیه شرکت ها اقدام کند.

هلدینگ ایرانیان اطلس با اتکا به ساختار مدیریتی مدرن و کنترل و مدیریت منابع انسانی خود، سعی کرده است از زمان تاسیس تاکنون مکانیسم های اتصالی بین زیرمجموعه  های خود را برقرار کند و با مشارکت دادن مدیران شرکت های زیرمجموعه و یاری رساندن عملیاتی و خدماتی به مجموعه شرکت های هلدینگ خود، در مسیر مناسبی از روند توسعه ای حرکت کند تا با الگو گرفتن از تجربه های علمی و عملی در جایگاهی درخور و شایسته قرار گیرد.

علاوه بر این، هلدینگ ایرانیان اطلس نگاه ویژه ای به فرهنگ رفتار سازمانی بین شرکتی دارد. در حالی که شرکت های گروه برای اثبات توانمندی های خود و کسب استقلال بیشتر تلاش می کنند و از سوی دیگر، ستاد هلدینگ برای ایجاد کنترل های خود می کوشد هرچه بیشتر شرکت های گروه را تحت سیطره و کنترل خود درآورد تا شرکت های گروه به عنوان یکی از هلدینگ های پیشرو در زمینه اجرا و همچنین دانش و مدیریت در سطح ملی و بین المللی شناخته شود.

در ساختارهای نامناسب هلدینگ ها، در برخی مواقع شرکت های زیرمجموعه رقبایی برای همدیگر تلقی خواهند شد و غالباً رقابت منفی مانند علف های هرز، باعث آسیب رساندن به روند هم افزایی و خلق ارزش های تیمی می شود. نقش بارز و برجسته فرهنگ همکاری سازمانی و بین شرکتی این است که بر تکنولوژی ارتباطات انواع سیستم های مدیریتی برنامه ریزی و کنترلی فائق آید؛ این همان چیزی است که آموزه های دینی ما نیز به آن اشاره شده است.برای مثال می توان به کلام بسیار پرمعنی و سرنوشت ساز حضرت علی (ع) اشاره کرد که فرمود :

اوصیکم بتقوی الله و النظم امرکم که می توان تقوای الهی را به فرهنگ، اخلاق و تعالی مربوط کرد و نظم را به تکنولوژی و سیستم.


بازاریابی آسانسوری  

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در میان سرفصل های اصول مذاکره، واژه ای با عنوان «سخنرانی آسانسوری» وجود دارد. این واژه به معنی سریع و ساده برای معرفی فرد، محصول، خدمات، شرکت یا رویداد به عنوان یک ارزش کلیدی می باشد که در طی مذاکرات تجاری کاربرد دارد. لحن مذاکره مطلوب تاثیر بسیار زیادی بر ارتباطات انسانی و در نتیجه موفقیت های شغلی و حتی اجتماعی می گذارد. مذاکره خوب به عنوان یک هنر، نیازمند ذات و ذوق هنری است و اما به عنوان یک علم قابل آموختن و آموزش نیز می باشد. به همین دلیل است که به اعتقاد کارشناسان این حوزه، اگر فردی بتواند از هر دو استفاده کند، مطمئنا می تواند تاثیری بزرگی در طی جلسات مذاکره بازاریابی و فروش ایجاد نماید.

در واقع سخنرانی آسانسوری بدین گونه است که شخص باید بتواند توضیح کامل، جامع و مختصری از موضوع مورد نظر خود را در یک بار استفاده از آسانسور و در بازه زمانی سی تا صد و بیست ثانیه ارائه نماید. بدین ترتیب که اگر این گفتمان آسانسوری در این مدت زمان، جذاب و ارزش آفرین باشد می تواند با تنظیم قرار ملاقات همراه گردد. به منظور اجرای یک گفتمان آسانسوری ایده آل، ترفندهای زیر مطرح می گردد:

  • مشخص نمودن هدف نهایی؛ بدین معنا که مراقب باشید هدف خود را گم نکنید.
  • برای نقش های مختلف ارائه های متنوعی آماده کنید؛ مراقب باشید که دارید با چه کسی صحبت می کنید. ایده بازاریابی را با همه به یک شکل مطرح نکنید!
  • به صحبت ها اشتیاق و باور داشته باشید؛ در زمان مذاکره، ایده های بازاریابی نیاز به انرژی مضاعف و ایجاد اشتیاق دارند. باید در طی مذاکره تأثیر گذار باشید.
  • از اصطلاحات فنی و آکادمیک استفاده نکنید؛ در نظر داشته باشید که اغلب سرمایه گذاران و حتی برخی مشتریان دانش تخصصی و بالایی در مورد فعالیت شما ندارند. این افراد معمولا بازاریابان قوی هستند که بازارها را به خوبی می شناسند و شما باید مطالب را قابل درک برای این افراد توضیح دهید تا امکان پردازش اطلاعات برای این افراد فراهم گردد.
  • لباس مناسبی انتخاب کنید؛ یک نکته تکراری اینکه یکی از مهم ترین راه های تاثیرگذاری در ۳ ثانیه اول ملاقات بدون آنکه سخنی گفته شود، نوع پوشش شماست.
  • جلب توجه کنید؛ در اولین جملات توجه طرف مقابل را با پرسیدن یک سوال خاص یا ارائه آماری تعجب آور برای شنیدن بیشتر جلب کنید. نتایج یک تحقیق نشان می دهد که هدف ۱۰ تا ۱۵ ثانیه اول جذب مخاطب برای گوش دادن به ۴۵ تا ۵۰ ثانیه آتی صحبت های شماست.
  • از هجو گویی بپرهیزید؛ زمان محدود مذاکره آسانسوری فرصت مناسبی برای استفاده از هجویات نیست. البته اگر خاطره مشترکی دارید، به صورت خیلی خلاصه بیان کنید.
  • ایده بازاریابی خود را به صورت کامل توضیح دهید؛ با شرح محصول و خدمات شرکت شروع کنید و بر نیازی که از مشتریان رفع می نمایید، متمرکز شوید و اگر می توانید اطلاعات و آماری که ارزش کاری شما را مشخص کند ادامه دهید.
  • پیوستگی موضوع خود را حفظ کنید .وجه تمایز خود را به طور کامل مشخص نموده و ارتباط میان موضوعات را به صورت هدفمند بیان کنید.
  • با سوال پرسیدن طرف مقابل را درگیر کنید؛ البته در صورتی که زمان اضافه داشید این کار را انجام دهید. در غیر اینصورت این کار پیشنهاد نمی شود.
  • طرف مقابل را از اهمیت موضوع مطلع کنید؛ مردم معمولا در ابتدای مذاکرات جبهه می گیرند. پس باید با یکی از ابزارهای در دسترس، جذابیت را برای محصول خود ایجاد نمایید.
  • برای سوال های احتمالی آماده باشید؛ شما باید تمام سوال های احتمالی مخاطب را پیش بینی نموده و جواب مناسب آن را آماده داشته باشید.
  • جمع بندی داشته باشید؛ یک صورتجلسه مناسب با تمام جزئیات، تنها راه شما برای ماندگاری در ذهن مخاطب است.
  • نه دروغ بگویید و نه همه چیز را هم بگویید؛ تاکنون تجربه ای را نداشته ام که قراردادی به علت عدم افشای تمام اطلاعات در اولین جلسه منحل شده باشد. در نظر داشته باشید که در جلسات اول فروش، اغلب به دنبال ایرادات احتمالی هستند.
  • تمرین داشته باشید؛ بهترین پیشنهاد این است که در مقابل آینه بایستید و با خودتان صحبت کنید و یا از خودتان فیلمبرداری کنید تا بتوانید ایرادات احتمالی را ببینید.
  • از قلم نیاندازید؛ تکرار و تمرین باعث می شود که موضوعی را فراموش نکنید.
  • از همه مهمتر اینکه زبان بدن مناسب داشته باشید؛ شما باید با حرکات بدن و صورت جلب اعتماد کنید، در غیر این صورت بدون آنکه شخص مقابل دلیل قانع کننده ای داشته باشد نسبت به صحبت های شما جبهه می گیرد.
  • اطلاعات را به روزرسانی کنید؛ ارائه یک آمار قدیمی نه تنها تمام زحمات شما را برای جذب فرد مورد نظر زیر سوال خواهد برد بلکه حس مواجهه با دروغ و بی اعتمادی را در فرد تشکیل خواهد داد که موجبات هرگونه تلاش مجدد برای جذب دوباره فرد را با ناکامی مواجه خواهد کرد.
  • ایده های خود را درست بیان کنید؛ اگر نتایج حاصل از ایده های بازاریابی به شکل درست ارائه شوند، مخاطبان در جلسه اول کمتر به دنبال روش و فرایند می روند.
  • کارت ویزیت ارائه کنید؛ کاملا ضروری است که کارت ویزیت خود یا شرکت یا حتی کاتولوگ نمونه محصول را به همراه داشته باشید. در غیراین صورت مخاطب در مورد جایگاه شما در شرکت دچار سردر گمی می شود.

انجام ترفندهای یاد شده موجب ایجاد یک برند شخصی قوی در ذهن مخاطب شما خواهد گردید. بدین ترتیب شما در ذهن او باقی مانده و متمایز می گردید. بدون شک این امر یکی از مهمترین مقدمات موفقیت در فعالیتهای بازاریابی محسوب می شود.


خصوصیت های توریست ، باید ها و نباید ها

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

چارچوب  وسیعی از عوامل وجود دارند که در توریسم ها ایجاد انگیزش می کنند و باعث می شوند آن ها محصولات توریستی را بخرند. محرک هایی که در توریسم ها ایجاد انگیزش می کنند به دو گروه تقسیم می شوند:

  • آن هایی که توریست ها رابرای رفتن به تعطیلات و گشت گذار  تحریک می کنند.
  • آن هایی که توریست ها رابرای خرید یک برنامه سفر مخصوص مثلا تعطیلات عید نوروز به یک مقصد مشخص و در چارچوب  زمانی مشخص تحریک می کنند.

محرک های بالقوه خاصی هم  وجود دارند که  می توان به یکی از دو گروه بالا یا هر دوی آن ها نسبت داد. بنابراین ابتدا باید با خصوصیت های توریسم آشنا شویم:

  • گردشگران  می توانند انتظار بالایی از محصولات توریسم داشته باشد مثلا می توانند امیدوار باشند که شغل جدیدی با مزایای بهتر در سفر خود پیدا کنند.
  • مراکز و اداراتی که محصولات توریستی را بازار یابی می کنند مالکیت همه محصولات رادر اختیار ندارند به عنوان نمونه ادرات منطقه ایی توریسم معمولا مالک اماکن اقامتی نیستند.
  •  محصولات را می توان به روش های مختلفی فروخت مانند فروش مستقیم به توریست ها و یا فروش از طریق  نمایندگی ها هم می تواند روش مناسبی  باشد.
  • محصولات توریستی در سطح های مختلف جغرافیایی شکل می گیرند، محلی مانند(شیراز)، ملی مانند(ایران)، منطقه ایی مانند (خاورمیانه)، قاره ای مانند (اروپا).
  • عوامل خارجی هم در تصمیم گیری خرید توریست ها تاثیر دارند مانند آشنایان و اقوام.
  • همیشه قیمت ها بازتابی از  کیفیت یا ارزش واقعی محصولات نیستند به عنوان نمونه برخی از قسمت های محصولات توریستی رایگان ارائه می شود؛مانند ساحل دریا ها و یا بعضی از موزه ها و مکان های تاریخی اما بعضی از محصولات به دلیل یارانه هایی که برای آن ها در نظر گرفته می شود با قیمتی پائین تر از قیمت واقعی خود عرضه می شوند مانند برخی از تئاترها و نمایش ها.
  • محصولات توریسم را به دو روش می توان  فروخت: به صورتی جداگانه مانند اتاق اماکن اقامتی و یا ترکیبی مانند بسته های سفر های تعطیلاتی در زمان های بخصوص. بازاریابان نیز از روش های متفاوتی باید استفاده کنند تا بتوانند توریست ها را در بازار های بین المللی توریسم وفادار نگه دارند.
  •  محصولات توریستی یک محصول خدماتی هستند، این نکته فوق العاده مهم است بنابر این محصولات توریستی دارای مشخصه های لمس ناپذیری، تجزیه ناپذیری و نابود شدنی می باشند.
  • محصولات توریستی فقط به خریداران تحویل  داده می شود،  مثل حق استفاده از اتاق هتل به مدت  پنج روز.
  • محصولات توریستی معمولا کمیاب هستند و قیمت بالایی دارند.
  • بین مصرف کنندگان و مشتری باید تفاوت قائل شد، مسافران شغلی که از خدمت استفاده می کنند  مصرف کننده هستند ولی اداره ایی که هزینه سفر کارمند خود را می دهد  باید  مشتری به حساب آید.

بسیاری از کشورها ابتدا مشخصه های توریسم را در رابطه با توریست های کشورشان مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهند و بعد از محرک ها برای انگیزش بهره می گیرند این در حالی است که ایران با داشتن جاذبه های مختلف و علاقه توریست های بین المللی برای بازدید از کشورمان از این دسته بندی ها کمتر استفاده می کند. البته با نگاهی درست و بازاریابی به هنگام می توانیم در جذب توریست ها در بین کشورهای مختلف جهان  دارای رتبه بالایی شویم  و بیشترین بهره برداری را از این صنعت عظیم داشته باشیم اما نباید از این نکته غافل بود که تمام برنامه ریزی ها و بازاریابی ها در صنعت گردشگری با کار گروهی تکمیل می شود زیرا همان طور که می دانید گردشگری یک صنعت بین رشته ایی می باشد که در آن کار گروهی حرف اول را در پیشبرد هدف و کسب سود می زند.


عناصر سیاسی موثر بر بازاریابی بین الملل

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید.”کیم ووچونگ”

محیط سیاسی بازاریابی بین المللی، شامل عوامل و عناصری هستند که بر تصمیم گیری ها یا عملیات بازاریابی تأثیر می گذارند. عناصر محیط سیاسی شامل مواردی همچون: نقش دولت در اقتصاد، ایدئولوژی اقتصادی و سیاسی، روابط بین المللی، روابط دولت-تجارت، ناسیونالیسم است. در گذشته و امروزه تمام دولتها، نقشهای مهمی در اقتصاد کشورشان ایفا می کنند. نقش های دولت عبارتند از:

  • نقش مداخله کننده
  • نقش تنظیم کننده

اکثر دولت ها هر دو نقش را ایفا می کنند اما با درجات مختلف.

ایدئولوژی: مدیران بازاریابی ممکن است عقاید محکمی درباره دموکراسی، سوسیالیزم، یا یک ایدئولوژی خاص مثل تبعیض نژادی داشته باشند. داشتن این عقاید مناسب است ولی آنها نباید برنامه بازاریابی را تعیین کنند.      علاقه مندی به پتانسیل سود بلند مدت به عوامل زیر بستگی دارد:

  • پتانسیل بازار کشور مورد بحث
  • امکان عمل مخالف توسط دولت میزبان
  • واکنش مصرف کنندگان در بازارهای دیگر

ناسیونالیزم یک ایدئولوژی مشخص و مشترک برای تمام ملل است و آن عقیده ای است در میان افراد یک ملت، که آنها متفاوت و بهتر از افراد ملل دیگر هستند. در شکل محترمانه ناسیونالیزم “وطن پرستی” نامیده می شود. ناسیونالیزم وطنی نباید به برنامه بازاریابی شرکت تغییر رنگ دهد. شرکت به صورت یک خارجی در تمام بازارهای بین المللی اش ممکن است قربانی ناسیونالیزم محلی “تنفراز جانب” شود.

ثبات: یکی از نگرانی های عمده بازاریاب بین الملل عدم ثبات محیط سیاسی یک کشور است. لازم نیست که تغییر اصلاً در یک کشور وجود نداشته باشد بلکه تغییر باید تدریجی باشد. بسیاری از تصمیمات بازاریابی بین المللی دارای خط و افقی بلند مدت هستند. چیزی که شرکت در بازارهای بین الملل به دنبالش است، استمرار معقول سیاست های دولت در جهت بازرگانی، خصوصاً بازرگانی بین الملل است. شاخص های بی ثباتی سیاسی عبارت است از:

  • تکرار تغییرات در رژیم سیاسی است: یعنی تغییر در حکومت، احزاب و    گروه ها که معمولاً به معنی تغییر در محیط سیاسی سازمان است.
  • برخورد قدرت ها و تظاهرات در یک کشور است.
  • وجود اختلافات فرهنگی در یک کشور است.

روابط بین المللی: شرکت بین المللی نگران بازاریابی در محدوده هر یک از بازارهایش است. نگرانی از سیاست های روابط بین الملل دو دلیل به شرح زیر دارد:

  • اول اینکه شرکت بین الملل به صورت یک خارجی، به صورت یکی از گروه “آنها” در هر یک از بازارهایش دیده می شود. بنابراین بیطرف بودن مهم نیست زیرا به صورت اتوماتیک درگیر روابط بین المللی کشور می شود.
  • بسیاری از عملیات ملی شرکت ها، به عملیات آنها در سایر شرکت ها چه در زمینه عرضه و تقاضا یا هر دوی آنها مربوط می شود. بنابراین شرکت به عنوان بازاریاب بین المللی تقریباً درگیر روابط بین المللی کشورهای میزبانش می شود.

برگرفته از کتاب بازار یابی بین الملل دکتر میرزا حسن حسینی


 

خانه ی ذهنمان را بتکانیم…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

از آقای آلبرت انیشتین، فیزیکدان بزرگ، پرسیدند شماره تلفنت چنده؟ گفت حفظ نیستم؛ توی دفتر یادداشتم هست، اگر صبر کنید بهتون می گم…… نظرتون چیه؟ به نظرتون آلبرت آلزایمر نداشت؟ یا اینکه الکی می گفتن یک نابغه است؟ کسی که نتونه ۴ تا رقم رو حفظ کنه به چه دردی می خوره؟ و هزار تا سوال دیگه…. اما ایشون نه کند ذهن بود، نه آلزایمر داشت، بلکه ذهنش را با چیزهای غیر ضروری پر نمی کرد…..

یه پالتوی خوشگل رو در نظر بگیرید. وقتی می خریمش، جیب های خوشگلی داره، اصلا شاید به خاطر فرم جیب هاش کلی پول بابتش دادیم. بعد همون جیب های نازنینشو پر می کنیم از خرت و پرت…… بعد از یه مدت همون پالتو رو دیگه تن نمی کنیم، چرا؟ چون جیب هاش از فرم افتادن، می تونستیم پالتوی مورد علاقه مون رو دیرتر دور بندازیم…… چطوری؟ اگه شبا قبل از خواب جیب ها رو خالی می کردیم دیگه این اتفاق براشون نمی افتاد و… نظرتون چیه؟ حالا ذهنمون رو در نظر بگیریم. چقدر تفکرات به درد نخور تو ذهنمون انباشت کردیم؟ کدومشون ارزش از کار افتادن مغز، ذهن و در نتیجه روح و جسم ما رو داره؟ افکار منفی و بی ارزش حکم همون خرت و پرت های بی ارزش رو دارن که پالتو رو غیر قابل استفاده کردن و بعد از مدتی ذهن بی زبون رو زشت و از کار افتاده میکنن. یه ضرب المثل انگلیسی هست که میگه: “A pot of milk is ruined by a drop of poison” یعنی”یک بز گر همه ی گله رو گر میکنه” پس تا بز گر (تفکرات منفی) همه ی گله ی ذهنمون رو گر نکرده باید دست به کار بشیم. باهم شروع می کنیم به خانه تکانی ذهنمون و هر کس طبق شرایط زندگی خودش ادامه می ده… اگر دلتونو خون کردن؟ ببخشید… همه ی اون هایی که یه روزی دلتون رو رنجوندند رو ببخشید؛ هم به خاطر اون ها، هم به خاطر خودتون، نباید پر و بال پرنده ی اندیشه مون بسته باشه. رهاش کنیم تا رها بشیم…. اگر دشمن داریم؟ خوش حال باشیم چون هر فرد موفقی دشمن داره… نگرانیم؟ از چی؟  طبق گفته اندیشمندان ۹۷ درصد نگرانی ها هیچوقت رخ نمی ده؛ پس این موردم از ذهنمون با جار و خاک انداز بریزیم دور…. همینطور ادامه بدیم….  ذهنمون رو بتکانیم از چیزهای بی ارزش و منفی، عوضش فکرای قشنگ رو با سلیقه بچینیم گوشه ی خونه ی ذهنمون….. با آرزوی روزهای زیباتر برای همه مون


اجازه بدهیم شغلمان، تجربه مشتری را هدایت کند!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه مطالب گفته شده در پست قبلی اینبار قصد آن را داریم که به تشریح درس سوم Six Lessons in CEM بپردازیم:

درس سوم: GIVE THE BUSINESS CONTROL OF CUSTOMER EXPERIENCE

یک رویکرد هماهنگ با تجربه مشتری مدیریت شغل است .به طور حتم هیچ مدیر و رهبری دوست ندارد که از آخرین تجربیات شرکت های دیگر در مقابل مشتری در حرفه خود استفاده کند، زیرا:

  • دنبال کردن این تجارب مانند دنبال کردن بوی عطر و پیدا کردن نام سازنده و خرید آن از اولین عطرفروشی سر راه است.(پس همه آن را می شناسند، لذا نوآوری در کار نخواهد بود)
  • هوش مشتریان امروزی بسیار بالاست و همزمان قدرت جایگزینی برای آنها بالاست(لذا در مواجه با “تکرار”، تغییر انتخاب جزء اولین اقدام آنها خواهد بود)

در زمان راه اندازی و مدیریت شغل، باید مراکز تعالی مشتری در هر گروه کسب و کار، به طور عمیق در سازمان پیاده شود، و علاوه بر افراد درون و بیرون سازمان (دخالت انسانی)، روند شغلی (دخالت غیر انسانی) نیز، اجازه وارد شدن در امور مشتریان را داشته باشد. مدیریت تجربه مشتری یک روند بسیار طولانی است و هر فرد نقش کلیدی در مدیریت موثر آن دارد، اما برای بهبود این روند و دستیابی به نتایج مورد انتظار، شغل ما نیز باید بتواند بدون ما عمل کند.

در سیستم های چند وظیفه ای کسب و کار، هر کدام اعضا مثل یک اشعه رعد و برق برای چالش تجربه مشتری آماده اند، چرا که مدیران امروزی با اجرای استراتژی آموزش و تزریق” تجربه مشتری جامد” به درون سازمان، معتقدند، می توان ابتکار و خلاقیت را تسریع و بهبود بخشید. این استراتژی همان CEM است و مشتری جامد همان شغل ماست. وظیفه افراد هماهنگی نتایج با استراتژی شغل است و وظیفه شغل هماهنگی افراد با استراتژی است.

“شغل و حرفه همانند افراد درون سازمان احتیاج به آموزش و هدایت دارند”


انتقاد کردن !!!

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

نقد و ارزیابی بی کینه، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست. “ارد بزرگ”

چند وقت پیش کتابی می خوندم که در رابطه با انتقاد کردن بود مطالب جالبی داشت. بعد از خوندن کتاب به این نتیجه رسیدم که… چقدر خوب میشه ما هنگام انتقاد کردن دیگران همه شرایط رو (زمان،مکان،نحوه انتقاد) خوب بسنجیم و بعد جوری انتقاد کنیم که طرف مقابلمون از ما ناراحت و دلخور نشه.

 انتقاد کردن رو میتونیم به یه هنری تشبیه کنیم که هرکسی تمایل به یادگیری اون رو داره. انتقاد، بیان نقاط قوت و ضعفه. چقدر خوبه که در کنار بیان نقاط ضعف راه حلی برای حل و رفع اون ارائه بشه. در واقع هدف اصلی انتقاد کردن اصلاح و درست کردن کارهاست نه خرابتر کردن اون. وقتی ما انتقاد میکنیم از کار و عملکرد طرف مقابل انتقاد میکنیم نه از شخصیت اون. پس باید طوری انتقاد کنیم که باعث آزردگی طرف مقابلمون نشیم و بهتره که نظرمونو فقط به خودش بگیم. (یعنی انتقاد کردن ما باید رو در رو باشه نه اینکه پشت سر طرف مقابل حرفمونو بزنیم یا در مجامع عمومی مطرحش کنیم چون باعث شرمندگیش میشه).

برای بعضی از افراد، غرور جایگاه مهمی داره. وقتیکه غرور این افراد خدشه دار بشه، در جایگاه تدافعی قرار میگیرن و عکس العمل شدیدی نشون می دن. مثلاً وقتی که ما از اخلاق بد دوستمون ناراحت بشیم، اگه حرفمونو رک بزنیم، احتمال اینکه دوستمون ناراحت بشه وجود داره پس بهتره قبل از اینکه اخلاق بدشو بیان کنیم اخلاق خوبشو بگیم که متوجه این مسئله بشه که ما رفتارشو مورد انتقاد قرار دادیم نه شخصیتشو. دراین صورت دوستمون از ما دلخور نمیشه، ما به غرورش لطمه ای نزدیم و نسبت به اون موضوع حساسیت نشان نمیده و ما هم یک انتقاد خوب و منصفانه ای کردیم. به نظر من زمان انتقاد خیلی مهمه. منظور از زمان انتقاد، فاصله زمانی است که ما باید رعایت کنیم این فاصله میتونه کم و یا زیاد باشه. فاصله زمانی طولانی موجب می شه که غرورش و حساسیتش به اون موضوع کمتر شده واکنشی نشون نمیده یا واکنش کمی نشون میده و اگه فاصله زمانی کم باشه سبب میشه که طرف مقابلمون متوجه این مسئله بشه که ما فقط همون کارشو (رفتارشو) مورد انتقاد قرار دادیم.

برگرفته از کتاب: روشهای جذب ومتقاعد کردن دیگران، دیوید لیبرمن


شماره تماس جهت مشاوره!