Skip to main content

کارمندی که از شغل خود راضی نیست، خواه ناخواه نمی تواند آن را به خوبی انجام دهد و در پی فرصتی است که آن کار را انجام ندهد. از مهم ترین دلایل نارضایتی شغلی، عموماً کم بودن حقوق و مزایا، تناسب نداشتن با تخصص یا نداشتن علاقه شخصی به کار است. برخی کارمندان براین باورند که در صورت استخدام – چه کاری انجام دهند و چه کاری انجام ندهند- باید حقوق دریافت کنند، بنابراین دلیلی برای کارکردن خود نمی بینند. اگر کارمندان توجیه شوند که برای کاری که باید انجام دهند حقوق دریافت خواهند کرد و اگر آن را انجام ندهند مسلماًً تنبیه خواهند شد یا حقوق دریافت نخواهند کرد، سازمان دچار کم کاری کارمندان نمی شود. نظری بودن بسیاری از رشته های تحصیلی در مراکز آموزشی باعث می شود افراد پس از فارغ التحصیلی کارایی و توان مناسبی برای تصدی شغل نداشته باشند؛ چرا که درک درستی از کار کردن ندارند. این موضوع شرایطی به وجود می آورد که کارمند نمی تواند کارش را به درستی انجام دهد و دچار کم کاری ناخواسته می شود.

همچنین اهمیت نداشتن کار و تلاش در فرهنگ عمومی جامعه باعث می شود کارمندان برای انجام کار خود به بهترین نحو، ارزش قائل نباشند و انجام دادن یا ندادن آن در نظرشان یکی باشد؛ در جامعه ای که فرهنگ درست کار کردن نهادینه نشده باشد، فرد انگیزه اخلاقی و درونی برای کار کردن ندارد. این موضوع باعث بی تفاوتی کارمندان به شغلشان می شود که نتیجه ای جز کم کاری ندارد.

عدم شایسته سالاری در فضای جامعه به ویژه فضای کسب و کار، دو پیامد عمده دارد:

اول آنکه کسانی که شایستگی انجام کاری را ندارند به انجام کار گماشته می شوند که در این شرایط، کار مذکور به خوبی پیش نمی رود و ناقص می ماند، دیگر آنکه کسانی که شایستگی انجام کاری را دارند از انجام آن محروم می مانند و به مشاغلی روی می آورند که به اندازه ارزش آن ها نیست و حاصل این شرایط سرخوردگی و بی انگیزگی در افراد است که در نهایت منجر به کم کاری خواهد شد.

با توجه به نکته های یاد شده، مدیران می توانند با بررسی این عوامل راهکارهایی عملی و علمی برای جلوگیری از بروز معضل کم کاری در کارمندانشان بیابند. در صورتی که چنین معضلاتی در فضای کسب و کار جامعه با شیوه های علمی و اصولی برطرف شود، میزان بازدهی کارمندان بیشتر می شود و طبیعتاً پیامدهای بروز این معضل نیز رفع خواهد شد.

درباره نویسنده

شماره تماس جهت مشاوره!