Skip to main content

تحسین صمیمانه؛ راز بزرگ بازاریابی

تحسین صمیمانه؛ راز بزرگ بازاریابی

چند ماهی بود که با هم همکار بودیم، اما نمی دونم چرا با هیچ کس نمی جوشید. همیشه سرش به کار خودش گرم بود. بعضی بچه ها که میگفتن خودشو میگیره و بد قلقه!! اما به نظر من آدم بدقلق تو این دنیا وجود نداره. توی این عالم، قلب هر کسی بالاخره یه دروازه ای داره…!! واسه همین عزم رو جزم کردم که دروازه ی قلبشو پیدا کنم. با خودم گفتم این میتونه در زمینه جذب و مذاکره با مشتری ها توی حیطه ی بازاریابی یه تجربه خوب باشه….. به همین خاطر، بطور موقت و نامحسوس زیر نظرش گرفتم. باورم نمیشد…

فکرشو نمی کردم که توی اون مدت کوتاه، بیش از ده مورد از اخلاق و کردار مثبت و قابل تحسین ازش پیدا کنم. که برجسته ترینش این بود: نظم و پشتکار. یه بار به بهونه گرفتن فرم ها، به اتاقش رفتم و سر صحبت رو باز کردم.. و توی یه موقعیت مناسب، جمله طلایی رو از چله کمون رها کردم:

” آقای میرزائی، شما خیلی منظم و با پشتکار هستید. من همیشه این اخلاق شما رو تحسین میکنم. به نظر من، نظم، باعث آرامش، و پشتکار، عامل اصلی موفقیته. و من  باید این منش شما رو الگوی خودم قرار بدم….”

به همین راحتی….!!! از فردای اون روز، همکارام، بهت زده شاهد احوالپرسی گرم و صمیمی من و آقای میرزائی بودن!!! و این یکی دیگه از رازهای بازاریابی و فنون مذاکره بود: “تقدیر و تحسین صمیمانه”

  • تحسین صمیمانه؛ راز بزرگ بازاریابی

دیل کارنگی، جملات اثرگذاری در کتاب آیین دوست یابی برای تشویق همگان به تحسین کردن داره:

“میل به مهم بودن یکی از بزرگ ترین تفاوت های انسان و حیوان است. “ویلیام جیمز” میگوید: بزرگترین اصل طبیعت بشری، عطش برای شنیدن تحسین و تائید است. متوجه اید که او از “آرزو” یا “اشتیاق” یا “میل” به تحسین حرفی نزده، در واقع او از “عطش” سخن گفته. در اینجا بحث بر سر کسانی ست که واقعا” گرسنه اند، گرسنه دل.

در تاریخ از این نمونه های سرگرم کننده و چشمگیر زیاد به چشم میخورد. “جرج واشنگتن” خیلی علاقمند بود که اورا حتما” به نام “عالیجناب، رئیس جمهور آمریکا” بنامند و “کریستف کلمب” خواهش میکرد که به او “دریا سالار اقیانوس و نایب السلطنه هند” بگویند. یکی از رازهای موفقیت راکفلر اول در کنار آمدن با مردم، سپاس گزاری صمیمانه از آنها بود. بعنوان مثال زمانیکه یکی از همکارانش بنام “بدفورد” در یک معامله نادرست، یک میلیون دلار از سرمایه شرکت را به باد داد، راکفلر بجای انتقاد از او، موضوعی پیدا کرد که توانست توسط آن بدفورد را مورد تشویق قرار دهد و گفت از اینکه توانستی شصت در صد سرمایه را از خطر نجات دهی واقعا” خوشحالم و به تو تبریک میگویم.

البته من به هیچ وجه نمیگویم که تملق کنید! هرگز!” فرق بین تمجید و تعریف و تملق و چاپلوسی چیست؟ تمیز دادن این دو کاری خیلی ساده است. در تحسین، صمیمت نهفته است و در تملق، عدم صمیمت. یکی تراوش قلب است ودیگری تراوش زبان. یکی غیر خود خواهانه است و دیگری مبتنی بر خود خواهی است. تعریف و تمجید صمیمانه مورد ستایش همه است در حالیکه تملق در همه جا منفور و محکوم است.

بگذارید هنگام مذاکره راجع به موفقیت ها ونیاز های خود کمتر بیندیشیم و بیشتر به نقاط خوب و برجسته ی طرف مقابل فکر کنیم. بگذارید تملق را از یاد برده، صادقانه و صمیمانه به تعریف و تمجید پردازیم. اگر با طیب خاطر و سخاوتمندانه دیگران را بستاییم، مردم برای کلمات ما ارزش قائل خواهند شد و آنها را چون گنجینه ای در خاطر خود نگاه خواهند داشت.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!