یک ضعف بزرگ در روش های سنتی تحقیقات بازاریابی وجود دارد و آن هم این است که به کمک این روش ها اطلاعات کامل و واقعی بدست نمی آید. اصولاً زمانی بازاریابها به فکر ابداع نورو مارکتینگ افتادند که متوجه یک اشکال اساسی روشهای سنتی ارزیابی سلیقه و باز خورد مردم به محصولات شدند: “آن چیزی که مردم میگویند با آن چیزی که واقعاً در ذهنشان میگذرد، تفاوت دارد”. بسیاری اوقات مردم آن چیزی را به زبان میآورند که تصور میکنند دیگران انتظار شنیدنش را دارند.
بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ)
در واقع مشکل اساسی این است که بسیاری از فرآیندهای تصمیمگیری در سطح ناخودآگاه ذهن اتفاق میافتند، نه در سطح خودآگاه. هدف اصلی نورومارکتینگ هم این است که این اطلاعات ناپیدا را از مغز مردم استخراج کند. بنابراین در نورومارکتینگ از مردم هیچ سؤالی پرسیده نمیشود، بلکه اطلاعات مستقیماً بیرون کشیده میشوند.
بازاریابی عصبی به ما کمک میکند که رفتار مشتریان را درک کنیم. چرا زنها فیلمهای علمی- تخیلی را دوست ندارند؟ چرا مردها ماشینهای اسپورت را میپسندند؟ بازاریابی عصبی علم جدید و جذابی است که به بررسی عملکرد مغز و استفاده از آن در بازاریابی میپردازد. بسیاری از مشتریان اطلاعات کافی در مورد محصول ندارند اما تحت تاثیر دیگران آن را خریداری میکنند.
بیش از یک دهه است که دانشمندان علم اقتصاد مبتنی بر عصبشناسی در پی یافتن حوادثی هستند که در مغزهای افراد در هنگام تصمیمگیریهای اقتصادی رخ میدهد. در این راه،fMRI که نوع مخصوصی از MRI است، به آنها بسیار کمک کرده است،fMRI میتواند با نشان دادن شدت جریان خون در مناطق مختلف مغز، فعالیت آنها را به دانشمندان نشان دهد.
جای شکی وجود ندارد که در بسیاری از تصمیمگیریها عامل منطق دخالت دارد، ولی تحقیقات نشان میدهد که ضمیر ناخودآگاه و عوامل احساسی نیز در تصمیمات افراد نقش مهمی دارند. با توجه به این جنبه مهم در تصمیمگیری میتوان تبلیغات بهتری ساخت و عملیات بازاریابی مؤثرتری را انجام داد. در تحقیقی از افرادی که محصول خاصی را از سوپرمارکت میخرند مصاحبه شده و دلیل خرید آن محصول خاص پرسیده شده که در بسیاری از موارد هیچ دلیل قانعکنندهای برای این کار وجود نداشته است.
- آقای بازاریاب = بازاریابی صنعتی
- موسسه تحقیقاتی ایده = تحقیقات بازار
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: کانال تلگرام آقای بازاریاب | پیچ اینستاگرام بزاززاده