Skip to main content
Tag

بازار

بازاریابی بین الملل : تصمیم گیری برای انتخاب بازار خارجی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بازاریابی بین الملل : تصمیم گیری برای انتخاب بازار خارجی

یک شرکت هنگام ورود به بازار های خارجی باید اهداف و سیاست های بازاریابی بین المللی خود را تعیین کند. بیشتر شرکت ها در چنین بازار هایی به صورت محافظه کارانه عمل می کنند و دلیل آن این است که آنها می خواهند درصد فعالیتشان حتی المقدور کم باشد. برخی دیگر نیز به گونه ای رفتار می کنند که میزان فعالیتشان در خارج مساوی یا حتی بیش از فعالیت داخلیشان باشد. در مجموع شرکت باید بداند در کدام یک از کشور ها به فعالیتش بپردازد. برای مثال شرکت ساعت سازی”بولاو” تصمیم گرفت تا در بیش از یکصد کشور به فعالیت بپردازد. این شرکت با توجه به ارزیابی های خود تنها توانست در ۲ کشور به فعالیت بپردازد و در پایان حدود ۴۰ میلیون دلار خسارت دید. برعکس این شرکت، شرکت”ام وی” که در زمینه گسترش کالاهای مصرفی فعالیت می کرد پس از ده ها سال حضور در بازار های خارجی، توانست خود را به عنوان یک شرکت شبکه مستقیم همسایه به همسایه به شهرت برساند.

“ام وی” در سال ۱۹۷۱ وارد استرالیا شد، کشوری که با توجه به دور بودن از بازار ایالات متحده امریکا،شباهتی زیادی به این بازار داشت و پس از آن در سال ۱۹۸۰ دامنه فعالیت خود را به بیش از ۱۰ کشور توسعه داد و همچنان در حال افزایش است. به طور کلی شرکت ها باید در معدودی از کشور ها به فعالیت بپردازند از این رو “ایال” و “زیف” می گویند در صورتی امکان پذیر نیست که:

  • هزینه های ورود و کنترل بازار زیاد باشد
  • هزینه تعدیل و انطباق کالا و ارتباطات بالا باشد
  • شمار جمعیت و میزان درامد و رشد در کشور هایی که نخست برای ورود انتخاب شده اند زیاد باشد
  • شرکت های خارجی مسلط، توانایی ایجاد موانع بلند برای ورود را داشته باشند

شرکت باید درباره نوع کشور هایی که ورود پیدا می کنند تصمیم بگیرد.جذابیت یک کشور به عواملی نظیر: کالا،عوامل جغرافیایی،درامد و جمعیت،اوضاع و احوال سیاسی بستگی دارد. در این میان کینچی اوهما توصیه می کند که کشور ها به فروش در بازار سه گانه ی ایالات متحده امریکا،اروپای غربی و ژاپن توجه بیشتری کنند چرا که این ها بالاترین درصد فروش جهانی را به خود اختصاص داده اند.

نظر اوهما به نظر در زمان کوتاه مدت عملی می باشد زیرا در بلند مدت اقتصاد جهانی به مشکل خواهد خورد. بازار های سه گانه نیز غنی هستند و به مرحله بلوغ رسیده اند از این رو شرکت ها باید از نبوغ و خلاقیت خود استفاده کنند تا راه به بازار کشور های در حال توسعه یابند،این بازار ها شرایط مناسبی برای مواد غذایی،پوشاک،مسکن،لوازم خانگی و… دارند.

فرض کنید یک کشور فهرستی از بازار های بالقوه صادراتی را تهیه کرده،حال سوال این است شرکت از میان این کشور ها چگونه انتخاب می کند… بیشتر کشور ها ترجیح می دهند به کشور های مجاور خود محصولاتشان را بفروش برسانند زیرا امکان مبادله و هزینه فروش هم به راحتی می باشد،پس جای شگفتی ندارد اگر بزرگترین بازار ایالات متحده امریکا کاناداست و شرکت های سوئدی هم نخست کالاهایشان را به اسکاندیناوی فروختند. گاهی این همجواری به صورت روانی است تا همجواری جغرافیایی، مثل کشور امریکا که محصولات خود را در کانادا و انگلیس و استرالیا به فروش می رساند و چندان تمایلی به کشور هایی نظیر آلمان و فرانسه ندارد زیرا این کشور ها از نظر زبان،قوانین و مقررات و فرهنگ در کشور های گروه اول احساس آرامش بیشتری می کنند.

به طور کلی کشور کاندیدا باید از نظر سه معیار زیر در رتبه نخست قرار داشته باشد:

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

مدیریت بازار در صنعت گردشگری ایران

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

مدیریت بازار در صنعت گردشگری ایران

مدیریت بازار فرآیندی است اجتماعی و مدیریتی که اشخاص و گروه ها از طریق آن ها می توانند نیاز ها و خواسته های گردشگران را به وسیله ایجاد و تبادل محصولات و ارزش با دیگران، تأمین نمایند. مباحث مربوط به مدیریت بازار، بسیار متنوع و دارای پیچیدگی های خاص خود است. مباحثی مانند بخش بندی بازار، بازار های هدف، موقعیت یابی و… از زیر مجموعه های مدیریت بازار می باشند.

طرح یا برنامه بازار یابی ابزاری در راستای هدایت و هماهنگی تلاش های بازار یابی یک جاذبه است. برنامه بازار یابی سندی است مکتوب، شامل: شرح و راهنمای تدوین استراتژی ها و تاکتیک ها برای یک دوره زمانی مشخص. برخورداری از برنامه بازار یابی، منافع متعددی را برای مدیران جاذبه های توریستی به همراه دارد. برای تهیه یک برنامه بازار یابی برای جاذبه های گردشگری کشورمان می توان  از  نکات زیر بهره برد:

  • تدوین خلاصه مدیریتی
  • در این مرحله خلاصه ای از موضوع جهت ارائه به مدیران و ذینفعان برنامه تهیه و تنظیم می گردد.
  • تدوین ارتباطات تجاری و حرفه ای:
  • برنامه بازار یابی بایستی اهداف، استراتژی های سال های آینده را حمایت نماید، بنابر این توجه به ارتباطات تجاری بسیار مهم است.
  • جایگاه یابی جاذبه توریستی در بازار های کنونی: برنامه بازار یابی مناسب باید بتواند  یک جاذبه را  متمایز سازد و آن جاذبه باید جایگاه خود را در بازار پیدا کند.
  • تجزیه و تحلیل محیطی و پیش بینی: جاذبه های گردشگری نسبت به تغییرات موجود در محیط های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار حساسند، بنابراین یک جاذبه گردشگری باید عوامل محیطی کلان و خردی که می تواند بر آن اثر بگذارد را بشناسد.
  • بخش بندی بازار و مشخص کردن بازار هدف: بازار های هدف و تناسب نوع فعالیت جاذبه با آن ها باید مورد بررسی قرار گیرند اگر بازار های نامناسبی انتخاب کنید منابع بازار یابی به هدر می روند.
  • اهداف سال آینده: این اهداف معمولا کلان و یا خرد هستند که به تمامی برنامه های بازار یابی جهت  می دهند. تعیین اهداف نباید شعار گونه باشد بلکه کاملا علمی و عملی بوده و  حتی باید مباحث کمی را هم مطرح کنید.
  • استراتژی ها و تاکتیک ها: مدیران ارشد باید بدانند که عناصری مثل چشم انداز و مأموریت ها برای هر جاذبه توریستی اهمیت دارد.
  • تهیه برنامه اجرایی: شامل برنامه ی بازار یابی فروش، برنامه های نیروی انسانی، برنامه های مدیریت مالی و… می باشد.
  • شناسایی منابع: تأمین منابع به دو شکل اساسی سرمایه گذاری داخلی و خارجی باید مد نظر برنامه ریز پروژه های توریستی قرار گیرد.
  • کنترل و ارزیابی: کنترل و برنامه ریزی ها میزان تحقق پذیری اهداف کمی را مورد بررسی قرار می دهند.
  • تبلیغات و برنامه فروش: تبلیغات اساس یک تجارت را تشکیل می دهد، البته تبلیغات نباید اغراق گونه باشد.
  • آماده سازی برای آینده: فرآیند جذب گردشگران زمانی می تواند ادامه یابد که   تغییر رفتار و فرهنگ مردم بومی و کارکنان جاذبه توریستی و تنوع بخشیدن به خدمات و محصولات گردشگری و یا دستیابی به بخش های جدید بازار و… در برنامه ریزی ها لحاظ گردد.

مدیریت بازار در تمام فعالیت های تجاری نکته مهمی است که نباید از آن غافل بود، البته در صنعت گردشگری این موضوع بسیار مهم تر است زیرا اگر بازار مورد نظر خود را شناسایی نکنیم  نمی توانیم  خدمات و محصولات توریستی را به شکل متناسبی عرضه کنیم.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

تدوین استراتژی بازاریابی : تحلیل موقعیت و استراتژی کسب و کار

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

شرکت میدامار ( Midamar ) یک شرکت خانوادگی واقع در سدار راپیدز (Candar Rapids) ایالت آیوا (lowa) است، که موقعیت مناسبی برای خودش در صنعت جهانی غذا مطابق با معیار های سخت گیرانه مذهبی به وجود آورده است. این شرکت در زمینه های غذای حلال که بر اساس قوانین اسلامی تولید و برای فروش به مسلمانان تهیه می شود، متخصص شده است. چرا این شرکت بر این نوع از محصولات غذایی تمرکز کرده است؟

به اعتقاد بنیان گذار و مالک این شرکت، بیل اوسی (Bill Aossey): « دنیا بزرگ است و شما می توانید در قسمت های فراوانی متخصص شوید» اگرچه غذاهای اسلامی معروف و شناخته شده نیستند، اما بازار غذاهای حلال همگام با رشد اسلام، که سریع ترین رشد را در میان ادیان در جهان دارد، در حال گسترش است. میدامار گوشت را از شرکت های غرب میانه که گواهی تولید حلال دارند خریداری می کند. این گواهی مستلزم عمل به شعائر اسلامی در زمینه ذبح حیوان و نظارت بر بسته بندی و کنسرو گوشت قرمز و گوشت سفید است. اوسی خود کسی است که تکالیف اسلامی را رعایت کرده و هرگز هنگامی که در سال ۱۹۷۴ فعالیت خود را شروع کرد تصور چنین بازار گسترده ای را نمی کرد. « افراد تصور می کنند که این ذائقه زودگذر است»، در صورتی که این شرکت در حال حاضر به جایی رسیده است که گوشت قرمز و سفید را با مجوز حلال به هتل ها، رستوران ها و توزیع کنندگان در ۳۰ کشور آسیایی، آفریقایی، اروپایی و آمریکای شمالی صادر می کند. مشتریان این شرکت عبارتند از: مک دونالدز، پیتزا هات، کی اف سی. مثلاً مک دونالدز در معرفی محصول جدیدش برای صبحانه در سنگاپور به جای گوشت خوک از گوشت بوقلمون شرکت میدامار استفاده می کند. میدامار موفق است چراکه مدیریت ارشد آن استراتژی ای را تدوین کرده است که به شرکت در صنعت رقابتی غذایی یک مزیت داده است. این مثالی بود از یک استراتژی رقابتی تمرکز بر تمایل که در آن شرکت بر یک بازار خاص و برای ارائه یک کالا یا خدمات متمایز، تمرکز کرده است. این استراتژی یکی از استراتژی های رقابتی تجاری است که در ادامه، در مورد آن بحث خواهیم داشت.

تدوین استراتژی بازاریابی : تحلیل موقعیت و استراتژی کسب و کار

تجزیه و تحلیل موقعیت (SWOT)

تدوین استراتژی که اغلب به آن برنامه ریزی آینده نگر استراتژیک نیز می گویند، عبارت است از طراحی ماموریت، اهداف و سیاست های شرکت. تدوین استراتژی با تجزیه و تحلیل موقعیت شروع می شود. تجزیه و تحلیل موقعیت عبارت است از پیدا کردن یک استراتژِی یا موازنه استراتژیک بین فرصت ها(بیرونی) و نقاط قوت(درونی) با توجه به تهدید ها(بیرونی) و نقاط ضعف(درونی)، در جهت رفع آنها. عوامل زیر، عوامل استراتژیک یک شرکت را خلاصه می کند:

  • نقاط قوت(strength)
  • نقاط ضعف(weakness)
  • فرصت ها(opportunity)
  • تهدید ها(threat)

تجزیه و تحلیل این چهار عامل، نه تنها باید به شناسایی ویژگی یا شایستگی های بازار شرکت، توانایی های ویژه، منابع تحت اختیار شرکت و روش اصلی استفاده از آنها کمک کند، بلکه باید در شناسایی فرصت هایی که شرکت در حال حاضر و به دلیل نداشتن منابع مناسب نمی تواند از آنها بهره برداری نماید، نیز راهگشا باشد.

  • ضعف های این استراتژی

تحلیل SWOT به خودی خود نوشداروی همه دردها نیست. برخی از انتقادات اولیه به این تحلیل عبارتند از:

  • باعث تشکیل لیست های طولانی می گردد.
  • برای انعکاس اولویت ها از هیچ وزنی استفاده نمی کند.
  • از لغات و عبارات مبهم استفاده می کند.
  • یک عامل می تواند در هر دو طبقه قرار گیرد(مثل یک قوت می تواند یک ضعف نیز باشد).
  • تحلیل گران هیچ الزامی برای تایید نظرات با استفاده از داده ها یا تحلیل ندارند.
  • نیازمند یک سطح ساده از تحلیل است.
  • هیچ ارتباط منطقی برای اجرا و پیاده سازی استراتژی ارائه نمی کند.

برگرفته از کتاب مبانی مدیریت استراتژیک، نوشته دیوید هانگر و توماس ویلن


ارزش آفرینی هلدینگ (۲)

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در ادامه پست قبل این بار به معرفی دو نوع نفوذ دیگر در ارزش آفرینی هلدینگ ها خواهیم پرداخت:

سومین نوع نفوذ، به دلیل ارائه خدمات موثر هلدینگ از نظر هزینه ها و کمک های اجرایی، نفوز عملیاتی و  خدماتی نام گذاری شده است؛ نفوذی که به سبب اثربخشی در کسب و کار و ارتقای عملکرد شرکت های زیرمجموعه خود، در دو حوزه عملکردی توزیع می شود: در حوزه وظایف تخصصی، هلدینگ هدایت عملیات شرکت های زیرمجموعه را در بخش هایی همچون مالی، اداری، بازاریابی، مهندسی یا خدمات فنی برعهده می گیرد. همچنین مدیران هلدینگ، برای بهبود عملکرد مدیران شرکت های زیرمجموعه و توسعه ارتباطات میان آن ها، باید به آن ها کمک کنند. باید توجه شود در حوزه ارائه خدمات، هلدینگ، خدماتی را به شرکت های زیرمجموعه ارائه کند که هزینه آن برای این شرکت ها کمتر از حالتی باشد که خدمات مدنظر را از داخل شرکت خود یا از منابع خارجی دریافت کنند. هلدینگ در این روش با ایجاد ارزش در شرکت های تابع، در نهایت به ارزش آفرینی دست پیدا خواهد کرد.

نفوذ توسعه ای آخرین نوع از نفوذ هلدینگ در شرکت های زیرمجموعه است که طی آن ستاد با اتخاذ تدابیری مثل تغییر و ترکیب کسب و کارها، فعالیتهای مجموعه را توسعه می دهد و هم افزایی کل و گروه را اعتلا می بخشد. در این روش، ستاد منابع انسانی باید بتواند با اخذ تدابیری مانند ایجاد تنوع در فعالیتهای منابع انسانی یا تعریف الگوها و مدل های نوین در حوزه منابع انسانی را توسعه دهد و هم افزایی گروه را اعتلا ببخشد. هلدینگ باید علاوه بر تاثیرگذاری بر شرکت های زیرمجموعه، ترکیب شرکت ها و واحدهای کسب و کار موجود در هلدینگ را نیز تعیین کند؛ همچنین می تواند برای خرید، فروش، ادغام و تجزیه شرکت ها اقدام کند.

هلدینگ ایرانیان اطلس با اتکا به ساختار مدیریتی مدرن و کنترل و مدیریت منابع انسانی خود، سعی کرده است از زمان تاسیس تاکنون مکانیسم های اتصالی بین زیرمجموعه  های خود را برقرار کند و با مشارکت دادن مدیران شرکت های زیرمجموعه و یاری رساندن عملیاتی و خدماتی به مجموعه شرکت های هلدینگ خود، در مسیر مناسبی از روند توسعه ای حرکت کند تا با الگو گرفتن از تجربه های علمی و عملی در جایگاهی درخور و شایسته قرار گیرد.

علاوه بر این، هلدینگ ایرانیان اطلس نگاه ویژه ای به فرهنگ رفتار سازمانی بین شرکتی دارد. در حالی که شرکت های گروه برای اثبات توانمندی های خود و کسب استقلال بیشتر تلاش می کنند و از سوی دیگر، ستاد هلدینگ برای ایجاد کنترل های خود می کوشد هرچه بیشتر شرکت های گروه را تحت سیطره و کنترل خود درآورد تا شرکت های گروه به عنوان یکی از هلدینگ های پیشرو در زمینه اجرا و همچنین دانش و مدیریت در سطح ملی و بین المللی شناخته شود.

در ساختارهای نامناسب هلدینگ ها، در برخی مواقع شرکت های زیرمجموعه رقبایی برای همدیگر تلقی خواهند شد و غالباً رقابت منفی مانند علف های هرز، باعث آسیب رساندن به روند هم افزایی و خلق ارزش های تیمی می شود. نقش بارز و برجسته فرهنگ همکاری سازمانی و بین شرکتی این است که بر تکنولوژی ارتباطات انواع سیستم های مدیریتی برنامه ریزی و کنترلی فائق آید؛ این همان چیزی است که آموزه های دینی ما نیز به آن اشاره شده است.برای مثال می توان به کلام بسیار پرمعنی و سرنوشت ساز حضرت علی (ع) اشاره کرد که فرمود :

اوصیکم بتقوی الله و النظم امرکم که می توان تقوای الهی را به فرهنگ، اخلاق و تعالی مربوط کرد و نظم را به تکنولوژی و سیستم.


چارچوب های اصلی برای ارزیابی…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

لزوم شناخت پویایی تغییرات بر طرحها و استراتژی های حضور در بازار صادراتی که در دسته بندی های زیر خلاصه می شود؛ از ضروریات اصلی حضور آگاهانه و تشخیص جذابیت های بازار صادراتی است؛ مطالعه و بررسی هر یک از اصول زیر به طور دقیق در راهیابی موثر کالا در بازار صادراتی قبل از هر اقدامی بسیار راهگشا خواهد بود:

  • مطالعه محیط جمعیت شناختی

بررسی آثار روندها و تغییرات جمعیت شناختی بر جذابیت های بازار؛ فروش کالاهای تجهیزات سرمایه ای/ جمعیت های در حال پیر شدن در کشورهای در حال توسعه و نیاز به خدمات سالمندان/ تشخیص نیاز نسل جدید/ قبضه سهم بازار توسط مدیران بازاریابی.

  • مطالعه محیط اجتماعی فرهنگی

شامل ارزشها، دیدگاه ها و تعلقات که در مقایسه با محیط های اقتصادی، تکنولوژیکی و سیاسی سرعت تغییرات کندی دارد؛ شامل: تکامل ارزشهای فردی و تکامل  اجتماعی/ بررسی ساختار خانواده در هر کشور/ آثار تغییرات روندهای اجتماعی فرهنگی بر جذابیت بازار؛  تغییر ذائقه مصرف کننده/ ورزش در نسل جوان و نسل پیر/ آگاهی کامل از مدیا در کشور مقصد.

  • مطالعه محیط اقتصادی

عملکرد اقتصادی بوسیله تولید ناخالص داخلی بصورت سرانه و پس از تورم زدایی/ بررسی استفاده از سرانه قدرت خرید، یعنی هزینه هر سبد استاندارد محصولات برای هر کشور/ تجارت بین الملل آن کشور.

  • مطالعه  محیط حقوقی/ سیاسی

شامل مقررات دولتی/ مقررات زدایی دولتها/ نوع رابطه سیاسی کشورها با یکدیگر در منطقه/ منازعات قومی و تاریخی موجود در منطقه/ سابقه استعمار فرهنگی و نظامی کشور هدف.

  • مطالعه  محیط تکنولوژیکی

بررسی آثار تحولات تکنولوژیکی بر جذابیت های بازار/ درجه بندی کشور مقصد ازلحاظ داشتن تکنولوژی های جدید.

  • مطالعه محیط فیزیکی

کاهش منابع با ارزش زمین/ لایه اوزون/ ذخایر آب ناکافی/ مشکلات آلودگی در سراسر دنیا/ طراحی و توسعه محصولات سبز به عنوان پاسخی به مشکلات زیست محیطی/ تولید نفت و مواد خام معدنی در کشور مورد نظر.


کشتی، برند ساز بین المللی کالای ایرانی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

کشتی ورزش اصیل ایرانی و یکی از نقاط قوت فرهنگی و اجتماعی ما در سطح جهان است ، اما سوال اینجاست که :

یک برند کالای ورزشی همچون ورزش کشتی چگونه می تواند بهترین عملکرد را برای گسترش نام تجاری خود با برند ایرانی در بازار های جهانی و منطقه ای داشته باشد ؟

ما می توانیم با گسترش برند و توسعه محصولی خاص و منحصر به فرد از میهمان و اولویت بندی مشتریان بر استواری جایگاه برند بر اساس پتانسیل موجود، به جایگاه یابی برند ایرانی کمک نماییم. می بایست  از ابتدا و از نقطه شروع تمام طبقه مصرف کنندگان را در نظرگرفته و همه تولیدات را بر اساس طیف کلی مشتریان تنظیم نماییم. هر کدام را به عنوان منبع غنی فرضیه خود در نظر بگیریم، به خصوص رفتار مصرف کننده را که می بایست علاقه مشتری به برند در آن ثابت شود. در هر گام تیمی از نمایندگان مختلف را برای بررسی بازار در شهرهای کلیدی تشکیل دهیم تا به ارزیابی های طبقه بندی شده برسند و با برگزاری جلسات طوفان مغزی برای رسیدن چشم اندازهایی در خصوص مصرف کننده جهانی، کار موثر و تحلیل بازار برای همکاری مشترک، تجربه نمایند و سپس با بازگشت به مطالعات اولیه محلی و گزارشات موجود نتیجه لازم را بدست آورند. آنها می بایست،  دوباره و با پاسخ دادن به سوالات پایه ای و داده های خام مبنا را بر گسترش چارچوب بازار مشترک جهانی قراردهند.

جالب اینجاست که تیم های بازاریابی شرکتهای آلمانی (که ورزش کشتی را  از فهرست ورزشهای مقبول کشور خود خارج ساخته اند) در چندین مورد آزمایش مختلف در کشور های کلیدی  رفتار مصرف کننده ی ورزشکار این رشته  را در خصوص انتخاب برند کفش کشتی مورد آزمایش قرار داده اند. آنها به این نتیجه رسیده اند که تمرکز بیشتر می بایست بر روی احساسات و عواطف و جایگاه اجتماعی ورزشکاران این رشته متمرکز گردد تا در انتخاب کفش و لباس کشتی توسط آنان موثر واقع شود . با انجام یک پژوهش جامعه شناسانه در حوزه بازار خاص و  با داشتن چارچوبی مشخص و تعاریف درست از متغیرهای جامعه شناسی، می توان فعالیت مشتری خاص را افزایش داده تا آرام آرام  به بازارجهانی مصرف کنندگان برسد. پژوهش مناسب اجتماعی به ما نشان می دهد که برای محصول خاصی چون کفش و لباس کشتی ، در کجا برند جاری است، در چه بازاری قویتر است و در کجا می توان مصرف کننده با سهم بالای بازار پیدا کرد.

تعیین بازار هدف

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

یکی از مهمترین وظایف یک بازار تقسیم یا بخش بندی بازار و تبدیل آن به بخش های کوچکتر است تا بدین طریق بتواند به بازار هدف خود بهتر دسترسی داشته باشد. به طوری کلیاستراتژی بازاریابی شامل دو بخش اساسی است:

  • گزینش بازار هدف
  • توسعه و تدوین برنامه بازاریابی مؤثر برای موفقیت در بازار انتخاب شده

از این رو بخش بندی بازار هدف به منظور:

  • انتخاب بازارهایی است که ما می خواهیم و یا می توانیم محصولات و یا خدمات خود را به آن عرضه کنیم
  • طراحی محصولات و برنامه های بازاریابی است که برای پاسخگو بودن به مایحتاج خریداران خود در نظر می گیریم

زمانی که تعداد مصرف کنندگان محصول یا خدمت ما از دو نفر تجاوز می کند، می توانیم بازار خود را تقسیم کنیم. تقسیم بازار سبب می شود تا بازارهای نا مربوط به خرد بازارهای با خصوصیات یکسان تقسیم شوند. تقسیم بازار برای ما مزایای متعددی دارد که می توان موارد زیر را از جمله آنها دانست:

  • با تقسیم بازار می توانیم نیاز هر قسمت بازار را در قبال عرضه محصولات رقبا آزمایش کنیم و میزان رضایت مشتریان را بسنجیم. اگر رضایت مشتریان از محصولات رقبا در سطح پایینی باشد، می توانیم از این موقعیت برای فروش تولیدات یا خدمات خود استفاده کنیم.
  • با استفاده از اطلاعاتی که از هر یک از بازارهای کوچک شده بدست می آوریم می توانیم، بودجه های بازاریابی متناسبی را با آنها اختصاص دهیم.
  • با شناخت دقیق خرده بازارها، می توانیم  در برنامه های تولیدی و عملیات بازاریابی خود تغییراتی ایجاد کنیم و برای جلب رضایت بیشتر گروه های مصرف کننده تلاش نماییم.

اما تقسیم بندی بازار چیست؟

یک بازاریاب حرفه ای با توجه به نیازها و خواسته های متفاوت خریدارانش، آنها را به گروه های مختلفی تقسیم می کند. خرده گروه های تقسیم شده، دارای مشترکات زیادی در نوع نیاز و خواسته هستند و بدین ترتیب با کمترین هزینه و انرژی به سطح بالای از مشتریان می تواند سرویس دهد. در واقع تقسیم بازار پاسخی به نیازهای گوناگون مشتریان و استفاده بهینه از امکانات شرکت و توانایی خودمان است.


پیش بینی فروش در بازار هدف

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

بعد از اینکه بازار راتقسیم کرده و توانستیم بازار هدف خود را بیابیم حال نوبت این است که با یک پیش بینی مناسب برای فروش به برنامه ریزی مناسب و اصولی برسیم. اگرچه پیش بینی فروش ابزاری مناسب برای عرضه محصولات جدید، برنامه ریزی تولید، تعیین سطوح موجودی لازم و ایجاد روش توزیع، مطلوب است اما اشتباه در  تخمین آن میتواند منجر به هزینه های بسیاری شود. اگر میزان تقاضای برآورد شده بسیار بیشتر از تقاضای واقعی پیش بینی شود به افزایش بیش از اندازه سرمایه گذاری شرکت در تولید منجر شده و با هدر دادن منابع مالی سودآوری را کاهش خواهد داد. و اگر تقاضای برآوردی بسیار کمتر از تقاضای واقعی برآورد شود شرکت تحرک و سرمایه گذاری خود را کاهش خواهد داد و نمیتواند از فرصت های بالقوه استفاده لازم را ببرد و ممکن است حتی نتواند به تقاضای مشتریانش نیز به دلیل کاهش تولید، پاسخ دهد. برای اینکه بتوانیم میزان فروش را پیش بینی کنیم ابتدا باید بتوانیم اندازه و سهم بازار خود را تخمین بزنیم.

اندازه بازار به تعداد خریداران بستگی دارد، خریدارانی که دارای سه خصوصیت هستند؛ علاقه، درآمد و دسترسی. گام اول اینست که تعداد خریدارانی که به محصولات ما علاقه دارند تخمین بزنیم. البته این به تنهایی کافی نیست زیرا باید دید که آیا این علاقه مندان درآمد کافی برای خرید محصولات ما را دارند؟ هرچه قیمت محصول بالاتر باشد خریداران کمتری متقاضی آن خواهند بود و این به معنی کوچکتر شدن بازار است. همچنین باید توجه داشته باشیم افرادی که علاقه و درآمد کافی برای خرید محصولات ما را دارند باید به آن دسترسی نیز داشته باشند و نیز محدودیتی برای مصرف محصولات نداشته باشند تا بتوانیم آنها را جزو بازار واجد شرایط خود بدانیم و آمیخته بازاریابی خود را به آنها عرضه کنیم. ما بازار هدف خود را از این گروه انتخاب می کنیم  و وقتی که توانستیم آنها را متقاعد کنیم محصول ما را بخرند به بازار تسخیر شده خود دست یافته ایم.

2015-Honda-Civic

هر شرکتی سعی می کند تا بازار خود را گسترش دهد این عمل می تواند از طریق کاهش قیمت جهت گسترش سطح بازار موجود باشد. همچنین شرکت می تواند با افزایش تبلیغات، مصرف کنندگان بی علاقه را به مصرف کنندگان علاقه مند تبدیل کند و بازار بالقوه را توسعه بخشد. همانطور که هوندا این شیوه را با یک برنامه موفق تبلیغاتی و متن انتخابی «شما بهترین آدم ها را سوار بر هوندا خواهید یافت» عملاً به کار گرفت و نتیجه خوبی نیز عایدش شد.

بازار فقیر صادراتی

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

در حال حاضر آمار ها و تجربیات موجود در کشورمان؛ حاکی از آن است  که تعداد بسیاری از شرکتهای ایرانی فعال در بازار صادرات، برای محصولات تند مصرف(FMCG)  خود مانند نوشیدنی ها، مواد شوینده، مکمل های غذایی که با سرعت بیشتری فروخته می‌شوند و قیمت فروش آنها نسبتاً پایین است، به دنبال بازاری درمیان مشتریانی با درآمد اندک در بازارهای کشورهای همسایه هستند. آنها برای تعیین چه و چگونه بودن حرکت خود، این حقیقت را آزموده اند که طبقه کم درآمد جامعه کشورهای همسایه، استطاعت مالی خرید محصولات نسبتا گران تر سایر کشورها را ندارند و به محصولات ارزان ایرانی قرابت بیشتری پیدا کرده اند. این نوع نگرش در بازار صادراتی ایران تبدیل به اصل قطعی فروش صادراتی  گردیده  است.

جای تعجب دارد که چرا بسیاری از شرکتهای جهانی و منطقه ای با شدت و قدرت برای ساختن برند جهانی وتوسعه جغرافیایی بازار و ارائه کالای با کیفیت  مبارزه می کنند ولی شرکت های ایرانی در حال مبارزه برای بدست آوردن سهم بیشتری از بازار کم درآمد کورس گذاشته اند. بدون در نظر گرفتن شعور مصرف کننده، فعالیت هایی برای لنگر انداختن در جایگاه برند منطقه ای، جستجو برای ایجاد برند مشترک صادراتی، برند سازی ملی و یا تبلیغات طولانی مدت برندهای ایرانی برای شناسایی بیشتر محصول، در این سبک نگرش به بازار محکوم به از دست دادن سهم بازار خود هستند.

آنچه که مسلم است این است که همسایگان ایران در چهارسوی جغرافیایی آن، با توجه به داشتن قرابت های دینی، زبانی و نیز قومیتی همواره از مقاصد اصلی محصولات صادراتی ایران شمرده می شوند. در طول تاریخ همواره مصایبی چون جنگ و بیماری بسیاری از همسایگان کشورمان را به مرکز اصلی نژاد و تبار شان یعنی ایران تمایل داده است و از دیر باز تا سده های اخیر، ایران مرکز تجارت و تبادل اقتصادی شرق و غرب آسیا بوده و قرار گرفتن در محدوه شمال به جنوب دریایی ایران و دسترسی به آبهای آزاد از نقاط قوت کشورمان محسوب می گردیده است اما نکته جالب در این گستره قوت و فرصت  بدست آوردن سهم بازار اقشار کم درآمد این کشورهاست. هر چند که به طور کلی درصد بیشماری از مردم کشورهای هدف صادراتی کالای ایرانی از زمره کشورهای کم درآمد محسوب می شوند . اما هدف قرار دادن قشر کم درآمد آنها برای خرید ممسکانه مایحتاج روزانه کفایت کار نخواهد بود.

مدیریت بازاریابی در واقع همان مدیریت…

By مقالات تخصصی بازاریابی No Comments

مدیریت بازاریابی در واقع همان مدیریت تقاضاست.

ما در اینجا هشت حالت مختلف تقاضا و وظایفی که مدیران بازاریابی در برخورد با آنها مواجه اند را بیان می کنیم:

  1. تقاضای منفی: بازار نسبت به کالا هیچ علاقه و توجهی ندارد و از آن اجتناب می کند، مثلا کارفرمایان از به کار گرفتن افراد با پیشینه محکومیت نظر مساعدی ندارند. در اینجا وظیفه بازاریابی یافتن دلایل بی توجهی بازار نسبت به کالاست.
  2. تقاضای صفر: مصرف کننده از وجود کالا اطلاع ویا علاقه ای به آن ندارد مثلا دانشجویان ممکن است علاقه ای به شرکت در کلاسهای زبان خارجی نداشته باشند که در اینجا وظیفه بازاریابی برقراری ارتباط بین مزیتها و نیازهای طبیعی فرد است.
  3. تقاضای پنهان: مصرف کنندگان نیاز شدیدی دارند که با کالای موجود راضی نمی شوند مثلا برای سیگارهای بی ضرر تقاضای پنهان وجود دارد که در اینجا وظیفه بازاریابی انجام خدمات موثری است که تقاضای موجود را پاسخ دهد.
  4. تقاضای رو به پایین: زمانی که مقدار تقاضا نسبت به یک کالا کاهش پیدا کند، مثلا موسسات آموزش عالی خصوصی ممکن است با کاهش تعداد متقاضیان ورود به دانشکده ها باشند که وظیفه بازاریاب در اینجا بررسی دلایل کاهش تقاضا و تفییر جهت دادن تقاضای رو به پایین با استفاده از بازنگری در بازاریابی محصول است.
  5. تقاضای بی قاعده: تغییرات تقاضا بر اساس ساعت، روز و فصول مختلف سال است، مثلا در امر حمل و نقل عمومی بسیاری از وسایل نقلیه در ساعات غیر اداری بدون استفاده می مانند در حالی که در ساعات اداری رفت و آمدها ،کمبود آنها احساس می شود، در اینجا وظیفه بازاریاب استفاده از روشهای اصلاح الگوی تقاضا با به کار بردن تبلیغات و دیگر محرکهاست.
  6. تقاضای کامل: بهترین نوع تقاضاست و هنگامی است که سازمانها از عملکرد خود راضی اند، در اینجا وظیفه بازاریاب حفظ سطح فعلی تقاضا در شرایط تغییر سلیقه مصرف کنندگان و افزایش رقابت است.
  7. تقاضای بیش از حد: وقتی سازمانها با سطحی از تقاضا که بالاتر از سطح مورد انتظارشان است مواجه می شوند و توانایی مقابله با آن را ندارند ،مثلا بعضی از پارکها در ایام تابستان با ازدحام گردشگران مواجه می شوند که وظیفه بازریاب در اینجا پیدا کردن روشهایی برای کاهش موقت یا دائمی تقاضاست مانند افزایش قیمت فروش یا کاهش تبلیغات.
  8. تقاضای غیر سالم و مضر: مربوط به محصولات ناسالم است که سازمانها را به تلاشهای سازنده ای جلب می کند مثلا برای جلوگیری از مصرف سیگار تبلیغات زیادی انجام می گیرد در اینجا وظیفه بازاریابی ترغیب مردم به ترک چیزی که مورد علاقه آنهاست از طریق ابزارهایی مثل افزایش قیمت فروش و یا عدم دسترسی به آن کالاهاست.
شماره تماس جهت مشاوره!