Skip to main content
Tag

رقیب

چگونه در بازاریابی به یک جنگ جو تبدیل شویم

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در بازاریابی باید بتوانید مانند یک جنگ جو تصمیم بگیرید و اقدام کنید. برای بسیاری از بازاریابان این سوال مطرح است که چگونه مانند یک جنگ جو به مقابله با حریف های قوی خود برویم؟ شما می توانید با اقدام هایی که در ادامه ذکر می کنیم نبرد بازاریابی را بِبرید؛

  • جسارت داشته باشید، بازاریاب جسور می تواند رقیبان خود را هدف قرار دهد.
  • به شفافیت رقبای خود توجه کنید. در فعالیت های بازاریابی شرکت هایی که شفافیت کاری بیشتری دارند اطلاعات بهتری را در مطبوعات نشر می دهند و شما هم می توانید از این اطلاعات استفاده کنید اما؛ شرکتی که شفاف نیست بدون شک اطلاعات شفافی را به اشتراک نمی گذارد و در نتیجه شما نمی توانید موضع او را درک کنید.
  • به رقیبان نوآور توجه کنید این رقیبان نمی گذارند شما در بازاریابی خوابتان ببرد! تا به حال شده است که در جاده کوهستانی رانندگی کنید و خواب به شما غلبه کند!!! اما جاده کویری و صاف واقعا کسل کننده است…
  • گاهی برای جنگ جو بودند باید حریفتان را با خود شریک کنید. بگذارید از غنایم میدان های سود هر دو سهم ببرید کنار هم باشید و مشارکت کنید. گاهی لازم است حریف ها را کنار خود نگه دارید و بیشتر بر او مسلط شوید.
  • برای جنگ جو بودن لازم است که بازاریابی خود را با یک برند قوی معرفی کند. وقتی شما یک برند مناسب دارید بهتر می توانید با سایر برند ها رقابت کنید. زیرا می توانید با برند مناسب؛ خود را نسبت به سایر رقبا متمایز کنید.
  • قیمت های خودتان را با رقیب تنظیم کنید. اگر بخواهید با قیمت های خیلی متفاوت پیش روید از رقیب شکست می خورید.
  • روحیه خود را تقویت کنید نگذارید کار های رقیب در روحیه شما ضعف ایجاد کند. بازاریابی خودتان را با برنامه پیش ببرید.
  • برنامه های رقیب را تحلیل کنید و با رقیبان خودتان مسابقه دهید. بگذارید بازاریابی شما با مسابقه های سازنده با رقیبتان رشد کند.

این راهکار ها می تواند از شما در نبرد های بازاریابی یک جنگ جو بسازد!

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

 

فاکتور های کلیدی فروش (قسمت دوم)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه مطالب گفته شده در پست قبلی اینبار قصد آن را داریم که به تشریح قسمت دوم زمینه های نتایج کلیدی فروش بپردازیم. اگر بخواهیم به نتایج کلیدی و موفقیت آمیزی در کار فروش برسیم؛ ابتدا باید بازار را مورد بررسی قرار دهیم تا شناخت کافی از آن بدست آوریم. برای این کار باید چهار بخش(۴C) فضای حرکتی سازمان تعیین شود:

  1. شرکت(Company): در این مرحله باید محیط داخلی شرکت و نظام استراتژیک سازمان که شامل هدف های کوتاه مدت و بلند مدت می شود را به دقت مورد بررسی قرار دهیم.
  2. مشتریان(Customers): شناسایی گروههای مختلف مشتریان و شناسایی فرآیند خرید آنها و عوامل تأثیرگذار در فرآیند خرید هر گروه از مشتریان حائز اهمیت است.
  3. رقبا(Competitors): شامل بررسی و تحلیل محصولات و خدمات رقبا.
  4. عامل تغییرات محیطی(Environmental Changes): از جمله عوامل محیطی می توان به شاخص های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اشاره کرد.
  • با هراسهایتان روبرو شوید(Against with your afraid)

هراس های ناشی از کار فروش باعث می شود برنامه های بازاریابی شما شکست بخورد و شکست شما معلول تصویر ذهنی شماست و تا وقتی شما ایده ها و اندیشه های منفی و بازدارنده از شخصیت خود دارید در کار خود موفق نخواهید بود، در واقع تصویر ذهنی شما مبتنی بر واقعیت ها نیست. وقتی برای اولین بار کار فروش را تجربه می کنید قلبتان به شدت میتپد، مغزتان از کار میفتد، آنچنان که گمان می کنید افراد پیرامون شما صدای آن را می شنوند و اگر به هراس و تردیدی که بزرگترین دشمن شماست غلبه کنید می توانید به تواناییهای خود برای رسیدن به سطح عالی تمرکز کنید. باید خلاق باشید و روی فرصت های جدید تمرکز کنید.همیشه به راههای جدیدی فکر کنید که موجب جلب توجه به خدمات شما می شود. همیشه به این نکته توجه داشته باشید که بهترین برنامه های بازاریابی همیشه معطوف به مشتری هستند.

  • باورهای محدود شده خود را کنار بگذارید(Get Away From your limited beliefs)

اغلب باورهای محدود شده حقیقی و واقعی نیستند و ناشی از توهم ذهنی ماست و از آنجایی که واقعی نیستند می توان با کمی تمرین و یادگیری آنها را با صفات مثبت مثل اعتماد به نفس و خودباوری جایگزین کرد. باید بلندپروازانه برنامه ریزی کنید امادر مورد اهدافتان واقع بین باشید، برای رسیدن به رویاهایتان از منظر آنچه که در واقعیت قابل انجام است برنامه ریزی کنید. همچنین باید جملاتی مانند: من به اندازه کافی خوب نیستم را از ذهن خود بیرون کنید، زیرا شما با این طرز تفکر باور می کنید که دیگران خوب و شایسته هستند و در واقع بهتر از شما هستند و در نهایت این موضوع که بقیه بهتر از شما هستند و شما از آنها بدتر، در ضمیر ناخودآگاه شما به صورت یک واقعیت درمی آید و این نتیجه گیریهای اشتباه باعث ناخوشنودی و نارضایتی شما در جامعه می شود.

برگرفته از کتاب روانشناسی فروش: نوشته برایان تریسی


شماره تماس جهت مشاوره!